شرکت ها با کنار گذاشتن وجوه در سالهایی که سود کمتری را به تامین مالی سرمایه گذاریها اختصاص می دهد برای سالهایی که برای تامین مالی سرمایه گذاریها با کسری وجوه روبرو است پرداختهای سود سهام خود را یکنواخت می کنند که به صورت سه روش اعمال میشود:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-سیاست تقسیم کامل سود باقی مانده.[۹۶]
۲-سیاست پرداخت درصد ثابتی از سود باقی مانده.[۹۷]
۳-سیاست تقسیم سود باقی مانده یکنواخت[۹۸].
۱)سیاست تقسیم کامل سود باقیمانده:[۹۹]در این روش شرکت پس از تأمین نیازهای مالی خود از درآمدها،بقیه آن را به صورت سود سهام توزیع می کند.
۲) سیاست پرداخت درصد ثابتی از سود باقیمانده[۱۰۰]:در این سیاست هم تأمین مالی پروژه های سرمایه گذاری در الویت قرار دارند ولی شرکت درصدی از سود باقیمانده را به جای توزیع کامل آن،تقسیم می کند.
۳)سیاست تقسیم سود باقی مانده یکنواخت[۱۰۱]: در این روش پرداخت سود از یک الگوی ثابت پیروی می کند.بدین صورت که مبالغ پرداختی سود در بلندمدت با مجموع درآمدها منهای نیازهای مالی شرکت برابر است.بنابراین اگر در بلند مدت متوسط نیازهای مالی شرکت بیش از درآمدها باشد؛هیچ سودی توزیع نخواهد شد.
۲-۱۲. عوامل تاثیر گذار بر سیاست تقسیم سود شرکت
از جمله عوامل تعیین کننده و تاثیر گذار بر سیاست تقسیم سود شرکتها می توان به ویژگیهای خاص شرکت نظیر نقدینگی، سودآوری، ریسک تجاری، اندازه شرکت، اهرم مالی و فرصت سرمایه گذاری سودآور و ویژگی های حاکمیت شرکتی مانند مدیران غیرموظف هیات مدیره اشاره کرد(فروغی و اولاد حسین ۱۳۸۹: ۴۶).
نقدینگی: نامناسب بودن وضعیت نقدینگی شرکتها سبب محدود کردن مدیرنا در توزیع سود می شود چراکه سود سهام مستلزم پرداخت وجوه نقد است از این رو وضعیت نقدینگی شرکت، تصمیمات مربوط به تقسیم سود را تحت الشعاع قرار میدهد
سودآوری: به عنوان توانایی شرکت برای ایجاد سود تعریف می شود و به عنوان یک عامل مهم و اثرگذار بر خط مشی تقسیم سود در نظر گرفته می شود واین به این دلیل است که شرکتهای سود آور تمایل به پرداخت سود بیشتری دارند. همچنین بر اساس تئوری پیام رسانی شرکتهای سودآور با پرداخت سود تقسیمی بیانگر این مطلب هستند که عملکرد مالی آنها خوب است.
اندازه شرکت: بر این اساس که شرکت-های بزرگ نسبت به شرکتهای کوچک دسترسی راحت تری به بازار سرمایه دارند و قادر به پرداخت سود بیشتری هستند.
اهرم مالی:شرکتهایی که نسبت بدهی زیادی به حقوق صاحبان سهام دارند برای تأمین وجوه مورد نیاز به منظور پرداخت بهره و اصل بدهی در سررسید، ممکن است درصد بیشتری از سود را در شرکت حفظ کند یا بر مبنای قراردادهای بدهی مکلف به عدم توزیع درصدی از سود شده باشد.از سوی دیگر با افزایش درجه اهرم ( نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام )ریسک مالی شرکتها افزایش می یابد و در راستای کاهش این ریسک شرکتها مجبور به کاهش درصد توزیع سود میشوند
فرصت های سرمایه گذاری سودآور: یکی دیگر از عوامل تعیین کننده سیاست تقسیم سود فرصت های سرمایه گذاری سود آور است به این ترتیب که بسیاری از شرکت ها زمانی تصیم به پرداخت سود می گیرند که وجوه نقد مازاد بر سرمایه گذاریهای مورد انتظار داشته باشند. در واقع شرکتها ابتدا وجوه مورد نیاز را از محل سود انباشته برای پروژه های بلندمدت خود مشخص، و سپس وجوه مازاد را بین سهامداران توزع می کنند. از این رو شرکت هایی که از فرصت های سرمایه گذاری سودآور و موقعیت رشد بیشتری برخوردارند در راستای رشد آینده درصد کمتری از سود خود را بین سهامداران توزیع می کنند.
