در این مرحله، تلاشهای پیشگیرانه، در جهت کنترل افراد خاصی که در معرض بزهکاری قرار دارند، متمرکز است. بطور مثال در پیشگیری از اعتیاد، تمرکز تلاشها بر افرادی است که بصورت تفریحی مبادرت به مصرف موادمخدر میکنند، ولی هنوز به درجه اعتیاد کامل نرسیدهاند و هدف جلوگیری از سوءمصرف موادمخدر است، یا در کنترل بزهکاری اطفال و نوجوانان اقدامات پیشگیرانه متمرکز بر اطفال و نوجوانانی است که بنا به دلایلی در معرض بزهکاری هستند و بیم ارتکاب جرم و بروز از جانب آنها بیشتر است. در این نوع پیشگیری، هدف آن است که با بکارگیری تدابیر مناسب و با مواقعههای زودهنگام، از وقوع جرم افرادی که در شرایط بحرانی به سر میبر ند و احتمال بزهکاری از سوی آنها وجود دارد، پیشگیری کند(رجبیپور:پیشین،۲۱).
به عنوان مثال، اطفالی که در خانوادههای ازهمگسیخته و محلههای فقیر در وضعیت نامناسبی زندگیمیکنند، احتمال بزهکاری و مجرم شدن آنان بیش از سایرین میباشد. در مجموع این نوع پیشگیری از پیشبینی در باب یک وضعیت جرمزا متأثر است و هدف آن نظارت بر گروه های خاصی است که ترس از ارتکاب جرم از سوی آنها میرود و در معرض مجرم شدن هستند(هیوز:۱۳۸۰، ۳۳).
۳-۲-۳-پیشگیری ثالث
در این مرحله، اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از تکرار جرم و بازسازی مجرمان میباشد. این نوع پیشگیری شامل برنامههایی از قبیل مشاوره برای زنان و بچهها، مداخلات کیفری وگروههای گوناگون میباشد. تلاشهای پیشگیرانه در این مرحله، برای جلوگیری از رفتارهای مجرمانه است تا مجرمان اصلاح و با محیط اجتماعی خود سازگار شوند و به ارتکاب مجدد جرم گرایش پیدا نکنند. این نوع از پیشگیری با توجه به اینکه ناظر بر اقدامات بعد از وقوع جرم است، در چارچوب جرمشناسی پیشگیرانه قرار نمیگیرد(هیوز:پیشین).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در مجموع در این مرحله از پیشگیری، تلاش میشود تا مجرمان قدیمی با جامعه سازگاری بیشتری پیدا کنند و با مداخله در بازسازی و اصلاح مجرمان، از تکرار جرم آنان جلوگیری به عمل آید(رجبیپور:۱۳۸۲، ۲۵).
۳-۲-۴-پیشگیری وضعی و اجتماعی
۳-۲-۴-۱- پیشگیری وضعی
وجود فرصتها و مناسبتهای ارتکاب جرم، همواره یکی از عوامل مهم در بروز بزهکاری بوده و بزهکار را به ارتکاب عمل ترغیب می نماید. تردیدی نیست هرچه افراد، ضعف نفس بیشتری داشته باشند، در مقابل فرصت های ارتکاب بزه، آنگاه که منافع حاصله از جرم را سهل الوصول میبینند، دچار وسوسه بیشتری شده و زودتر به آستانه تحریک میرسند. برخی از جرم شناسان اثر فرصتها در بروز بزهکاری را یک عامل قطعی و تعیین کننده دانسته و معتقدند شخص مجرم به عنوان یک عامل ثابت، باارزش صفر قلمداد میشود و فرصتهای جرم به عنوان متغیرهایی که اگر ارزش مثبت داشته باشند، غنیمت شمرده می شوند و جرم ارتکاب مییابد. با توجه به وجود این گونه متغیرها و به منظور کاهش اثرات آن در بروز جرم، یکی از انواع پیشگیری از جرایم که همان پیشگیری وضعی از جرم است، مطرح می شود که هدف آن عبارت است از اتخاذ تدابیر لازم به منظور افزایش بهای عمل مجرمانه نسبت به سود حاصل از آن(میرخلیلی:۱۳۸۷، ۱۵۶).
