در عمل اداره تصفیه فقط بطلان معاملاتی را که به زیان بستانکاران باشد اعلام میدارد.
زیرا اگر بعد از تاریخ صدور حکم ورشکستگی تاجر معامله انجام یا اقداماتی نماید که مفید به حال بستانکاران باشد خلاف منطق و عقل صحیح است که چنین معامله ای باطل اعلام شود و اداره تصفیه با تنفیذ صریح یا ضمنی آن میتواند صحت معامله را تأیید نماید . علاوه بر آن بعضی ازمعاملات نیز که مضر به حال بستانکاران نبوده و عکس المعمل منفی نسبت به دارایی ورشکسته نداشته باشد نمی تواند مورد ایراد قرار گیرد. مخصوصاً اگر معاملات مذبور با موافقت صریح یا ضمنی اداره تصفیه انجام گیرد با وجود این مدیر تصفیه در هر مورد که معاملات مذبور را به زیان بستانکاران تشخیص دهد میتواند تقاضای ابطال آن ها را بنماید. مثلا هر گاه بعد از صدور حکم ورشکستگی تاجر برای امرار معاش خود شغل دیگری قبول کند یا آنکه در نتیجه ادامه فن خود عایدی تحصیل کند این موضوع نه تنها در دارایی او تاثیر ندارد ، بلکه ممکن است مفید به حال بستانکاران باشد مخصوصاً اگر قسمتی از این در آمد به دارایی ورشکسته اضافه شود یا اینکه اداره تصفیه را از پرداخت نفقه تاجر خلاص کند . به همین طریق است،اگر تاجر ورشکسته بتواند با مذاکره موافقت بعضی از بستانکاران را نسبت به انصراف از طلب خود جلب کند . علاوه بر آن در صورتی که با تاجر بعد از صدور حکم ورشکستگی قرارداد ارفاقی منعقد شود معاملاتی که تاجر در زمان ا اعتبار قرار داد ارفاقی انجام میدهد صحیح و معتبر میباشد . زیرا ماده ۵۰۰ قانون تجارت مقرر میدارد:« معاملاتی که تاجر ورشکسته پس از صدور حکم راجع به تصدیق قرار داد ارفاقی تا صدور حکم بطلان یا فسخ قرار داد مذبور نموده باطل نمی شود مگر در صورتی که معلوم شود به قصد اضرار بوده و به ضرر طلبکاران هم باشد.»
بنا به مراتب بالا می توان نتیجه گرفت که کلیه معاملات تاجر ورشکسته نسبت به دارایی خود بعد از تاریخ صدور حکم ورشسکستگی باطل و بلااثر است مگر آنکه با موافقت صریح یا ضمنی مدیر تصفیه یا اداره تصفیه امور و رشکستگی انجام گرفته باشد.[۱۴۴]
گفتار هفتم : اثر حکم ورشکستگی در شرکت هایی که ورشکسته در آن ها مشارکت دارد.
شرکت های تجارتی دارای شخصیت حقوقی علیحده از شخصیت شرکای میباشند و اصولاً امور مربوط به آن ها از امور مربوط به شرکای مجزا است .شرکت ها اصولا بر دو نوع میباشد شرکت های اشخاص و شرکتهای سرمایه در شرکت های سرمایه چون شخصیت شرکا ء در امور شرکت تاثیر ندارد ورشکستگی شرکای نیز تاثیری در امور شرکت ندارد با وجود ورشکستگی شریک شرکت به کار خود ادامه میدهد در صورتی که در شرکت های اشخاص چون شخصیت شرکای اهمیت بخصوص دارد در اغلب موارد ورشکستگی یکی از شرکای موجب انحلال شرکت میگردد . [۱۴۵]برای روشن شدن موضوع حکم ورشکستگی یکی از شرکای را در هر یک از شرکت های تجارتی بشرح زیر خلاصه می کند:
الف : اثر ورشکستگی شریک در شرکت های اشخاص وبالعکس
طبق ماده ۱۲۸ قانون تجارت :«ورشکستگی شرکت ملازمه قانونی باورشکستگی شرکای و ورشکستگی بعضی از شرکای ملازمه قانونی با ورشکستگی شرکت ندارند.» زیرا شخصیت شرکت علیحده از شخصیت شرکای میباشد و معاملات و تعهدات آن ها از یکدیگر جدا است . منتهی طبق بند هـ ماده ۱۳۶ قانون تجارت ورشکستگی یکی از شرکای در شرکت های تضامنی و نسبی ممکن است موجب انحلال شرکت گردد.[۱۴۶] بنابرین در مورد ورشکستگی یکی از شرکای شرکت های تضامنی و نسبی چون اساس شرکت بر روی اعتبار شرکای آن است اصل این است که شرکت منحل گردد ولی برای آنکه سایر شرکای از لحاظ ورشکستگی یکی از شرکای متضرر نگردند، ماده ۱۲۹ قانون تجارت مقرر میدارد:
طلبکاران شخصی شرکای حق ندارند طلب خودرا از دارایی شرکت تامین با وصول کنند ولی میتوانند نسبت به سهمیه مدیون خود از منافع شرکت یا سهمی که در صورت انحلال شرکت ممکن است به مدیون مذبور تعلق گیرد هر اقدام قانونی که مقتضی باشد بعمل آورند .
