۵- برقراری ارتباط با دیگران
۶- توانایی روشن ساختن ارزش های اعتقادی
۷- توانایی همکاری، مانند توانایی بازی و کار مشترک تا رسیدن به هدف مشترک گروهی
۸- احساس مسئولیت در برابر خود و دیگران، تصمیم ها، انتخاب ها و تعهدات خود در برابر منابع طبیعی و منابع انسانی و محیط اطراف
۹- توانایی اندیشیدن همراه با استدلال، تفکر انتقادی و ارزشیابی انتخاب ما بر اساس تفکرات مثبت (ولی زاده، ۱۳۸۱).
۴-۲-۲ده مهارت اصلی زندگی
یونیسف مهارت های زندگی را در چندین سطح دسته بندی میکند:
-
- سطح اول مهارت های پایه ای و اساسی روان شناختی و اجتماعی هستند. این مهارت ها به شدت متأثر از فرهنگ و ارزش های اجتماعی میباشند نظیر خودآگاهی و همدلی.
-
- سطح دوم مهارت هایی هستند که تنها در شرایط خاص مورد استفاده قرار می گیرند نظیر مذاکره، رفتار جرئت مندانه، و حل تعارض.
- سطح سوم مهارت های زندگی کاربری هستند نظیر مبارزه با نقش های جنسیتی سنتی یا امتناع از سوء مصرف مواد.
سازمان جهانی بهداشت در برنامه مهارت های زندگی که در سال ۱۹۹۳ معرفی نمود. ده مهارت را به عنوان مهارت های زندگی اصلی معرفی نمود. این ده مهارت از سوی یونیسف و یونسکو نیز به عنوان مهارت های زندگی اصلی شناخته شده اند. این مهارت ها عبارتند از:
۱) مهارت تصمیم گیری[۸]: در این مهارت افراد می آموزند که تصمیم گیری چیست و چه اهمیتی دارد. آن ها همچنین با انواع تصمیم گیری آشنا شده و مراحل یک تصمیم گیری را گام به گام تمرین میکنند. دانشجویان همچنین با رابطه موجود میان تصمیم گیری و سایر مهارت های زندگی از یک سو و رابطه تصمیم گیری با پیشگیری اولیه در بهداشت روانی از سوی دیگر آشنا میشوند.
۲) مهارت حل مسئله[۹]: این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبرو است، شناسایی و بررسی راه حل های موجود و برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرایند حل مسئله تا به این ترتیب فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود و از راه های غیر سالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند.
۳) مهارت تفکر خلاق: توانایی تفکر خلاق یک مهارت سازنده و پایه برای نیل به سایر مهارت های مرتبط با سبک اندیشیدن است. در این مهارت افراد فرا می گیرند که به شیوه ای متفاوت بیاندیشند و از تجربه های متعارف و معمولی خویش فراتر روند و تبیین ها یا راه حل هایی راخلق نمایند که خاص و ویژه ی خودشان است.
۴) مهارت تفکر نقاد: این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و شناسایی آثار نفوذی ارزش های اجتماعی، همسالان و رسانه های گروهی بر رفتار فردی.
۵) توانایی برقراری ارتباط مؤثر: این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه نظرهای فردی به صورت کلامی و غیرکلامی است.
۶) مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی[۱۰]: مهارتی است جهت تعامل مثبت با افراد به ویژه اعضای خانواده در زندگی روزمره.
۷) خودآگاهی: خودآگاهی به معنی توانایی و ظرفیت فرد در شناخت خویشتن، و نیز شناسایی خواسته ها، نیازها و احساسات خویش است. در این مهارت فرد همچنین می آموزد که چه شرایط یا موقعیت هایی برای وی فشارآور هستند.
۸) مهارت همدلی کردن[۱۱]: این مهارت عبارت است از فراگیری نحوه درک احساسات دیگران. در این مهارت فرد می آموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوت های فردی را بپذیرد و روابط بین فردی خود را با افراد مختلف بهبود بخشد.