این نوع پیشگیری مبتنی بر تغییر وضعیتهای قبل از جرم است که به تجربه با تحدید فرصتهای ارتکاب جرم و یا مشکلتر کردن تحقق این فرصتها برای مجرمین بالقوه سعی دارد، شرایط را به گونهای ایجاد نماید که پاسخ شخص به آن موقعیت، ارتکاب رفتار مجرمانه نباشد یا دست کم چنین پاسخ هایی تقلیل یابند(شاکری :۱۳۸۲ ).
این نوع پیشگیری با توجه به شرایط بزهکار، نوع جرم، اهداف و موضوعات جرم و خصوصیات بزه دیده، اقداماتی را به اجرا می گذارد که فرایند آنها از بین رفتن و یا تضعیف موقعیتها و فرصتهای ارتکاب جرم خواهد شد. کاهش فرصتها و موقعیتهای ارتکاب جرم با توسعه امنیت فیزیکی یا طراحی ساختمان و محله ها که در نهایت موجب خطرناک و پرهزینه تر شدن اعمال مجرمانه می شود، همراه است(نجفی توانا:۱۳۹۴، ۵۵).
در این روش، کنترل و ابتکار برای پیشگیری، جانشین برخورد کیفری و مجازات و یا انفعال میشود. در واقع هدف جرم مورد حمایت قرار گرفته و از پیشرفت مراحل ارتکاب جرم جلوگیری میگردد. در این شیوه از پیشگیری، مدیریت پیشگیری از جرم باتغییر و اصلاح روش زندگی افراد، محیط سکونت آنان،هدف خنثی سازی عملیات مجرمانه را دارد(پیشین: ۵۶ ـ ۵۵).
این قبیل اقدامات در واقع مکمل کار پلیسی است و پلیس دراین زمینه می تواند نقش مهمی را ایفا نماید. مثل آموزش و اطلاع رسانی به اهالی یک محل یا مغازه داران شاغل در یک پاساژ که خود نیز نظارت کافی بر محل کار وزندگی خود داشته باشند،تا احتمال بروز حوادث و خطرات کاهش یابد. این مدل از پیشگیری بر خلاف پیشگیری کیفری مثل واکسن در جلوگیری از شیوع بیماری عمل میکند نه مانند معالجه پس از وقوع بیماری. بدین ترتیب میتوان تعریف زیر را در خصوص پیشگیری وضعی از جرم ارائه کرد:
«پیش بینی، شناخت و ارزیابی خطر جرم و انجام اقداماتی برای رفع یا تقلیل آن» که گاهی از این روند تحت عنوان «مدیریت کردن خطر جرم» نام برده میشود که شامل موارد زیر است:
ـ از بین بردن کامل برخی از خطرات
ـ تقلیل بعضی از خطرات با کاستن از دامنه خسارت وارده
ـ تقلیل برخی از خطرات بوسیله انجام اقدامات امنیتی مثل نصب تلویزیون های مداربسته یا افزایش تعداد افراد پلیس و نظایر آنها جهت ترساندن و بازداشتن درمان بالقوه از ارتکاب جرم
ـ انتقال برخی از خطرات به وسایلی مثل تسهیل بیمه و نظایر آن
ـ پذیرفتن برخی از خطرات که اجتناب ناپذیر بوده و یا رفع آنها هزینه های غیرقابل تحملی را تحمیل می نماید
۳-۲-۴-۲- پیشگیری اجتماعی
بیتردید مهمترین و نزدیکترین عاملی که در بروز جرم نقش اساسی و مستقیمی را ایفا میکند، اراده مجرم است که گذار از مرحله انگیزه و تصمیم به ارتکاب بزه را تا تحقق کامل آن، هموار میکند. واقعیت آن است که دو دسته از عوامل، موجب بروز افکار و اراده مجرمانه میشود. دسته اول عواملی هستند که مثل مشکلات حاد روانی از درون بر افکار و اراده فرد اثر میگذارد و او را به سمت بزه سوق میدهد، دسته دوم نیز شامل علل و عوامل بیرونی از قبیل محیطهای ناسالم و جرم زا و وضعیت فرهنگی، اجتماعی و تربیتی است که زمینه ارتکاب جرم در فرد را فراهم میآورد. بنابراین کنترل جرم بدون درنظر گرفتن عواملی که بر اراده و انگیزه مجرمانه تأثیر داشته باشد، عملاً امکانپذیر نمیباشد. سالهاست که در جهان، اهتمام زیادی جهت کاهش نرخ جرم صورت میگیرد، لکن متاسفانه تأثیر عملی آن کمتر ملموس بوده است. شاید علت عمده عدم موفقیت، به کار نگرفتن درست عوامل پیشگیرانه، عدم توجه به منافع واقعی موجود در جوامع و ویژگیهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی جامعه است. پیشگیری اجتماعی بر این نکته تأکید دارد که انسان تحت تأثیر علل و عوامل اجتماعی، زیستی و … به سمت جرایم کشیده می شود. از جمله عواملی که در این راستا اراده مجرم را تحت تأثیر قرار می دهد، عبارت است از محیط خانواده که پایه اساسی در پیشگیری اجتماعی از جرایم است. ناهنجاریهای خانوادگی، بزهکاری اعضاء خانواده، اعتیاد، طلاق و … از جمله عواملی هستند که تأثیر بسزایی در افزایش جرایم ارتکابی افراد دارد(میرخلیلی: ۱۳۸۷، ۱۱۳-۱۱۷).
درتعریف پیشگیری اجتماعی میتوان بیان نمود: پیشگیری اجتماعی شامل مجموعه اقدامات پیشگیرانه از جرایم است که به دنبال حذف یا خنثی کردن آن دسته از عواملی میباشد که در تکوین جرم موثر است. این نوع پیشگیری بر مبنای علت شناسی جرم استوار است و با دخالت در محیطهای اجتماعی مانع از شکل گیری جرم و خنثی سازی عوامل جرمزا میگردد(شاکری: ۱۳۸۲، ۱۱).
در واقع در تدابیر پیشگیری اجتماعی، نقش خانواده، آموزش، وسایل ارتباط جمعی و سیاستهای کلی اجتماعی بسیار اهمیت دارد. به طور کلی میتوان گفت که در این نوع پیشگیری با رویکرد کلان به عوامل بروز جرایم از قبیل فقر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی توجه می شود و با توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… در جامعه از بروز جرایم جلوگیری میگردد(زینالی:۱۳۸۵، ۱۰۳).
در پیشگیری اجتماعی بر ایجاد تغییرات و اصلاحات فردی و محیطی که منجر به اصلاح جامعه و فرد و همچنین منجر به جلوگیری از جرایم به صورت پایدار و همیشگی میگردد، تأکید شده است. در این نوع پیشگیری، هدف هماهنگ سازی اعضا جامعه با قواعد اجتماعی بوده و محوراقدامات در پیشگیری،فرد است. به عبارت دیگر، پیشگیری اجتماعی همانند پیشگیری کیفری، مجرم مدار و فردمدار است. در حالی که پیشگیری وضعی بزه دیده مدار و آماج مدار می باشد. نکته مهمتر آن است که پیشگیری اجتماعی از طریق آموزش، تربیت، ترغیب و تنبیه درصدد آن است تا معیار شناخت اعمال خوب و بد را به فرد القاء کند و قدرت ارزشیابی عملکرد خویش را به او بدهد. این نوع پیشگیری از اقداماتی تشکیل میشود که بر انواع محیط های پیرامون فرد تأثیر میگذارند. کلیه این محیطها در فرایند جامعه پذیری یک فرد نقش داشته و دارای کارکردهای اجتماعی هستند. هریک از محیطهای خانه، مدرسه، دانشگاه، دوستان، همسالان و … دریک مقطع خاص زمانی بر فرد اثرات مستقیم و بیشتر داشته و فرایند جامعه پذیری را تسهیل میکند(رجبیپور:۱۳۸۲، ۲۹).
