۲-۶-۶٫مارسیا
به اعتقاد جیمز مارسیا هویت عبارت است از یک سازمان پویا، خود ساخته و درونی از توانایی ها، باورها و تاریخچه فردی، تحول این ساختار زمانی است که افراد نسبت به یگانگی شان و شباهت هایشان با دیگران و نقاط ضعف و قوت خود در روش هایی که در جهان اتخاذ میکنند، آگاه تر باشند و تکیه بیشتری بر منابع بیرونی برای ارزشیابی خودشان نمایند(موجمباری، ۱۳۸۲). مارسیا بر اساس آثار اریکسون الگوی وضعیت هویت را برای توضیح فرایند تحول و ساختار هویت ارائه داده است.
در این الگو بر اساس سطح جستجوی شخصی که به طور اولیه بحران هویت نامیده می شود- موضوعات مرتبط با فرد و موقعیت(مانند جستجوی عقاید مذهبی) و سطح تعهد (مانند تعهد به یک مذهب مشخص) چهار وضعیت هویت را ارائه داده است. مارسیا برای رسیدن به این چهار وضعیت هویت مصاحبه های نیمه ساختاری را با دانشجویان دانشگاهی ترتیب داد و طی آن متوجه شد که چقدر فرد با موضوعات عقیدتی، حرفه ای درگیر است و بر اساس آن وضعیت هویت هر فرد را مشخص می کرد. در ادامه بحث، به معرفی هر یک از این چهار وضعیت هویتی خواهیم پرداخت(آقاجانی،فرزاد و شهرآرا، ۱۳۸۷).
۱٫Kegan
۲-۶-۷٫فروید۱
از نظر فروید، پایه و اساس هویت«خود» است به طوری که به فرد امکان میدهد که خود و دنیای خود را بشناسد و به طور ارادی بین فشارهای فرامن و فشارهای سرشتی«غرایز» تعادل منطقی برقرار کند و هر یک را به جای خود بنشاند و بدون وجود «خود» آگاه انسان همانند ماشین عمل میکند. نحوه ترکیب ابعاد سه گانه «غریزه، خود و فراخود» شخصیت فرد را میسازد که در صورت تسلط یکی بر دیگری یا تعارض بین آن ها انسان ناسازگار و خود محور خواهد شد ( حاجی خیاط، ۱۳۸۲).
۲-۷٫فرایند شکل گیری هویت
تشکیل دادن هویت و پذیرفتن آن کاری دشوار و اغلب مملو از اضطراب است. نوجوانان نقشها و ایدئولوژیهای مختلف را امتحان میکنند و می کوشند مناسب ترین آن را تعیین کنند. اریکسون معتقد بود که نوجوانی فاصله بین کودکی و بزرگسالی و وقفه روان شناختی ضروری است که فرصت و انرژی لازم را به فرد میدهد تا نقشهای مختلفی را ایفا کند و خود انگاره های متفاوتی را بپذیرد. (شولتز۲ و شولتز، ۲۰۰۵ ترجمه سیف،پاشاشریفی و علی آبادی،۱۳۸۷)
شکل گیری هویت در طی یک توالی از مراحل رشدی روی میدهد. در صورت وجود محیط مساعد، شکل گیری هویت یک حادثه به طور طبیعی رخ دهنده در رشد شخصیت انسان است. این فرایند عموماً در طول دوره نوجوانی رخ میدهد و از فرایند های درون فکنی و همانند سازی متمایز است. با این حال فرایند های مربوط به دوران کودکی نقش مهمی در شکل گیری هویت دارند(طالبیان شریف،گودرزی و نیک فرجام، ۱۳۸۲).
در سالهای اولیه زندگی، کودک خودهای متفاوت دارد و از عدم ثبات بین آن ها و از فقدان وحدت یا کلیت آن رنج نمی برد. این قسمت معمول و ضروری در رشد است. هویت انتزاعی پیچیده است که کودک به دلیل محدویت تفکرش که در سطح عملیات عینی است نمی تواند آن را به موقع درک کند.
۱۰Freud
۲٫Schultz
با ظهور عملیات صوری است که نوجوانان میتواند به صورت درون نگرانه به وحدت و یکپارچه بیاندیشد و در این زمان بسیاری از آنان حساس میشوند به اینکه فقط بازیگر نقش های مختلف هستند و کلیت به این ترتیب آرمانی است که در اواخر نوجوانی درک می شود و ممکن است که با جدیت پی گیری شود. فرد باید در اواخر نوجوانی عناصر هویت خود از قبیل منش شخص، چهره، استعدادها، علایق، ترسها، تعارضات و خاطرات در یک کل دوام پذیر یکپارچه کند(کروگر،۱۹۸۵).
