برای یررسی روشی جورگنشون، ابتدا از معادله تعدیل موجودی سرمایه استفاده می شود.
رابطه تعدیل موجودی سرمایه
که در آن Kt موجودی سرمایه ، It سرمایه گذاری و نرخ استهلاک است .
در این رابطه ، سرمایه گذاری جایگزینی (ir) برابر است با ir=k و سرمایه گذاری خالص به صورت in=KE است .لذا می توان کل سرمایه گذاری ناخالص را به صورت ig=in+ir تعریف نمود.در تابع کاب داگلاس که به صورت Y=Aka L1-a است، مشتق تولید نسبت به سرمایه به صورت زیر است .
اگر فرض کنیم که نسبت هزینه استفاده از سرمایه به سطح قیمت در طول زمان نسبتاً ثابت باقی می ماند، در این صورت می توان معادله فوق را به صورت زیر ارائه داد :
رابطه فوق نشان میدهد ، در صورتی که نسبت تغییرات روندی نداشته باشد ، تنها رشد تولید و یا تقاضاست که سطح سرمایه گذاری خالص را به ما میدهد. این ذابطه میان تغییر در محصول و سطح سرمایه گذاری همان اصل شتاب است که یک رابطه اساسی پویا به اقتصاد معرفی میکند.
در مورد خالص تابع کاب داگلاس و در شرایطی که هزینه حقیقی استفاده از سرمایه ، C نسبتاً ثابت باشد، رابطه زیر به عنوان رابطه شتاب مطرح است .[۲۷]
-
-
- مکتب کینزی
-
از زمانی که آدام اسمیت اقتصاددان اسکاتلندی الاصل انگلیسی در سال ۱۷۷۶ میلادی کتاب ثروت ملل را به رشته تحریر درآورد، حدود دو قرن می گذرد.در این دوران تغییراتی که در علوم اقتصادی پدید آمده از دگرگونیهای عمیقی حکایت میکند.این تغییرات در قرن نوزدهم و ربع اول قرن بیستم به صورت تحولاتی آهسته ولی درربع دوم قرن بیستم به صورت انقلابی عظیم ظاهر شد.آنچه به ایجاد این دگرگونیها کمک اساسی نمود،انشار کتاب نظریه عمومی اشتغال،بهره و پول در سال ۱۹۳۶ میلادی توسط جان منیارد کینز بوده است (تفضلی ،۳۶۳:۱۳۸۱).
کینز تحلیل خود را کمتر متوجه مسائل مربوط به تعریف سرمایه یا موجودیت منفعت نمود.توجه او به سرمایه تا این حد بود که حفظ یا تامین اشتغال کامل را تحت تاثیر قرار میدهد.ولی در خصوص سرمایه با نظر ماقبل کلاسیکها موافقت میکند که همه چیز توسط کارگر تولید می شود و این کار با کمک :
-
- چیزی که در گذشته هنر نامیده می شد و امروزه به آن تکنیک گویند.
-
- منابع طبیعی که یا رایگان هستند و یا هزینه ای به نسبت فراوانی و کمیابی خود ندارند.
- به وسیله کار مجسم در دارائیهای گذشته که به نسبت کمیابی یا فراوانی آن قیمتی دارد صورت میگیرد (توتونچیان ،۱۷۴:۱۳۷۹).
به نظر کینز ارحج است که از سرمایه به عنوان چیزی که در طول عمر خود بازدهی بیشتر از هزینه اصلی خود دارد یاد کرد تا به عنوان چیزی که مولد است.کینز بر اساس اینکه فرایندهای کوتاه مدت میتوانند به اندازه فرایندهای طولانی مدت برحسب حداقل نیروی کار مورد لزوم کارا باشد، فرایندهای طولانی مدت را رد کردهاست. او اعتقاد داشت که مفهوم دوره تولیدی میتواند با معنا باشد.و بنابرین دوره بهینه تولید از نظر وی دوره ای است که از لحظه تصمیم گیری برای پس انداز شروع شده و به دوره ای ختم می شود که مردم تمایل دارند پس انداز خود را در همان زمان به مصرف تبدیل کنند (توتونچیان،۱۷۴:۱۳۷۹).