در پیشگیری اجتماعی تلاش میشود که با انجام برنامههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، رفاهی و نظایر آنها و درمان نارساییهای اجتماعی و بالابردن ارزشهای اجتماعی و اخلاقی شرایط یک منطقه و نیز وضعیت مجرمان بالقوه، اعتلاء یافته و این روند به کاهش میزان جرایم بیانجامد. نکته اساسی در این مدل از پیشگیری، تخصص و اندیشه و تلاش مضاعف است. زیرا به جهت گستردگی و پیچیدگی موضوع، ممکن است علیرغم سرمایه گذاریهای هنگفت و کلان، نتیجه مورد نظر در کاهش جرایم حاصل نیاید(میرمحمدصادقی:۱۳۹۴، ۲۱).
پیروان مدل پیشگیری اجتماعی (اصلاحی)بر این عقیده اند که از طریق شناخت علل جرایم (اعم از فردی واجتماعی) و برطرف کردن آنها با انجام اصلاحات فردی واجتماعی مثل درمان بیماریها و نارساییهای جسمی و روحی و تبیین و بالابردن ارزشهای اجتماعی و ثبات و وابستگی به آنها، تقویت نهادهای اجتماعی مثل خانواده، مدرسه، توسعه و تعالی فرصتهای اقتصادی، تحصیلی، تفریحی، مسکن و امثال اینها می توان از بروز جرایم جلوگیری کرد و نهایتاً افراد را از غرق شدن یا کشیده شدن به سوی جرایم نجات داد. افتخار این طرز تفکر با تمامی گرایشات آن در این است که مدعی مبارزه با علت و خشکاندن ریشه جرایم است. در این رویکرد، به رغم وجود زاویه دید کاملاً متفاوت به جرم و مجرم، همه جرایم معلول یک سری عوامل شناخته شده فرض شدهاند و بنابراین مثل رویکرد پیشگیری کیفری، همه انواع جرایم را با یک روش قابل پیشگیری فرض میکند، هرچند شیوهها و ابزار آن تا اندازهای متفاوت است.
فصل چهارم: رابطه اوقات فراغت و پیشگیری از بزهکاری
۴-۱-تعریف و اهمیت اوقات فراغت
در این قسمت ابتدا مفهوم اوقات فراغت را بررسی نموده، سپس اهمیت آن را بیان می کنیم:
۴-۱-۱-تعریف اوقات فراغت
فراغت در فرهنگنامه فارسی به معنی آسایش، استراحت، آسودگی و آرامش آمده است و منظور از آن استفاده از فرصت غیر فعالیت مشخص می باشد(دهخدا: زیر واژه اوقات فراغت).
جامعه شاسان آمریکایی اوقات فراغت را فعالیتی آزاد و بدون اجر و مزد که رضایت خاطر آنی را به همراه دارد تعریف کرده اند. فراغت در مفهوم نوین آن، حاصل کار و ناشی از پیشرفت فنی است، فراغت با خود ذهنیت و نیازهای جدیدی به همراه می آورد. ساز و کارها و نهادهایی را که برای پاسخ به این تقاضاهای جدید پدید آمده است می توان در تعبیر «صفت سرگرمی» خلاصه کرد. بنابراین می بینیم که اوقات فراغت در واقع زمانی شروع می شود که فرد یا افراد از کارهای مستمر و جاری و وظیفه مند خلاص شده و با اهداف گوناگون به استراحت و آرامش می پردازند. ضرورت توجه به اوقات فراغت در میان نسل جوان پدیده تازه ای نیست، بعد از پایان جنگ جهانی دوم در میان کشورهای پیشرفته نسبت به آن حساسیت بیشتری به وجود آمده است(باقری:۱۳۹۰، ۱۵).
مجمع عمومی سازمان ملل که طی قطعنامه شماره ۱۳۸۶ در خصوص نیازمندی های اساسی کودکان انتشار یافته است، بازی و تفریح را به عنوان یکی از نیازمندی های نه گانه مادی و معنوی مطرح می کند. یکی از نشانه ها و شواهد بین المللی در خصوص اهمیت و توجه به اوقات فراغت نسل جوان و آینده سازان جامعه جهانی است. اوقات فراغت عبارت است از رهایی موقت از کار و اشتغالات رسمی زندگی و انجام فعالیت هایی که مورد نظر و به دلخواه فرد هستند. نکته قابل توجه در این تعریف آن است که به هیچ وجه فراغت به معنای بیکاری و عدم انجام هرگونه کاری نیست، بلکه نوعی فعالیت را شامل می شود که حتی ممکن است مهمترین و دشوارترین فعالیت ها به شمار آید(کوهستانی و خلیل زاده:۱۳۸۹، ۶۷).
