کار پاس کشتی و کشتی نشین با ناخداست
کار ایران با خداست
(بهار،۱۳۵۸،ج۱ : ۱۴۶)
در این ابیات تصویر زیبایی از چندین تشبیه ترسیم گردیده است، از جمله تشبیه کشور به کشتی، رخدادها به تلاطم بیامان دریا، استبداد و ستم به ضایعات و موانع دریایی، پادشاه به ناخدا و مردم کشور به کشتینشین باعث ترسیم تصویر زیبایی گردیده است. اما بهار در اشعار خود از ترکیبهای تشبیه بلیغ که از نوع اضافۀ تشبیهی است بسیار دارد، همچون ترکیب سوهان مرگ در بیت:
سوهان مرگ گویی در استخوان تراشی است چون روی ریل غلطد عرادههای واگون
(همان: ۳۳۷)
در این بیت مرگ همچون سوهانی است که بر روی استخوان کشیده میشود و صدای آن باعث آزار دیگران میگردد. از سوی دیگر صدای نابهنجار واگون چنان باعث ناراحتی و انزجار شاعر شده است که آن را همچون صدای سوهانی مجسم میکند که بر روی استخوان کشیده میشود. ترکیبات زیبای دیگری چون: طفل الغرب، طفل الشرق، سلم التقدم، کدوی سر، دریای استبداد و… در اشعار آنها واضح و آشکار است. علاوه بر آنها تشبیه ضمنی هم در اشعار طنز هر دو شاعر نمود بارزی دارد. همچون ابیات زیر:
سَکَتنـا حینَ ذَمُّـونا وَ عابُوا
وَ إنَّ سُکُـوتَنا عَنهم جَوابُ
وَ هَل ضَرَرٌ عَلی قَمرٍ تُسـامی
إذا نَبِحَت علی القَمرِ الکِلابُ
(الزهاوی، ۱۹۷۲،ج۱ : ۲۲۱)
(آنهنگام که ما را دشنام میدادند ما سکوت اختیار کردیم و همین سکوت جواب دشنام آنها بود، آیا زوزۀ سگی بر مهتابی در دل آسمان زیانی میرساند؟!)
در این شعر شاعر در برابر سخنچینانی که بر علیه وی سخنچینی میکردند سکوت اختیار میکند و خود را برتر و والاتر از آن میپندارد که جواب آنها را بدهد و ادعا میکند که آنها با این رفتار خود به شاعر هیچ زیانی نمیرسانند. وی تمام این گفته های خود را در ضرب المثلی که در بیت دوم آورده است به تفصیل بیان میکند؛ خود را همچون ماه، بلندمرتبه میداند که زوزۀ سگها بر او تاثیری ندارد. همچنین بهار در شعر زیر محمدعلی شاه را که دلیل اصلی گسترش بیعدالتی و ظلم و ستم بود، همچون خفاشی میداند که از نور و روشنایی در هراس است.
شاه ایران گر عدالت را نخواهد باک نیست
زانکه طینت پاک نیست
دیدۀ خفاش از خورشید در رنج و عناست
کـار ایــران با خداست
(بهار،۱۳۵۸،ج۱ : ۱۴۶)
۲٫۲٫۴٫ موسیقی
موسیقی یکی از عناصر اصلی شعر است که با چینش و گزینش متناسب حروف، اصوات، مکث و درنگ، وزن، قافیه و به طور کلی ارتباط متوازن تمامی اجزاء شعر بوجود میآید. شاعر باید بین تمامی عناصر شعر نوعی هماهنگی و تناسب ایجاد کند تا بتواند سرودۀ خود را به بهترین وجه القاء کند. دکتر شفیعی کدکنی در تعریف موسیقی مینویسد: «مجموعه عواملی که زبان شعر را از زبان روزمره، به اعتبار بخشیدن آهنگ و توازن، امتیاز میبخشند و در حقیقت از رهگذر نظام موسیقایی سبب رستاخیز کلمه ها و تشخص واژهها در زبان میشوند، میتوان گروه موسیقایی نامید.» (شفیعی کدکنی،۱۳۸۸: ۷) بنابراین نظام آوایی در کنار تصاویر و زبان شعری، لذتبخشی و تاثیرگذاری شعر را چندین برابر میکند؛ حتی در برخی موارد ابیاتی وجود دارند که خالی از هرگونه ایماژ و یا عناصر بیانی و مجازی شعر هستند، ولی با تناسب آهنگی که در آن وجود دارد، گوشنواز و لذتبخش مینمایند. موسیقی شعر به طور کلی به دو بخش تقسیم میشود: موسیقی بیرونی و موسیقی درونی. «محمد کنونی در اینباره چنین میگوید: موسیقی ثمرۀ کشمکش بین موسیقی بیرونی و موسیقی درونی است.» (سعدون شلاش،۲۰۱۱: ۱۵۰)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱٫۲٫۳٫۴٫ موسیقی بیرونی
موسیقی بیرونی «براساس کشش هجاها و تکیهها» (شفیعی کدکنی،۱۳۸۸: ۵۱) بوجود میآید و متشکل از وزن و قافیه است. « نظام موسیقایی در شعر از ترکیب وزن و قافیه که به نوعی تکیهگاه شعر عرب بشمار میآیند، تشکیل میشود. وزن عواطف و تجربه های شعری را به نظم درمیآورد، تا جایی که وزن متاثر از حالات و تجربۀ درونی شاعر است. بنابراین تجربۀ شعری همانی است که بر اساس حالات شاعر وزن شعر را مشخص میکند» (سعدون شلاش،۲۰۱۱: ۱۵۳)
قافیه: در اصطلاح بمعنای «اصوات متعددی است که در اواخر مصراعها و یا ابیات قصیده تکرار میشود. تکرار این اصوات جزء مهمی در موسیقی شعر است چرا که آنها بمثابه فواصل موسیقایی هستند که شنونده در انتظار تکرار آنها میماند.» (سعدون شلاش،۲۰۱۱: ۱۶۴) « قافیه در شعر قدیم در تمامی ابیات یگانه است و کمتر مورد تغییر و تحول قرار میگیرد اما امروزه شاعر قافیه را با توجه به نقش و وظیفهای که در کلام ممکن است داشته باشد، بکار میبرد.» ( شفیعی کدکنی،۱۳۸۸: ۲۲۱)
زهاوی و بهار به عنوان شاعران نئوکلاسیک، تغییراتی را هم در قافیه بوجود آوردند. به عبارت بهتر آنها سعی در ساده و روان کردن شعر خود داشتند، بنابراین به قالبهای شعری سادهتر و مردمیتر روی آوردند؛ بنابراین علاوه بر قالبهای قدیمی، از قالبهای رایج در بین مردم که گاهی قافیههای متفاوتی داشتند همچون ترکیببند، ترجیحبند، مربع، مخمس، مسدس، مستزاد، زجل و سرودهای محلی استفاده میکردند و همین باعث گردید در قافیه و وزن هم نوعی تجدیدنظر پیش بیاید. زهاوی قافیه را جزء ضروریات شعر نمیدانست و از اولین کسانی بود که شروع به سرودن شعر مرسل کرد. شعر مرسل شعری بدون قافیه بود که راه را برای شعر آزاد هموار میکرد. وی در اینباره میگوید: