هدف کلی پژوهش:
بررسی ارتباط میان بروز هر یک از پیامدهای ناشی از استفاده اینترنت با ابعاد مختلف ساختار خانوادگی فرد
اهداف جزئی:
-
- بررسی تاثیر نظام قدرت خانواده بر بروز تاثیرات اجتماعی ناشی از کاربرد اینترنت.
-
- بررسی تاثیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده بر بروز تاثیرات اجتماعی ناشی از کاربرد اینترنت.
-
- بررسی تاثیر سرمایه فرهنگی بر بروز تاثیرات اجتماعی ناشی از کاربرد اینترنت.
-
- بررسی تاثیر ساختار الگوی اوقاتفراغت خانواده بر بروز تاثیراتاجتماعی ناشی ازکاربرد اینترنت.
فصل دوم
ادبیات و چارچوب نظری تحقیق
۲-۱- مقدمه
پیدایش و گسترش ارتباطات اینترنتی به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای تکنولوژیکی جدید بشر امروزی، معنایی تازه و متفاوت به رسانه داده است و سبب خلق تعاملات نویناجتماعی و دگرگونی ارتباطات سنتی و اثرگذاری رسانه ها شده است. اینترنت رسانهای است که به لحاظ محتوی، ذات و حتی به لحاظ شکلی تفاوتهای آشکاری با رسانه های پیش از خود دارد. این که اینترنت از ابتدای پیدایش خود، بسیار سریعتر از رسانه های قبل از خود در دنیا رواج یافت به دلیل همین نوع تفاوتهاست. گسترش سریع اینترنت باعث شد است که در سالهای اخیر تحقیقات گسترده ای در مورد اثرات و کاربردهای آن انجام شود.
برخی معتقدند پیدایی ارتباطات کامپیوتری همانند ظهور و فراگیری رسانه های ارتباطی گذشته، بحثها و تحقیقات متعددی را بر سر آثار فردی و بویژه اجتماعی، آثار سطحی، زودگذر و یا عمقی و دیرپای آن، برای نشان دادن آثار (مثبت و منفی) آن به راه انداخته است. گروهی از جامعهشناسان بیم آن دارند که گسترش فناوری اینترنت به انزوا و انفراد اجتماعی روز افزون منجر شود. آنها می گویند، یکی از آثار و عواقب دسترسی فزاینده به اینترنت در خانوارها این است که مردم “اوقات مفید” خود را کمتر با خانواده و دوستان میگذرانند (گیدنز؛۶۸۳،۱۳۸۸) اما برخی دیگر با این استدلال که از سویی تعامل در فضای سایبرنتیک با در هم شکستن مرزهای مرسوم گروهی و متعاقب آن تغیر در برجستگی نسبی نیاز به تشابه و تمایز، بیشترین تاثیر را بر هویت اجتماعی طرفهای تعامل میگذارد و از سوی دیگر، گمنامی و یا جعل نام به معنای پنهان داشتن هویت که در فضای سایبرنتیک امری ممکن و معمول است، بر روشنی و اهمیت مرزبندیهای گروهی و در نتیجه معنای هویتاجتماعی تاثیر دارد(جونز. ایکس.وی[۲]،۱۹۹۸). برآثار جدی و قابل تامل و تحقیق ارتباطات کامپیوتری بر هویت افراد تاکید دارند (دوران۱۳۸۱:۵). همانگونه که مشاهده گردید به دلیل جوان بودن این رسانه هنوز بر سر اثرات مثبت و منفی آن توافقی حاصل نشده و نظرات مختلفی در مورد اینترنت وجود دارد. گروهی آن را سودآور و تعاملی و گروهی دیگر، آن را تولید کنندهای کاذب، حتی سرکوبگر و مخرب میدانند. اما ملاحظه میگردد که اینترنت با ابزارهایی چون پست الکترونیک(ایمیل)، تویتر، فیس بوک، وی چت و غیره امکان به اشتراک گذاری تجربیات مشترک استفادهکنندگان را فراهم میآورد و طرفین بدون اینکه همدیگر را ببینند، در فضایی مجازی به تعامل میپردازند. اینک این پرسش مطرح است که آیا ساختار خانواده میتواند بر اثرگذاری اجتماعی اینترنت موثر باشد. آیا اینترنت در ساختار خانواده های متفاوت آثار اجتماعی متفاوتی بر جای میگذارد؟ البته فقدان ادبیات پژوهش درباره تاثیر اینترنت بر خانواده، غالبا شاهدی برای بیتوجهی در اینباره عنوان میگردد اما دلیل اصلی دیگر عدم توجه به نقش، ساختار و ویژگی های متفاوت خانوادههاست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۲- پیشینه مطالعاتی پژوهش
از زمان تولد وسایل ارتباط جمعی تا کنون تحقیقات زیادی در عرصه تاثیر گذاری رسانه ها، نقش مخاطبان در برابر رسانه، آسیب های رسانه، رسانه ها و چالش های پیش رو ، جامعه و رسانه و غیره انجام شده است. مطالعه تاثیر رسانه ها بر مخاطبان، فعالترین عرصهی تحقیقات در مطالعات رسانهای بوده است و بیشترین اطلاعات نیز در این زمینه جمعآوری شده است. تولد هر رسانه جدید با ترس و نگرانی از قدرت مخرب آن بر مخاطبان همراه بوده و کار به جایی رسیده است که در موارد متعددی رسانه ها به عنوان عوامل دردسرساز جوامع معرفی شدهاند. تحقیقات اولیه در مورد تاثیر رسانه ها به طور ضمنی از برداشتی منفی از اثر مخرب رسانه ها بر جامعه حکایت داشت. اما به تدریج دیدگاه ها تغیر یافت و اینک موضوع تاثیر رسانه ها بر مردم بصورت نحوهی رفتار مردم با رسانه ها مطرح شده است. به عبارت دیگر، به تدریج از الگوی تاثیر مستقیم به سمت الگویی حرکت شده است که در آن قدرت بیشتری به مخاطب داده میشود و مخاطب میتواند پیام رسانهای را مطابق با دیدگاه ها و پس زمینه اجتماعی خود درک و تفسیر کند (ویلیامز،۱۳۸۶:ص۱۸۷).