مدیران غیرموظف هیات مدیره
بین اعضای غیرموظف هیات مدیره و خطمشی تقسیم سود ارتباط وجود دارد. بر این اساس که از مدیران غیرموظف در هیات مدیره به عنوان یک مکانیزم اثربخش برای کاهش تعارضات نمایندگی در شرکت به کار گرفته می شود در نتیجه اگر مدیران دارای ترجیحات و اولویتهایی باشند که مطابق با اولویتهای سهامداران باشد تصمیمات آنها برای مالکان شرکت هزینه کمتری را در بر خواهد داشت. از این رو چنین استدلال می شود که شرکتهایی که مدیران غیرموظف دارند سود کمتری پرداخت می کنند که این شواهد مطابق با فرضیه جایگزینی میباشد یعنی طبق فرضیه جایگزینی شرکتهای با مکانیزم حاکمیت شرکتی ضعیف هستند و نیاز به ایجاد شهرت و اعتبار دارند این نیاز خود را طریق پرداخت سود تقسیمی تامین می کنند.
۲-۱۳. نقش مدیریت در گزارشگری
همانطور که که استفادهکنندگان صورتهای مالی، نقش پاسخواه را دارند، تهیه کنندگان صورتهای مالی نیز نقش پاسخگویی را برعهده دارند. و از آنجایی که مدیران مسئول تهیه و ارائه صورتهای مالی هستند، مسئولیت پاسخگویی به نیاز استفادهکنندگان را نیز بر عهده دارند، این امر باعث می شود مدیران بنحوی عملکرد خود را نشان دهند که واقعیت موضوع باشد. اما تفکیک مالکیت از مدیریت در شرکتهای سهامی این امکان بالقوه را برای مدیران به وجود می آورد، تا حداقل بخشی از ثروت سایر گروه های درگیر با سازمان را به سوی خود منتقل نمایند چرا که مدیران به اطلاعاتی دسترسی دارند که افراد، به حداقل بخشی از این اطلاعات دسترسی دارند. همچنین به خاطر مسئولیت پاسخگویی که مدیران در مدیریت شرکتها دارند به طور ذاتی سعی بر این دارند عملکرد شرکت را که برخاسته از تواناییهای مدیریتی آنها است به بهترین نحو نمایش دهند، که به نوعی مدیریت سعی می کند مبلغ و نحوه ارائه سود شرکت را دستکاری کند (دستگیر و رستگار ۱۳۹۰: ۲) به این نحو که بر اساس رویکرد تعهدی در صورت تحقق درآمدها و وقوع هزینهها میتوان سود را گزارش کرد و از آنجا در مبنای تعهدی لزوما شناسایی درآمدها و هزینهها همراه با دریافت و پرداخت وجه نقد نبوده،و در محاسبه سود نیز از پیش بینیها و برآوردها استفاده می شود،از این رو این پرسش مطرح میشود که تا چه میزان میتوان به این رقم در هنگام اخذ تصمیم اطمینان کرد. پاسخ به این پرسش از آن جهت اهمیت پیدا می کند که اخذ تصمیم نادرست به سبب اطلاعات ناکافی و ناصحیح موجب می شود که تسهیم منابع به صورت ناعادلانه انجام شود. اختیار عمل مدیران در استفاده از متغیرهای تعهدی و نقدی و استفاده از برآورد و پیش بینی این متغیرها از جمله عواملی است که بازده سهام شرکتها را تحت تاثیر قرار میدهد(طالب نیا و حسین.پور ۱۳۸۹: ۲۴).
۲-۱۴. مفهوم مدیریت سود
یکی از مهمترین ویژگی ذاتی هر انسان میل به منفعت است که به واسطه این میل انگیزهای در انسان ایجاد می شود که بنحوی عمل نمایدکه باعث حداکثر شدن آن شود. البته باید توجه داشت که این ویژگی ذاتی در انسانهای مختلف متفاوت است به این نحو که میل منفعت طلبی گاهاً در بعضی افراد فقط نسبت به خود شخص است و گاهی نیز این میل علاوه بر خود شخص نسبت به دیگران نیز وجود دارد. همچنین باید در نظر داشت که چشم انداز و افق فکری افراد نسبت به میزان و مدت زمان دستیابی به آن نیز متفاوت است به این نحو که بعضی افراد دارای نگرشی هستند که منفعت را در حال حاضر و یا به نوعی منفعت آتی را در دوره های آتی نزدیک جستجو می نماید و بالعکس افرادی وجود دارند که دارای نگرشی بلند مدت بوده، یعنی این افراد منفعت را در بلند مدت و در آتی جستجو می نمایند.
مدیران شرکتها نیز از این ویژگی ذاتی انسانی بدور نیستند لذا میل به منفعت طلبی در آنها باعث می شود عملکرد خود را به نحوی انجام دهند که بهترین عملکرد ممکنه از عملکرد شرکت(عملکرد خود)را به استفادهکنندگان از طریق صورتهای مالی ارائه نمایند. چرا که این موضوع باعث می شود اولاً سهامداران به عنوان مالکین نظر مساعدتری را نسبت به وظیفه مباشرت مدیران خواهند داشت و این مسئله می تواند موجبات افزایش منفعت را برای مدیران به همراه داشته باشد. ثانیاً دیگر استفادهکنندگان اعم از؛ فروشندگان کالا و خدمات، وام دهندگان و اعتبار دهندگان و سایر استفادهکنندگانی که به طور غیر مستقیم در ایجاد عملکرد مناسب برای مدیران در ارتباط هستند میتوانند اعتماد بیشتری را نسبت به انجام معاملات و یا اعطای اعتبار به شرکت را داشته باشند و به این نحو باعث فراهم آوردن ابزار لازمه مدیریت در بهبود عملکرد شرکت شوند.
از نظر واقعی رسیدن به عملکرد مناسب برای همه مدیران قابل دسترس نیست از این رو مدیران جهت دستیابی به ارائه یک گزارش مناسب از عملکرد مالی شرکت دست به اقداماتی میزنند یعنی مدیران از طریق اعمال نظرها و همچنین با در اختیار داشتن ابزاری میتوانند محتوی گزارشهای مالی را به نحوی تغییر دهند که برای استفادهکنندگان به گونه ای جذاب به نمایش گذاشته شوند، و این موضوع مخصوصاً در رابطه با سود شرکت که مورد توجه و علاقه بسیاری از استفادهکنندگان از صورت های مالی است رخ می دهد[۱۰۲].
در مفهوم کلی به این اعمال نظرها و اختیارات از سوی مدیران، مدیریت سود[۱۰۳] می گویند. در متون تحقیقی این واژه به صورت زیر تعریف شده است؛
طبق تعریف(هیلی و واهلن ۱۹۹۹: ۳۶۸) مدیریت سود زمانی رخ میدهد که مدیران قضاوت خویش را در گزارشگری مالی و در نحوه ثبت و گزارش مبادلات به صورتی وارد نمایند که باعث تغییر در محتوای گزارشهای مالی شده و به موجب آن بتوانند برخی از سهامداران را نسبت به عملکرد اقتصادی شرکت گمراه نمایند و یا بر معیارها و پیامدهای قراردادی که وابسته به ارقام حسابداری گزارش شده اند تأثیر بگذارند.
مدیریت سود، عبارت است از"دخالت عمدی در فرایند گزارشگری مالی خارجی، با قصد به دست آوردن برخی از منافع شخصی[۱۰۴]“(مُوهِرِل[۱۰۵] و همکاران ۲۰۰۵: ۱۴"به نقل از اسکیپر ۱۹۸۹: [۱۰۶]۹۲ “).
