تصمیم گیری یکی از وظایف مدیران برای حل مشکل یا مسأله است. بنابراین تا واقعه ای حادث نشود، تصمیم گیری برای مدیران ضرورت پیدا نمی کند. هر مسأله دارای ابعاد و تعریفی است که باید به خوبی بیان گردد. پس از تعریف مسأله، باید راه حل های ممکن را جهت حل مسأله شناسایی نمود. با محک زدن راه حل های شناخته شده، بهترین راه حل برای حل مسأله توسط مدیر انتخاب می شود.(آذر ۱۳۷۹، ۸)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۱۶-۳ تکنیک های تصمیم گیری گروهی
با توجه به محدودیت عقلایی که هر انسان به تنهایی دچار آن است، شاید همکاری و تشریک مساعی گروهی تنها راه دستیابی به یک سیستم تصمیم گیری منطقی، منظم، جامع و کامل باشد. سازمان های مدرن امروزی چنان وسیع و پیچیده شده اند که مدیریت آنها از عهده یک فرد به تنهایی بر نمی آید و مدیر مجبور است در تصمیم گیری ها و اداره امور سازمان، از دیگران کمک بگیرد.(آذر و معماریانی ۱۳۷۳، ۲۲)
پیچیدگی تصمیمات مدیریت باعث خواهد شد که مدیر برای تصمیم گیری بهتر، از افراد متعدد و با موقعیتهای شغلی مختلف و تخصصهای گوناگون دعوت به عمل آورد. در جایی که از نظر پست و مقام، تفاوت هایی میان اعضای گروه وجود دارد، احتمال این که عضو بانفوذی، اعضای دیگر را تحت تسلط و نفوذ خود قرار دهد، بسیار زیاد است. کنش متقابل ارتباطی در یک تصمیم گیری گروهی در مقایسه با تصمیم فردی می تواند هم موجب افزایش و هم موجب کاهش کیفیت تصمیم گردد. وقتی اعضای یک گروه عملاً رو در روی هم قرار می گیرند و به کنش متقابل با هم می پردازند، می توانند ضمن عیب جویی از همدیگر، دیگران را نیز برای انطباق دادن با خود، تحت فشار قرار دهند. به علاوه موقعیت افرادی که از تخصص بالا و یا از سن و تجربه زیاد برخوردارند به افراد کم تجربه و جوان فرصت ارائه نظر نخواهد داد. یکی دیگر از مشکلات تصمیم گیری گروهی، پدیده تک فکری است. این مشکل هنگامی که تأکید بر انسجام و یکپارچگی گروهی، حالت افراطی به خود می گیرد و احساس شدید و قوی “ما بودن” در آن ایجاد می شود، به وجود می آید.(آذر و معماریانی ۱۳۷۳، ۲۲)
از روش های متعددی برای مؤثر کردن تصمیم گیری چون طوفان مغزی، روش دلفی و تکنیک گروه اسمی استفاده شده است. اگر چه استفاده از این فنون تا حدودی مشکلات تصمیم گیری گروهی را حل کرده است ولی به کارگیری آنها به جهت زمان و هزینه، خالی از اشکال نیست. به علاوه در دنیای پیچیده و متلاطم امروزی، تصمیمات به حدی است که عملاً استفاده از روش های ذکر شده غیرممکن می شود و نیاز به یک روش جامع بیش از پیش احساس می گردد.(آذر و معماریانی ۱۳۷۳، ۲۳)
۲-۱۶-۳-۱ طوفان مغزی
در این روش ایده ها برای حل یک مسأله به طور دلخواه توسط گروه خبرگان شرکت کننده اظهار شده و هیچ محدودیتی در بیان آنها نیست و تجربه نشان داده است که حجم ایده های فرد در گروه دو برابر ایده های او در تنهایی است. قوانینی خاص برای طوفان مغزی وجود دارد که شامل دو اصل و چهار قانون به شرح زیر می باشند :
اصل یکم- به تأخیر افتادن تفسیر و قضاوت از ایده ها : قضاوت و تفسیر از ایده های بیان شده به منظور فعال شدن بخش خلاق مغز شرکت کنندگان، به تأخیر افتاده و به بعد از ارائه کلیه ایده ها موکول می شود.
اصل دوم- کمیت بیشتر از ایده ها منجر به کیفیت بهتر آنها می شود.
