در تحقیق دیگری که توسط سخا در ایران صورت گرفته است گزارش شده است که میزان کلسیم سرم در فصل زمستان نسبت به فصل پاییز کمتر بوده است که احتمالا ناشی از کاهش دریافت غذا می باشد(۵).
۲-۳ بالانس منفی انرژی(NEB)[43]
اکثر گاوهای شیری دوره هایی از بالانس منفی انرژی را در اوایل شیرواری تجربه می کنند زمانیکه دریافت مواد غذایی پاسخگوی انرژی لازمه جهت تولید شیر نیست(۵۰).گاو شیری در دوره انتقالی همیشه دروضعیت بالانس منفی انرژی قرار داردکه به دلیل تقاضای بالای انرژی ناشی از رشد جنین و تولید شیر است. این بالانس منفی انرژی ممکن است شدید بوده و گاو مبتلا را به بیماریهایی مثل جابجایی شیر دان، کتوز، متریت در دوره بعد زایش حساس ترکند(۳۶). لذا کلینیسینهای گاوشیری، مکررا گلههای شیری را از لحاظ ابتلا به بالانس منفی انرژی، با اندازه گیری NEFA آزمایش میکنند.
مقادیر NEFA بیش از mmol/l 4/0 در دوره قبل زایش و بیش از mmol/l 7/0 در دوره بعد زایش بعنوان ابتلا شدید به بالانس منفی انرژی درنظر گرفته میشود(۱۵،۲۳).
در گاوهای شیری پر تولید بالانس منفی انرژی در چند هفته اول شیرواری رخ میدهد. بالاترین مقدار دریافت مواد غذایی بر حسب ماده خشک تا ۸ الی ۱۰ هفته بعد زایش رخ نمیدهد، در حالیکه اوج تولید شیر ۴ الی ۶ هفته بعد زایش است و لذا دریافت انرژی جوابگوی نیازهای حیوان نخواهد بود. درپاسخ به بالانس منفی انرژی و غلظت سرمی پایین گلوکز و انسولین، ذخایر چربی بدن تجزیه میشود که منجر به افزایش غلظت سرمی NEFA خواهد شد(۳۹).
اسیدهای چرب غیر استریفیه(NEFA) (اسیدهای چرب آزاد یا اسیدهای چرب غیر اشباع) یکی از اجزاء اصلی تری گلیسیریدها هستند (ذخایر چربی بدن) و از ۳ اسید چرب تشکیل شده اند که به گلیسرول پیوند یافته اند. هیدرولیز تری گلسیریدهای ذخیره شده (چربی) در بافت چربی[۴۴] توسط هورمون لیپاز منجر به آزادسازی NEFA و گلیسرول میشود. لیپاز (که در سیتوزول سلولهای چربی[۴۵] وجود دارد) توسط هورمونهای مختلفی مثل گلوکاگون (که از سلولهای آلفادر پانکراس در پاسخ به کاهش گلوکز آزاد میشود) تحریک میشود. NEFA میتواند بعنوان منبع انرژی توسط بافتهای بدن استفاده شود، مخصوصاً در عضلات اسکلتی و سلولهای کبدی.
لیپولیز ذخایر چربی درپاسخ به افزایش تقاضا برای انرژی رخ میدهد. هورمونهایی مثل گلوکاگون، کاتکول آمینها، ACTH، کورتیکواستروئیدهاو هورمون رشد، منجر به تحریک لیپازمیشوند، در حالیکه انسولین عملکرد لیپاز رامهار میکند. لیپولیز تری گلسیریدها منجر به آزادسازی NEFA و گلیسرول میشود. گلیسرول توسط سلولها برداشته شده و برای تولید گلوکز استفاده میشود و همچنین میتواند دوباره به تری گلیسیرید تبدیل شود. NEFA غیر محلول در آب است و با اتصال به آلبومین انتقال مییابد. در درجه اول، NEFA توسط هپاتوسیتها برداشته شده و استریفیه میشود. اسیدهای چرب استریفیه شده چند مسیر را میتوانند در روبرو داشته باشند :
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
آنها میتوانند با گلیسرول مجددا ترکیب شده و تری گلیسیرید تولید نماینده و در ساخت VLDL شرکت کنند. VLDL یا از کبد منتقل میشودو یا به شکل چربی در کبد ذخیره شده و منجر به لیپیدوز کبدی میشود.
