۲-۲-۵ در دسترس بودن و پاسخگو بودن، روابط را میسازد
در دسترس بودن و پاسخگویی عاطفی، بلوک های سازنده روابط ایمن هستند. مظاهر دلبستگی میتوانند حضور جسمانی داشته باشند و لیکن از نظر عاطفی غایب باشند. اضطراب جدایی زمانی حاصل می شود که فرد احساس میکند مظاهر دلبستگی در دسترس نیستند. مشارکت عاطفی[۳۱] و اعتماد به وجود این مشارکت عاطفی در مواقع نیاز بسیار مهم است. در مناسبات دلبستگی، هر پاسخی (حتی خشم) از عدم پاسخدهی عاطفی بهتر تلقی می شود. چنانچه هیچ مشارکت و پاسخگویی عاطفی وجود نداشته باشد، این پیام در مورد مظاهر دلبستگی به فرد مخابره می شود: ” هیچ علامتی از شما به من نمی رسد پس هیچ ارتباطی بین ما وجود ندارد”.
هیجان[۳۲] نقطه مرکزی دلبستگی است. این نظریه، راهنمایی را برای درک و بهنجار سازی تعداد زیادی از هیجانات افراطی[۳۳] موجود در ارتباطات پریشان در اختیار ما قرار میدهد. روابط دلبستگی در مواقعی که قوی ترین هیجانات ما بروز میکنند و بیشترین تماس وجود دارد، خود را نشان میدهند. هیجانات خود را به ما نشان داده و با کسانی که انگیزه ها و نیاز های ما را شکل میدهند، ارتباط برقرار میسازند. به واقع، هیجانات آهنگ رقص دلبستگی هستند (جانسون[۳۴]، ۲۰۱۱). بنابرین اظهارات بالبی ” روانشناسی و آسیب شناسی روانی هیجانی… بزرگترین بخش روانشناسی و آسیب شناسی روانی روابط عاطفی است” (جانسون و ویفن، ۱۳۸۸).
۲-۲-۶ ترس و تردید، نیاز های دلبستگی را فعال میسازند
زمانی که حوادث آسیب زایی چون جنبههای منفی زندگی روزمره مثل بیماری یا مورد تهاجم قرار گرفتن احساس امنیت، روابط دلبستگی افراد را مورد تهدید قرار میدهند؛ عاطفه قدرتمندی در آن ها بر انگیخته می شود و نیاز های دلبستگی شان به آرامش و ارتباط به اصلی ترین و ضروری ترین نیاز ها تبدیلگشته و رفنتار های دلبستگی همچون مجاورت جویی در آن ها فعال می شود. تمایل به ارتباط با شخص مورد علاقه، ابتدایی ترین میل عاطفی فرد است. دلبستگی به افراد کلیدی زندگی، مقابله ای ابتدایی با احساس درماندگی و پوچی است (مک لاف، راشال، ساندرز و همکاران[۳۵]، ۱۹۹۸).
۲-۲-۷ فرایند اضطراب جدایی قابل پیشبینی است
چنانچه رفتارهای دلبستگی در کسب پاسخگویی و تماس آرامش بخش از جانب مظاهر دلبستگی یا شکست مواجه شوند، فرایند هایی همچون اعتراض خشمگینانه، چسبندگی، افسردگی و نا امیدی در مرحله جدایی در حد اعلی آشکار میشوند. افسردگی یکی از طبیعی ترین پاسخ ها به فقدان ارتباط است. بالبی خشم را در روابط نزدیک به عناون تلاشی برای ایجاد ارتباط با مظاهر دلبستگی دور از دسترس در نظر گرفت و بین خشم امیدوارانه و خشم ناشی از ناامیدی که در فرد احساس یأس و ناتوانی ایجاد میکند، تمایز قائل شد. در روابط ایمن به دردسترس نبودن[۳۶] شناخته شده و قابل قبول اعتراض می شود (جانسون و ویفن، ۱۳۸۸).
۲-۳ دلبستگی
یکی از ویژگی های اساسی انسان توانایی برقراری روابط بین فردی و حفظ آن است. روابطی که برای هر یک از ما جهت حفظ بقاء، تولید مثل، عشق، کسب و کار و مانند آن کاملا ضروری است.
در واقع نحوه ارباط یا دلبستگی انسان ها با والدین یا افراد مهم زندگی، نقش تعیین کننده ای در روابط صمیمانه و عاطفی آن ها در سال های بعد زندگیشان دارد.
مفهوم دلبستگی و تعلق را جان بالبی مطرح کرد. از نظر او دلبستگی ارتباط بین دو نفر است نه صفتی که مادر به کودک اعطا کرده باشد. او دلبستگی را چنین تعریف کردهاست” ارتباط روانی پایدار بین دو انسان” به نظر وی پیوند های اولیه بین کودک و پرستارش، تأثیر فوق العاده ای دارد و در طول زندگی ادامه مییابد و دلبستگی باعث نزدیک نگاه داشتن فرزند به مادر می شود و بدین ترتیب احتمال بقای کودک را افزایش میدهد.