تا اینجا نظرات و دیدگاه های مکاتب اقتصادی در خصوص مفاهیم سرمایه و سرمایه گذاری به اختصار ارائه شد.همان طور که ملاحظه می شود دراکثر مکاتب ارتباط بین سرمایه ،تولید و نیروی کار مورد بررسی قرار گرفته است. هرچند در بسیاری موارد این به صورت روابط ریاضی ارائه نشده است، اما در فهم ارتباط متغیرهای فوق نقش اساسی دارد. در تحقیق حاضر تلاش شده است تا با توجه به دیدگاه های مذکور و نیز کارهای تحقیقاتی انجام شده در این خصوص مدلی به منظور بررسی اشتغال و سرمایه گذری در بخش کشاورزی ارائه شود.در ادامه نظریلت مکاتب اقتصادی در خصوص اشتغال به اختصار ارائه می شود.
-
- دیدگاه مکاتب اقتصادی در خصوص اشتغال
در این قسمت نیز خلاصه نظرات مکاتب اقتصادی در خصوص اشتغال در نمودار شماره۲-۲ ارائه شده است.
نمودار ۲-۲ : خلاصه مطالب مربوط به اشتغال در مکاتب اقتصادی
آدام اسمیت (۱۷۷۶)
۱- وی عامل کار را مهمترین محرک تولید میداند.
۲- زمین و سرمایه بدون کمک نیروی کار قادر به تولید نیستند.
۳- نیروی کار به ارزش خالص محصول می افزاید.
۴- تقاضای نیروی کار به رشد و پیشرفت فنی بستگی دارد.
۵- رشد سرمایه، تقاضای کار را افزایش داده بهره وری کار بالا رفته، مایه دستمزد متراکم می شود و در نتیجه، میزان تولیدات در اقتصاد افزایش مییابد.
جان باتیست سه
۱- عرضه، تقاضای خود را به وجود می آورد
۲- با فرض ثبات زمین، سرمایه و تکنولوژی، تولید تابع اشتغال نیروی انسانی است
کیترین
نئوکلاسیک
مارکسیسم
ارزش کالا به وسیله زمان کار اجتماعاً لازم برای تولید کالا تعیین می شود.
جان مینارد کینز
آلفرد مارشال
۱- تعادل اشتغال به طور کامل وجود ندارد
۲- عرضه نیروی کار پس از رسیدن به حداقل دستمزد (تقاضا) به صورت افقی درمی آید
= دستمزد اسمی
P = شاخص قیمت ها
۳- تقاضای نیروی کار دیشب نزولی است.
۱- تقاضای نیروی کار به صورت زیر است:
۲- عرضه نیروی کار به صورت زیر است:
-
-
- مکتب کلاسیک
-
الف: آدام اسمیت
همان طور که پیش از این نیز اشاره شد،بنیانگذار مکتب کلاسیک ، آدام اسمیت بود. ولی برخلاف فیزیوکرات ها که زمین را تنها منیع ثروت می دانسته و معتقد بودند که این عامل به کمک طبیعت محصول ویژه تولید میکند، چنین استدلال می کرد که «انرژی و قدرت نیروی انسانی» منبع ثروت اقتصادی است.
تأکید اسمیت بر نیروی کار موجب شد تا در نظریاتی که توسط دانشمندان بعدی ارائه گردید، به نقش کار در تعیین ارزش، اهمیت زیادی داده شود. اسمیت از تأکید بر عامل کار قصد نداشت که اهمیت زمین و سرمایه را انکار کند،بلکه می خواست عامل کار را (در مقابل قوای طبیعت) به عنوان مهمترین محرک تولید بشناساند. در واقع، زمین و سرمایه بدون کمک و همکاری نیروی کار قادر به تولید کالایی نخواهند بود (تفضیلی ،۹۰:۱۳۸۱).
اسمیت برای «کار مولد » دو تعریف ارائه میکند :
-
- نیروی کار مولد؛ نیروی کاری که به تولید «کالاهای قابل لمس» کمک میکند و بنابرین به ارزش خالص محصول می افزاید.
- نیروی کار مولد نیروی کاری است که در بخش تولید قادر به تولید کالایی باشد که قابلیت ذخیره شدن را دارد.
اسمیت معتقد است با شرط ثابت بودن شیوه فنی و بازده متوسط نیروی کار ،تولید سالانه ملی یا Y بستگی به تعداد کارگران مولد یا L دارد. به عبارت دیگر اگر L افزایش یابد،Y هم زیاد می شود. همچنین اگر L ثابت باشد ، هر قدر بازده متوسط کار یا به علت تقسیم کار و تخصص نیروی انسانی بالا رود، طبق رابطه ، نیز افزایش خواهد یافت (همان ،ص ۹۱).