حافظه یک مهارت یا عملکرد منفرد نیست بلکه ترکیبی پیچیده از خرده نظامهای حافظه است (بدلی، ۱۹۹۲، ص ۵). ما میتوانیم حافظه را برحسب مدت زمانی که خاطرات ذخیره میشوند، برحسب انواع اطلاعاتی که به یاد آورده میشوند، وجه حسی[۳۹] که اطلاعات از طریق آن به مغز میرسد، مراحل پردازش خاطرات، حافظه آشکار[۴۰] یا ناآشکار[۴۱] دستهبندی کنیم، خواه یادآوری[۴۲] یا بازشناسی[۴۳] مورد نیاز باشد، خواه حافظه گذشتهنگر[۴۴] (برای رویدادهایی که قبلاً انجام شدهاند) یا آیندهنگر[۴۵] (یادآوری آنچه باید انجام شود) باشد، چه تاریخ خاطره قبل یا بعد از آسیب یا بیماری باشد (کلر[۴۶] و ویلسون، ۱۹۹۷).
انواع حافظه
تقسیمبندی حافظه بر اساس زمان
بدلی و هیتچ[۴۷] (۱۹۷۴) تحت تأثیر اتکینسون و شرفین[۴۸] (۱۹۷۱) پیشنهاد کردند که حافظه میتواند به طور کلی به سه بخش بر مبنای مدت زمانی که اطلاعات میتوانند ذخیره شوند، تقسیم شود: حافظه حسی[۴۹] که اطلاعات را برای زمان کمتر از یک چهارم ثانیه (۲۵۰ میلی ثانیه) ذخیره میکند، حافظه کوتاهمدت[۵۰] که اطلاعات را برای چند ثانیه نگهداری میکند و حافظه درازمدت[۵۱] که اطلاعات را برای چند دقیقه تا سالها نگه میدارد.
نخست، حافظه حسی، نظامی است که وقتی به سینما میرویم از آن استفاده میکنیم و آنچه را که روی پرده ظاهر میشود را به صورت یک فیلم متحرک مشاهده میکنیم. در حقیقت ما یک مجموعه از عکسهای بیحرکت را میبینیم اما عکسها در حافظه حسی کوتاهمدت نگهداری میشوند و بنابرین به عنوان تصاویر متحرک تفسیر میشوند. این حافظه شامل حافظه حسی دیداری یا حسی تصویری[۵۲] است. معادل شنوایی آن به عنوان حافظه پژواکی[۵۳] شناخته میشود و ما را قادر میسازد تا صداهای گفتاری را تفسیر کنیم.
دومین نظام، اطلاعات را برای چند ثانیه نگهداری میکند و زمانی ما از آن استفاده میکنیم که شماره تلفن جدید شاید تا هفت رقم را شمارهگیری میکنیم. ما میتوانیم این هفت رقم طولانی را به اندازه کافی در ذهن نگه داریم تا شمارهگیری کنیم اما اگر تلفن اشغال باشد یا کسی با ما در حالی که شمارهگیری میکنیم صحبت کند اعداد از ذهنمان خارج میشوند و آن را فراموش میکنیم و باید دوباره به آن نگاه کنیم. روانشناسان به آن حافظه کوتاهمدت[۵۴] میگویند؛ اما تصور عموم از حافظه کوتاهمدت به معنی هر چیزی از چند دقیقه تا چند روز یا چند هفته است، بنابرین بهتر است از اصطلاح حافظه کوتاهمدت مگر به هنگام صحبت با روانشناسان دیگر اجتناب کنیم.
تقسیمبندی حافظه بر اساس نوع پردازش
حافظه فوری[۵۵]، حافظه اولیه[۵۶] و حافظه کاری، اصطلاح دیگری هستند که از آن ها استفاده میشود. حافظه اولیه یا حافظه فوری به ظرفیت حافظهای اشاره میکند که توسط فراخنای ارقام (هفت بعلاوه یا منهای دو برای اکثریت مردم، میلر[۵۷]، ۱۹۵۶) یا توسط اثر تأخر[۵۸] یادآوری آزاد[۵۹] (توانایی یادآوری آخرین موارد در یک فهرست از کلمهها، حروف یا ارقام) اندازهگیری میشوند. بدلی (۱۹۹۷) اصطلاح حافظه اولیه را هنگام اشاره به یک نظام حافظه ساده برای چند ثانیه و حافظه کاری را هنگام اشاره به تعامل چند نظام حافظه موقت که افراد معمولاً در زندگی واقعی استفاده میکنند، ترجیح میدهد.
فرض شده که حافظه کاری یک کنترلکننده یا تخصیص دهنده منبع (عامل اجرایی مرکزی[۶۰]) دارد که با دو نظام فرعی با نامهای حلقه واج شناختی[۶۱] و صفحه دیداری – فضایی[۶۲]، همکاری میکند. حلقه واج شناختی یک انباره است که حافظه را برای چند ثانیه نگه میدارد، اما قادر به افزایش این مدت از طریق استفاده از گفتار زیرصوتی (زمزمه) است؛ بنابرین میتواند به موارد تصویری که قادر به نامگذاری در قالب کدهای واج شناختی است تبدیل شود (بدلی، ۲۰۰۴). صفحه دیداری – فضایی اجازه اندوزش موقت و دستکاری اطلاعات فضایی و دیداری را میدهد. در کار بالینی میتوان افرادی با آسیب به هر یک از این نظامها را دید. به پیروی از بدلی (۱۹۸۶) و بدلی و ویلسون (۱۹۸۸ الف) افراد دارای اختلال عامل اجرایی مرکزی بیان میکنند که نشانگان اختلال عملکرد اجرایی دارند. مشکلات اصلی آن ها برنامهریزی، سازماندهی، توجه تقسیم شده[۶۳]، در جا زدن[۶۴] و مشکل در کنار آمدن با موقعیتهای جدید و تازه میباشد (ایوانز[۶۵]، ۲۰۰۵). افراد با اختلال حلقه واج شناختی، مشکلاتی با پردازش گفتار و فراگیری زبان جدید دارند. تعداد کمی از بیمارانی که با اختلالات حافظه فوری میبینیم (به عنوان مثال آن ها تنها میتوانند یک یا دو عدد، کلمه یا حرف را به طور صحیح تکرار کنند) اختلال حلقه واج شناختی دارند. والر و پاپگنو[۶۶] (۲۰۰۲) در مورد حلقه واج شناختی به صورت مفصل بحث کردهاند در حالی که بدلی و ویلسون (۱۹۸۸ ب) و ویلسون و بدلی (۱۹۹۳) یک بیمار با اختلال حلقه واج شناختی و بهبودی بعدی او را توصیف کردند. افراد با اختلال صفحه دیداری – فضایی ممکن است تنها در یکی از این عملکردها، کمبودهایی داشته باشند؛ به عبارت دیگر، مشکلات فضایی و دیداری قابل تفکیک هستند. اگرچه این بیمار توسط ویلسون، بدلی و یانگ[۶۷] (۱۹۹۹) توصیف شده است، اینگونه بیماران در کار بالینی کمیاب هستند و معمولاً برای توانبخشی[۶۸] مراجعه نمیکنند.
بدلی (۲۰۰۰) و بدلی و ویلسون (۲۰۰۲) چهارمین بخش را به حافظه کاری تحت عنوان حافظه موقت رویدادی[۶۹] اضافه کردند؛ یک حافظه موقت چندوجهی که قادر به یکپارچه کردن اطلاعات از حلقه واج شناختی و صفحه دیداری – فضایی در انباره حافظه درازمدت میباشد. حافظه موقت به طور خاص در حافظه فوری برای متون منثور، مهم فرض میشود که به بیماران مبتلا به یادزدودگی با عملکرد ذهنی خوب و فاقد اختلال اجرایی، اجازه میدهد تا حافظه فوری با ظاهری بهنجار را برای متن منثور نشان دهند که خیلی فراتر از ظرفیت هر دو نظام فرعی است. البته حافظه تأخیری هنوز به شدت آسیب دیده است. هنگام ارزیابی یادآوری فوری یک متن منثور در بیمار مبتلا به یادزدودگی، این غیرعادی نیست که امتیازی در یک دامنه بهنجار پیدا شود؛ اگرچه ظرفیت حافظه کوتاهمدت در یادآوری نباید بیشتر از هفت کلمه بعلاوه یا منهای دو کلمه باشد (میلر ۱۹۵۶). حافظه موقت رویدادی، تبیینی برای افزایش نمرات فراهم میکند.