محور اصلی نظریه دلبستگی این است که مادرانی که در دسترس فرزندان بوده و نیاز های کودکانشان را برآورده میکنند، نوعی احساس امنیت را در او به وجود می آورند. کودک با اطمینان از این که مادر یا پرستارش مراقب اوست، به کشف دنیای اطراف می پردازد.
دلبستگی عبارت است از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود بر قرار میکنیم، به گونه ای که تعامل با آنان به احساس نشاط و شعف می انجامد و هنگام استرس از این که آن ها را در کنار خود داری احساس آرامش میکنیم. دلبستگی رابطه هیجانی خاص و مستلزم تبادل لذت، مراقبت و آسایش است (نوری زاده، قهاری، حسین پور، غنی آبادی، ۱۳۹۰).
۲-۴ مراحل ارتباط عاطفی
بالبی شکلگیری ارتباط عاطفی را در ۴ مرحله ترسیم میکند (نقل از برک، ۱۳۸۳؛ کرین، ۱۳۷۹؛ علیلو، ۱۳۸۲):
۱-مرحله پیش از دلبستگی (واکنش نامتمایز نسبت به دیگران؛ تولد ماهگی): کودکان در آغاز واکنشهای غیر انتخابی به انسانها دارند، تا قبل از سه هفتگی نوزادان خندههای بازتابی دارند، آن ها صدا و بوی مادر را تشخیص میدهند به وی دلبسته نیستند، زیرا به سر بردن با افراد واکنشی را به دنبال ندارد.
۲-دلبستگی در حال شکل گیری (تمرکز بر روی افراد؛ ۳ تا ۶ ماهگی): کودکان در این مرحله به تدریج لبخند به افرادود هنوز در مقابل جدایی از مراقب یا والدین واکنش اعتراض آمیز نشان نمیدهند.
۳-دلبستگی واضح (تقرب جویی فعال؛ ۶ ماهگی تا ۳ سالگی): بالبی معتقد کودکان در این مرحله به یک سیستم تصحیح شونده به وسیله هدف مجهز میشوند این طریق حضور و غیاب موضوع دلبستگی را کنترل میکنند. در حدود اضطراب جدایی تجلی مییابد، تا پیش از این رابطه کودک و مراقب از طرف کودک وابستگی و از طرف مادر دلبستگی است اما بعد مقطع این رابطه از هر دو طرف به صورت دلبستگی در میآید حالت ناشی از شکلگیری پیوند.
۴-شکیل رابطه متقابل (رفتار مشارکتی؛ بعد۳ سالگی): در پایان سال دوم زندگی، رشدهای ذهنی و زبان به کودک امکان پیشبینی رفت و آمد میدهد، در این مرحله کودک به جای تعقیب از مذاکره و مشارکت استفاده میکند. بالبی این مسئله را مطرح کرد تعامل پایا و با دوام در کودکی تاثیرات طولانی مدتی بر روی رشدگذارد تاثیرات توسط یک سری بازنماییهای ذهنی که بالبی آن ها را «الگوهای فعال درونی» مینامد میگردد. از نظر بالبی تعاملات واقعی با تصاویر دلبستگی به دو شکل در حافظه ذخیره میگردد:
۱-بازنماییهای ذهنی کودک از پاسخ تصویر دلبستگی (الگوهای فعال از دیگران).
۲-بازنماییهای ذهنی از کار آمدی و ارزش خودالگوهای فعال از خود) الگوهای فعال در مورد دیگران علت اصلی تداوم و پیوستگی بین تجارب دلبستگی اولیه با شناختها، احساسات، رفتارها و روابط بعدی است و به عنوان هسته ویژگیهای شخصیتی، تمایل به بروز و به کارگیری در موقعیتها و روابط جدید میتواند دلبستگی را در تعاملات اجتماعی و روابط نزدیک آینده تحت تاثیر قرار دهد. به عبارت دیگر سبکهای دلبستگی افراد درونسازی انتظارات بین شخصی در موردسترس و پاسخگو بودن نگارهی دلبستگی (مادر) و کارآمد خودگیردکافتسیوس[۳۷]، ۲۰۰۴). بنابرین پژوهشگران در بررسی الگوهای فعال درونی بر روی سبکهای دلبستگی تمرکز کردند. بررسیهای اولیه بر پایه پژوهشهای اینزورث و همکاران (۱۹۸۹) قرار دارد.
۲-۵ ویژگی های دلبستگی
به عقیده بالبی دلبستگی چهار ویژگی مختلف دارد: