شاعر با اعتراف به رحم و شفقت پروردگار، از او رحم، بخشش و گذشت مطالبه میکند.
من ز غفلت صد گنه را کــرده ساز
تو عوض صد گونه رحمـت داده باز[۴۶۰]
عطار رحمت و مهربانی خداوند را سرمایه خود میداند، تا غفلت و گناهانش را نادیده بگیرد و در عوض رحمت و مهربانیاش را شامل حالش کند.
۲-۸-۷٫ علیم
واژه علیم صفت مشبهه از علم است، بهمعنای همیشه دانا. یکی از اسماءالحسنی خدایتعالی است. قرآن کریم میفرماید: «و فوق کل ذی علم علیم: بالاتر از هر دانایی داناتری است.»[۴۶۱]
دانش خداوند مافوق دانش بشری است و بر نهان و آشکار همگان داناست و دانش او انتهایی ندارد و عین ذات اوست.
«علیم و عالم و علام نامهای خداوند است. جلجلاله و علیم دانا بود و نشان آنکه بدانست احاطت علم حق به افعال و احوال و اقوال خود، آن بود که و جل و استشعار شعار او شود و از فرق تا قدم وی هیبت علم ولایت زند در مراعات اوامر امر مستمر بود، در تحت مطارق احکام غیبی صابر بود، در شوق سوط امر الهی ذرهمثال شود، در پیش خنجر قهر نهی کوه صفت شود، زیرا که صفت ذره حرکت است و آن کوه سکون.»[۴۶۲]
علم خداوند بیانتهاست و حد و مرزی ندارد و به هر که بخواهد از دانش بیکران خود میبخشد. شعرای فارسیگو در آثار خود گاه برای این نام معادل فارسی برگزیدهاند، مانند: نهاندان، دانای راز، به این معنا که خداوند نه تنها آشکار، بلکه نهان و باطن هر کس را میداند و به اسرار و رازهای همه کس و همه چیز آگاه است و بر غیب و شهود احاطه دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مگر پرسید موســــی از خــــداوند
کــــه ای داننده بـــیمـــثل و ماننـــد[۴۶۳]
شاعر در اینجا خداوند را داننده بیمثل و مانند میخواند، زیرا او عالم به همه چیز است و علمش عین ذاتش است و بر همه چیز داناست و هیچ مثل و مانندی ندارد.
۲-۸-۷-۱٫ دانا و علیم بودن خداوند در اشعار شاعران
ای نهـــاندان آشـــکـــارا بیــــن
تو رســـــانی امــــید مــــا به یقیــــن[۴۶۴]
مرد مجنون گفت ای دانـــای راز
ژنـــــدهای بــر دوختی زان روز بـــاز[۴۶۵]
هر کسی از تــــو نشانـــی داد باز
خـــود نشان نیست از تو ای دانای راز[۴۶۶]
نظم و تجنیس و قــوافی، ای علیم