در این سوره به برخی از صفات خداوند اشاره شده است که ریشه در رحمت خداوند دارد.
۲-۱-۱-۳-۱- ذوالفضل
این ویژگی تنها در آیه ۲۹ یاد شده است.
فراز پایانی آیه ۲۹ ﴿ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ﴾[۲۵] فضل و بخشش عظیم خداوند نسبت به مؤمنان را متذکر شده است.
۲-۱-۱-۳-۲- غفور
این ویژگی خداوند در آیات«۶۹-۷۰» ذکر شده است.
یکی دیگر از ویژگیهای خداوند«غَفُورٌ » است که در آیات ۶۹ ﴿ فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾[۲۶] و ۷۰ ﴿ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْرى إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾[۲۷] ذکر شده است. خداوند به خاطر دارا بودن این ویژگی است که در دنیا گناهان انسان را می پوشاند و در آخرت از سر رأفت و رحمت خویش، بندگان را مورد عفو قرار می دهد.
۲-۱-۱-۳-۳- رحیم
رحیم بودن خداوند نیز در آیه ۶۹ و آیه ۷۰ بیان شده است.
در ابتدای سوره که با ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ﴾ شروع می شود و همچنین در انتهای آیات ۶۹ و ۷۰ ، به صفت «رَحِیمٌ» خداوند اشاره شده است[که در قسمت قبل، آیات آن را آورده ایم و در اینجا از تکرار آنها خودداری می کنیم]. لازم به ذکر است که صفت رحیم با توجه به آیه ﴿ وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ﴾[۲۸] به رحمت خاص خداوند اشاره دارد؛ چرا که رحمت واسعه خداوند که همان رحمت عام و فراگیر است و شامل همه مخلوقات عالم می شود:﴿ وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ ﴾، در ادامه آیه، به متقین اختصاص یافته است:﴿ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقُونَ ﴾، لذا می توان به رحمت خاص خداوند نسبت به خوبان پی برد. و در جای دیگری صفت رحیم برای مؤمنین که از جمله خوبان هستند، به کار رفته است:﴿ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیما ﴾[۲۹]. از این رو می توان نتیجه گرفت نام رحیم افاده رحمت خاص خداوند را دارد.[۳۰]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱-۱-۴- حکمت
در آیات «۱۰-۴۹-۶۳-۶۷-۶۸-۷۱ » به حکیم بودن خداوند اشاره شده است.
یکی از صفات کمال خداوند، حکمت است، چنانکه حکیم از نامهای اوست. مقصود از حکیم بودن خداوند این است که : اولاً، افعال خداوند از نهایت اتقان و کمال برخوردار است. ثانیا، خداوند از انجام کارهای ناروا و عبث منزه است.[۳۱]
آیه ۱۰ ﴿ وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرى وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾[۳۲]، به صفت حکیم خداوند اشاره کرده است. آن چنان حکیم و دانا است که یارى خود را جز در مورد افراد شایسته قرار نخواهد داد:﴿ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾[۳۳].
در آیه ۴۹ ﴿إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِینُهُمْ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾[۳۴] نیز به حکمت خداوند اشاره شده است. حکمت خداوند سبب مىشود که همه کارهایش حساب شده باشد.[۳۵]
اینکه خداوند دلهای مؤمنان را باهم الفت داده و آنها را نسبت به هم مهربان نموده، کار حکیمانه ای می باشد که آیه ۶۳ ﴿ وَ أَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾[۳۶] متذکر آن شده است.
در آیه ۶۷ ﴿ ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرى حَتَّى یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَهَ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾[۳۷] نیز، به حکمت خداوند اشاره شده است. گرفتن اسیر قبل از اتمام جنگ، خطرآفرین می باشد و به دور از حکمت و درایت است. لذا تذکر این نکته حکیمانه به مجاهدین اسلام، از سوی خدای حکیم می باشد.
بنا به آیه ۶۸﴿ لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ﴾[۳۸]، خداوند تا زمانی که حکمی را تبیین نکرده و از طریق رسولان، حجت را تمام نکرده باشد، عذابی نازل نمی کند. لذا از این آیه می توان اعمال حکیمانه خد
اوند را نتیجه گرفت.
خداوند در آیه ۷۱﴿ وَ إِنْ یُرِیدُوا خِیانَتَکَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ﴾[۳۹]، احتمال خیانت اسرای جنگی به پیامبر۹و مؤمنان، را بیان می کند که خیانت خداوند به آنها را به دنبال خواهد داشت. لازم است گوشزد شود که در این سوره اغلب، حکیم در کنار عزیز ذکر شده، غیر از مورد فوق که با علیم همراه شده است به دلیل این که خیانت یک حالت درونی است و به صورت پنهانی صورت می گیرد. اما خداوند علیم نسبت به آن آگاهی دارد و اینکه فعلاً دست آنها را رو نمی کند به خاطر حکیم بودن او است.
۲-۱-۱-۵- علم
در آیات «۱۷-۳۹-۴۲-۴۳-۴۷-۵۳-۶۰-۶۱-۶۶-۷۰-۷۱-۷۲-۷۵» به این صفت خداوند اشاره شده است.
علم خدا، به حکم اینکه عین ذات اوست، ازلی بوده و بی نهایت می باشد. خدای تعالی علاوه بر علم به ذات، به ماسوی ذات نیز اعم از کلی و جزئی، پیش از وقوع و بعد از وقوع آگاه است. قرآن بر این حقیقت تأکید بسیار دارد.[۴۰]
۲-۱-۱-۵-۱- علیم
آیاتی که به این موضوع پرداخته اند عبارتند از: «۱۷-۳۹-۴۲-۴۳-۵۳-۶۰-۶۱-۶۶-۷۰-۷۱-۷۲-۷۵».
آیه ۱۷﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾[۴۱]، علیم بودن خداوند را متذکر شده است. از آنجا که مؤمنین پس از پیروزی احساس غرور و قدرت می کردند، برخی این حالشان را آشکار کرده و برخی پنهان می کردند. لذا علیم بودن خداوند به گروه دوم بر می گردد.
آمدن صفت «عَلِیمٌ» در کنار صفت سمیع بدین معنا است که خداوند نه تنها شنوای گفته ها می باشد بلکه به راز سینه ها و خطورات قلبها نیز آگاه می باشد.
آیه ۴۲﴿ إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَهِ الدُّنْیا وَ هُمْ بِالْعُدْوَهِ الْقُصْوى وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعادِ وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولاً لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیى مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴾[۴۲] نیز، متذکر علیم بودن خداوند شده است.
همچنین در آیه ی ۴۳ ﴿ إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنامِکَ قَلِیلاً وَ لَوْ أَراکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ لکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ﴾[۴۳] به آگاهی خداوند نسبت به آنچه که در درون سینه هاست، اشاره شده است.
از آنجا که گرفتن نعمتها به سبب کفران خود مردم می باشد، علیم بودن خداوند نیز در این رابطه نقش ایفا می کند. از همین رو در آیه ۵۳﴿ ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَهً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴾[۴۴]، به این صفت اشاره شده است. خداوند اعمال نادرستی که نشان از کفران دارد و در پنهان صورت می گیرد، آگاه می باشد و بر اساس علمش به چنین اعمالی، نعمتها را دگرگون می کند و از انسان می گیرد.
در آیه ۶۰﴿ وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ ﴾[۴۵] نیز، به علم خداوند اشاره شده است. خداوند به دشمنان خویش و دشمنان مؤمنین و دشمنانی که مؤمنان آنها را نمی شناسند، آگاه می باشد.
آیه ۶۱ ﴿ وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴾[۴۶] علم خداوند را بیان کرده است. گاه دشمن ابراز صلح می کند و گاه تمایل به صلح دارد اما هنوز بیان نکرده است. از سوی دیگر گاه مؤمنین توکل خود را بر زبان می آورند و گاه در ذهن خود می گذرانند و به صورت قلبی توکل می کنند، لذا خداوند به همه اینها آگاه هست.
در آیه ۶۶ ﴿الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَهٌ صابِرَهٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴾[۴۷] به این اشاره شده است که خداوند به ضعف ایمان افراد آگاه می باشد:﴿ وَ عَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً ﴾.
آیه ۷۰﴿ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْرى إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴾< a href="http://kobo.altervista.org/wp-admin/post-new.php#footnote-49″>[۴۸]، علم خداوند به قلوب اسیران را خاطر نشان ساخته است.
درآیه ۷۱ ﴿ وَ إِنْ یُرِیدُوا خِیانَتَکَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ﴾[۴۹] و در آخرین آیه سوره، یعنی آیه ۷۵ ﴿ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَکُمْ فَأُولئِکَ مِنْکُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ﴾[۵۰] به علیم بودن خداوند اشاره شده است.
۲-۱-۱-۵-۲- بصیر
آیه ۳۹ و آیه ۷۲ بصیر بودن خداوند را بیان کرده اند.
درآیه ۳۹ ﴿ وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ﴾[۵۱] و آیه ۷۲ ﴿ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکُمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهاجِرُوا وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلى قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ﴾[۵۲] به بصیر بودن (بینایی) خداوند در برابر اموری که بندگان انجام می دهند، اشاره شده است.
عبارت ﴿بِما یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ﴾ یعنی خداوند به آنچه بندگان می کنند آگاه و بیناست و مطابق اعمالشان، آنها را جزا خواهد داد.[۵۳]
۲-۱-۱-۵-۳- محیط
تنها آیه ۴۷ به این موضوع اشاره کرده است.
آیه ۴۷ ﴿ وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ﴾[۵۴] به احاطه و آگاهی خداوند نسبت به آنچه که بندگان انجام می دهند، اشاره می کند[۵۵].
۲-۱-۱-۶- سمع
آیاتی که به این موضوع پرداخته اند عبارتند از:«۱۷-۴۲-۵۳-۶۱».
سمیع بودن خداوند بدین معناست که اقوال و گفته های بندگانش را می شنود و این بیانگر حضور دائمی خداوند در همه احوال می باشد.
آیات ۱۷ ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾[۵۶]، ۴۲ ﴿إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَهِ الدُّنْیا وَ هُمْ بِالْعُدْوَهِ الْقُصْوى وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعادِ وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولاً لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیى مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾[۵۷]، ۵۳ ﴿ ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَهً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾[۵۸] و ۶۱ ﴿ وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ﴾[۵۹]، سمیع بودن خداوند را متذکر شده اند .لازم به ذکر است که در تمام موارد مذکور، سمیع با علیم همراه شده است و سمیع بودن خداوند هنگامی است که موضوعی را بیان می کنند و خداوند آن را می شنود و علیم بودن خداوند آنجا است که اگر چیزی را به زبان هم نیاورند، خداوند آن را می داند.
۲-۱-۱-۷- مکر
آیه ۱۸ و آیه ۳۰ به این موضوع پرداخته اند.
آیه ۱۸﴿ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکافِرِینَ﴾[۶۰]، خداوند را در هم شکننده کید و مکر کافران معرفی کرده است. خداوند در برابر کسانی که مکر می زنند، مکر متقابل می زند بدون اینکه خود پی ببرند.
خیر الماکرین بودن خداند نیز در آیه ۳۰﴿ وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ﴾[۶۱] اشاره شده است.