مدیریت سود عبارت است از مجموعه ای از تصمیمات آگاهانه مدیریتی که باعث گزارشگری ناصحیح کوتاه مدت و حداکثرسازی ارزش درآمدها می شود (رُونِن و یاری[۱۰۷] ۲۰۰۸: ۲۷).
همچنین طبق تعریف(اسکات ۲۰۱۲: ۴۲۳)"مدیریت سود عبارت است از انتخاب رویههای حسابداری و یا اقداماتی که توسط مدیران در تأثیر گذاری بر درآمدها به منظور بدست آوردن اهداف خاص از گزارش این درآمدها انجام می شود".
اصول پذیرفته شده و مبنای تعهدی حسابداری به مدیران اجازه میدهد که در گزارشگری مالی به منظور انتقال اطلاعات ،تشخیص و قضاوت خود را اعمال کنند .اعمال قضاوت توسط مدیران و اختیارات آنان درفرآیند گزارشگری مالی ،به “مدیریت سود” شهرت یافته است(اعتمادی و همکاران ۱۳۹۱: ۱۰۲).
۲-۱۵. روش های مدیریت سود
فرایند مدیریت سود همانطور که در قبل ذکر شد از طریق اعمال نظرها و نیز استفاده گزینشی از روشهای حسابداری خاص در فرایند گزارشگری مالی است. در حالت کلی فعالیتهای مربوط به مدیریت سود به طور معمول در دو طبقه دسته بندی میشوند؛ ۱. از طریق دستکاری فعالیتهای واقعی ۲. از طریق دستکاری اقلام تعهدی.
مدیریت سود ازطریق دستکاری فعالیتهای واقعی[۱۰۸] ( مدیریت سود واقعی[۱۰۹](: شامل مجموعه ای از اقدامات مدیریتی است که در جهت دستیابی به اهداف از سطح سود مشخص از فعالیتهای عادی شرکت منحرف میشوند(رُوشادهِری[۱۱۰] ۲۰۰۶: ۳۳۶) و این اقدامات به طور مستقیم بروی جریانهای نقدی شرکت تأثیر گذار است(کُوهِن و زَرُوین[۱۱۱] ۲۰۱۰: ۲). از جمله این اقدامات می توان گزینش در مقدار هزینه های اختیاری از جمله هزینه تبلیغات، هزینه های تحقیق و توسعه و یا مخارج سرمایهای[۱۱۲] اشاره کرد. به این نحو که ممکن است مدیران جهت دستیابی به مبلغ سود مشخص اقدام به کاهش در هزینه های تبلیغات و یا هزینه های تحقیق و توسعه نمایند و یا ممکن است اقداماتی مبنی بر کاهش سود از طریق افزایش در چنین هزینههایی را انجام دهند.
مدیریت سود از طریق دستکاری اقلام تعهدی[۱۱۳](مدیریت سود مصنوعی[۱۱۴]) شامل مجموعه ای از اقدامات است که از طریق انتخابهای حسابداری[۱۱۵] بدست می آید(رُونِن و یاری ۲۰۰۸: ۳۱۶). همچنین میتوان گفت، دستکاری اقلام تعهدی که شامل مجموعه اقدامات غیر عادی، البته در راستای فعالیتهای عادی شرکت و همچنین انتخابهای گزینشی در روشها و برآوردهای مختلف مجاز حسابداری است، که این اقدامات به طور مستقیم به روی جریانهای نقدی شرکت تأثیر گذار نیستند(کُوهِن و زَرُوین ۲۰۱۰: ۲). از جمله می توان به گزینش در روشهای حسابداری مختلف مجاز مثلا در بحث استهلاک، ارزیابی موجودیها(استفاده از روش اولین صادره از اولین وارده به جای استفاده از روش اولین صادره از آخرین وارده در ارزیابی موجودی کالا) و در بحث برآوردها میتوان به برآورد عمر مفید و ارزش اسقاط یک دارایی و برآورد از میزان ذخیره لازم برای حسابهای دریافتنی مشکوک الوصول ویا سایر هزینه های احتمالی اشاره کرد، که این اقدامات هریک به نوبه خود می تواند در جهت افزایش و یا کاهش سود انجام گیرد.