آنها میتوانندوارد میتوکندری ( در سلولهای کبدی ) شده( در واکنشی که نیاز به کارنیتین است ) و برای تولید انرژی استفاده شوند ( از طریق چرخه کربس ) یا در تولید کتون بادیها نقش داشته باشند. در داخل میتوکندری، اسیدهای چربی استریفیه، دستخوش بتا اکسیداسیون شده و به استیل COA تبدیل میشوند. استیل COA با اگزالواستات در چرخه کربس ترکیب شده( چرخه تری کربوکسیلیک اسید) و تولید گلوکز در نهایت تولید انرژی (ATP) میکند.
اگر میزان اگزالواستات کم باشد (اگزالواستات در موارد بالانس منفی انرژی بعنوان سوبسترا در گلوکونئوژنز استفاده میشود) استیل COA وارد مسیر کتوژنز شده و تولیدکتون بادیها (استواستات، بتا هیدروکسی بوتیرات) را میکند.
مقادیر کمی از NEFA در خون حیوانات سالم وجود دارد. افزایش غلظت NEFA در خون، نشان دهنده تجزیه چربی (لیپولیز) است که درپاسخ به افزایش تقاضای انرژی رخ میدهد. لذا NEFA بعنوان شاخص بالانس منفی انرژی در نظر گرفته شده است، زمانی که مقادیر گلوکز کافی نیست تا نیاز انرژی تامین شود. بالانس منفی انرژی زیان آور است چرا که حیوان را مستعد کبد چرب و کتوز میکند.
راهنمای جمع آوری نمونه جهت برآورد وضعیت انرژی گاو در دوره انتقالی:لوله جمع آوری نمونه: لوله آزمایش بدون ماده ضد انعقاد و یا لوله آزمایش همراه با ماده ضد انعقاد (EDTA) برای جمع آوری نمونهها لازم است. پلاسما یا سرم بعد از جمع آوری خون باید جداشوند. جهت نگهداری پلاسما یا سرم از میکروتیوبهای حاوی هپارین نباید استفاده کردچرا که مقادیر NEFA در حضور هپارین و نگهداری نمونهها سریعا افزایش می یابند.
زمان جمع آوری نمونهها
NEFA قبل از زایش : جمع آوری نمونهها از گاوها طی ۲ الی ۱۴ روز قبل زایش.
NEFA: بعد زایش : جمع آوری نمونهها از گاوها طی ۳ الی ۱۴ روز بعد زایش.
(علت عدم اندازه گیری ۲ روز قبل و بعد زایش بالا رفتن شدید NEFA به دلیل استرس زایشی است)
نگهداری نمونهها: نمونهها باید خنک نگه داشته شوند تا از تغییرات در نتایج جلوگیری شود. NEFA در خون گاو تا ۲۴ ساعت ثابت[۴۶] است. مقادیر NEFA همچنین در سرم فریز شده نیز پایدار است.
نکات قابل توجه :
همولیز : بر حسب روشی آزمایشگاهی مورد استفاده، همولیز میتواندمنجر به افزایش یاکاهش مقادیر NEFA شود.
هیجان، استری، تمرین – این شرایط، که منجر به آزادسازی کاتکول آمینها یا ACTH میشوند، منجر به افزایش غلظت NEFA میشودو این کار را با تحریک لیپولیز ناشی از لیپاز انجام میدهد.
گاو شیری در دوره انتقالی همیشه دروضعیت بالانس منفی انرژی قرار داردکه به دلیل تقاضای بالای انرژی ناشی از رشد جنین و تولید شیر است. این بالانس منفی انرژی ممکن است شدید بوده و گاو مبتلا را به بیماریهایی مثل جابجایی شیردان، کتوز، متریت در دوره بعد زایش حساس ترکند. لذا کلینیسینهای گاوشیری، مکررا گلههای شیری را از لحاظ ابتلا به بالانس منفی انرژی، با اندازه گیری NEFA آزمایش میکنند.
مقادیر NEFA بیش از mmd/l 4/0 در دوره قبل زایش و بیش از mmol/l 7/0 در دوره بعد زایش بعنوان ابتلا شدید به بالانس منفی انرژی درنظر گرفته میشود(۱۵،۲۳).
در گاوهای شیری پر تولید بالانس منفی انرژی در چند هفته اول شیر واری رخ میدهد. بالاترین مقدار دریافت مواد غذایی بر حسب ماده خشک تا ۸ الی ۱۰ هفته بعد زایش رخ نمیدهد، در حالیکه اوج تولید شیر ۴ الی ۶ هفته بعد زایش است و لذا دریافت انرژی جوابگوی نیازهای حیوان نخواهد بود. درپاسخ به بالانس منفی انرژی و غلظت سرمی پایین گلوکز و انسولین، ذخایر چربی بدن تجزیه میشود که منجر به افزایش غلظت سرمی NEFA خواهد شد.
Ospina تحقیقی را بر روی تاثیر افزایش NEFA و BHBA در دوره قبل و بعد از زایش، بر روی توان تولید مثلی و توان تولید شیر گاوهای شیری در آمریکا انجام داد.او گزارش کرد که در دوره قبل از زایش اگر NEFA>0.27 باشد احتمال آبستنی در ۷۰ روز اول بعد از زایش به ۱۹ درصد کاهش می یابد. همچنین گزارش کرد که حیواناتی که در دوره بعد از زایش NEFA در آنها بیشتر از ۰.۷۲ mmol/L باشد، احتمال آبستنی در ۷۰ روز اول بعد از زایش به ۱۶ درصد کاهش می یابد(۸۹).
Drackley در تحقیقی که جهت استفاده از NEFA جهت بررسی بالانس منفی انرژی در گاوهای شیری انجام داد، مقادیر بیش از ۰.۷ میلی مول در لیتر از NEFA را در سرم طی ۷ روز بعد از زایش، بعنوان ابتلا به بالانس منفی انرژی مطرح کرده است(۱۰۱).
بتا هیدروکسی بوتیرات(BHBA) : در هفته آخر آبستنی ، فاکتورهای هورمونی و کاهش ظرفیت شکمبه (بدلیل افزایش حجم جنین)، منجر به کاهش دریافت مواد غذایی و افزایش تجزیه ذخایر چربی بدن می شود.بعد از زایش و با شروع شیرواری، این بالانش منفی انرژی ادامه می یابد. لیپولیز ذخایر چربی درپاسخ به افزایش تقاضا برای انرژی رخ میدهد. هورمونهایی مثل گلوکاگون، کاتکول آمینها، ACTH، کورتیکواستروئیدهاو هورمون رشد، منجر به تحریک لیپازمیشوند، در حالیکه انسولین عملکرد لیپاز رامهار میکند. لیپولیز تری گلسیریدها منجر به آزادسازی NEFA و گلیسرول میشود. گلیسرول توسط سلولها برداشته شده و برای تولید گلوکز استفاده میشود و همچنین میتواند دوباره به تری گلیسیرید تبدیل شود. NEFA غیر محلول در آب است و با اتصال به آلبومین انتقال مییابد. در درجه اول، NEFA توسط هپاتوسیتها برداشته شده و استریفیه میشود. اسیدهای چرب استریفیه شده چند مسیر را میتوانند در روبرو داشته باشند :
آنها میتوانند با گلیسرول مجددا ترکیب شده و تری گلیسیرید تولید نماینده و در ساخت VLDL شرکت کنند. VLDL یا از کبد منتقل میشودو یا به شکل چربی در کبد ذخیره شده و منجر به لیپیدوز کبدی میشود.