قوانین عبارتند از :
ممنوعیت انتقاد
هر نوع ایده ای بدون ترس از بلافاصله ارزیابی شدن خوشامد است
کمیت ایده ها خواسته می شود : هر چه ایده ها بیشتر باشد، احتمال وجود ایده های مناسب بیشتر خواهد بود
ترکیب ایده ها برای بهتر شدن آنها مطرح می شود.(اصغرپور ۱۳۸۲، ۹۵)
۲-۱۶-۳-۲ تکنیک دلفی
این روش وقتی به کار می رود که اعضای گروه قادر به تشکیل جلسه رو در رو نیستند. در این روش یک سری سوأل بین اعضای تصمیم گیرنده پخش می شود و آنها اولین پاسخ خود را ارائه می دهند، هماهنگ کننده تصمیم گیری راه حل های ارائه شده را خلاصه می کند و آن را همراه با سوأل بعدی برای اعضای گروه ارسال می کند. اعضای گروه بار دیگر نظریات خود را ارسال می کنند و این فرایند ادامه می یابد تا وقتی که هم رأیی به دست آید و تصمیمی شفاف اتخاذ گردد.(اصغرپور ۱۳۸۲، ۹۵)
۲-۱۶-۳-۳ تکنیک گروه اسمی
در هر گروهی ممکن است آرای اعضای گروه چنان با یکدیگر در تضاد باشد که بحث های خصمانه در بگیرد. در چنین شرایطی اتخاذ تصمیم کاری بسیار مشکل است. گاهی اوقات نیز ممکن است که گروه چنان بزرگ باشد که بحث غیرممکن باشد. در این موارد نیز اتخاذ تصمیم بسیار دشوار است که از شکل خاصی از تصمیم گیری گروهی به نام تکنیک گروه اسمی استفاده می شود. در این روش افراد به گروه های شش، هفت نفره تقسیم می شوند و از هر کدام از افراد خواسته می شود که به طور انفرادی و به شکل کتبی به یک سوأل پاسخ دهند.(اصغرپور ۱۳۸۲، ۹۶)
در این روش هر فرد تشویق می گردد تا آنجا که ممکن است بدیل ها و ایده های جدیدی را که به ذهنش می رسد، یادداشت نماید سپس شرکت کنندگان پاسخ خود را با صدای بلند برای گروه قرائت می کنند و یک نفر پاسخ ها را در یک تخته بزرگ یادداشت می کند. در این مرحله اجازه انتقاد داده نمی شود اما هر کس اجازه دارد برای روشن شدن پاسخ، سوألات مورد لزوم را از پاسخ دهنده بپرسد. پس از طرح شدن تمام پاسخ ها یک فرایند رأی گیری ساخت یافته برای رتبه بندی پاسخ داده شده به پرسش، مورد استفاده قرار می گیرد. به شرکت کنندگان کارتهایی داده می شود و از آنها خواسته می شود پنج تا هفت پاسخ را که با ارزش تر تشخیص می دهند در آن کارت نوشته و رتبه بندی نمایند. آراء داده شده برای رتبه بندی هر پاسخ در لیست اصلی شمارش می شود. این مرحله در صورتی که بار دیگر پالایش لیست لازم باشد تکرار می شود و در پایان مرجع ترین پاسخ به پرسش تعیین می شود. در مجموع، این روش اجازه می دهد که ایده ها بدون مخاطره تخاصم، خودداری از پاسخ و تحریف آراء بیان شده و مورد ارزیابی قرار گیرند. (اصغرپور ۱۳۸۲، ۹۶)
۲-۱۶-۴ فرایند تحلیل سلسله مراتبی
فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) یکی از جامع ترین سیستمهای طراحی شده برای تصمیم گیری با معیارهای چند گانه است زیرا این تکنیک امکان فرموله کردن مسأله را بصورت سلسله مراتبی فراهم می کند و همچنین امکان در نظر گرفتن معیارهای مختلف کمی و کیفی را در مسأله دارد. این فرایند گزینه های مختلف را در تصمیم گیری دخالت داده و امکان تحلیل حساسیت روی معیارها و زیرمعیارها را دارد. علاوه براین بر مبنای مقایسه زوجی بنا نهاده شده که قضاوت و محاسبات را تسهیل می نماید. همچنین میزان سازگاری و ناسازگاری تصمیم را نشان می دهد که از مزایای ممتاز این تکنیک در تصمیم گیری چند معیاره می باشد. بعلاوه از یک مبنای تئوریک قوی برخوردار بوده و براساس اصول بدیهی(axioms) بنا نهاده شده است.(قدسی پور ۱۳۸۷، ۵)