اما بررسی اثرات کامپیوتر به طور خاص به دههی ۸۰ میلادی و گسترش استفاده از اینترنت و ایمیل مربوط میشود و تحقیقات متعددی را بر سر آثار فردی و بویژه اجتماعی، آثار سطحی و زودگذر و یا عمقی و دیر پای آن، و برای نشان دادن آثار مثبت ومنفی آن به راه انداخت. اعتیاد اینترنتی، جرایم اینترنتی، اینترنت و بحران هویت، امنیت در اینترنت و غیره از جمله تحقیقات انجام شده در حوزه اثرگذاری اینترنت می باشد.
۲-۲-۱- مطالعات خارجی
نگاهی اجمالی به پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور ضمن گشودن چشماندازی گستردهتر درباره مسئله مورد پژوهش میتواند ما را با عوامل موثر دیگر در زمینه اینترنت و آثار اجتماعی آن آشنا کند. از جمله متفکرینی که در این عرصه فعالیت نمودند میتوان به داوناندرسون[۳] و همکاران (۲۰۱۰)، مایکل فلمینگ[۴] و همکاران(۲۰۰۶)، کاورسبرامانیم وگلوریالین[۵](۲۰۰۷)، زی هو و جاناتان جی[۶] (۲۰۰۱)، روبرت کراوت[۷] و همکارانش (۹۶-۱۹۹۵)، هومولورا وگانس(۱۹۸۹)، اشاره کرد.
در زمینه امنیت در فضای مجازی نتایج مطالعات انجام گرفته، بیشتر مؤید آن است که خانواده ها نمی توانند با فیلترینگ سد راه فرزندان باشند و والدین باید مساله امنیت در اینترنت را به آنان آموزش دهند. مایکل فلمینگ[۸] و همکاران (۲۰۰۶) مدعیاند فیلتر کردن اینترنت[۹] توسط والدین، موجب نمی شود که نوجوانان در معرض موارد نامناسب و رفتارهای خطرناک آنلاین نباشند. در عین حال به عقیدهی (میشل[۱۰] ، فینکلور[۱۱] و ولک[۱۲] ،۲۰۰۱؛ اسمیت[۱۳] ،۲۰۰۴) شکی نیست که اتاق های گفتگو (چت روم) میتواند مکانهای خطرناکی باشد که با نظارت مناسب میتواند به محلی برای تعامل اجتماعی نوجوانانی تبدیل شوند که تنها هستند و آنهایی که حس میکنند از سوی والدین یا دوستان نزدیکشان حمایت کافی را دریافت نمیکنند. در پژوهشی با عنوان"استفاده نوجوانان از وبلاگ: مخاطره آمیز یا محافظ؟” توسط داوناندرسون[۱۴] و همکاران (۲۰۱۰م.) یافتهها نشان میدهد که کاربری نوجوانان از وبلاگ فعالیتی متناسب با سن و مثبت است. در این نمونه نوجوانان از وبلاگ برای برقراری ارتباط با دوستان، ایجاد شبکههایاجتماعی و به اشتراکگذاری تازه ها در مورد فعالیتهای مختلفی استفاده کردهاند که به نفع جامعه است. پژوهش انجام شده توسط هومولورا وگانس (۱۹۸۹م.) تحت عنوان گرایش و جهتگیری دانشآموزان دبیرستانی به سوی کشمکش های خانوادگی را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش ارتباط دانشآموزان با والدینشان شامل برخوردهای آنها، تاثیر اجتماعی محیط خانواده بر طرز تلقی و رفتار آنها بررسی شد. یافته های این تحقیق مفهوم رایج شکاف نسلی یا جوانی به عنوان دوران طغیان را تائید نمیکند و اکثریت دانش آموزان جهتگیری مثبتی نسبت به والدینشان داشتند و این امر بخصوص در مورد دانش آموزان صدق میکند که در طرز تلقی خود نسبت به کار مدرسه و حرفه آیندهشان هدف گراتر بودند.
در زمینه روابط نوجوانان در اینترنت یافته ها مؤید آن است دوستیهای اینترنتی نسبتا رایج هستند و این دوستیها تمایل دارند که به زندگی واقعی نفوذ کنند. جنیسولاک [۱۵]و همکاران بر پایه یافته های مطالعات خود اعلام کردند بهتر است به روابط آنلاین از دیده بخش جدایی ناپذیری از زندگی نوجوانان نگاه شود تا جنبهای جدا شده از آنها تا بتوانیم از جنبه های خطرناک آن جلوگیری کنیم. اما نتایج تحقیقات (کاورسبرامانیم[۱۶] و گلوریالین[۱۷] ) که تحت عنوان “نوجوانان در شبکه: کاربری اینترنت و بهزیستی” صورت گرفته نشان می دهد که تعاملات و کاربری نوجوانان از اینترنت احتمال زیادی دارد که نسبت به کاربری محققهای بالغ متفاوت باشد. نتایج پژوهش این فرضیه که “در ارتباط بین کاربری اینترنت و بهزیستی، تفاوت جنسیتی وجود ندارد” را تائید میکند و دلیل آن می تواند عدم تفاوت جنسی در دسترسی و کاربری اینترنت در نمونه گیری باشد.
در مورد تاثیرات اجتماعی اینترنت روبرتکراوت و همکارانش[۱۸] (۹۶-۱۹۹۵) در یک تحقیق طولی تاثیر روانشناختی و اجتماعی اینترنت را سنجیده و نتیجه میگیرند استفاده غالب از اینترنت در منزل برای ارتباط بین شخصی بوده لیکن این امر نباید به یکی انگاشتن تعاملات و روابط بر روی اینترنت با روابط و تعاملات سنتی منجر گردد. اما زیهو و جاناتانجی[۱۹](۲۰۰۱) تاثیر اینترنت را در زمینه اجتماعی از سه بعد کارکرد خانواده فعالیت های اوقاتفراغت، آزادیهای مدنی و پنهانکاری مورد بررسی قرار دادهاند و مدعیاند در مورد کارکرد خانواده، فعالیت با اعضای خانواده است که بین استفاده کنندگان و عدم استفاده کنندگان تفاوت معنیداری بوجود میآورد. در مورد اوقاتفراغت سه متغیر از پنج متغیر که مربوط به روزنامهخواندن، گوشدادن به رادیو و تلویزیون، ارتباط با دوستان، در بین استفادهکنندگان و کسانی که از اینترنت استفاده نمیکنند تفاوت معنیداری وجود دارد، تأثیر برآزادیهای مدنی مربوط به خشونت و محتوی وقیح و به دست آوردن نوع دوستان است، که در بین استفاده کنندگان تفاوت معنی داری وجود دارد.
افزایش سطح ارتباطات نوجوانان در زمینه های مختلف از جمله موضوعات و مسایلجسمی، روحی و اصلاح رفتار فردی و جمعی و پیامدهای منفی چون افزایش خشونت و ناامنی و جرائم اجتماعی ارزیابی نمودهاند. اما این تحقیقات نیز به بررسی ساختار و ویژگیهای خانواده نپرداختهاند و از نقش تاثیرگذار خانواده در پذیرش یا عدم پذیرش اینترنت و نیز بر الگوهای سبک استفاده از اینترنت غفلت شده است.
۲-۲-۲- مطالعات داخلی:
پیچیدگی تاثیرات اینترنت سبب شده است که هر گروه از پژوهشگران (پزشکان، روانشناسان و روانپزشکان، جرم شناسان و جامعه شناسان) از دیدگاه خاصی به بررسی موضوع بپردازند. تعداد مطالعات انجام شده در ایران پیرامون تاثیرات اینترنت نسبت به کشورهای غربی کمتر است. عمده تحقیقات انجام شده درباره اینترنت در ایران در حوزه جامعهشناسی به بررسی تاثیر اینترنت بر ارزشها، هویت اجتماعی، انزوای اجتماعی و میزان و نوع استفاده از اینترنت پرداخته که در زیر به برخی از آنها اشاره می کنیم.