البته باید در نظر داشت که به طور معمول مدیریت سود از طریق دستکاری اقلام تعهدی اختیاری انجام می شود چرا که(مینگ-چای و یوآن-چِنگ ۲۰۱۰: ۹۵۶)؛ در عمل ساده بوده و دارای هزینه های دستکاری پایینی(نسبت به مدیریت سود از طریق دستکاری فعالیتهای واقعی) هستند و همچنین به راحتی توسط خوانندگان از گزارشهای مالی قابل شناسایی نیستند[۱۱۶].
۲-۱۶. عوامل و انگیزه ها از مدیریت سود
عوامل و انگیزه های مختلفی باعث مبادرت مدیران به مدیریت سود می شود، که در حالت کلی این انگیزه ها نشات گرفته شده از؛ نگرشها و اعتقادات شخص[۱۱۷] و یا فشارها از گروهای وابسته[۱۱۸]میباشد. نگرشها و اعتقادات شخص؛ اشاره به احساسات شخصی و تکنیکهای رفتاری دارد، به این نحو که می تواند خیرخواهانه (در جهت نفع شرکتها)، خود خواهانه (برای منفعتهایشخصی) و یا محکومیتهای رفتاری[۱۱۹] (ارزیابی از رفتار مدیریت سود و پیش بینیها از جانب موافقین و منتقدین باشد(مینگ-چای و یوآن-چِنگ ۲۰۱۰: ۹۵۸). همچنین فشارها از گروهای وابسته؛ اشاره به گرایش مدیران نسبت به درگیر شدن در مدیریت سود تحت الزامات از گروه های وابسته از قبیل نظارت کنندگان، سهامداران، اعتبار دهندگان و یا تحلیلگران دارد (۹۵۸). حال شناخت از مهمترین این عوامل و انگیزه ها می تواند افق وسیعتری را برای درک کامل از این پدیده را به همراه داشته باشد. اصولا از مهمترین عوامل و انگیزههایی مدیریت سود به صورت تفکیکی میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛
طرح پاداش مدیران[۱۲۰]: طرح پاداش مدیران عبارت است از قرارداد بین شرکت(از سوی هیئت مدیره) و مدیران در رابطه با حقوق و پاداش در نظر گرفته شده برای مدیران با توجه به عملکرد آنها در طول مدت یک سال(یک دوره مالی). میزان محاسبه این پاداش در شرکتها به طور معمول بر مبنای درصدی از میزان سود خالص گزارش شده شرکت است، لذا این موضوع به عنوان یکی از انگیزه های مدیران از اقدام به مدیریت سود در جهت حداکثر کردن میزان پاداش مدیران به شمار میرود، به نحوی که مدیران تلاش می کنند در هر سال میزان سود گزارش شده شرکت را به حداکثر مقدار ممکنه برسانند و به دنبال آن باعث افزایش میزان پاداش خود شوند. البته می بایست این را در نظر گرفت که ممکن است طرح پاداش بر مبنای حداقل سود(کف) و حداکثر سود(سقف) نیز تعیین شود یعنی پاداش فقط زمانی تعلق میگیرد که میزان سود گزارش شده از مبلغ معینی بالاتر باشد و این پاداش تا جایی ادامه دارد که مبلغ سود به حداکثر میزان مشخص شده در قرارداد برسد، یعنی چنانچه مبلغ سود از حد معینی فراتر رود به مبالغ اضافی آن پاداش تعلق نمیگیرد. لذا طبق نمودار شماره یک (نمودار طرح پاداش مدیران)[۱۲۱] ؛
-
- زمانی که سود خالص پایینتر از مبلغ حداقل باشد، مدیران بر این انگیزهاند که سود خالص را به منظور انتقال آن به دوره بعد کاهش دهند.