۲-۸٫مشکلات نوجوانان در هویت یابی
- نهایت گرایی
درجاتی از نهایت گرایی در نوجوانی بهنجار است. آزمون نقش های جدید و طریقه های جدید تفکر شکلی سالم و ضروری برای آزمایش است. با این حال شکستن هویت کودکی در افرادی خاص ممکن است اضطرابی بیش از حد را برانگیزد که موجب توسل او به یک هویت نابالغ نهایت گرا گردد. استقلال – وابستگی، پرخاشگری- اطاعت تعارض هایی هستند که ممکن است نوجوانان برای تمام یا بعضی از آن ها راه حل های نهایت گرا اتخاذ کند. برای مثال نوجوانی که از وابستگی خود در رنج است اما آنقدر امنیت ندارد که خانه را ترک کند ممکن است در خانه به عنوان یک تصمیم شبانه روزی بی ملاحظه باقی بماند. در نهایت دیگر، کسی است که در مورد وابستگی بسیار نگران و نا ایمن است و از کوچکترین نشانه وابستگی به خاطر ترس از بازگشت به وضعیت کودکی احساس خطر و از والدین دوری میکند. نوجوانی که در هویت یابی دچار اشکال است اغلب در مقابل والدین و سایر نهادهای اقتدار سر پیچی میکند. و در عین حال به به بعض از الگوهای اقتدار متوسل می شود برای اینکه با کسی که تعریف روشنی از نقش خود در زندگی دارد همانند سازی کند(آقا محمدیان و شیخ روحانی، ۱۳۸۲).
۲- گریز از واقعیت.
بسیاری از نوجوانان در اجتماع احساس آسودگی ندارند. برای مثال احساس میکنند که دارای بدن بدترکیبی هستند و از جنسیت خود ناراضی و حتی شرمگین اند. این نا آسودگی باعث می شود که از فعالیت ها ارتباطات اجتماعی دوری کنند و از واقعیت اجتماعی به انفعال و خیال پردازی در مورد موقعیت های رمانتیک، ورزشی و اجتماعی روی آورند. گریز از واقعیت نیز مانند نهایت گرایی هم میتواند جنبه ای بهنجار در نوجوانی باشد و هم میتواند آسیب زا گردد. در حقیقت این آسیب شدید ترین خطر در رشد دوره نوجوانی است و آنهایی که دارای اضطراب های اجتماعی شدیدتری هستند و کسانی که در مورد ابراز عواطف و به عهده گرفتن نقش های ممکن، بیشترین تعارض را دارند به دنیای تخیلات و رویاها پناه میبرند با این امید که از ترس و دردی که انتظار دارند از تماس با دیگران نصیبشان خواهد شد اجتناب کنند. سرانجام حالت گریز از واقعیت شکلگیری هویت اسکینروئید است و میتواند از طریق دائمی زندگی فرد گردد. (مارکستروم- آدامز۱ و همکاران، ۱۹۹۳).
۲-۹٫پایگاه های هویت از نظر مارسیا
جیمز مارسیا پس از اریکسون به این نتیجه رسید که شکل گیری هویت در مراحل مختلفی صورت میگیرد. او دو روند را در شکل گیری هویت اساسی تلقی میکند که عبارتند از بحران و تعهد. (بی ریا،۱۳۸۵)مارسیا با توجه به این دو روند چهار سبک را برای هویت معرفی میکند: ۱- هویت آشفته یا سردرگم(پراکندگی هویت)، ۲- هویت زود شکل گرفته (ضبط هویت) ۳- هویت به تعویق افتاده (وقفه) ،۴- هویت پیشرفته (کسب هویت).( برک.۲۰۰۱)
-
- هویت آشفته یا سردرگم (پراکندگی هویت)
- مشخصه اصلی این نوع هویت بی تفاوتی همراه با فقدان تعهد و جستجوگری است. این افراد عمدتاًً بی تفاوت و بی علاقه هستند و نقش های اجتماعی را امتحان نموده، به سرعت ترک می نمایند و خود را به دست سر نوشت و شانش می سپارند و هر کاری که جماعت انجام دهند با آن ها هم داستان میشوند. عزت نفس کمی دارند، تکانشی هستند و تفکری نا منظم دارند( برک،۲۰۰۱،ترجمه سید محمدی۱۳۸۴ ).آنان نه به ارزشها و باورهای معینی رسیده اند و نه کوششی برای دستیابی به آن ها به عمل می آورند. با آنکه این گروه هیچ آزمایش و کوشش قابل ملاحظه ای در این مورد نکرده اند فکر میکنند چنین کوششی بسیار دشوار و مستاصل کننده است (لطف آبادی، ۱۳۸۰).
Markstrom-adams1
۳-هویت زود هنگام (ضبط هویت)