در حوزه ارزشهای اجتماعی یافتهها مؤید آن است که اینترنت بر ارزشهای خانواده تاثیر منفی دارد. علی محمد جوادی(۱۳۸۳) و مجید کفاشی(۱۳۸۹) در بررسیهای جداگانهای تحت عنوان “تاثیرات اینترنت بر نظام ارزشهای خانواده"نشان دادهاند که رابطه معنادار و معکوسی بین متغیرهای مستقل (شامل دسترسی دانشجویان به اینترنت، استفاده بیشتر دانشجویان از اینترنت، میزان وابستگی دانشجویان به اینترنت، محیط تعاملی اینترنت، فضای صمیمیت، روابط احساسی، وارد شدن دانشجویان در بحث مناظره گروهی، مورد پذیرش واقع شدن دانشجویان در محیط تعاملی اینترنتی، احساس رضایت دانشجویان از احساس گمنامی در اینترنت، میزان اطلاعات خانواده در استفاده فرزندان از محیط های اینترنتی) با متغیر وابسته (ارزشهای خانواده) وجود دارد. در این پژوهش عوامل موثر بر تاثیر میزان استفاده از اینترنت و میزان رضایت از احساس گمنامی در اینترنت بر ارزشهای خانوادگی مورد بررسی قرار نگرفته است. آنان به منظور بررسی تاثیر اینترنت، از نظریات ارتباط جمعی، پویایی گروه ها و کنش ارتباطی هابرماس استفاده نموده اند.
در حوزه روابطاجتماعی میتوان به مطالعات انجام شده توسط مهین شیخ انصاری(۱۳۸۸)” اثر اینترنت بر روابطاجتماعی و فرهنگی نوجوانان در شهر تهران"، منوچهر محسنی، بهزاد دوران و محمد هادی سهرابی حقیقت (۱۳۸۵)” بررسی اثرات استفاده از اینترنت بر انزوای اجتماعی” و بهزاد دوران (۱۳۸۲) “تاثیر فضای سایبرنتیک بر هویت اجتماعی” اشاره نمود. نتایج پژوهش دوران (۱۳۸۲) رابطه معناداری را میان تجربه فضای سایبرنتیک و هریک از سه سطح هویتاجتماعی (هویت خانوادگی، هویت همالان و هویت ملی) پاسخگویان مشخص نساخت، و نشان میدهد که اینترنت بر هویت اجتماعی تاثیر ندارد. اما نتایج پژوهش سهرابی(۱۳۸۵) نشان میدهد میان زمان استفاده از اینترنت در طول شبانه روز و انزوای اجتماعی رابطهای معنادار و معکوس وجود دارد. همچنین مدعی است استفاده اجتماعی اینترنت موجب کاهش انزوای اجتماعی یا به تعبیر دیگر افزایش ارتباطات اجتماعی فرد میگردد. بدین معنا که استفاده از اینترنت به طور کلی موجب کاهش انزوای اجتماعی میگردد ولی این تاثیر زیاد نیست. در این پژوهش سطح سنجش به گروه همالان محدود است.
در حوزه اوقات فراغت میتوان به مطالعات انجام شده توسط سلیمان پاکسرشت(۱۳۸۶) “مصرف اینترنت در سبکهای فراغتی جوانان تهران"و محبوبه بابائی(۱۳۸۴) “الگوی خانواده و سبک فراغتی جنسیتی در تهران” اشاره نمود. پاکسرشت(۱۳۸۶) در زمینه الگوی اوقات فراغت با تقسیمبندی انواع فراغت اینترنتی (سبک فراغتیگذار، دانشمحور و طبقهمحور) نتیجه میگیرد که اهمیت مصرف اینترنت به عنوان رفتاری فراغتی در همه سبکهای فراغتی به یک اندازه نیست و از حیث رفتارهای فراغتی آنلاین، مهمترین خصیصه، مهارت کم در کاربرد اینترنت و غلبه شدید کاربرد سرگرم کننده و ارتباطی اینترنت است. اما بابایی(۱۳۸۴) نتیجه میگیرد فعالیتهای فراغتی مردان به مراتب بیش از زنان است. وی ازحیث الگوی فراغتی با تقسیم انواع فراغت به (سنتی/نیمه مدرن/مدرن) نشان میدهد که طبقات بالا، دارای فعالیتهای فراغتی مدرن و طبقات پائین دارای فعالیتهای فراغتی سنتی هستند. یک تحقیق نیز با عنوان “اینترنت و تغیر اجتماعی در ایران: نگاهی فراتحلیلی با تاکید بر جوانان” توسط منتظرقائم و شاقاسمی (۱۳۸۷) انجام شده و مدعی هستند که اینترنت در میان جوانان مصرف کننده ایرانی تغیرات هویتی بسیاری ایجاد کرده است.