-
- زمانی که سود خالص بالاتر از مبلغ حداقل باشد مدیران بر این انگیزهاند که سود خالص را افزایش دهند و این افزایش تا زمانی ادامه دارد که به مبلغ حداکثر سود خالص برسند. در نتیجه؛
-
- زمانی که سود خالص بخواهد بالاتر از مبلغ حداکثر باشد مدیران بر این انگیزه هستند که سود خالص را کاهش دهند و به نوعی سود خالص اضافی را به دوره بعد انتقال دهند.
میزان پاداش
سود خالص گزارش شده
حداکثر(سقف)
حداقل(کف)
نمودار طرح پاداش مدیران
انگیزه های مالیاتی: مالیات شرکتها به عنوان یک هزینه از طرف مراجع دولتی هر کشور بر مبنای درصدی از سود خالص گزارش شده شرکتها دریافت می شود. از این رو مدیران به منظور کاهش در میزان مالیات پرداختی خود بر این انگیزه میشوند که میزان سود خاص گزارش شده شرکت را کاهش و به تبع آن از خروج وجه نقد(پرداخت مالیات بیشتر) جلوگیری نمایند.
انگیزه های سیاسی: در مواردی وجود دارد که شرکت مورد توجه بسیاری از مراجع دولتی و یا عموم قرار دارد و افزایش در میزان سود گزارش شده شرکت می تواند نظر نامسائد آنها را نسبت به خود جلب نماید و مورد انتقاد از سود بیش از حد قرار بگیرند به این نحو که فرض کنید؛ شرکت آب و فاضلاب به عنوان یک شرکت در حال فعالیت است، که درآمد عملیاتی آن از طریق فروش(آب رسانی) به منازل و کارخانهها و سایر دستگاههای دولتی و.. تأمین می شود، حال زمانی که سود خالص گزارش شده به میزان قابل توجهی افزایش یابد این موضوع توجه خریدان(استفادهکنندگان از خدمات آب رسانی) را به خود جلب کرده و باعث ایجاد یک نگرش منفی در آنها نسبت به بالا بودن آب بهای مصرفی از سوی آنها شده و این خود باعث می شود در سطح کلان موجب فشار دستگاههای دولتی، کارخانهها و حتی عموم مردم نسبت به کاهش قیمت آب بهای مصرفی شود در صورتی که ممکن است واقعاً سود کسب شده توسط این شرکت کاملا طبق قیمت منصفانه آب بهای مصرفی باشد. لذا مدیران در این گونه موارد سعی بر این دارند که میزان سود گزارش شده خود را به نحوی کاهش دهند تا بدین وسیله درآمد آنها کمتر مورد توجه منتقدین و… قرار گیرد.
هماهنگی با مقدار سود پیش بینی شده توسط سهامداران و حسن شهرت شرکت[۱۲۲]: سهامداران با توجه به سودهای کسب شده و نیز سود تقسیمی در دوره های قبل یک پیش بینی نسبت به میزان سود خالص شرکت در دوره جاری و همچنین دوره های آتی دارند. لذا مدیران با توجه به این موضوع یک مبلغ مشخصی را از میزان مبلغ پیش بینی سود از سوی سهامداران در نظر دارند، و این باعث می شود مدیران بنحوی سود شرکت را مدیریت نمایند که در انتها سود گزارش شده تقریبا با مبلغ پیش بینی شده از سوی سهامداران مطابقت داشته باشد. همچنین سایر استفادهکنندگان ثبات در میزان سود شرکت را به عنوان حسن شهرت و عملکرد شرکت در دوره جاری و آتی قلمداد مینمایند.
وجود انگیزه های غیر مادی: مبنی بر اینکه مدیران علاوه بر منافع مادی خود،به دنبال پیشرفت شرکت نیز باشند، در این مورد می توان از اهدافی همچون، افتخار مشارکت در عملکرد، به خاطر لذتی که فرد از عملکرد بهتر می برد، اهداف ملی و اهداف مذهبی اشاره کرد(خوش طینت و خانی: ۱۴۹).
۲-۱۷. ابزارهای اندازه گیری مدیریت سود