علی رضا خورشید (۱۳۹۰) در پایان نامه خود با عنوان «بررسی رابطه چندگانه ویژگی های شخصیتی و سبک های یادگیری دانش آموزان متوسطه نظری شهرستان بیجار « مطرح می نماید که هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های یادگیری در میان دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه نظری شهرستان بیجار در سال تحصیلی ۸۹-۹۰ بود. نمونه این تحقیق شامل تعداد ۳۱۵ نفر (شامل۱۵۰ دختر و ۱۶۵ پسر) بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها از روش تحقیق توصیفی- همبستگی استفاده شد. جهت تعیین ویژگی های شخصیتی آزمودنیها از آزمون پنج عامل بزرگ شخصیت نئو (مک کری و کاستا،۱۹۹۲) و برای شناسایی سبک های یادگیری دانش آموزان از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب(۱۹۸۵) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آمار توصیفی، رگرسیون لوجستیک، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون خی دو استفاده شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
زینت رعیتی (۱۳۹۰) در پایان نامه خود با موضوع «بررسی رابطه بین سبکهای یادگیری و حالتهای فراشناختی در دانشجویان دختر دانشکدهی علوم انسانی دانشگاه گیلان« مطرح نموده اندکه پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین سبک های یادگیری با مؤلفههای حالت فراشناختی در دانشجویان دختر دانشکده ی علوم انسانی دانشگاه گیلان طرحریزی شد. این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. ۴۱۰ دانشجو شاغل به تحصیل در رشتههای مختلف علوم انسانی در این پژوهش شرکت کردند و پرسشنامه حالتهای فراشناختی اونیل و عابدی و پرسشنامه سبک های یادگیری ورمونت را تکمیل نمودند. یافتههانشان داد که بین تمام مؤلفههای حالت فراشناختی و سبک های یادگیری به جز سبک یادگیری مبتنی بر کاربرد همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. علاوه برآن از بین چهار سبک یادگیری و چهار مؤلفهی حالت فراشناختی، به ترتیب سبک معطوف به معنا و هدف و راهبردشناختی، قوی ترین پیشبینیکنندههای عملکرد تحصیلی ظاهرشدند.
عسکر مرادی (۱۳۸۹) در پایان نامه ای با موضوع «مقایسه ی سبک های یادگیری(همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده) و گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان پسر یک زبانه و دوزبانه پایه ی سوم دبیرستان در شهرهای شیراز و تبریز در سال تحصیلی ۸۹-۸۸.» مطرح نموده است که در این پژوهش،۳۶۷ نفر از دانش آموزان در دو گروه ریاضی- فیزیک و علوم انسانی، از چهار ناحیه آموزش و پرورش به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در چند مرحله انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی سبک یادگیری کلب(LSI) و پرسشنامه ی گرایش تفکرانتقادی کالیفرنیا (CCTDI)، استفاده شد. روش تحقیق در این پژوهش روش علّی- مقایسه ای است و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (آزمون T-test) و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شده است.
رقیه افشاری (۱۳۸۹) در پایان نامه خود با موضوع «رابطه استفاده از رسانه های آموزشی، سبک های یادگیری و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر پایه دوم وسوم رشته علوم تجربی شهر شازند « مطرح نموده است که هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های آموزشی و سبک های یادگیری (معطوف به باز آفرینی ، معطوف به معنا و هدف ، مبتنی بر کاربرد ، غیر متمر کز) و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دوم وسوم رشته علوم تجربی شهر شازند در سال تحصیلی ۸۹-۱۳۸۸ بوده است .
حمدان رحیمی (۱۳۹۰) در پایان نامه ای با عنوان «مقایسه دانش آموزان دبیرستانی پسر با سبک های یادگیری مختلف از لحاظ سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی در شهرستان شادگان» مطرح نموده است که هدف از پژوهش حاضر مقایسه دانش آموزان دبیرستانی پسر با سبک های یادگیری مختلف از لحاظ سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی می باشد. روش پژوهش به کار رفته در این پژوهش، علّی- مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل ۳۲۰ نفر از دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان های شهرستان شادگان است که در سال تحصیلی ۹۰- ۱۳۸۹ مشغول به تحصیل بوده اند و با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. برای سنجش متغیرهای این پژوهش از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب(LSI) و پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا (CTP) استفاده شد. در این پژوهش معدل نوبت اول دانش آموزان، ملاک عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد.