با توجه به مطالعات پیشین میتوان گفت که مفهوم اینترنت و بررسی تاثیرات آن، مفهومی چند بعدی و پیچیده میباشد. به طور کلی میتوان گفت که پژوهش های داخلی پیرامون تاثیرات اینترنت مدعی هستند اینترنت فعال مایشاء و تاثیرگذار بر جامعه و خانواده می باشد و محققین در این پژوهش ها عمدتا با تنظیم پرسشنامه و صرفا با طرح پرسشهای سطحی به بررسی میزان و نوع تاثیرگذاری میپردازند و این سئوالات تنها در مورد تاثیرات مشخصی تنظیم شدهاند در حالیکه پژوهش پیشرو مدعی آن است که خانواده مجموعهای یکدست و منفعل نمیباشد ساختار خانواده در جامعه ایرانی از نقش و پیچیدگیهای خاصی برخوردار است و همین پیچیدگی ساختار خانواده سبب بوجود آمدن انواع نظام های قدرت، نظامهای روابط درون اعضای خانواده و… میشود. از دید این پژوهش ساختار خانواده میتواند به صورت فعال با رسانه (اینترنت) مواجه شده و بر الگوی استفاده از آن تاثیرگذار باشد.
۲-۳- مبانی نظری
دستاوردهای تکنولوژیک بشر در بهترین صورت، چیزی بیش از تدابیر و نیازهای وی است. مردم تکنولوژی را به گونهای شکل میدهند که برای برآوردن نیازهایشان مناسب باشد (کاستلز[۲۰] ۱۳۸۰:۴۲۱). هرگاه اختراعی رو میگشاید، معمولا مدتها طول میکشد تا استفادهکنندگانش به مفاهیم ضمنی آن پی ببرند(وینر[۲۱]۱۷۸:۱۳۷۲).
بدین ترتیب به سخنی می توان با ویلیام اگبورن هم عقیده بود و تکنولوژی را همیشه نخستین عامل تغیر دانست (محسنی ۱۲۸:۱۳۷۲و۴۵:۱۳۸۰) لیکن می توان پیشرفت های سریع تکنولوژیک را به عنوان کاتالیزور فرایند تحول در چارچوب شرایط و روابطاجتماعی، اقتصادی و سیاسی جوامع (محسنی۱۲۸:۱۳۷۲; تهرانیان۱۸:۱۳۷۲) به حساب آورد که به نحوی دیالکتیکی، دگرگونیهای عظیمی در شئون زندگی انسان پدید آورده است (لنسکی و لنسکی[۲۲] ۹۵-۹۴:۱۳۶۹) و به دگرگونی های عظیمی دچار میشود. پس با این تفاصیل باید با ملوین کرنزبرگ همداستان بود که تکنولوژی نه خوب است و نه بد (مک گین[۲۳]،۱۹۹۱؛استون[۲۴]،۱۹۹۸) و برخلاف نظر برخی (Whittle1997:XI) خنثی و بیاثر هم نیست (کاستلز[۲۵] ۹۶:a1380) (به نقل از دوران،۱۳۸۲:ص۱۷).
در اوایل قرن بیستم این اعتقاد گسترده ظهور کرد که رسانه ها بر مردم و جامعه تاثیر قابل توجهی بر جا مینهند. این دیدگاه بدبینانه از تاثیر رسانه ها، متاثر از تئوری جامعهی تودهای و تلاش های آن برای تطابق با تحولات ناشی از پیشرفتهای جدید و گسترش مدرنیته بود. اولین کوششها برای بررسی و ارزیابی نفوذ رسانه ها، ماحصل فشارهای گروه های سیاسیای بود که از تاثیر رسانه ها بسیار نگران بودند.
ویمر و دومینیک (ویمر و دومینیک[۲۶]،۱۳۸۴:ص۱۰-۸) توسعهی پژوهش در باب هر رسانه یا تکنولوژی جدید را تابع یک مدل تکاملی چهار مرحلهای میدانند. در مرحله اول خود رسانه، چیستی، تفاوت و تشابه آن با رسانه های پیشین، در مرحله دوم کاربریها و کاربران رسانه، در مرحله سوم، آثار و پیامدهای رسانه و در مرحله چهارم مدیریت رسانه در دستور کار محققان آن قرار میگیرد. گرایشهای اجتماعی در پژوهشهای اینترنت پس از طی دورهای از کاربرد تخصصی و عمومیت یافتن دسترسی آن، از اواسط دهه ۱۹۹۰ شکل گرفتند. محققان در ابتدا بیشتر به سنخ شناسی کاربران و کاربری های اینترنت علاقمند بودند و پس از دورهای از رواج اینگونه مطالعات، گرایش به پیامد شناسی اینترنت رونق پیدا کرد. محققان علاقهمند به مسئله اخیر، پیامدهای کاربرد اینترنت را در طیفی وسیع از رفتارهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بررسی کردهاند (ر.ک برینین و کراوت: در دست چاپ و نیز دیمگیو و همکاران:۲۰۰۱: به نقل از پاک سرشت :۱۳۸۶)
بررسیهای موجود در پیامدشناسی اینترنت بر الگوی تحلیلی عامی در زمینه بررسی تعاملات رفتارهای مجازی و واقعی مبتنی هستند که در سنتی پژوهشی با سابقهی در مطالعات رسانههایی چون رادیو، تلویزیون و تلفن در دهه های۱۹۷۰ و۱۹۸۰م، ریشه دارد. ویژگی مهم این چارچوب تحلیلی، تاکید بر تشابهات و تفاوتهای کارکردی رسانه ها در تحلیل پذیرش و در نتیجه پیامدهای آن در الگوهای پیشین رفتار رسانهای کاربران است (ر.ک. مختاریان و همکاران، ۲۰۰۴؛ نیز نک. سالومون، ۱۹۸۶: به نقل از پاک سرشت :۱۳۸۶).
۲-۳-۱- انواع تئوری های مربوط به رسانه
در اوایل قرن بیستم این اعتقاد گسترده ظهور کرد که رسانه ها بر مردم و جامعه تاثیر قابل توجهی بر جای مینهند. این دیدگاه بدبینانه از تاثیر رسانه ها، متاثر از تئوری جامعه تودهای و تلاشهای آن برای تطابق با تحولات ناشی از پیشرفتهای جدید و گسترش مدرنیته بود. اولین کوششها برای بررسی و ارزیابی نفوذ رسانه ها، ماحصل فشارهای گروه های سیاسیای بود که از تاثیر رسانه ها بسیار نگران بودند. یکی از اولین بررسیها در مورد تاثیر رسانه ها به سال ۱۹۱۷ در انگلیس و توسط “شورای ملی اخلاق جامعه” انجام گرفت که نهادی غیردولتی و متشکل از سازمانهایی با پیشینه و اعتقادات سیاسی متفاوت بود (ویلیامز[۲۷]۱۳۸۶:ص۱۸۸).
۲-۳-۱-۱- تئوری تاثیر مستقیم
تفکر دربارهی تاثیر رسانه ها مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است. تئوریهای اولیه فرض را بر این می گذاشتند که مخاطبان به سادگی تحت تاثیر قرار میگیرند . اولین تئوری در مورد تاثیر رسانه ها که هیچوقت به صورت یک تئوری منسجم عرضه نشد،"تئوری تاثیر مستقیم” است که آن را “تئوری آمپولی” و “تئوری گلولهی جادویی” هم نامیدهاند. این تئوری به طور خلاصه گویای آن است که پیامهای رسانهای به طور یکسان و یکنواخت به همهی مخاطبان میرسد و تاثیری مستقیم و آنی بر جا میگذارد. به تدریج این فکر رواج یافت که مخاطبان آدمهای مستقل و خودمختاری هستند که به آسانی تحت کنترل قرار نمیگیرند. کاتز و لازارسفلد با ردتئوری “تاثیر مستقیم” به عنوان نظریهای فاقد پیچیدگی و دارای مبانی غیر منطبق با جامعه شناسی، “الگوی دو مرحله ای” خود را مطرح کردند و طی آن گفتند که رسانه به خودی خود در تاثیرگذاری بر مخاطبان چندان قوی نیستند و مردم بیشتر تحت تاثیر افراد خانواده، دوستان، همسایگان و همکاران خود قرار میگیرند تا رسانه ها. امروز تئوری تاثیر مستقیم را خام، بیش از اندازه ساده لوحانه و فاقد پیچیدگی میدانند. بررسیهای محققانی چون هاولند و لاسول در مورد ارزیابی انواع مختلف تبلیغ و تاثیر آنها بر مردم، تئوری تاثیر مستقیم را مردود دانست و نشان داد که مخاطبان آدمهای منفعل، منفرد و به سادگی نفوذپذیری نیستند، بلکه افرادیاند که می توانند آنچه را میبینند و میشنوند، بر اساس باورهایی که از پیش در آنها تکامل یافته است، تجزیه و تحلیل کنند. مهمتر از آن اینکه آدم ها در میان گروهای اجتماعی زندگی میکنند و روابط اجتماعی میان آنها عامل مهمی در درک آنها از پیام های رسانهای است (ویلیامز۱۳۸۶: صص،۱۹۲،۱۸۴).
۲-۳-۱-۲- الگوی دو مرحله ای
تحقیقات پللازاسفلد و همکارانش در مورد تاثیر رسانه ها بر رفتار مردم در انتخابات جدیترین چالش را پیش روی الگوی تاثیر مستقیم نهاد. این گروه در تحقیق خود تحت عنوان"انتخاب مردم[۲۸]” دریافتند که عوامل اجتماعی نظیر دین و طبقه عوامل مهمتری در انتخاب مردم هستند و رسانه ها حداکثر می توانند باورهای موجود مردم را تقویت کنند، نه اینکه آنها را دگرگون سازند. منظور از دو مرحله این است که اطلاعات از رسانه ها به “رهبران فکری” و سپس از آنها به دوستان، همکاران و همسایگانشان انتقال می یابد. الگوی دومرحله ای بر نقش اندک یا محدود رسانه ها در تصمیمگیری های شخصی تاکید مینهد. بر این اساس، رسانه اگر تاثیری دارد، این تاثیر تقویت باورها و اعتقادات موجود است. الگوی دو مرحلهای دیدگاهی کثرت گرایانه از جامعه دارد و معتقد است که رهبران فکری الزاما آدمهای موفقی از نظر اقتصادی یا مرتبهی اجتماعی نیستند، بلکه میتوانند آدمهایی از قشرهای مختلف جامعه باشندکه به خاطر دانش و ذهن خلاق خود مورد احترام قرار میگیرند. نقطه قوت الگوی دومرحلهای این است که تاثیر رسانه ها را در بستر شرایط اجتماعی در نظر میگیرد و معتقد است که رسانه ها تاثیر مستقیمی بر افراد باقی نمیگذارند، بلکه در چارچوب روابطاجتماعی است که نه تنها بر باورها و دیدگاه های مردم موثر واقع میشوند، بلکه بر نحوه کاربردشان از رسانه ها و توجهی که به آنها نشان میدهند نیز تاثیر دارند ( ویلیامز۱۱۳۸۶: صص۱۹۲و۱۹۳)
تئوری پخش[۲۹] این نظریه را مطرح میکند که ابداعات در هر بخش از جامعه قبل از آن که مورد قبول قرار گیرند، از خلال مراحل مختلف پخش آن ابداع در جامعه عبور میکنند. در ابتدا مردم از طریق رسانه ها از آن باخبر میشوند. سپس رهبران فکری به بررسی آن میپردازند و اگر آن را مفید یافتند به دیگران نیز توصیه میکنند. در این تئوری برای رسانه ها نقش محدودی در نظر گرفته شده است. تئوری پخش شکل پیچیدهتری از الگوی دو مرحلهای است. منتقدان این تئوری معتقدند که این الگو فرایند پیچیده ارتباطات و نحوهی تاثیر ونفوذ را بیش از حد ساده میپندارد و نقش نهادهای سیاسی و اقتصادی نظیر صنایع بزرگ و حکومت را در تاثیرگذاری بر سیلان اطلاعات در جامعه نادیده میگیرد. از سوی دیگر، ماهیت ارتباطات متقابل بین رهبران فکری و مردم نیز چندان روشن نیست. این الگو توضیح نمیدهد که چرا وچگونه است که عدهای “رهبران فکری” از آب در میآیند و چرا بقیه مردم به حرف آنها گوش میدهند و از کجا میدانند که حق با آنهاست؟ در الگوی دومرحلهای کماکان اکثریت مردم منفعل هستند، با این تفاوت که عدهای دیگر به طور مستقیم بر آنها تاثیر می نهند. الگوی دومرحلهای راه را برای درک پیچیدهتر اثرات رسانهای باز کرد. در نظر عدهای، این الگو به معنای پایان افسانههای بسار قدرتمند بود. بعد از آن بود که تحقیقات و نظریهپردازی در عرصهی رسانه ها بیش از پیش به سمت توضیح این نکته متمایل شدند که مردم چگونه انتخاب میکنند، چگونه از چیزی روگردان میشوند و به چه نحوی به ارزیابی اطلاعات میپردازند. این الگو در نهایت به سمت تئوری “استفاده و لذت[۳۰]” متمایل گشت که بر کاربرد افراد از رسانه ها تمرکز دارد (ویلیامز۱۳۸۶: صص۱۹۲و۱۹۴).
۲-۳-۱-۳- استفاده و لذت
در دهه ۱۹۶۰ تحقیقات در مورد تاثیرات محدود، از تمرکز بر رهبران فکری دست برداشت و در عوض بر استفادهای که مردم از رسانه ها میبردند تمرکز کرد. رویکرد “استفاده و لذت” نسبت به تاثیرات رسانهای این فرض را مطرح میکرد که مخاطبان نیازها و آرزوهای خود را در فرایند درک معنا و مفهوم پیامهای رسانهای دخالت میدهند. این نیازها و آرزوها هستند که تعیین میکنند مخاطبان پیامها را چگونه درک و دریافت کنند. در واقع کانون توجه از این که رسانه ها با مردم چه میکنند، به این که مردم با رسانه ها چه میکنند، تغیر یافت. چنین رویکردی به این معناست که حتی پرمفهومترین پیام رسانهای هم نمی تواند در مخاطبی که برای آن پیام در چارچوب محیطاجتماعی و فکری خود کاربردی نمییابد، تحولی ایجاد کند. رویکرد استفاده و لذت برآن است که ارزشها، علایق و نقش اجتماعی مخاطبان مهمتر از هر چیز است و مردم بر اساس این عوامل آن چه را میخواهند ببینند و بشنوند، انتخاب میکنند. رویکرد"استفاده ولذت” بر سه فرض اصلی استوار است؛ اول این مردم از رسانه ها برای اهداف شخصی خود استفاده میکنند. دوم، مردم این اهداف را میشناسند و می توانند آنها را معرفی کنند و سوم این که به رغم تفاوت میان افراد از نظر استفادهی آنها از رسانه ها، این امکان وجود دارد که بتوان برخی زمینه های مشترک را در میان آنها پیدا کرد. محققان به این نتیجه رسیدهاند که مردم به چهار نوع مختلف، از برنامههای رسانهای استفاده میکنند و از آنها لذت میبرند. اول، رسانه ها عامل “گریز” هستند. دوم، این که رسانه ها نوعی"ارتباط فردی” پدید میآورند و برخی شخصیتهای رسانه ها مبدل به همراهان زندگی میشوند. سوم، رسانه ها در توسعه و گسترش “هویت شخصی” نقش مهمی بازی میکنند و سرانجام اینکه، رسانه ها"منبع شناخت و آگاهی” از رویدادهای جهانی هستند.
