۲-۲-۲٫تاریخچه دین
تاریخ پیدایش دین نیز همزمان با پیدایش انسان است و دین خدا که همان دین اسلام است (ان الدینعندالله الاسلام) از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است و اولین فرد انسان حضرت آدم پیامبرخدا و منادی توحید و یگانه پرستی بوده است و ادیان شرکآمیز همگی در اثر تحریفات و اعمال سلیقه ها واغراض فردی و گروهی پدید آمده است. در قرآن کریم تصریح شده نسل کنون بشر به دو نفر مرد و زن منتهی است بنام آدم و حوا.آدم پیغمبر بوده و وحیهای آسمانی به وی نازل میشده است.
دین آدم بسیار ساده بوده است و پس از آدم و زوجهاش فرزندانش روزگاری با نهایت سادگی بدون اختلاف میگذرایندند، چون روز به روز شماره افراد افزوده و به قبائل مختلف تقسیم شدند و درهر قبیله نیز بزرگانی یافت می شدند که افراد قبیله به آنان احترام میگذاشتند و حتی پس از مرگ نیز مجسمههایایشان را میساختند و مورد ستایش قرار میداند و از همین روزگار بتپرستی در میان رواج گرفت چنان که در اخبار امامان وارد شده که پیدایش بتپرستی از این راه بوده است و تاریخ بتپرستی نیز همین معنی را تأیید میکند. .
کمکم در اثر اجحافاتی که اقویا به ضعفا مینمودند اختلافاتی بین مردم پیدا شد این اختلافات باعث به وجود آمدن فرقههای مختلف گردید. به هر حال طبق آیات قرآن مانند :
«کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیکم بین الناس فیما
میتوان دوران زندگی دینی بشر را به صورت زیر بیان کرد:
اول: دوران سادگی و بیرنگی بشر، دوم : دوران زندگی اجتماعی، سوم : دوران تضادها و تصادمهای اجتناب ناپذیر اجتماعی یا همان دوران اختلافات، چهارم : مرحله آمدن انبیاءاز طرف خداوند برای نجات انسان.
از نظر اسلام و دانشمندان مسلمان دین خداوند یکی است و از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است. لذا تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان میباشد. به خصوص علامه طباطبایی و استاد مطهری
ولی جامعهشناسان و مردم شناسان غربی میگویند: دین انسانها به صورت تکاملی رشد نموده است و از طبیعت پرستی شروع شده تا به بت پرستی و در آخر به خدا پرستی رسیده است. آن ها دین را فطری بشر
جهان بینی انسان به موازات رشد و تکامل فرهنگ معنوی و بینش او دائماً در حال تحول و تکامل بوده است و در مسیر تکامل خود مراحلی را طی نموده است تا به حرکت کنونی رسیده است.
الف: مرحله ادیان ابتدایی ب: مرحله ادیان قدیم و چندخدایی ج: مرحله ادیان متکامل و یک خدایی منشان
قرآن کریم دین را ریشه در فطرت انسان میداند و به آن اشاره نموده است: یکی از آن ها همان آیه معروف فطرت است که در سوره مبارکه روم است : « فاقم وجهک للدین حنیفا ». چهره خودت را به سوی دین کن به شکل پایدار ، دین را بپا دارد، یعنی پایدارش نگهدار، توجه خودت را به آنسو کن، در حالی که حنیف هستی در حالی که حقگرا و حقیقتگرا هستی . « فطره الله التی فطر الناس علیها »بر تو باد این فطرت الهی – یعنی همین دین که فطرت الهی است – این خلقت الهی، این دین، این چگونگی خاص در آفرینش انسان که خدای متعال همه انسانها را بر این چگونگی آفریده است « لا تبدیل لخلق الله » تغییر پذیر نیست، جزء سرشت انسان است، تا انسان در عالم هست و تا انسان انسان است، انسانی که متولد بشود باز با این سرشت متولد می شود، یعنی سرشت را نمی شود در انسانها عوض کرد و تغییر داد و تبدیل به چیز دیگر کرد. ذلک الدین القیم »(روم / . ۳۰) آن است دین راست و فوق العاده راست و مستقیم . این آیه در کمال صراحت، دین را « فطره الله » برای همه مردم میشناسد.
۲-۲-۳٫ خاستگاهها دین
نظریه های زیادی در مورد خاستگاههای دین وجود دارد. گِرِگ ام. اپستاین، کشیش رشته انسانیت دردانشگاه هاروارد، اظهار میدارد که “لزوماًً اکثر ادیان بزرگ دنیا مبتنی بر این اصل هستند که موجودات و نیروهایالهی میتوانند نشانه عدالت در ماوراءالطبیعه باشند که در طبیعت قابل رؤیت نیستند. به عقیده انسان شناسان جان موناگان و پیتر جاست، به نظر میرسد اکثر ادیان دنیا به منزله نهضتهای تجدید حیات ظهور کردهاند، همان طور که بینش پیامبر صاحب کرامت، تصورات افراد را تحریک میکند؛ افرادی که به دنبال پاسخ جامعتری برای مشکلات خود هستند بیش از آنکه احساس کنند اعتقادات روزانه این مشکلات را به وجود آوردهاند. افراد صاحب کرامت در اکثر زمانها و مناطق دنیا ظهور یافتهاند. به نظر میرسد کلید دستیابی به موفقیت بلند مدت – و اکثر نهضتها با تأثیری تقریباً بلند مدت همراه هستند- ارتباط نسبی با پیامبرانی دارند که با ترتیب حیرت انگیز ظهور میکنند، ولی بیشتر با افزایش گروهی از حامیانی مرتبط است که میتوانند نهضتی را رسمیت بخشند(همان منبع).
۲-۲-۴٫ دین از دیدگاه متخصصان
نظریه ویلیام جیمز[۱۳]
ابتدا نظریه ویلیام جیمز (۱۹۰۱) پیرامون تجربیات دینی که به صورت گزارش های افراد مختلف ارائه شده مطرح و نهایتاًً نظریه ناهشیار به عنوان منبعی برای تجربیات جذبه، عرفان، اشراق و هر گونه تجربیاتی که نوعی ارزش معنوی دارد ارائه شده است. سپس نظریه گوردون آلپورت (۱۹۵۰) در خصوص جهتگیری مذهبی درونی و بیرونی و تفاوتهای هریک با دیگری مطرح شده است.
در خاتمه نظریه فولر و لوین (۱۹۸۰) کاملاً توضیح داده شده است. طبق این نظریه ایمان طی شش مرحله تکامل مییابد. این مراحل از کودکی و نوجوانی آغاز شده و تا میانسالی تحول مییابد. علم روانشناسی طی یک قرن گذشته نسبت به پدیده مذهب موضعگیری های بسیار متفاوتی داشته است. اگر چه ویلیام جیمز و استانلی هال به عنوان متقدمین روان شناسی در آمریکا نسبت به مطالعه دین توجه خاصی داشتند اما روند مطالعات روانشناسی در غرب و خصوصاًً آمریکا حاکی از عدم توسعه رغبت های متقدمین توسط متاخرین است. ویلیام جیمز (۱۹۰۲) در کتاب گونه های تجربه دینی خود که شامل بیست سخنرانی وی است به بررسی انواع تجربیات دینی پرداخته است. وی ضمن استناد به تجربیات شخصی افراد در حالات جذبه، خلسه و احساس حضور نزد پروردگار به مسئله وحدت وجود که از مباحث اساسی در فلسفه و عرفان است توجه می کند(ویلیام جیمز،۱۳۵۶).