آنها میتوانندوارد میتوکندری ( در سلولهای کبدی ) شده( در واکنشی که نیاز به کارنیتین است ) و برای تولید انرژی استفاده شوند ( از طریق چرخه کربس ) یا در تولید کتون بادیها نقش داشته باشند. در داخل میتوکندری، اسیدهای چربی استریفیه، دستخوش بتا اکسیداسیون شده و به استیل COA تبدیل میشوند. استیل COA با اگزالواستات در چرخه کربس ترکیب شده( چرخه تری کربوکسیلیک اسید) و تولید گلوکز در نهایت تولید انرژی (ATP) میکند.
اگر میزان اگزالواستات کم باشد (اگزالواستات در موارد بالانس منفی انرژی بعنوان سوبسترا در گلوکونئوژنز استفاده میشود) استیل COA وارد مسیر کتوژنز شده و تولیدکتون بادیها (استواستات، بتا هیدروکسی بوتیرات) را میکند.اندازه گیری BHBA سرم جهت بررسی ابتلا به بالانس منفی انرژی و ابتلا به بیماری کتوز بالینی و تحت بالینی مورد استفاده قرار می گیرد(۳۹).
فصل سوم:
مواد و روش کار
۳-۱- جامعه مورد مطالعه
در این مطالعه جیره ۱۰ گاوداری صنعتی و نیمه صنعتی واقع در شهرستان ارومیه، از لحاظ مقادیر سدیم، پتاسیم، کلر و سولفور مورد بررسی قرار گرفت و تفاوت کاتیون – آنیونی آنها مورد محاسبه قرار گرفت. در نهایت ۳ گاوداری نیمه صنعتی با تفاوت کاتیون – آنیونی منفی ۲۴، مثبت ۸۰ و مثبت۲۳۰ انتخاب شدند. در این مطالعه از ۹۹ گاو شیری چند شکم زائیده (۲ تا ۵ شکم) در ۲ مرحله (۷۲ ساعت اول پس از زایش جهت بررسی ابتلا به هیپوکلسمی بالینی و تحت بالینی، و هفته دوم بعد از زایش جهت بررسی مقادیر اسیدهای چرب غیر استریفیه، بتا هیدروکسی بوتیرات اسیدو گلوکز) خونگیری انجام شد. در مجموع۱۹۸ نمونه خون از ۳ مزرعه پرورش گاوشیری که در مجموع ۴۸۷ راس را شامل میشوند، اخذ شد.
(گاوداری شماره ۱ با جمعیت ۱۵۶ راسی و ۶۵ راس گاو دوشا
گاوداری شماره ۲ با جمعیت ۱۷۸ راسی و ۹۱ راس گاو دوشا
گاوداری شماره ۳ با جمعیت ۱۵۳ راسی و ۸۷ راس گاو دوشا)
۳-۲- وسایل مورد نیاز
سرنگ خونگیری،
لوله آزمایش،
دستگاه سانتریفیوژ،
بستههای یخ،
دستگاه اتوآنالایزر،
کیتهای اندازه گیری بتا- هیدروکسی بوتیرات،
کیتهای اندازه گیری گلوکز،
کیتهای اندازه گیری کلسیم ،
کیتهای اندازه گیری اسیدهای چرب غیر استریفیه
۳-۳- جمع آوری نمونهها
در این مطالعه با مشورت مهندس تغذیه دامداریها اقدام به نمونه برداری از جیره ۱۰ گاوداری صنعتی و نیمه صنعتی واقع در شهرستان ارومیه نمودیم. جیرهها به موسسه تحقیقات علوم دامی کشورواقع در شهرستان کرج انتقال یافت و از لحاظ مقادیر سدیم، پتاسیم کلر و سولفور مورد بررسی قرار گرفت و تفاوت کاتیون – آنیونی آنها مورد محاسبه قرار گرفت. در نهایت ۳ گاوداری نیمه صنعتی با تفاوت کاتیون – آنیونی منفی ۲۴، مثبت ۸۰ و مثبت۲۳۰ انتخاب شدند جیره گاوداریهای فوق به صورت TMR (جیره کاملاً مخلوط[۴۷]) مصرف میشدند و اجزاء جیره در جدول زیر آمده است.
گاوداری |