در حقیقت آنچه موضوع فراغت را مهم و تأثیر ان را با اهمیت می سازد، پرداختن داوطلبانه و خارج از الزام و جبر به کاری است که باعث آرامش و رضایت درونی فرد میشود. بیشتر اختراعات و اکتشافات بشری که بوسیله دانشمندان و متفکران صورت گرفته است محصول تفکر و قوه ابتکار و خلاقیتی است که در زمان فراغت حاصل آمده است و بیشتر جرائم و بزهکاری ها نیز در اوقات فراغت صورت میگیرد، اگر انسان برای اوقات فراغت خود برنامه ریزی یا فعالیتی نداشته باشد آنگاه اوقات فراغت به بیکاری تبدیل می شود و بیکاری نیز عموماً سبب افت و جرم زاست. انسان به خصوص در ایام نوجوانی و جوانی به علت نیرو و انرژی فوق العاده ای که در درون خود احساس می کند نمیتواند به آسانی با مسأله بیکاری کنار بیاید و احتمال ابتلا به انواع انحرافات و کجروی های رفتاری در این دوران وجود دارد. بیکاری بر سلامت جسمانی و روانی اثر منفی دارد. باید اضافه کرد که اوقات فراغت فقط برای دانش آموزان نیست برای اولیاء و بویژه معلمان نیز این اوقات وجود دارد(حبیب زاده و خسروشاهی:۱۳۹۰، ۱۳).
در طی سه ماه تعطیلی تابستان عموماً معلمان نیز اوقات فراغت زیادی دارند و این ایام فرصت بسیار مناسبی است تا آنان کارکرد و عملکرد یک سال تحصیلی خود را مورد بررسی قرار دهند و با نگاهی تیز بینانه نقاط ضعف و کاستی های روش تدریس و کار خود را شناسایی کنند و برای رفع آنها کوشا باشند.
۴-۱-۲-اهمیت اوقات فراغت
اوقات فراغت به دلایلی واجد ارزش بسیار زیادی است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف. اوقات فراغت پر ارزش ترین سرمایه عمر آدمی، مناسب ترین شرایط و مطلوبترین موقعیت برای اندیشه و تفکر خلاق و تبلور رفتارهای مطلوب و خوشایند فردی و اجتماعی است. بدون تردید هدایت فکری و حمایت مستمر و مؤثر کودکان، نوجوانان و جوانان در اوقات فراغت، بویژه در تعطیلات نسبتاً طولانی تابستان نه تنها آسیب پذیری اجتماعی و کجروی های اخلاقی آنان را در هر شرایطی به حداقل می رساند، بلکه آنها را در برابر همه آسیب ها و تهاجمات فرهنگی مصون می کند(استریانی:۱۳۸۴، ۲۸۴).
ب. جمعیت کشور ما بسیار جوان است و بیشترین گروه سنی جامعه ما را اطفال و نوجوانان تشکیل می دهند اوقات فراغت حاص تابستان نیست در هنگام سال تحصیلی نیز اگر هر دانش آموز در شبانه روز به طور متوسط ۶ ساعت را برای رفتن به مدرسه،۴ ساعت را برای مطالعه و انجام تکالیف درسی و ۸ ساعت را برای خواب و تغذیه صرف کند باز هم ۶ ساعت وقت فراغت خواهد داشت که اگر این ۶ ساعت را در ۹ ماه تحصیلی و جمعیت ایران ضرب کنیم رقم بسیار بزرگی خواهد شد(پیشین).
ج. در مقایسه با سایر کشورها، ما دارای بیشترین اوقات فراغت و تعطیلات هستیم. با توجه به این نکته اگر برای پر کردن مطلوب و بهینه اوقات فراغت اطفال و نوجوانان برنامه نداشته باشیم بدیهی است که آنها خود به این کار اقدام خواهند کرد که در آنان صورت نیز بدآموزی ها و مشکلات رفتاری و اخلاقی در پیش خواهد بود. پیامبر گرامی اسلام می فرمایند:« اگر پدر و مادر به تربیت فرزندان خود اقدام نکنند روزگار آنها را تربیت خواهد کرد». اما در مورد اینکه این تربیت چگونه باشد نمی توان خوش بین بود(جمعه پور:۱۳۸۹، ۷۷).
د. در فصل تابستان به لحاظ پارهای از مسائل نظیر تغییر فصل، آب و هوا، روزهای گرم و طولانی و نوع پوشش افراد، مشکلات تربیتی و اخلاقی بیش از سایر فصول است.
هـ. به لحاظ تاریخی در مقطعی از زمان قرار داریم که آماج بیشترین تهاجم فرهنگی هستیم و مخاطب اصلی این تهاجم نسل نوجوان و جوان است مقابله با تهاجم فرهنگی عمدتاً از طریق فرهنگی امکان پذیر است که آن هم مستلزم برنامه ریزی فرهنگی غنی و پر بار است. نسل نوجوان و جوان با توجه به خصوصیات سنی خود به دنبال مد، تنوع و جذابیت است و اگر مسئولان و مربیان کشور ما نتوانند برای گرانبهاترین اوقات فراغت این قشر عظیم جامعه با توجه به این ویژگی های و علایق برنامه ریزی کنند، طبیعی است که این نسل را در مقابل آن تهاجم گسترده واکسینه نکرده اند و بروز هر گونه وضعیتی قابل پیش بینی است(برازنده:۱۳۷۷، ۵۵).
و. در مقایسه با آموزش های رسمی، بسیاری از صاحبنظران معتقدند که برنامههای ضمنی و آموزشهای جنبی که در فرصت فراغت به دانش آموزان ارائه میشود بیشتر از آموزشهای رسمی بر آنها تأثیر میگذارد از نظر روانشناسی تربیتی دو نوع یادگیری مستقیم و غیرمستقیم وجود دارد، عمده یادگیریهای انسان از نوع غیر مستقیم است. در واقع اگر قرار بود که معلومات و اطلاعات انسان فقط از طریق مشاهده و تجربه مستقیم به دست آید در آن صورت میزان دانش و دانستنی های وی بسیار اندک بود. یادگیری غیرمستقیم در مقایسه با یادگیری مستقیم از پایداری بیشتری نیز برخوردار است و دیرتر فراموش می شود. با توجه به اینکه نوع یادگیری انسان در آموزشهای رسمی از نوع مستقیم و در اوقات فراغت و فعالیتهای غیر رسمی از نوع غیر مستقیم است اهمیت اوقات فراغت بیشتر روشن می شود(رفعت جاه:۱۳۸۶، ۷۱).
ز. بالاخره اهمیت دیگر اوقات فراغت در این است که فعالیتهایی که انسان در این اوقات انجام می دهد به منزله رابط بین مدرسه و جامعه است و انسان را برای ورود به صحنه اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جامعه مهیا می کند.
۴-۲-دیدگاه های مربوط به اوقات فراغت
در ارتباط با اوقات فراغت دو دسته نظریه متمایز از هم می توان قایل شد، دسته ای که صرفاً اوقات فراغت را از دیدگاه نظری دیده و بیشتر به حاصل روانی و معنوی آن توجه نموده اند و دسته دیگر که بیشتر زمینه های کارکرد گرایی، آن را مد نظر داشته اند که در این قسمت به آن می پردازیم:
۴-۲-۲-۱ دیدگاه نظری حاصل از تأثیر روانی و معنوی
-
- اولین نظریه حاکی از این است که مبنای تفریح مذهب است. چنانچه در جوامع اولیه عملا مراسم مذهبی از بازی و تحرکات جمعی جدا نلوده و رقض و آواز و نمایش و سرود خوانی و نظایر آن رابطه تنگاتنگ با سنن مذهبی داشته است.
-
- دومین نظریه راجع به فراغت فرضی عزیزی بازی و و تفریح است. کارل[۴]در کتاب بازی مرد معتقد است که بازی انسان مانند حیوانات از یک نیاز فطری سرچشمه میگیرد و وظیفه اصلی بازی در سنین کودکی آماده سازی طفل برای بزرگسالی است.
-
- سومین نظریه، مبنی بر استراحت و کسب لذت است. اسپنر در این خصوص علت گرایش انسان به تفریح را رها شدن وی از نیروهای اضافی می داند و مورتین لازاروسی روان شناسی آلمانی عامل تفریح را نیاز بشر به استراحت و جبران خستگی بیان می کند. پاتریک[۵]روان شناسی آمریکایی پیدایش تفریح و اوقات فراغت را رهایی انسان از فعالیت مداوم می داند. در همین ارتباط تحقیقات روانشناسی نشان داده است که بسیاری از استرس ها و فشارهای کاری ناشی از آن است که افراد وقوف و توانایی کافی در کار خود را ندارند و قادر نیستند آن را به خوبی انجام دهند. بنابراین بازی و وروزش می تواند تأمین کننده سلامت روانی فرد باشد چرا که یکی از خصوصیات فعالیت ورزشی اسن است که فرد با پرداختن به این گونه امور به نحوی تخلیه هیجانی می گرد. بدین معنا که برخی از عواطف منفی، تضادها و تعارضات درونی یک شخصیت درونی فرد برون ریزی شده و بدین وسیله تنشهای روانی از بین رفته و از به وجود آمدن یک شخصیت ضداجتماعی جلوگیری به عمل می آید. بروز در همین ارتباط گفته است بازی یک کار جدی است، از طریق بازی فرصت های بسیاری برای یادگیری بوجود می آید که در این میان دو چیز اهمیت بیشتری دارد: یکی حل مسأله و دیگری خلاقیت. بدون بازی پایه و شالوده های خلاقیت و حل مسئله پیریزی نمی شود به همین جهت در جامعه های نوین ورزش بیش از آنکه جنبه تربیت بدنی داشته باشد یا به صورت آیینی اجرا شود یک کالای فرهنگی است که در زمان فراغت مصرف می شود(افروز: ۱۳۸۷، ۱۲۶-۱۲۷).
۴-۲-۲- دیدگاه کارکرد گرایی اوقات فراغت
-
- دیدگاه اول مربوط به اقتصاددانان بوده و در زمینه تولید و سوء افزونتر به بررسی پدیده پرداخته است. در این دیدگاه فرض بر این است که در صورت فراهم آوردن امکان استفاده از اوقات فراغت در محیط کار و زندگی و محدود نمودن فرضت اشتغال سریع تر میتوان نیروی بازمانده از مشقت کاری را به سر حد تعادل رسانده و با تجدید انرژی جسمی و روانی بهتر میتوان در فرایند تولید قرار داده و راندمان تولید را افزایش داد که در نتیجه آن سود بیشتر حاصل می گردد. به قول ساموئل کینگ[۶]هدف ما نباید آن باشد که بیش از پیش بر ساعات بیکاری بیفزاییم بلکه برعکس باید در جستجوی کاری باشیم که بیشتر تولید لذت و خشنودی کند(یوسفی: ۱۳۸۴، ۶۵).
برتراندراسل[۷] می گوید، نباید به این فکر باشیم که هر کاری که برای چیز مادی انجام می پذیرد هدفی جز تأمین معیشت ندارد و یا به قول دیگر بگوییم که پل درآوردن خوب است و پول خرج کردن بد. در همین راستا امروزه این دیدگاه هزینه کردن در زمینههای زیربنایی اوقات فراغت را به منزله سرمایه گذاری دانسته و سعی می کند با طراحی فعالیت های متنوع بتواند سطح عملکرد کارکنان را افزایش داده و با ایجاد فرصت استفاده از اوقات فراغت رضایت مندی شغلی را بیشتر کند تا موجب افزایش تولید، کار، خدمات و محصول شود(یوسفی: ۱۳۸۴، ۶۵-۶۶).