۹) مهارت مقابله با هیجان ها[۱۲]: شناخت هیجان ها و تأثیر آن ها بر رفتار. همچنین فراگیری نحوه اداره هیجان های شدید و مشکل آفرین نظیر خشم، مهارت مقابله با هیجان ها نامیده می شود.
۱۰) مهارت مقابله با استرس: در این مهارت چگونگی مقابله با فشارها و تنش های ناشی از زندگی و همچنین استرس های دیگر مشخص می شود(طارمیان، ۱۳۷۹).
۵-۲-۲عناصر اصلی مهارت های زندگی
سازمان جهانی بهداشت(۲۰۰۴) ده مهارت زندگی فوق الذکر را به سه طبقه یا گروه اصلی تقسیم میکند.
الف) مهارت های مرتبط با تفکر نقاد یا تصمیم گیری: این مهارت ها شامل همه ی آن چیزهایی است که با تواناییهای جمع آوری اطلاعات، ارزیابی آن ها و توانایی بررسی نتایج هر یک از این اطلاعات بر اعمال خود فرد و دیگران مرتبط میباشد. در این گروه از مهارت ها فرد می آموزد که چگونه تأثیر ارزش های خودش و دیگران را بر راه حل های انتخابی خویش تحلیل کند.
ب) مهارت های بین فردی و ارتباطی: گروه دوم مهارت ها، آنهایی هستند که با ارتباط کلامی و غیرکلامی، گوش دادن فعال، و توانایی ابراز احساسات و بازخورد دادن مرتبط هستند. در این طبقه مهارت های مذاکره، امتناع و رد کردن درخواست دیگران، و مهارت رفتار جرئت مندانه نیز جای می گیرند. مهارت هایی که به فرد کمک میکند تا تعارضات بین فردی را حل کند نیز در دسته ی مهارت های بین فردی است. همدلی، توانایی گوش دادن و درک نیازهای دیگران نیز بخشی از این دسته مهارت ها هستند. کار گروهی، توانایی همکاری با دیگران و توانایی احترام گذاشتن به دیگران بهم در این دسته جای می گیرند. به این ترتیب این گروه از مهارت ها به مقبولیت اجتماعی کمک کرده و پایه های رفتار و روابط اجتماعی سالم را بنا میگذارند.
ج) مهارت های مقابله ای و مدیریت فردی: این مهارت ها هسته کنترل درونی را غنی میسازد و به این ترتیب فرد می آموزد که میتواند بر اطراف خویش اثر بگذارد و تغییری ایجاد کند. عزت نفس، خودآگاهی، مهارت های ارزشیابی خویشتن، و توانایی تعیین اهداف نیز بخشی از مجموعه مهارت های مدیریت خویشتن هستند. خشم، سوگ، و اضطراب همگی باید مدیریت شده و فرد یاد بگیرد که چگونه با سوگ، فقدان یا ضربه های روحی مقابله نماید. مدیریت استرس، مدیریت زمان، روش های تفکر مثبت و آرام سازی بخشی از این گروه مهارت های زندگی هستند(فتی، ۱۳۹۱).
۳-۲خود آگاهی
انسان همواره نیازمند « بیان خویشتن» است. بیان خویشتن ( چه به صورت کلامی و چه غیر کلامی)، هنگامی مؤثر است که با فرهنگ، سنت ها و ارزش های جامعه، تناسب داشته باشد. این مهارت، مشتمل بر ابراز عقاید، امیال و حتی نیازها و ترس هاست. قدرت برقراری و حفظ روابط دوستانه، در بهداشت روانی فردی و اجتماعی اشخاص تأثیر به سرایی دارد. در این زمینه، می توان حفظ روابط مطلوب، صمیمانه و همراه با مسئولیت با اعضای خانواده را نقطه آغاز کسب این مهارت تلقی کرد؛ زیرا خانواده تکیه گاه و حامی انسان در همه موقعیت هاست. پایان بخشیدن به یک ارتباط بین فردی به صورت سازنده و مفید نیز، بخش دیگری از واقعیت های زندگی است که آن نیز به تمرین و تجربه نیاز دارد(خنیفر، ۱۳۸۶).