نقطه قوت این تئوری در تمرکز آن بر نقش افراد در معنا بخشیدن به پیامهای رسانهای است، یعنی عاملی که در تئوریهای قبلی به آن توجهی نمیشد. با این حال، منتقدان این نظریه بر این عقیدهاند که این تئوری هم نقاط ضعفی جدی دارد. ضعف اول آن که تمرکز بر"فرد” به عنوان اساس تجزیه و تحلیل است و بعد اجتماعی آن عملا نادیده گرفته میشود، حال آن که بسیاری از مردم بعد از بحث و تبادل نظر با دیگران است که پیامهای رسانه ای را درک یا بهتر درک میکنند. این الگو در ضمن فرض را بر این میگذارد که افراد در تماشاکردن، گوشدادن یا خواندن رسانه ها از پیش هدف مشخصی را دنبال میکنند، حال آن که در اغلب مواقع این قبیل کارها نظیر تماشای تلویزیون کاری از روی عادت و بدون نقشه و برنامه قبلی است ( ویلیامز،۱۳۸۶: صص۱۹۴تا۱۹۶)
“الگوی دو مرحلهای” کانون توجه را از بیننده منفعل و بیقدرت تاثیر مستقیم دور کرد. اما رویکرد “استفاده و لذت” این موضوع را مطرح کرد که مخاطبان نیازها و آرزوهایشان را در فرایند درک پیام دخالت میدهند. در این رویکرد، برخلاف نظریه تاثیر مستقیم، رسانه ها هیچ تاثیری بر مخاطبان ندارند، بلکه گوش به فرمان مخاطبان خود هستند و این مخاطبان رسانه ها هستند که تعیین میکنند رسانه ها چه نقشی در زندگی آنها ایفا کنند رفتهرفته قدرت بیشتری به مخاطبان نسبت داده شد. توانائی و استعداد مخاطبان برای عرضهی تفسیرهای متفاوت از آنچه میبینند، میخوانند و میشنوند، به عنوان نشانه های آزادی عمل مخاطبان در مقاومت در برابر رسانه ها تعبیر شد. بنابراین حتی اگر رسانه ها ایدئولوژی حاکم را عرضه کنند، مخاطبان میتوانند در برابر آن مقاومت کنند. اگر چه این اندیشه خیلی زود جا افتاد، اما امروزه در معرض چالش جدی قرار دارد (ویلیامز۱۳۸۶: ص۱۸۵).
۲-۳-۱-۴- تئوری های ناظر بر تاثیرات فرهنگی
نارضایتی از تئوریهای ناظر بر تاثیرات محدود، ناشی از این بوده است که این تئوریها بیش از حد بر روانکاوی فردی مخاطبان تاکید و تمرکز داشتهاند و در قرار دادن تاثیرات رسانهای در چارچوب گستردهتر اجتماعی ناکام بودهاند. تئوریهای ناظر بر تاثیرات فرهنگی کار را از زمینهی اجتماعی آغاز کردند و از آنجا به سوی درک رسانه ها حرکت کردند. این تئوریها در عین پذیرش این نکته رسانه ها بر مخاطبان خود اثر می نهند، بنا را براین نهادند که این اثرات آنی نیستند بلکه به مرور شکل میگیرند و رشد مییابند. معمولا “الگوی تاثیرات فرهنگی” را واجد ویژگیهای مارکسیستی میشناسند. این الگو بر پایه مفروضاتی شکل میگیرد، نظیر این که سرمایه داری یک جامعهی طبقاتی خلق می کند که در آن نابرابریهای اجتماعی شایع و فراگیر است. طبقهی حاکم یا مسلط از خلال اعمال فشار و ترویج ایدئولوژی، قدرت خود را حفظ میکند و رسانه ها در این میان کمکهای زیادی به این طبقه می رسانند و نظر مساعد مخاطبان را به سوی صاحبان قدرت جلب می کنند. اما باید دانست که تمامی جنبه های تئوری تاثیرات فرهنگی هم مارکسیستی نیست و تحقیقاتی که آمریکائیها در این زمینه انجام دادهاند در شکلگیری و تکوین آن نقش بسزائی داشته است (ویلیامز،۱۳۸۶: ص۱۹۶).