AHP در آغاز برای تصمیم گیری های انفرادی در یک محیط فازی ارائه شد. سپس در دهه هشتاد به چگونگی استفاده از آن در تصمیم گیری های گروهی باعث خواهد شد که نه تنها مزایای فنون تصمیم گیری گروهی حفظ شود بلکه معایب آنها (همانند سرعت، هزینه و تک فکری) برطرف شود.(آذر و معماریانی ۱۳۷۳، ۲۲)
فرایند تحلیل سلسله مراتبی به علت ماهیت ساده و در عین حال جامعی که دارد، مورد استقبال مدیران و کاربران مختلف واقع شده است. بعلاوه در طول بیست سال گذشته از سوی محافل علمی نیز همواره مورد توجه بوده است. فن AHPبراساس تحلیل مغز انسان برای مسائل پیچیده و مبهم پیشنهاد گردیده است. عمدتاً مفاهیم مبهم و AHP نادقیق یا ناشی از درک تصمیم گیرنده اند و یا به لحاظ ابهام در معنای پدیده رخ می دهند. فن AHP به درک پدیده کمک می کند.(آذر ۱۳۷۹، ۴۴)
۲-۱۶-۵ اصول فرایند تحلیل سلسله مراتبی
توماس ساعتی(بنیان گذار این روش) چهار اصل زیر را به عنوان اصول فرایند تحلیل سلسه مراتبی بیان نموده وکلیه محاسبات، قوانین و مقررات را بر این اصول بنا نهاده است. این اصول عبارتند از :
اصل۱: شرط معکوسی[۳۶]- اگر ترجیح عنصرA بر عنصرB برابرn باشد، ترجیح عنصرB بر عنصرA برابر ۱/n خواهد بود.
اصل۲: اصل همگنی[۳۷] - عنصرA با عنصرB باید همگن و قابل مقایسه باشند. به بیان دیگر برتری عنصرA بر عنصرB نمی تواند بی نهایت یا صفر باشد.
اصل۳: وابستگی[۳۸] - هر عنصر سلسله مراتبی به عنصر سطح بالاتر خود می تواند وابسته باشد و به صورت خطی این وابستگی تا بالاترین سطح می تواند ادامه داشته باشد.
اصل۴: انتظارات[۳۹] - هر گاه تغییری در ساختمان سلسله مراتبی رخ دهد، پروسه ارزیابی باید مجدد انجام گیرد.(قدسی پور ۱۳۸۷، ۶)
۲-۱۶-۶ مزایای فرایند تحلیل سلسله مراتبی
فرایند طوری طراحی شده که با ذهن و طبیعت بشری مطابق و همراه می شود و با آن پیش می رود. این فرایند مجموعه ای از قضاوت ها(تصمیم گیری ها) و ارزش گذاری های شخصی به یک شیوه منطقی می باشد. به طوری که می توان گفت تکنیک از یک طرف وابسته به تصورات شخصی و تجربه جهت شکل دادن و طرح ریزی سلسله مراتبی یک مسأله بوده و از طرف دیگر به منطق، درک وتجربه جهت تصمیم گیری و قضاوت نهایی مربوط می شود. کلیه افراد اعم از دانشمندان اجتماعی و فیزیکی، مهندسان و سیاستمداران و حتی افراد عامی می توانند این روش را بدون استفاده از متخصصین به کار ببرند.(قدسی پور ۱۳۸۷، ۷)
امتیاز دیگر فرایند تحلیل سلسله مراتبی این است که ساختار و چارچوبی را جهت همکاری و مشارکت گروهی در تصمیم گیری ها یا حل مشکلات مهیا می کند. ساعتی، ویژگیهای فرایند تحلیل سلسله مراتبی را به شرح زیر بیان می کند:
-
- یگانگی و یکتایی مدل[۴۰]- فرایند تحلیل سلسله مراتبی یک مدل یگانه، ساده و انعطاف پذیر برای حل محدوده وسیعی از مسائل بدون ساختار است که به راحتی قابل درک برای همگان می باشد.