طلبکاران شخصی شرکای در صورتی که نتوانسته باشند طلب خود را از دارایی شخصی مدیون خود وصول کنند و سهم مدیون از منافع شرکت کافی برای تادیه طلب آن ها نباشد میتوانند انحلال شرکت را تقاضا نمایند ( اعم از اینکه شرکت برای مدت محدود یا غیر محدود تشکیل شده با شد) مشروط براینکه لااقل شش ماه قبل قصد خود را به وسیله اظهار نامه رسمی به اطلاع شرکت رسانیده باشند در اینصورت شرکت یا بعضی از شرکای میتوانند مادام که حکم نهایی انحلال صادر نشده با تادیه طلب دائنین مذبور تا حد دارایی مدیون در شرکت یا با جلب رضایت آنان به طریق دیگری از انحلال شرکت جلوگیری کنند .»
ماده ۱۳۸ قانون تجارت اضافه میکند:
در مورد ورشکستگی یکی از شرکای انحلال شرکت وقتی صورت میگیرد که مدیر تصفیه کتباً تقاضای انحلال شرکت نکرده باشد.
بنا به مراتب بالا ورشکستگی شریک تضامنی ملازمه با ورشکستگی شرکت ندارد تا زمانی که مدیر تصفیه تقاضای انحلال را نکرده با شد شرکت به کار خود ادامه میدهد و چنانچه مدیر تصفیه تقاضای انحلال شرکت را بنماید سایر شرکای میتوانند سهم شریک ورشکسته را از دارایی شرکت بپردازند و شریک مذبور را از شرکت خارج کنند و به این ترتیب از انحلال شرکت جلوگیری بعمل آورند .
به همین طریق صدور حکم ورشکستگی شرکت ملازمه با ورشکستگی شرکای ندارد و چنانچه بعد از انحلال یا ورشکستگی شرکت در هر یک از شرکای باقیمانده دیون شرکت را پرداخت نمایند شرکای شرکت تضامنی ورشکسته قلمداد نمی شوند. [۱۴۷]
فقط در صورتی که دارایی شرکای شرکت تضامنی یا نسبی کافی برای پرداخت بقیه دیون شرکت نباشد چون شرکای مذبور نیز توقف از پرداخت بدهی خود خواهند داد ، حکم ورشکستگی آن ها نیز صادر خواهد گردید . حکم ورشکستگی شرکای ممکن است طبق ماده ۴۳۹ قانون تجارت یا در ضمن حکم ورشکستگی شرکت صادر شود یا به موجب حکم جداگانه زیرا در صورتی که میزان تعهدات شرکت در موقع صدور حکم ورشکستگی معلوم نباشد شرکا ء شرکت واقف به میزان تعهد خود نخواهند بود تا معلوم شود آیا توانایی پرداخت آن را دارند یا خیر؟ اگر این عدم توانایی در موقع صدور حکم ورشکستگی معلوم باشد دادگاه در ضمن حکم ورشکستگی شرکت حکم ورشکستگی شرکای را نیز صادر خواهد نمود و چنانچه توانایی پرداخت دیون از طرف شرکای معلوم باشد حکم ورشکستگی آنان در موقعی صادر خواهد شد که توقف آنان از بدهی ثابت شود . تنها اشکالی که در هر مورد وارد است این است که آیا در صورتی که شرکای شرکت تضامنی تاجر نباشند آیا باز مشمول مقررات ورشکستگی میشوند و از این جهت تصفیه بدهی آنان نیز تابع مقررات ورشکستگی است ولی درقانون تجارت ایران به هیچ وجه شریک تضامنی را تاجر محسوب میکند و از این جهت تصفیه بدهی آنان نیز تابع مقرارت ورشکستگی است.مانند شرکت تضامنی که بین پدر و پسران صغیر او تشکیل می شود و چون صغیر اهلیت ندارد نمی تواند تاجر محسوب شود. بنابرین چون یکی از شرایط ا علام و رشکستگی تاجر بودن شخصی است که توقف در تادیه بدهی های او حاصل شده است بنابرین برای چنین شخصی نمی توان حکم ورشکستگی صادر نمود و تصفیه بدهی های او تابع مقررات مدنی خواهد بود.[۱۴۸]