افراد هنجاری به واسطه نیاز به تأیید دیگران از انطباق اجتماعی بیشتری برخوردارند اما استفاده از این سبک با مشارکت اجتماعی رابطهای نشان نداد به دلیل آن که این افراد دنیای اطراف خود را به صورت قابل درک و پیشبینی میبینند و از این طریق نیاز به ایمن ماندن خویش را مرتفع ساخته و معیارهای تجویز شده از سوی دیگران را حفظ میکنند. در افراد اطلاعات مدار نتایج بررسی، رابطهای بین سبک اطلاعاتی و انطباق اجتماعی نشان نداد در حالیکه رابطه بین این سبک و مشارکت اجتماعی هم به صورت مستقیم و هم از طریق تعهدات خاص هویتی معنادار است. به دلیل آن که افرادی دارای سبک اطلاعاتی به دلیل برخورداری از تعهدات منطقی و مبتنی بر پیشرفت همواره در صدد تغیر شرایط موجود در جهت بهینه ساختن آن هستند و لذا خود را عضو حیاتی جامعه دانسته و در جهت رفاه آن تلاش میکنند. تفاوت بین خود واقعی و خود ایدهآل باعث تحریک خود تنظیمی مبتنی بر پیشرفت، دارند و تلاش میکنند که در رسیدن به اهدافشان موفق شوند و به یک وضعیت مطلوب که شخصاً برایشان مهم است برسند. این افراد از صدمه دوری نمیکنند، بلکه برای رسیدن به پیروزی خطر میکنند.
همچنین نتایج نشان داد رابطهای بین سبک هویت اطلاعاتی و مغشوش/ اجتنابی با متغیر رشد اجتماعی وجود ندارد در حالی که رابطه سبک هنجاری با این متغیر به طور مستقیم معنادار است. مؤلفهی رشد اجتماعی از ترکیب مؤلفههای پذیرش و شکوفایی اجتماعی به دست آمده است. طبق نظریه سلامت اجتماعی در پذیرش اجتماعی، فرد اجتماع و مردم را با همه نقصها و جنبههای مثبت و منفی باور دارد و میپذیرد. شکوفایی اجتماعی عبارت است از ارزیابی توان بالقوه و مسیر تکاملی اجتماع و باور اینکه اجتماع در حال یک تکامل تدریجی است و توانمندیهای بالقوهای برای تحول مثبت دارد که از طریق نهادهای اجتماعی و شهروندان شناسایی میشود (به نقل از فارسینژاد،۱۳۸۶).
۲-۶- تفکر انتقادی
تفکر نهایت چارهجویی انسان است. کیفیت آینده ما تماماً به کیفیت تفکر ما بستگی دارد. این نکته هم در سطح فرد، هم در سطح جامعه و هم در سطح دنیا مصداق دارد (دوبونو ،۱۹۶۷، ترجمهی فرجی، ۱۳۸۴). به طور کلی تفکر قابلیتی است که فرد بتواند به وسیله آن مسئلهای را حل کند و یا حقیقتی را درک نماید (هالاهان و کافمن ، ۱۹۴۴ ترجمهی جوادیان،۱۳۸۳).
در ارتباط با تفکر دیدگاه های مختلفی وجود دارد و متخصصین، هر یک نظرات خاصی در مورد چگونگی آن ارائه می دهند. برخی از این دیدگاه ها انواع مختلفی برای تفکر کرده اند که عبارتنند از: تفکر شهودی، تفکر تحلیلی، تفکر اخلاق و تفکر انتقادید(مارینوز و همکاران، ۱۳۸۹۰). در پژوهش حاضر به بررسی تفکر انتقادی خواهیم پرداخت.
در بیست سال گذشته شاهد اقدامات اولیه جنبشی عظیم و نوین به حمایت گسترش خردورزی بودهایم. این جنبش به تفکر انتقادی یا مهارتهای تفکر نام گرفته است (فیشر،۱۹۷۰، ترجمهی کیان زاده، ۱۳۸۵).
لغت « انتقادی » برگرفته از دو واژه یونانی « kriticos » به معنای قضاوت ظریف و باریک بینانه و « kriticos» به معنای استاندارد است. این واژه از لحاظ ریشه شناختی دارای معنای ضمنی « قضاوت کردن و تشخیص بر اساس استاندارد هاست”. در لغت نامه نیز واژه انتقادی « critical» به این صورت تعریف شده است قضاوت و تجزیه و تحلیل دقیق است و در توضیح آمده است و واژه انتقادی در مفهوم خاص آن به معنای تلاش در رسیدن به ارزیابی مزایا و معایب است(پل والدر[۴۳]۱۹۹۸).
یک ادعای بدون اختلاف آن است که تفکر انتقادی مستلزم آگاهی از اندیشیدن خود (تفکر فرد درباره چگونه اندیشیدن خود) و تعمق در تفکر نسبت به خود و دیگران به عنوان یک هدف شناختی محسوب میگردد. (توماس[۴۴]،۲۰۰۵). در سادترین تعریف، تفکر انتقادی را میتوان توانایی فکر کردن به شیوهای روشن و منطقی دانست. تفکر انتقادی به معنای مجادله یا انتقاد نسبت به دیگران نیست. بلکه نوعی مهارت است که به ما کمک میکند تا به کمک فراگیری دانش، نظریه های خود را بهبود بخشیده و به استدلالهای قوی دست یابیم. شامل: تأمل روی معنای عبارات، بررسی شواهد و استدلالهای ارائه شده و قضاوت راجب واقعیتها است. اساس تفکر انتقادی را ارزشهای عقلانی تشکیل میدهند؛ ارزشهایی همچون: تیزبینی، دقت، مدلل بودن، تمامیت و بیطرفی را دارا است(عسگری، ۱۳۹۲). ).
تعریفی که انجمن روانشناسی آمریکا (۱۹۹۰) ارائه کرده این است، ما تفکر انتقادی را این گونه درک میکنیم که باید قضاوت خود ساخته و هدفمندی باشد که منجر به تفسیر یا تحلیل، ارزیابی و استنباط شود. علاوه بر این، توضیحی را در برمیگیرد، متکی به دلیل و مدرک، توضیح مفهومی، منظم و قانونمند با ملاحظات مبتنی، که بر پایه آن قضاوت انجام شده است (اسمیت و استوم ، ۱۹۹۹، نقل از ملکی ، ۱۳۸۶).
مارازینو و همکاران[۴۵](۱۹۹۸) تفکر انتقادی را تفکری میدانند که به ارزشیابی و قضاوت درباره راهبردها و تولیدات فکری میپردازد(ترجمهی احقر، ۱۳۷۸). تفکر انتقادی میتواند سبب توسعه فرآیندهای فکری از طریق گذر به فراتر از نگرشها و تصورات فرد محورانه و توسعه دادن تجربه دانش آموزان و آشنا کردن آنها با ارزشها و تصورات نوین است (مایرز، ۱۹۶۰، ترجمهی ابیلی ،۱۳۸۶). امروزه افراد با بهره گرفتن از رسانههای الکترونیکی در مقابل حجم عظیمی از داده ها و اطلاعات قرار می گیرند و ارزیابی و شناخت صحیح از سره یا ناسره بودن این اطلاعات برای افراد مشکل و یا حتی غیرممکن می شود. برای رفع این معضل تقویت تفکرانتقادی به عنوان راهحلی مطلوب پیشنهاد می شود زیرا ارزشیابی و قضاوت و راه حل جدیدی می پردازد و این چیزی است که دنیای امروز به آن نیازمند است ( محمدیاری، ۱۳۸۱).
به اعتقاد استرنبرگ[۴۶] تفکر انتقادی یکی از جوانب تفکر است که شامل فرآیندهای ذهنی، استراتژیها و تصورات افراد است و کاربرد آن، برای حل مسائل، تصمیم گیری و یادگیری مفاهیم جدید است. وی سه فرایند را جهت تقویت تفکر انتقادی نام میبرد ۱- فرامولفهها : فرآیندهای ذهنی سطح بالایی که برای طرحریزی، کنترل و ارزیابی آن چه که میخواهیم انجام دهیم ۲- مؤلفه های اجرا: قدم هایی که برمیداریم و خط مشیهایی که اجرا میکنیم. ۳- مؤلفه های کسب دانش: فرآیندهای مرتبط ساختن مواد قدیم و جدید و به کارگیری مواد جدید (استرنبرگ، ۲۰۰۶).