-
- پیچیدگی[۴۱]- برای حل مسائل پیچیده، فرایند تحلیل سلسله مراتبی هم نگرش سیستمی و هم تحلیل جزء به جزء را به صورت توأم به کار می برد. عموماً افراد در تحلیل مسائل یا کل نگری کرده و یا به جزئیات پرداخته و کلیات را رها می کنند. در حالی که فرایند تحلیل سلسله مراتبی هر دو بعد را با هم به کار می بندد.
-
- همبستگی و وابستگی متقابل[۴۲]- فرایند تحلیل سلسله مراتبی وابستگی را به صورت خطی در نظر می گیرد. ولی برای حل مسائلی که اجزاء به صورت غیرخطی وابسته اند نیز به کار گرفته می شود.
-
- ساختار سلسله مراتبی[۴۳]- فرایند تحلیل سلسله مراتبی اجزای یک سیستم را به صورت سلسله مراتبی سازماندهی می کند که این نوع سازماندهی با تفکر انسان تطابق داشته واجزاء در سطوح مختلف طبقه بندی می شوند.
-
- اندازه گیری[۴۴]- فرایند تحلیل سلسله مراتبی مقیاسی برای اندازه گیری معیارهای کیفی تهیه کرده و روشی برای تخمین و برآورد اولویت ها فراهم می کند.
-
- سازگاری[۴۵]- فرایند تحلیل سلسله مراتبی سازگاری منطقی قضاوت های استفاده شده در تعیین اولویت ها را محاسبه کرده و ارائه می نماید.
-
- تلفیق[۴۶]- فرایند تحلیل سلسله مراتبی منجر به برآورد رتبه نهایی هر گزینه می شود.
-
- تعادل[۴۷]- فرایند تحلیل سلسله مراتبی اولویت های وابسته به فاکتورها در یک سیستم را در نظر گرفته و بین آنها تعادل برقرار می کند و فرد را قادر می سازد که بهترین گزینه را براساس اهدافش انتخاب کند.
-
- قضاوت و توافق گروهی[۴۸]- فرایند تحلسل سلسله مراتبی بر روی توافق گروهی اصرار و پافشاری ندارد ولی تلفیقی از قضاوت های گوناگون را می تواند ارائه نماید.
-
- تکرار فرایند[۴۹]- فرایند تحلیل سلسله مراتبی فرد را قادر می سازد که تعریف خود را از یک مسأله تصحیح کند و قضاوت وتصمیم خود را بهبود دهند.(قدسی پور ۱۳۸۷، ۸)
۲-۱۶-۷ مراحل فرایند تحلیل سلسله مراتبی
به کارگیری این روش مستلزم چهار گام عمده زیر است:
گام۱. مدل سازی. در این گام، مسأله و هدف از تصمیم گیری به صورت سلسله مراتبی از عناصر تصمیم که با هم در ارتباط هستند، در می آید. عناصر تصمیم شامل “شاخص های تصمیم گیری” و “گزینه های تصمیم” است.
گام۲. قضاوت ترجیحی. مقایسه هایی بین گزینه های مختلف تصمیم، براساس هر شاخص صورت گرفته و در مورد اهمیت شاخص تصمیم با انجام زوجی.
گام۳. محاسبات وزن های نسبی. وزن و اهمیت “عناصر تصمیم” نسبت به هم از طریق مجموعه ای از محاسبات عددی تعیین می شود.
گام۴. ادغام وزن های نسبی. این گام به منظور رتبه بندی گزینه های تصمیم صورت می پذیرد. (مهرگان ۱۳۸۷، ۱۶۵)
۲-۱۶-۷-۱ مدل سازی مسأله تصمیم
فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) نیازمند شکستن یک مسأله تصمیم با چندین شاخص به سلسله مراتبی ازسطوح است. سطح اول بیانگر اهداف اصلی فرایند تصمیم گیری است. سطح دوم، نشان دهنده شاخص های عمده و اساسی است(که ممکن است به شاخص های فرعی و جزئی تر در سطح بعدی شکسته شود). سطح سوم گزینه های تصمیم را ارائه می کند. این سلسله مراتب در نمودار(۲-۴) نشان داده شده است. (مهرگان ۱۳۸۷، ۱۶۵)