حسین روئین (۱۳۸۳) در پایان نامه ی خود با عنوان «بررسی رابطه بین سبک های شناختی (شیوه های یادگیری) با عوامل شخصیتی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی ۸۲-۸۳« مطرح نموده است که پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه سبک های شناختی (شیوه های یادگیری) با عوامل شخصیتی دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز اجرا شده است. در این پژوهش ۳۷۷ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی در چهار گروه تحصیلی علوم پایه، علوم انسانی، فنی- مهندسی، کشاورزی به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شده و پرسشنامه سبک شناختی کلب و پرسشنامه عوامل شخصیتی NEO-FFI را تکمیل نموده اند. برای تجزیه و تحلیل این پژوهش از آزمون مانوا، خی ۲ و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین سبک های شناختی با توجه به عوامل شخصیتی تفاوت وجود دارد. بین شیوه های یادگیری با توجه به جنسیت و گروه های تحصیلی تفاوت وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد برون گرایی همبستگی مثبت با شیوه های یادگیری تجربه عینی و آزمایشگری فعال و همبستگی منفی با شیوه های یادگیری مشاهده تاملی و مفهوم سازی انتزاعی دارد.
علی رضا همایونی (۱۳۸۰) در پایان نامه خود با عنوان «بررسی رابطه بین سبک های یادگیری شناختی در انتخاب رشته تحصیلی دانش آموزان پسر سال دوم دبیرستان در شهر تهران« مطرح نموده است
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های یادگیری کلب (همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق دهنده) و سبک های شناختی ویتکین (وابسته به زمینه و مستقل از زمینه) و نقش آن در انتخاب رشته های تحصیلی دانش آموزان پسر سال دوم دبیرستان رشته های علوم ریاضی، علوم تجربی و علوم انسانی منطقه ۱۴ آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی ۸۰-۷۹ بوده است. برای جمع آوری داده های مربوط به سبک های یادگیری از پرسشنامه سبک یادگیری کلب LIS و برای داده های مربوط به سبک های شناختی از آزمون شکل های گروهی نهفته ویتکین GEFT استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار SPSS و روش های آمار توصیفی (میانگین، واریانس، انحراف استاندارد و همبستگی) و آمار استنباطی (رگرسیون، مجذور کای و آزمون) استفاده شد. نتایج نشان داد که افراد مستقل از زمینه بیشتر به سمت رشته های علوم انسانی گرایش دارند. همچنین افراد دارای سبک های یادگیری همگرا و جذب کننده بیشتر به سمت رشته های علوم انسانی گرایش دارند. همچنین در مورد ارتباط بین سبک های یادگیری و شناختی نتایج زیر بدست آمد: بین سبک شناختی وابسته به زمینه و سبک های یادگیری واگرا و انطباق دهنده در رشته علوم انسانی و سبک شناختی مستقل از زمینه و سبک های یادگیری جذب کننده و همگرا در رشته علوم تجربی رابطه معنی داری مشاهده نشد. بین سبک شاختی مستقل از زمینه و سبک های یادگیری همگرا و جذب کننده در رشته علوم ریاضی رابطه مثبت و معنی دار مشاهده نشد.
هادی مهرابی (۱۳۷۷) در پایان نامه خود تحت عنوان «تاثیر استقلال از میدان بر بکارگیری راهبردهای مختلف یادگیری در خواندن متون انگلیسی» مطرح نموده است که مدت زمان زیادی توجه معلمان و متخصصان آموزش زبان به روش تدریس زبان معطوف بوده و توجه کمتری به فرایند یادگیری و یادگیرنده شده است . در سالیان اخیر پژوهشگران توجه بیشتری را به یادگیری داشتهاند و تحقیقات زیادی را برای یافتن نحوه یادگیری و روش های یادگیری بهتر انجام دادهاند. این پایاننامه نیز بیشتر بر یادگیرنده، یادگیری، و سبک ها و روش های یادگیری تاکید دارد. راهبردهای یادگیری مطرح شده در این پایاننامه راهبردهای شناختی میباشند و سبک یادگیری مورد تحقیق سبک استقلال از میدان وابستگی به میدان میباشد. در این پایاننامه مهارت مورد تاکید، خواندن و درک مطلب و یادگیری لغت میباشد.
با توجه به موارد بالا شش فرضیه پیشنهاد شده است:
ارتباطی بین بسامد استفاده از راهبردهای یادگیری و استقلال یا وابستگی به میدان وجود ندارد.
ارتباطی بین نوع راهبردهای استفاده شده و استقلال یا وابستگی به میدان وجود ندارد.
ارتباطی بین نوع راهبردهای استفاده شده و خواندن و درک مطلب و یادگیری لغت وجود ندارد.
ارتباطی بین نوع راهبردهای استفاده شده و خواندن و درک مطلب و یادگیری لغت وجود ندارد.
ارتباطی بین بسامد استفاده از راهبردهای یادگیری و خواندن و درک مطلب و یادگیری لغت وجود ندارد.
آزمودنی های این تحقیق شامل ۵۴ دانشآموز دبیرستانی بودند که در خلال این تحقیق به یک تست زبانی، یک تست نلسون (جهت اعتباریابی تست زبانی)، یک تست GEFT برای تعیین استقلال یا وابستگی به میدان و یک پرسشنامه برای تعیین استفاده از راهبردهای یادگیری پاسخ دادند. جهت تعیین صحت و سقم فرضیههای مطرح شده نمرات حاصله از طریق فرمول های همبستگی و t-test مورد تحلیل قرار گرفتند.
نتایج حاصله بطور کلی عبارتند از:
استقلال یا وابستگی به میدان عامل تعیینکنندهای برای انتخاب راهبردهای شناختی نیست .
تفاوت معنیداری بین دانشآموزان دختر و پسر در زمینه استقلال از میدان وجود دارد.
دانشآموزان مستقل از میدان در خواندن و درک مطلب موفقترند.
بین خواندن و درک مطلب و یادگیری لغت و استفاده از راهبردهای شناختی ارتباط قابل توجهی وجود ندارد.
بین استفاده از انواع راهبردهای شناختی و توانایی دانشآموزان در خواندن متون و یادگیری لغت ارتباطی وجود ندارد. (به استثناء زیر مجموعه دریافت پیام)
بین استقلال از میدان و انواع راهبردهای استفاده شده ارتباطی وجود ندارد.
لیلا قربان خان (۱۳۹۰) در پایان نامه ای تحت عنوان «بررسی سبک های یادگیری با یادگیری خود تنظیمی در پیشرفت تحصیلی هنرجویان دختر هنرستان های کاردانش شهرستان شهریار» مطرح نموده است که هدف از تحقیق حاضر بررسی سبک های یادگیری با یادگیری خود تنظیمی در پیشرفت تحصیلی در هنرجویان هنرستانی انجام گرفته است. جامعه آماری مورد مطالعه هنرجویان هنرستان های کارو دانش شهرستان شهریار است که بر اساس جدول تعیین اندازه جامعه (مورگان،۱۹۷۰) برابر ۲۷۰ نفر تعیین شده است. نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی انجام گرفته است. اطلاعات و متغییرها از آزمون سبک های یادگیری فلدر- سیلورمن و خود تنظیمی بوفارد، و پیشرفت تحصیلی آنها از معدل خرداد ماه بدست آمد، فرضیه های پژوهش از طریق آزمون های آماری خی دو، همبستگی و رگرسیون های چند متغییری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، و بر آن اساس نتایج زیر بدست آمده بین سبک های یادگیری و پیشرفت تحصیلی هنرجویان رابطه ای وجود ندارد.
محمد خیر (۱۳۸۱) در پایان نامه ای با عنوان «بررسی سبک های شناختی یادگیری د انش آموزان مراکز تیزهوشان و عادی دختر و پسر با توجه به پیشرفت تحصیلی آنان« مطرح نموده است که سبک های یادگیری بر این نکته تاکید دارند که سبک های یادگیری شامل باورها یا اعتقادات، رجحان ها و رفتارهایی است که افراد به کار می برند تا در یک موقعیت معینی به یادگیری خود کمک کنند. افراد متناسب با تفاوت های فردی خود در یادگیری از سبک های متفاوتی استفاده می کنند. کلب (۱۹۸۴)، در تقسیم بندی خود از سبک های یادگیری، چهار سبک یادگیری واگرا، همگرا، جذب کننده، انطباق یابنده را در اثر ترکیب چهار شیوه یادگیری با نام های تجربه عینی (احساس کردن)، مشاهده تاملی (دیدن) مفهوم سازی انتزاعی (تفکر کردن) و آزمایشگری فعال (انجام دادن) بدست آورده است .
حسن خضری (۱۳۸۱) در پایان نامه ای تحت عنوان «بررسی رابطه اضطراب ریاضی و سبکهای یادگیری دانش آموزان با توجه به جنسیت و مقطع تحصیلی» مطرح نموده است که به منظور بررسی رابطه اضطراب ریاضی و سبکهای یادگیری ۱۲۰ نفر از دانش آموزان سال دوم راهنمایی و ۱۲۰ نفر از دانش آموزان سال اول دبیرستان مورد آزمون قرار گرفتند. این ۲۴۰ دانش آموز از بین ۴ مدرسه راهنمایی و ۴ دبیرستان انتخاب شده اند . در این تحقیق برای بررسی سبکهای یادگیری از پرسشنامه سبک یادگیری کلب و برای سنجش اضطراب ریاضی آزمودنی ها از مقیاس اضطراب ریاضی برای کودکان استفاده شده است . نتایج روش آماری آزمون تی مستقل در زمینه بررسی تفاوتهای جنسی در اضطراب ریاضی نشان داد که میان دختران و پسران در این زمینه تفاوت معناداری وجود دارد . براین اساس دختران بیش از پسران اضطراب ریاضی را گزارش کرده اند. زمینه دیگر این تحقیق به بررسی تفاوت های پسران و دختران در سبکهای یادگیری است. نتایج روش آماری آزمون تی مستقل نشان داد که دختران و پسران در فرایندهای مفهوم سازی انتزاعی- تجربه عینی به گونه ای معنادار از نظر آماری به هم متفاوتند . مشخص گردید که دختران بیشتر شیوه یادگیری تجربه عینی و بیشتر پسران شیوه یادگیری مفهوم سازی انتزاعی را ترجیح می دهند.
فاطمه عاصمیان (۱۳۸۴) در پایان نامه خود تحت عنوان «بررسی رابطه سبک های شناختی( واگرا، همگرا، جذب کننده وانطباق یابنده) با مولفه های یادگیری خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال دوم متوسطه دبیرستان های شهرستان تبریزدرسال تحصیلی ۸۴-۸۳« مطرح نموده است، پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه سبک های شناختی (واگرا، همگرا، جذب کننده وانطباق یابنده) با مولفه های یادگیری خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال دوم متوسطه دبیرستان های شهرستان تبریز می باشد. در این پژوهش ۳۷۵ نفر ازدانش آموزان درسه گروه تحصیلی ریاضی - فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و در عین حال درچند مرحله انتخاب شده و پرسشنامه سبک شناختی کلب و MSLQرا تکمیل نموده اند. برای تجزیه وتحلیل این پژوهش از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، مانوا، خی۲، رگرسیون چندگانه گام به گام وضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین یادگیری خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین سبک های شناختی و خودکارآمدی و نیز بین سبک های شناختی و راهبرد یادگیری سطح بالا تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد بین جنسیت و مولفه خودکارآمدی اضطراب امتحان وخود نظم دهی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین ملاحظه می شود که اثرتعاملی جنسیت و سبک های شناختی، تنها در مولفه سبک شناختی سطح بالا با توجه به سبک های شناختی و یادگیری خودتنظیمی تفاوت وجود دارد.همچنین تفاوت معناداری بین سبک های شناختی دانش آموزان باتوجه به رشته های تحصیلی نمایان است.
فائزه مشایخی (۱۳۸۱) در پایان نامه خود با موضوع «مقایسه سبک های یادگیری (وابسته به زمینه و نابسته به زمینه) دانش آموزان دختر بزرگسالان سال سوم متوسطه شهرتهران« مطرح نموده است که پژوهش حاضر به منظر و مقایسه سبک های یادگیری دانش آموزان بزرگسال گروه های ریاضی و فیزیک، تجربی و انسانی در سال سوم متوسطه اجراشده است. در این پژوهش ۱۲۰ دانش آموز از دبیرستان های بزرگسال مناطق ۳ و ۷ تهران به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند آزمون گروهی اشکال نهفته GEFT)) به منظور ارزیابی سبک های وابسته به زمینه و نابسته به زمینه بر روی آن ها اجراگردید. همچنین از کارنامه احتمالی دانش آموزان جهت بررسی پیشرفت تحصیلی استفاده به عمل آمد. نتایج حاصله نشان داد بین سبک های یادگیری دانش آموزان بزرگسال در رشته های فیزیک، تجربی و انسانی از لحاظ آماری تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین شرح که یادگیرندگان گروه های ریاضی و تجربی گرایش به سبک نابسته به زمینه دارند و یادگیرندگان گروه های انسانی گرایش به سبک وابسته به زمینه دارند. با توجه به یافته های حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک یادگیری می تواند به عنوان یک عامل مهم پیش بینی کننده در انتخاب رشته و ارتقای تحصیلی به حساب آورده شود.
طاهره الهی (۱۳۸۱) در پایان نامه خود تحت عنوان «ارتباط سبک های یادگیری وابسته/نابسته به زمینه و پیشرفت در یادگیری زبان انگلیسی» مطرح نموده است که این پژوهش در راستای نظریه ویتکین و براساس الگوی وول فولک که سبک های یادگیری را توجیه کننده بسیاری از تفاوت های فردی در کلاس می داند. به بررسی ارتباط سبک های یادگیری وابسته/ ناوابسته به زمینه و پیشرفت در یادگیری زبان انگلیسی می پردازد. سبک های یادگیری روش های انفرادی مورد استفاده یادگیرنده برای پردازش اطلاعات و یادگیری مفاهیم تازه است. یادگیرندگان وابسته به زمینه کلی گرا هستند و یادگیرندگان نابسته به زمینه تحلیلی عمل می کنند.
برخوردار پور(۱۳۷۸) به نقل از فرخی (۱۳۸۳) به منظور بررسی رابطه توانش های ذهنی و الگوهای تفکر، ۳۶۰ دانش آموز عادی و تیزهوش دوم راهنمایی و دبیرستان را با بهره گرفتن از آزمون توانش های سه گانه ذهنی استرنبرگ و پرسشنامه الگوهای تفکر مورد مطالعه قرارداد. در این پژوهش سبک های تفکر شامل: قضایی، اجرایی، کلی نگر، جرگه سالار، محافظه کارانه و آزاداندیش بودند.
یافته های پژوهش نشان داد که پیشرفت تحصیلی بالا و در مقطع دبیرستان، برای دانش آموزان عادی و تیزهوش سبک جرگه سالار پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی پایین بود. همچنین دانش آموزان تیزهوش در مقایسه دانش آموزان عادی بیشتر از سبک تفکر جرگه سالار، محافظه کار و اجرایی برخوردار بودند.
امامی پور (۱۳۸۰) به نقل از فرخی (۱۳۸۳) بررسی تحول سبک های تفکر و رابطه آن را با خلاقیت و پیشرفت تحصیلی با نمونه آماری متشکل از ۸۱۰ دانش آموز و دانشجو (۵۰۰ دانش آموز، ۳۱۰ دانشجو) مورد مطالعه قرار داد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سبک های تفکر با پیشرفت تحصیلی (معدل نمرات) رابطه دارد. این رابطه در سطح ۰۵/۰ برای سبک های قضاوتگر، اجرایی و قانونگذار، فرد سالار، سلسله مراتبی، ناسالار، کلی نگر، جزئی نگر، بیرون نگر و آزادمنشانه دانش آموزان مثبت و معنی دار به دست آمده است. بالاترین ضرایب همبستگی مربوط به سبک تفکر آزادمنشانه (۳۷%= R) و کمترین مربوط به سبک های تفکر قانون گذارانه، آنارکی، جزئی و بیرونی (۱۳%= R) است.
نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک های تفکر آزادمنشانه و سلسله مراتبی پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی هستند. سبک تفکر آزادمنشانه ۱۴% واریانس، و ترکیب تفکر آزادمنشانه و سلسله مراتبی، ۱۵% واریانس پیشرفت تحصیلی را پیش بینی نمودند.
فرخی (۱۳۸۳)، به منظور بررسی اثر مشترک راهبردهای یادگیری و سبک تفکر بر درک مطلب ۱۶۳ دانش آموزان مورد بررسی قرارداد. یافته های این پژوهش نشان داد که:
راهبردهای یادگیری و سبک های تفکر می توانند اثر مشترک بر درک مطلب داشته باشند.
آموزش راهبردهای فراشناختی در مقایسه با آموزش راهبردهای شناختی، بیشتری بر درک مطلب داشته است.
و ….
۲-۴-۳- مقالات
مهوش کاظمی و دیگران در مقاله ای تحت عنوان « فرایند تولید محتوای الکترونیکی و نقش ابزار های تألیف محتوای الکترونیکی در برنامه درسی آموزش عالی« مطرح می نمایند که در جهان پیشرفته و به سرعت متغیر امروز ترکیب فن آوری های الکترونیکی در فرایند آموزش و یادگیری و محتوای برنامه درسی آموزش عالی، امری اجتناب ناپذیر است. مطالعه حاضر با بررسی پژوهش ها و منابع مکتوب و غیر مکتوب داخلی و خارجی، با هدف معرفی محتوای الکترونیکی و ثأثیر آن در یادگیری پویا، ضمن ارائه مدل ها و ورویکرد های نوین در تولید محتوای الکترونیکی از قبیل ADDIE,SCORM, P3، به طرح چند پرسش در زمینه فرایند تولید محتوای الکترونیکی و ابزار های تألیف آن می پردازد. نتایج حاصل در عین این که اثر بخشی محتوای الکترونیکی را در افزایش یادگیری خاطر نشان می کند، به محدودیت عمده آن درپر هزینه بودن فرایند تولید محتوا اشاره می نماید. بر این اساس، نکاتی در مورد تولید محتوای الکترونیکی در حوزه برنامه درسی آموزش عالی پیشنهاد شده است.
رحمان ابراهیمی و دیگران در مقاله ای با موضوع «پیامدهای ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش کتابداری و اطلاعرسانی» مطرح می نمایند که ورود رایانه و شبکه فناوری اطلاعات به حوزه علوم کتابداری مفاهیم سازماندهی، ذخیره، و بازیابی اطلاعات را متحول و به دنبال آن لزوم تحول در آموزش این مفاهیم را نیز متحول ساخته است. نزدیک به دو دهه هیچ تغییری در برنامه های آموزش کتابداری ایجاد نشد که این امر آثار منفی زیادی بر آموزش آن و کیفیت خدمترسانی فارغ التحصیلان به وجود آورد و باعث ناکارآمدی برنامه آموزشی کتابداری در ایران شد. تغییر برنامه های آموزشی در جهت تحقق این هدف است که آموزش رشته با نیازهای سبز فایل منطبق باشد. هدف این است که درسهای غیر ضروری از برنامههای آموزشی حذف و درسهای متناسب با نیازهای جدید این رشته در برنامه گنجانده شوند. در این مقاله راهکارهای بازنگری در برنامههای آموزشی، لزوم تداوم این بازنگریها، و نیز تحول در روش های تدریس و آموزش مدرسان پیشنهاد شده است. با توجه به همپوشانی ایجاد شده بین این رشته و دیگر علوم به ویژه علم رایانه، علم ارتباطات و بازرگانی، گنجانده شدن فناوری اطلاعاتی در برنامه آموزش کتابداری و اطلاعرسانی انکارناپذیر است. بازنگری در دروس، تحول روشها به تدریس تیمی یک درس، استفاده از خرد جمعی و اینترنت در آموزش و پژوهش از پیامدهای ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات به این عرصه خواهد بود. در نگارش این مقاله، روش مروری و سندی (کتابخانه ای) به کار رفته است.
محمد سبزواری نیز در مقاله با عنوان « بررسی رابطه عملکرد تحصیلی دانش آموزان استان لرستان با سبک های یادگیری« به این مساله می پردازد که سبک های یادگیری در اوان کودکی به طور ناخودآگاه تحت تاثیر آمادگی های زیست شناختی فرد و عوامل محیطی او شکل می گیرند، افراد در یک موقعیت یکسان متفاوت یاد می گیرند که شاید مهمترین دلیل آن سبک های یادگیری متفاوت آنان باشد این سبک ها تعیین می کنند که در برخورد با یک موقعیت، فرد چه مدت، به چه چیز و به چه میزانی می تواند توجه کند. سبک های یادگیری شامل باورها، اعتقادات، رجحان ها و رفتارهایی است که افراد به کار می برند تا در یک موقعیت معین به یادگیری خود کمک کنند.
افتخاری، (۱۳۷۹) پژوهش « بررسی رابطه عملکرد تحصیلی دانش آموزان با سبک های یادگیری آنان» به منظور دستیابی به اهداف زیر اجرا گردیده :
بررس رابطه سبک یادگیری دانش آموزان با عملکرد تحصیلی آنان؛
مقایسه سبک های یادگیری پسران و دختران ؛
شناسایی سبک های یادگیری موفق و ناموفق مورد استفاده دانش آموزان، به منظور دست یابی به اهداف ذکر شده در چارچوب نظری هان و دیوید کلب، ده سبک یادگیری وابسته، ناوابسته، تأملی، تکانشی، همگرا، واگرا، جذب، انطباق، عاطفی و فیزیولوژیکی مورد مطالعه قرار گرفت.
ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل :
آزمون اشکال نهفته (GEFT)
آزمون سبک یادگیری کلب