|
|
سازمان ها برای انجام مأموریتها و دستیابی به اهداف خود، از منابع و داراییهای متعددی برخوردار می باشند. برخی از این منابع و داراییها، بسیار ارزشمند و راهبردی هستند که برای کسب مزیت رقابتی سازمان نقش محوری دارند. دانش برای تمام سازمان ها از جملهی این منابع و داراییها است، به طوری که صاحبنظران علم مدیریت، دانش را جایگزین نهایی تولید، ثروت و سرمایه پولی می دانند(تافلر[۳۰]، ۱۹۹۰: قسمت ششم فصل اول:صفحات ۷۲-۸۱) همچنین پیتر دراکر[۳۱] ۱۹۹۲، معتقد است که در اقتصاد امروز دنیا، دانش منبعی نظیر سایر منابع تولید مانند کار و سرمایه و زمین نیست، بلکه تنها منبع معنی دار عصر حاضر به شمار می رود. در واقع دانش تنها منبعی در سازمان است که در اثر استفاده، نه تنها از ارزش آن کاسته نشده، بلکه بر ارزش آن نیز افزوده میشود(گلاسر[۳۲]، ۱۹۹۸:ص۳) این دانش در رویه ها، دستورالعمل ها، دیدگاه ها، اقدامات و تصمیمات سازمانی مستقر و مستتر است و زمانی اهمیت بیشتر می یابد که به محصولات و خدمات ارزشمندی تبدیل شود؛ امروزه دانش جزء لاینفک موفقیت سازمانها محسوب می شود. اگر روند تغییر و تحولات دانش در جامعه معاصر به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد، این نتیجه مهم حاصل می شود که جامعه فراصنعتی امروز جامعه ای اطلاعاتی است که در آن به تدریج فناوری های نیروافزا جای خود را به فناوری های دانش افزا می دهند (پورداریانی،۱۳۸۱،ص.۱۵۲). بنابراین مدیریت دانش مقوله ای مهمتر از خود دانش محسوب می شود که در سازمان ها به دنبال آن است تا نحوه چگونگی تبدیل اطلاعات و دانسته های فردی و سازمانی را به دانش و مهارت های فردی و گروهی تبیین و روشن نماید (پروبست،۲۰۰۰،ص۱۶۳) همچنین از دانش به دلیل ناملموس بودن و غیرقابل کپیبرداری و تقلید(کوت و زاندر[۳۳]، ۱۹۹۲: ص۵؛ گرانت، ۲۰۰۱: ص۲) به عنوان منبع باارزشی برای رشد سازمانها یاد میشود(کوت و زاندر، ۱۹۹۲:ص۶) و در مواردی به عنوان تنها مزیت رقابتی پایدار معرفی می شود(فاهی و پروساک[۳۴]، ۲۰۰۱:ص۳). در نتایج تحقیقات KPMG در سال ۲۰۰۳ آمده است که مدیریت دانش در تمامی کسبوکارها و نواحی عملکردی؛ در تحویل خدمات، در استراتژی، در تحقیق و توسعه و … ؛ کاربرد دارد و به همین علت تعداد روبه رشدی از سازمانها، پروژه های مدیریت دانش را در دست اجرا دارند(داونپورت و همکاران، ۱۹۹۸: ص ۴)؛ از این رو سازمان ها باید محیطی را برای اشتراک، انتقال و تقابل دانش در میان اعضای خود به وجود آورند و افراد را در جهت با مفهوم کردن تعاملاتشان آموزش دهند (نوناکا، ۱۹۹۵: ص ۴۴) و سعی در ایجاد بسترسازی و شناسائی عوامل زمینهای برای استقرار مدیریت دانش در سازمان نمایند؛ امروزه تمامی سازمانهای کوچک و بزرگ نیازمند پیادهسازی مدیریت دانش در خود هستند تا از گردونه رقابت عقب نمانند. انعطافپذیری و عکسالعمل سریع در برابر شرایط متغیر محیطی، استفاده بهتر از منابع انسانی و دانش موجود نزد آنها و همچنین اتخاذ تصمیمات بهتر، دستاوردهای مدیریت دانش برای سازمانهای امروزی است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مزایای سازمان متاثر از مدیریت دانش
تحقیقات و مطالعات انجام شده در سازمانهائی که مدیریت دانش پایه و اساس اصول سازمانی را تشکیل می دهند بیشترین موارد بهره گیری سازمانها را به قرار زیر تعیین کرده اند :
-
- مهارت آموزی و یادگیری سازمانی.
همچنین دنهام گری و مک الوری[۳۵] ۲۰۰۵، هشت مزیت برای مدیریت دانش شناسایی کرده است:
-
- جلوگیری از افت دانش: سازمان را قادر میسازد تا تخصص فنی حیاتی خود را حفظ کرده و از افت دانش حیاتی که از بازنشستگی، کوچکسازی، یا اخراج کارکنان و تغییرات ساخت حافظه انسانی ناشی میشود جلوگیری کند.
-
- بهبود تصمیمگیری: نوع و کیفیت دانش مورد نیاز را برای تصمیمگیریهای اثربخش شناسایی میکند و دسترسی به آن دانش را تسهیل میبخشد. در نتیجه، تصمیمات سریعتر و بهتر میتواند در سطوح پایینتر سازمانی صورت گیرد.
-
- انعطافپذیری و انطباق پذیری: به کارکنان اجازه میدهد تا درک بهتری از کار خود داشته و راه حل های نوآور مطرح کنند، با سرپرستی مستقیم کمتر کار کنند و به مداخلات کمتر نیاز داشته باشند. در نتیجه، کارکنان میتوانند در موقعیتهای چند وظیفهای فعال بوده و سازمان میتواند روحیهی کارکنان را بالا ببرد.
-
- مزیت رقابتی: سازمانها را قادر میسازد تا کاملاً مشتریان، دیدگاهها و بازار و رقابت را درک کرده، بتواند شکافها و فرصتهای رقابتی را شناسایی کنند.
-
- توانایی سازمان را در سرمایهگذاری برای حفاظت قانونی مالکیت معنوی بهبود میبخشد، در غیر این صورت ثبت اختراعات، علائم تجاری، اجاره نامهها، حق انحصاری اثر و اسرار تجاری ممکن است در زمان درست بکار گرفته نشودو منجر به حفاظت قانون کمتر و کاهش ارزش بازار برای مالکیت معنوی شود.
-
- افزایش ارزش محصول: به سازمان اجازه میدهد که دانش را در خدمات و فرآوردهها به کار گیرد. در نتیجه، ارزش درک شده محصول با نسبت مستقیم میزان و کیفیت دانش در محصول افزایش پیدا میکند.
-
- مدیریت مشتری: سازمان را قادر میسازد تا توجه کانونی و خدمت به مشتری را افزایش دهد. دانش مشتری باعث سرعت پاسخ به سؤالات، توصیهها و شکایتهای مشتری میشود. این امر همچنین تضمین کنندهی سازگاری و کیفیت بهتر خدمات به مشتریان میگردد. راهحل مشکلات عادی بسادگی قابل دسترسی است.
-
- به کارگیری سرمایهگذاریها در بخش سرمایهی انسانی: از طریق توانایی بخشیدن به سهیم شدن در درسهای یاد گرفته شده، فرایندهای اسناد، بررسی و حل استثنائات و در اختیار گرفتن و انتقال دانش ضمنی، سازمانها میتوانند به بهترین وجه در استخدام و کارآموزی کارکنان سرمایهگذاری کنند.
فرایند مدیریت دانش
چرخه دانش و یا به عبارتی، فرایند مدیریت دانش بر طبق شکل شماره۲-۲- از چهار بخش اصلی تشکیل شده است(رمضانی، ۱۳۸۳): خلق/ کسب دانش، ذخیره سازی، تسهیم دانش و بکارگیری؛ در مرحله اول میباید دانش موجود در سطح سازمان و موانع آن(اعم از دانش صریح و ضمنی نزد افراد،بانکهای اطلاعاتی،مستندات) مورد شناسایی واقع شده و سپس اخذ و کسب گشته به صورت مناسبی ذخیرهسازی گردد. سپس برای اینکه دانش با ارزش شده، به هم افزایی و زایش مجدد دانش منجر گردد. باید دانش موجود نزد افراد به اشتراک گذاشته شده و تسهیم گردد.پس از طی این مراحل، اکنون باید از دانش کسب شده در جهت اهداف عالیه سازمان استفاده کرد. خلق دانش شامل ورود اطلاعات جدید به سیستم و حاصل به اشتراکگذاری و تسهیم دانش نزد افراد است که شامل اکتساب، کشف و توسعه دانش است.
شکل(۲-۲)فرایند مدیریت دانش(چرخه دانش)؛ رمضانی ۱۳۸۳
نقش فرایند های دانش در مدیریت دانش
دانش فرایندی خطی و ایستا نیست بلکه برعکس فرایندی پویا و چرخه ای است و به کارکنانی نیاز دارد که دائماً با اطلاعات سروکار داشته باشند، دانش جدید را کسب کنند و آن را برای اصلاح تصمیمات به کار گیرند( گاندهی[۳۶]، ۲۰۰۴:ص۴۶۰) منظور از فرایندها در مدیریت دانش، جمع آوری و سازمان دهی دانش سازمانی و بهره برداری و حفاظت از این سرمایه های دانشی است. فرایندهای مدیریت دانش در سازمان باید دارای این توانائی باشند که به طور اثربخش و کارآمد، دانش مورد نیاز برای تحقق فرایندهای کسب و کار سازمانی را پردازش کنند.دست اندرکاران دانش، انواع متفاوتی از فرایند دانش را مطرح می کنند که مشتمل از مراحل زیر است: پردازش دانش، انتقال دانش و تسهیم دانش. در همین راستا نیومن[۳۷] ۱۹۹۹، الگوی عمومی دانش را ارائه داده است؛ در این الگو، دانش در چهار زمینه سازماندهی میشود (نیومن، ۱۹۹۹):
-
- خلق دانش: رفتارهای مربوط به ورود دانش جدید به سیستم انسانی یا اجتماعی است که دامنه وسیعی را در بر دارد، نظیر: کشف، کسب، فراخوانی، توسعه، که پیوندی نزدیک با رفتاری که نوآوری خوانده میشود، دارد. گام دوم بعد از کسب یا یادگرفتن دانش، حفظ آن است.
-
- حفظ دانش: تمامی فعالیتهایی است که منجر به بقا و نگهداری دانش بعد از ورود آن به سیستم میشود. فعالیت حفظ، شامل رفتارهای متنوعی است، مانند: فعالیتهای مربوط به اعتبار دانش، به روز کردن آن و….
-
- انتقال دانش: شامل رفتارهای بسیار متنوعی است مانند: ارتباط، ترجمه، تفسیر، پالایش و ارائه دانش.
-
- کاربرد دانش: استفاده از دانش موجود برای تصمیم گیریها، عملکردها و رسیدن به هدفهاست.
مؤلفههای مدیریت دانش
داون پورت ۱۹۹۸مؤلفههای اساسی مدیریت دانش را شامل موارد زیر میداند:
-
- فرهنگ: شامل ارزشها و اعتقادات اعضای سازمان در ارتباط با مفاهیم، اطلاعات و دانش میباشد.
-
- فرایند عمل: در حقیقت افراد چگونه از اطلاعات و دانش در موسسات خود بهرهگیری مینمایند.
-
- سیاستها: شامل موانعی که در فرایند تسهیم دانش و اطلاعات در سازمان پدید میآید.
-
- فناوری: چه سیستمهای اطلاعاتی در مؤسسه موجود است.
اهداف مدیریت دانش
مهمترین هدف بهکارگیری مدیریت دانش در انواع مؤسسات، انطباق سریع با تغییرات محیط پیرامون به منظور ارتقاء کارآیی و سودآوری بیشتر میباشد.در نتیجه،مدیریت دانش به فرایند چگونگی خلق،انتشار و بهکارگیری دانش در سازمان اشاره دارد. به عبارت دیگر هدف نهایی مدیریت دانش شامل تسهیم دانش میان کارکنان به منظور ارتقاء ارزش افزوده دانش موجود در سازمان میباشد. یکی از هدفهای مدیریت دانش،برقراری ارتباط میان افرادی است که میدانند،طوری که به تدریج دانشهای فردی به دانشهای سازمانی تبدیل شود.کارکرد یا هدف دیگر مدیریت دانش، رشد و ارتقای دانش بین کارکنان است.بدین منظور لازم است تکنولوژی اطلاعات فراگرفته شود و تأثیرات اساسی آن در این فرایند درک شود. در حقیقت هدف نهایی مدیریت دانش،افزایش هوشمندی و یا بهرههوشی سازمان است(قربانی، ۱۳۸۸: ص ۶).
دسته بندی ابزارهای مدیریت دانش
تلاشهای زیادی برای تقسیمبندی ابزارهای مدیریت دانش صورت گرفته است. در کل میتوان گفت یک نظر واحد در این زمینه وجود ندارد و هر یک از صاحبنظران مطابق نظر خود این تقسیمبندی را انجام داده اند. مدیریت دانش بیشتر از آنکه یک فناوری و یا محصول باشد یک متدولوژی است. با این وجود فناوری اطلاعات یک عنصر بسیار مهم برای موفقیت سیستم مدیریت دانش محسوب میشود. مدیریت دانش به وسیله فناوری اطلاعات تسهیل میشود، اما خود فناوری اطلاعات، مدیریت دانش نیست. در واقع میتوان گفت که پایه اصلی موفقیت مدیریت دانش در سازمان بر کاربرد و استفاده از تکنولوژی اطلاعات است[OECD,2004] . سیستمهای مدیریت دانش به کمک چند دسته تکنولوژی- که همگی ریشه در فناوری اطلاعات دارند- توسعه مییابند. ما در اینجا ابزارهای مدیریت دانش را به هفت دسته کلی تقسیم کردهایم(کنسرسیوم خدمات اطلاعات مهندسی مبتنی بر وب[۳۸]، ۲۰۰۲): ۱- همکاری: ابزارهای همکاری کمک میکنند تا افراد، با هم روی یک کار محول شده به فعالیت بپردازند. افراد ممکن است در یک مکان فیزیکی و یا در مکانهای مختلف باشند و کار ممکن است به صورت همزمان توسط افراد و یا به صورت غیرهمزمان انجام گیرد. ۲- نگاشت دانش: ابزارهای نگاشت دانش به تسخیر، تجسم و ذخیره دانش ساختارنیافته در قالب گرافهای استاندارد - نه به صورت متنی- کمک میکنند. ۳- داده کاوی و اکتشاف دانش: تولید دانش از اطلاعات، هدف اصلی ابزارهای داده کاوی و اکتشاف دانش است. ۴- بازیابی اطلاعات: ابزارهای بازیابی اطلاعات برای جستجو و بازیابی اطلاعات در محدوده کامپیوتر شخصی یک کاربر، مخزن و یا شبکه گسترده اطلاعات یک شرکت و یا اینترنت به کار گرفته میشوند. ۵- سیستمهای آموزش برخط: سیستمهای آموزش برخط، سیستمهای نرمافزاری مدیریت آموزشی هستند که نرمافزارهای ارتباطاتی و شیوههای برخط ارائه محتوای آموزشی را ترکیب میکنند. ۶- مدیریت اسناد: سیستمهای مدیریت اسناد الکترونیک، سازمان را برای خلق، مدیریت و توزیع اطلاعات مبتنی بر اسناد پشتیبانی میکنند. این سیستمها باعث کاهش هزینه های تولید و توزیع مستندات میشود و دستیابی، بهنگامسازی و کنترل آنها را بهبود میبخشد. ۷- حافظه سازمانی: هدف ابزارهای حافظه سازمانی تأمین اطلاعات مناسب برای رویههای سازمانی است که نمیتوانید آنها را در جایی غیر از سازمان خود بیاموزید. واژگان فنی و اصطلاحات مخصوص سازمان، درسهای فرا گرفته شده از پروژههای سازمان،خطمشیها و راهبردها نمونههایی از حافظه سازمانی هستند.
تعامل اجتماعی در کلاس زیاد می شود. برنامه درسی و شرایط فیزیکی کلاس درس علایق دانش آموزان را منعکس می کند و با فرهنگ آنها عجین است. Oldfather West Wite William معلمان و همسالان می توانند اعطا کنندگان مشترک یادگیری به دانش آموزان باشند. چهار ابزار برای تحقق این مسئله عبارتند از سکو سازی۱ ، کارآموزی شناختی۲ ، آموزش خصوصی۳ و یادگیری مشارکتی۴ (بارتلت،۲۰۰۱ ، نقل از بیابانگرد ، ۱۳۹۰).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۸-یادگیری مشارکتی: یادگیری مشارکتی زمانی رخ می دهد که دانش آموزان در گروه های کوچک برای کمک به یادگیری یکدیگر کار می کنند. گروه های یادگیری مشارکتی از نظر اندازه متفاوت هستند، گرچه گروه های چهار نفره دانش آموزان معمول است، در برخی موارد، یادگیری مشارکتی به صورت گروه دو نفره انجام می شود (بیابانگرد، ۱۳۹۰). محققان دریافتند که یادگیری مشارکتی راهبرد موثری برای بهبود پیشرفت، بویژه در زمانی است که دو وضعیت زیر برقرار باشد (اسلاوین۵ ، ۱۹۹۵): پاداش های گروهی داده شود ، بطوری که اعضای گروه حس کنند بهترین پاداش آنها کمک به یادگیری یکدیگر است. افراد مسئولیت پذیر باشند، بدون مسئولیت پذیری فردی برخی از دانش آموزان ممکن است تنبلی کنند (اجازه دهند سایر دانش آموزان کارهای آنها را انجام دهند) و برخی ممکن است از گروه حذف شوند زیرا تصور می کنند مشارکت کمی داشته اند. زمانی که دانش آموزان در گروه های کوچکی سازمان می یابند، چگونگی ترکیب گروه ها اهمیت بسیاری پیدا می کند رویکرد یادگیری مشارکتی معمولا گروه های نامتجانس را هم از نظر توانایی های مختلف و هم زمینه های قومی، اجتماعی، اقتصادی و جنسی متفاوت ترجیح می دهند. در گروه های که توانایی ها نامتجانس است فراگیران قوی و ضعیف هر دو از این یادگیری سود می برند. گرچه فراگیران متوسط تا حدودی حذف می شوند ناهمگنی قومی، اقتصادی، اجتماعی و جنسی باعث پیشرفت ارتباط بین فردی، قومی و جنسی در فراگیران می شود. Scaffolding Cognitive apprenticeship Tutoring Cooperative learning Slavin Slavin یادگیری مشارکتی در کلاس درس به صرف زمان برای مهارت های تشکیل تیم نیاز دارد. این مهارت ها عبارتنداز: تفکر درباره ی چگونگی تشکیل تیم در شروع سال تحصیلی، کمک به گوش دادن بهتر، تمرین بیشتر برای سهیم بودن در دستورهای تیم در شروع سال تحصیلی، ارائه فرصت برای بحث درباره ارزش رهبری و کارکردن با رهبران تیم برای مواجهه بهتر با موقعیت های مشکل. با تعیین نقش های مختلف برای دانش آموزان می توان به نظام مند کردن تعامل گروهی و تسهیل کار دانش آموزان کمک کرد(بیابانگرد، ۱۳۹۰). لذا یادگیری مشارکتی رویکردی است که از طریق آن دانش آموزان در قالب گروه های نا همگون برای رسیدن به یک هدف مشترک با یکدیگر کار می کنند و علاوه بر مسولیت در قبال یادگیری خود در برابر یادگیری دیگران نیز احساس مسولیت می کنند. از طرفی تبادل نظرات در درون گروه های کوچک نه تنها موجب افزایش علاقه در میان فراگیران می گردد، بلکه تفکر انتقادی آنان را نیز بهبود می بخشد(رنجبر و اسماعیلی، ۱۳۸۵). بر طبق نظر جانسون و جانسون(۱۹۸۹) شواهد قانع کننده ای وجود دارد که گروه های یادگیری مشارکتی به سطوح بالاتری از تفکر دست یافته و اطلاعات و یافته ها را طولانی تر از فراگیرانی که کاملا به شکل انفرادی عمل می نمایند، بخاطر می سپارند. وی معتقد بود که تاثیر یادگیری مشارکتی روی تقویت مهارت های سطح بالای تفکر به مراتب بیشتر از رویکرد رقابتی و انفرادی است. بر اساس نظریه جروم برونر (۱۹۹۶) هر برنامه درسی، هنگامی بیشترین تاثیر را خواهد داشت که مشارکتی، فعال، اجتماعی و توام با همکاری بوده و عادت به ساختن مفاهیم را اشاعه دهد نه صرفا دریافت آنها را. برونر معتقد است که مدارس ارزشمند هستند زیرا امکان های فوق العاده برای کسب مفاهیم نظیر: چگونگی استفاده از ذهن، چگونگی استفاده از اختیار و چگونگی رفتار با دیگران هستند. افزایش انگیزش برای یادگیری در گروه های مشارکتی متداول است. تعامل مثبت همتایان و داشتن احساسات مثبت در مورد تصمیم گیری ها از عوامل انگیزش است که در انتخاب دانش آموزان برای شرکت در گروه های مشارکتی نقش دارد(جانسون ، ۲۰۰۲). ۲-۹-تعامل بین همتایان کودکان در یک جهان اجتماعی که از بافت های اجتماعی متفاوتی تشکیل شده است، زندگی می کنند. تجربیات آنها در جهان اجتماعی شان یک فعالیت شخصی نیست بلکه یک رویداد اجتماعی است که شامل مبادله فعالیت های خودشان با فعالیت کودکان دیگر است(کار سارو۱ ، ۱۹۹۲). کودکان از طریق تعامل با کودکان دیگر که همتایانشان نامیده می شوند وارد بافت های اجتماعی می شوند. همتایان به عنوان یک گروهی از کودکانی که مدت زمانی از روز را با هم سپری می کنند تعریف شده اند(کار سارو ، ۱۹۹۲). تعامل بین همتایان به خاطر دیدگاه برابر نگرشان از تعامل با بزرگسالان متفاوت است. در تعامل کودک / کودک، کودکان با یکدیگر گفتگو می کنند و از یکدیگر پیروی می کنند، به طور کلی یاد می گیرند چگونه به محیط وارد شوند و چگونه مبادلاتشان را با محیط به طور پیوسته حفظ بکنند (مندل۲ ، ۱۹۸۶). کودکان جهان اجتماعی شان را از طریق تجربیات شان که در اثر تعامل با کودکان دیگر بوجود می آید دریافت می کنند و ادراکات اجتماعی شان را با یکدیگر بوجود می آورند که سرانجام مبادله اجتماعی پیوسته بین خودشان و دیگران را با بافت های اجتماعی کوچکتر شکل بندی می کنند. کودکان دارای تنوعی از روابط تعاملی با همتایان شان هستند که دارای پیشرفت ها و تاثیرات رشدی متفاوتی است(برون ول۳ و کری گر۴ ، ۱۹۹۱). تغییرات اجتماعی در این مبادلات، دانش اجتماعی ضروری را تولید می کند که کودکان می بایست به منظور ادامه برای بازتولید و ساخت تجربیات شان در جهان اجتماعی شان این تغییرات اجتماعی را درک کنند. کودکان با همدیگر یک جهان پر از معنی را کشف می کنند و این معانی را با توجه به درک خودشان تفسیر می کنند و این معانی به جنبه های مهمی از رشد شناختی و اجتماعی شان تبدیل می شود. رویکردهای سازنده گرایی شبیه تئوری فرهنگی، اجتماعی تقویت و پیوستگی در رابطه با اثرات مشارکتی کودکان در مبادلات بین همتایان می باشد. کارسارو و ریوزو۵ (۱۹۸۸)، سازنده گرایی را به عنوان یک نگرش تفسیری برای اجتماعی کردن کودکان مورد بحث Corsaro Mandell Brownwell Carriger Rizzo قرار دادند. آنها معتقد هستند که این رویکرد روی نقش فعال کودکان در زمینه رشدشان تاکید می کند. فعالیت های کودکان همیشه در یک بافت اجتماعی قرار دارند و شامل استفاده کودکان از زبان و توانایی های تفسیری می باشد. تفسیر، سازماندهی و استفاده کودکان از اطلاعات محیطی و استفاده از دانشی که آنها از این فعالیت ها به دست می آورند برای اکتساب مهارت ها و دانش شان می باشد. همانگونه که کودکان یک جهان پر از معنی را از طریق مبادلات با همتایانشان کشف می کنند، همچنین به شکل گیری تجربیات همدیگر کمک می کنند و در تجربیات رشدی شان با هم سهیم می شوند. کارسارو و ریوزو (۱۹۸۸) همچنین روی این واقعیت که کودکان در مبادلات روزمره روی اکتساب آنها از زبان و درک فرهنگ اثر می گذارد، تاکید کردند. در مبادلاتی که کودکان از نظر فرهنگی با همتایانشان در آن مشارکت دارند به آنها کمک می کند تا فرهنگ شخصی شان را در یک روش بهتر درک بکنند. این موضوع به این دلیل اتفاق می افتد که وقتی کودکان وارد یک سیستم اجتماعی می شوند، آنها با افراد دیگری که در آن سیستم هستند گفتگو می کنند. سرانجام کارسارو و ریوزو(۱۹۸۸) تاکید کردند که مبادلات کودکان در خارج از محیط خانواده آنها که با همبازی هایشان صورت می گیرد، روی رشد آنها تاثیر می گذارد. هنگامی که کودکان فرهنگ هایی را با همتایانشان خلق می کنند آنها دانش و تمرینات شان را به دانش و مهارت های ضروری برای حضور در جامعه انتقال می دهند. این اتفاق از طریق گفتگو و مکالمه ثابت و ساختار تجربیات بین کودکان با مبادلاتشان بوجود می آید. ویگوتسکی۱ معتقد بود که کودکان در انزوا رشد نمی کنند، اما نسبتا رشد آنها در یک بافت اجتماعی رخ می دهد. این بافت اجتماعی از طریق ارتباطات درونی، روابط و مبادلات اجتماعی بین کودکان شکل می گیرد(نیکولوپولو۲ ، ۱۹۹۳). به کمک این روابط و مبادلات کودکان به سمت یک هدف واحدی حرکت می کنند و با همدیگر همکاری می کنند. همان گونه که آنها با همدیگر کار می کنند، فرهنگ شان از طریق ارتباط ثابت به کل گروه منتقل می شود. کودکان از فعالیت های شان و زبان به عنوان ابزار ارتباطی در طول همکاری شان استفاده می کنند . Vygotsky Nicolopoulou ویگوتسکی معتقد بود که رشد شناختی نه تنها با کمک حمایت اجتماعی از طرف دیگران در یک تعامل رخ می دهد، بلکه همچنین شامل رشد مهارت با ابزارهای رشد یافته اجتماعی از طریق مشارکت و ارتباط است(روگوف۱ ،۱۹۹۳). ۲-۱۰-نقش همکاری ویگوتسکی معتقد بود که کودکان فهم و درکشان از جهان را در یک سبک اجتماعی از طریق فرایند همکاری با همتایانشان بازسازی می کنند. او مزیتهای همکاری برای درگیری متقابل توسط کودکان را به کیفیت رابطه بین کودکان هنگامی که در یک گروه جمعی هستند وابسته دانست و معتقد بود انگیزه کودکان برای همکاری مبتنی بر ادراکات مشترک شان می باشد (تودج۲، ۱۹۹۲). به طور ویژه، هنگامی که کودکان در سطوح مختلف دانش با همکاری هم تعامل می کنند، آنها قادرند تا با سطحی از دانش که می توانند درک بکنند، با یکدیگر شریک شوند. ویگوتسکی زبان را به عنوان یک ابزار قوی قدرتمند در تعاملات کودکان نامید، بخاطر معانی مشترکی که تعامل بین کودکان را به همان خوبی انتقال مهم معانی اجتماعی، شکل می دهد (تودج ، ۱۹۹۲). علاوه بر اهمیت زبان، ویگوتسکی اهمیت بازخورد بین کودکان را برای ارتقاء یک سطح بالایی از یک درک پیوسته مهم دانست. همان گونه که کودکان به عقاید یکدیگر گوش می دهند و برای تعامل مشارکت می کنند همچنین قادر هستند ادراکات شان را تقویت کنند، از این رو توانایی های شناختی شان را گسترش می دهند. بنابراین بازخورد به درک مطلب شناختی که به خاطر درک پیوسته بین کودکان بوجود می آید، کمک می کند(تودج و وینترهون۳،۱۹۹۳). برای تشکیل یک جامعه یادگیری مشارکتی موثر، جانسون (۲۰۰۲) معتقدند که همکاری و نیازهای اتکای متقابل مثبت باید بین گروه یادگیری کودکان یک کلاس رخ دهد. راه های زیادی برای ایجاد همکاری و اتکای متقابل برای کل کلاس وجود دارد اهداف کلاس را می توان نوشت، همکاری کلاسی را می توان از طریق ارائه پاداش های آموزشی، مانند اضافه کردن نمره به دانش آموزان، وقتی که همه آنها به یک هدف دست یافته اند یا بوسیله پاداش های غیر آموزشی، مانند دادن وقت اضافی، دادن زمان تنفس، برگزاری جشن های کلاسی، بوجود آورد. Rogoff Tudge Vinterhun در نظریه تحول شناختی ویگوتسکی کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی او اهمیت زیادی دارد. تاکید وی بیشتر روی تعامل بین فرد و زمینه اجتماعی او است به باور او، فراگیر از طریق این تعامل و همکاری با سایر دانش آموزان روابط اجتماعی را به صورت کارکردهای روانشناختی در می آورد. بنا به گفته ویگوتسکی، همین تبدیل روابط اجتماعی به کار کردهای ذهنی موجب رشد یا تحول شناختی می شود(سیف ، ۱۳۸۰). در زمینه ی تاثیر فعالیت ها و بحث های گروهی در کلاس بر تفکر انتقادی، سیلورمن و اسمیت۱ (۲۰۰۳) چنین بیان داشته اند: «ارتباط متقابل میان دانش آموزان که به صورت بحث های گروهی در کلاس انجام می گیرد، نقش بسیار مهمی در فعال کردن تفکر انتقادی دارد». آن ها می افزایند که مباحثه در زمینه ی مطالب درسی و کاربرد آن ها به دانش آموزان اجازه می دهد، فرضیه بسازند، گفته ها را تحلیل نمایند، شواهد را ارزیابی کنند، و دلایل خود را برای دیگران توضیح دهند. ۲-۱۱-فرهنگ همتایان
شناخت های غیر سازشی:ایجاد سازه و شناختی برخلاف آن چه که در نگرش افراد معتاد به اینترنت ایجاد شده است.مثلاً یکی از شناخت های افراد معتاد به اینترنت این است که وقتی در اینترنت نیستند،اتفاقات زیادی در اینترنت در حال وقوع است که این افراد از آن بی خبر هستند و ندانستن آن برای آنها مشکلات زیادی را ایجاد می کند.این نگرش باعث می شود افراد هر چه بیشتر به سمت اینترنت گرایش پیدا کنند.لازم است در طول درمان این نگرش اصلاح شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
شبکه اجتماعی:چون افراد معتاد به اینترنت اغلب منزوی هستند و اعتیاد آنها باعث هر چه بیشتر شدن انزوای آنها می شود،بایستی یک شبکه حمایت اجتماعی قوی از طرف همسر،دوستان،خانواده برای آنان ایجاد کرد.وقتی افراد این گروه حمایتی قوی را در زندگی واقعی خود پیدا کنند برای ارضای نیازهای خود خیلی به اینترنت تکیه نخواهند کرد(۱۴). اخیراً تعدادی از بیمارستان ها یک بخش تخصصی برای درمان اعتیاد به اینترنت راه اندازی کرده اند.برای مثال رووی[۳۷] (۲۰۰۵) در بیمارستان"مارماتان”[۳۸] و در کلینیک “مونته ویدئو”[۳۹] در پاریس و کو[۴۰] و همکاران در بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی “کاوسینگ”[۴۱] تایوان بخش درمان اعتیاد به اینترنت را راه اندازی کرده اند.در پاریس بیمارستان “مارماتان” از سال ۲۰۰۲ افتتاح شده و در حدود ۲۰۰ نفر بیمار را در بخش اعتیاد به اینترنت به طور تخصصی درمان می کنند.در کانادا وزارت بهداشت و امور اجتماعی برنامه ای برای درمان الکلیسم و سوء مصرف مواد ارائه داده است.این برنامه مشکلات وابستگی به الکلیسم،سوء مصرف مواد،قماربازی بیمارگونه و اعتیاد به اینترنت را شامل می شود(۱۴). اغلب درمان هایی که توسط درمان گران برای اعتیاد به اینترنت ارائه می شود،بر ارائه اطلاعات و ارزیابی شرایطی که منجر به اعتیاد به اینترنت می شود،تاکید دارد.روان درمان گران بر دامنه گسترده ای از خدمات تخصصی و بر نیازهای گسترده افراد معتاد تاکید دارند.این نیازها عبارتند از:فراهم آوردن یک برنامه درمانی از طریق اینترنت،مشاوره خصوصی و فردی،برگزاری کارگاه های اموزشی،درمان در محیط واقعی،ایجاد گروه های حمایتی،ایجاد"زناشویی درمانی حمایتی"برای افراد متاهل،ارائه خدمات تخصصی از طریق اینترنت و رفتاردرمانی شناختی[۴۲](۳). در مورد شیوه ترک اعتیاد به اینترنت نیز باید گفت:مهمترین راه،کنترل کمیت و کیفیت اتصال به اینترنت است.همچنین مقید کردن فرد به برنامه زمان بندی شده برای اتصال به اینترنت،از دیگر روش های ترک اعتیاد به اینترنت می باشد(۵۵).درمانی که برای اعتیاد به اینترنت ارائه می شود مجموعه ای از انواع مختلف روان درمانی است.درمان افراد مبتلا به استفاده مشکل آفرین از اینترنت نیاز به رویکردی گسترده در این زمینه دارد و درمانگران نیاز دارند تا درمانی شناختی رفتاری را در مورد استفاده بیش از حد از اینترنت به کار ببرند(۵۶). رفتار درمانی شناختی،شیوه ای درمانی است که در درمان وابستگی به مواد مخدر،اختلالات هیجانی و اختلالات خوردن موثر است.این روش بر نقش افکار و احساسات تاکید دارد و دامنه گسترده ای از فنون و نظریات را در بر می گیرد که همگی بر مبنای این نظریه استوارند که رفتارها با پیامدهای آن جهت داده می شوند.در این دیدگاه انسان موجود پاسخ دهنده ای است که از طریق تجربه یاد گرفته است به محرک های گوناگون واکنش نشان دهد،بنابراین هر رفتار را می توان از طریق بازآموزی با رفتارهای جدید یا"شرطی سازی تقابلی[۴۳]“جایگزین نمود.در این رویکرد درمانی اعتقاد براین است که اختلال ناشی از مشکل شناختی فرد همراه با رفتارهایی است که یا پاسخ غیر سازشی را حفظ می کند و یا شدت آن را افزایش می دهد.در این روش به بیماران آموزش داده می شود تا افکاری را که عامل به وجود آورنده احساسات اعتیاد گونه است،کنترل کنند.همچنین مهارت هایی برای جلوگیری از بازگشت اعتیاد به اینترنت به آنان آموخته می شود.رفتار درمانی شناختی معمولاً سه ماه یا در حدود دوازده هفته طول می کشد(۵۶). به نظر می رسد روش های مختلفی برای درمان اعتیاد به اینترنت وجود دارد.یک راه آن کمک به این بیماران برای ایجاد راهبردهای مقابله ای با اعتیاد از طریق روان درمانی و درمان شناختی رفتاری است.اما نباید فراموش کرد که در درمان اعتیاد به اینترنت باید کمی احتیاط کرد،زیرا با توجه به ملاک های متعدد تشخیصی آن انواع روش های درمانی با محدودیت هایی نیز همراه است(۱۴). مروری بر مطالعات فرانگوس[۴۴]و همکاران(۲۰۱۰) مطالعه ای را با هدف تعیین میزان وابستگی به اینترنت و شناسایی عوامل احتمالی مرتبط با آن در دانشجویان یونانی انجام داده اند.۶۴۶ دانشجوی کالج(۳۰۰ مرد و ۳۴۶ زن)،با متوسط سنی ۲۵ سال،از موسسه آموزشی تکنولوژیکی آتن به طور تصادفی انتخاب شدند.دانشجویان پرسش نامه چند بخشی را که شامل سوالاتی در زمینه متغیرهای دموگرافیک،مقیاس اعتیاد به اینترنت یانگ و مقیاس هیجان خواهی لین و تسایس[۴۵](۲۰۰۲) بود را پر کردند.نتایج،شیوع اعتیاد به اینترنت را ۶/۱۱% نشان داد.پسران بیش از دختران در معرض اعتیاد به اینترنت بودند.رابطه مشخصی بین وابستگی به اینترنت و جنس(p<0/01) و استفاده روزانه از اینترنت(p<0/001) وجود داشت. نتایج نشان داد که دانشجویان وابسته به اینترنت میانگین زمان بیشتری را نسبت به دانشجویان غیر معتاد صرف بازی های آنلاین،بلاگ ها،چت روم ها وانجمن ها می کنند و بین استفاده از الکل،مواد،سیگار و اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت معنی دار وجود دارد(p<0/005).نتایج نشان داد که در دانشجویان معتاد به اینترنت تجربه تنهایی،طرد و افسردگی بیشتر بوده و استفاده از اینترنت روی وضعیت تحصیلی دانشجویان موثر است(۲۲). محمد بیگی و همکاران(۲۰۱۰) مطالعه ای را با هدف تعیین میزان اعتیاد به اینترنت و عوامل موثر بر آن در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام داده است.۴۲۶ دانشجو که به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای در دو مرحله انتخاب شدند مورد بررسی قرار گرفتند.ابزار گرداوری اطلاعات،پرسش نامه ای دو بخشی است.بخش اول شامل متغیرهای زمینه ای و دموگرافیک مثل سن،جنس،رشته و مقطع تحصیلی است و بخش دوم که میزان اعتیاد به اینترنت را می سنجد شامل پرسش نامه استاندارد۲۰ سوالی اعتیاد به اینترنت است که روایی آن به وسیله درگاهی به فارسی تایید شده است. پرسش نامه بر اساس مقیاس لیکرتی از ۰ تا ۵(هرگز-همیشه) امتیاز بندی شده و حداقل و حداکثر امتیاز به ترتیب از ۲۰ تا ۱۰۰ می باشد.داده ها به سه دسته تقسیمم شدند:امتیاز کمتر از ۵۰،نرمال،۵۰ تا ۷۹ اعتیاد خفیف و بیش از ۷۹ اعتیاد شدید.داده ها پس از جمع آوری اطلاعات توسط آزمون های کای دو،تی تست،ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند.شیوع کلی اعتیاد به اینترنت ۸/۱۰% و شیوع اعتیاد خفیف و شدید به اینترنت به ترتیب معادل ۸ و ۸/۲ درصد بود.یافته ها حاکی از آن است که اعتیاد به اینترنت با جنس،وضعیت تاهل،شغل پدر،میزان دانش درباره کامپیوتر واینترنت و ترم تحصیلی مرتبط است(p<0/05). اما با سطح تحصیلات والدین،محل اقامت،رشته،مقطع و دانشکده محل تحصیل مرتبط نیست(p>0/05).هم چنین میزان شناخت دانشجو از کامپیوتر و اینترنت،استفاده از اینترنت در مکان های خصوصی و تکرار استفاده مابین دانشجویان معتاد و نرمال تفاوت معنی داری داشت(p<0/05).آنالیز رگرسیون لجستیک نشان داد که سن کمتر از ۲۰ سال،جنس مذکر،استفاده از چت روم ها،مهمترین عوامل پیش بینی کننده اعتیاد به اینترنت در دانشجویان هستند.محقق،لزوم آموزش استفاده صحیح و معنی دار از اینترنت و تحقیقات گسترده تر در این خصوص را توصیه می کند(۴). کیم و همکاران(۲۰۱۰) مطالعه ای را با هدف بررسی عوامل مرتبط با استفاده بیش از حد از اینترنت و مشخص نمودن ارتباط استفاده بیش از حد از اینترنت با رفتارهای پر خطر و رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در دانشجویان چینی انجام داده اند.پرسشنامه محقق ساخته رفتار بهداشتی[۴۶] برای تمام دانشجویان سال اول دانشگاه چینی هنگکنگ از طریق ایمیل ارسال و از آنها خواسته شد تا این پرسشنامهها را پس از تکمیل هنگام معاینه اجباری سلامت قبل از ثبت نام، بازگردانند؛ که از این میان ۲۴۳۳ نفر (۱/۹۲٪) پرسشنامهها را بازگرداندند. علاوه بر اطلاعات اجتماعی و جمعیت شناختی،پرسشنامه حاوی سؤالاتی در مورد متوسط ساعاتی که افراد به صورت روزانه، طی هفته گذشته صرف استفاده از اینترنت و خواب نمودهاند و سوالاتی در مورد سابقه رفتار پرخطرجنسی،مصرف سیگار والکل،عادات تغذیه و ورزش بود. نسخه ۱۰سوالی مقیاس مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک افسردگی که برای جمعیت چینی تأیید اعتبار شده نیز به منظور بررسی شیوع نشانه های افسردگی مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس توزیع ساعات آنلاین بودن،سطح استفاده از اینترنت بر اساس تعداد ساعت استفاده روزانه (کمتر از ۱ ساعت: استفاده کم،۱ تا ۳ ساعت و ۵۹ دقیقه: استفاده متوسط، بیش از ۴ ساعت: استفاده بیش از حد) دسته بندی شد.رگرسیون لجستیک چند متغیره برای عوامل اجتماعی- جمعیت شناختی و سبک زندگی انجام شد. آنالیز داده ها توسط SPSS 15 انجام شد.مقایسه ویژگیهای جمعیت شناختی و رفتارهای آنلاین بین سه سطح استفاده از اینترنت نشان داد که درصد دانشجویانی که استفاده کم (کمتر از ۱ ساعت)، متوسط (۱ تا ۳ ساعت و ۵۹ دقیقه) و بیش از حد (بیش از ۴ ساعت) از اینترنت داشتهاند به ترتیب برابر ۱/۲۴٪، ۶۱٪ و ۸/۱۴% بوده است.یافته ها نشان داد که استفاده بیش از حد از اینترنت به میزان قابل توجهی با جنسیت مذکر،دانشجوی مهندسی بودن،غیر مذهبی بودن، داشتن والدینی با تحصیلات پایینتر، سالهای کمتر اقامت در هنگکنگ و نداشتن یک شریک جنسی مرتبط میباشد.نتایج مطالعه نشان داد که احتمال گزارش عادات غذایی و خوابیدن نامناسبتر در دانشجویان با استفاده بیش از حد از اینترنت بیشتر بوده و سطح رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی در آنها کمتر است.استفاده بیش از حد از اینترنت با بروز اضافه وزن، پرخوابی و عملکرد تحصیلی ضعیف همراه بود. استفاده بیش از حد از اینترنت در میان دانشجویانی که پس از سن شانزده سالگی و عمدتاً از منطقه مینلند[۴۷] چین، که نفوذ اینترنت بسیار پایینی دارد، به هنگکنگ آمدهاند، کمتر بود.ارتباط قوی بین فقدان شریک جنسی و عدم وابستگی مذهبی با بهره گرفتن از اینترنت، میتواند نشان دهنده این موضوع باشد که افراد فاقد روابط اجتماعی مستعد استفاده بیش از حد ازاینترنت می باشند.احتمال بروز رفتارهای ناسالم در کاربرانی با استفاده بیش از حد از اینترنت، به طور متوسط دو برابر و احتمال بروز رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی، یک سوم بود.به نظر می رسد استفاده از بیش از حد از اینترنت تا حدودی ناشی از درگیری والدین در زندگی دانشجویان باشد.دخالت کمتر والدین با مجموعه ای از رفتارهای نامطلوب در دانشجویان،مانند عملکرد دانشگاهی ضعیفتر و بزهکاری مرتبط بود.کاربران وابسته به اینترنت عمدتاً مشغول بازیهای آنلاین، چت و دانلود بودند،آنها تمایل داشتند اواخر شب وارد اینترنت شده،بیش از حد بخوابند و در طول روز فعالیت کمی داشته باشند.محققین افزایش آگاهی دانشجویان نسبت به مضرات احتمالی استفاده بیش از حد از اینترنت را توصیه می کنند(۳۹). تونیونی[۴۸] و همکاران(۲۰۱۱)،یک مطالعه مورد شاهدی با هدف بررسی نشانه های آسیب شناختی، علائم روان شناختی و ساعات آنلاین بودن در افراد مراجعه کننده به یک کیلینیک ارائه دهنده خدمات روانپزشکی در ایتالیا انجام دادند.۸۶ نفر از افرادی که که درخواست مشاوره بالینی برای استفاده مسئله دار از اینترنت داشتند، توسط دو پرسشنامه:تست اعتیاد به اینترنت[۴۹] و پرسشنامه علائم روان پزشکی[۵۰] ،بررسی کوتاه اجتماعی-جمعیت شناختی و مصاحبه تشخیصی اختلال اعتیاد به اینترنت[۵۱] مورد ارزیابی قرار گرفتند.تست اعتیاد به اینترنت،یک پرسشنامه ۲۰ سوالی در ارتباط با اعتیاد به اینترنت است که شامل وابستگی روانی، استفاده اجباری و در خود فرو رفتن، و همچنین مشکلات مدرسه، خواب، خانواده و مدیریت زمان می باشد. همه موارد بر اساس مقیاس ۵ نمرهای لیکرت (هرگز، به ندرت، گاهی اوقات، اغلب و همیشه؛ متناظر با نمرات ۱ تا ۵) امتیاز دهی می شوند که کاربران را بر اساس شدت اعتیاد به اینترنت به کاربران با مصرف حداقل (امتیاز ۲۰-۳۹)، متوسط (امتیاز ۴۰-۵۹) وکاربران معتاد به اینترنت(امتیاز۶۰-۱۰۰) تقسیم میکند. مصاحبه تشخیصی اختلال اعتیاد به اینترنت: مجموعه ای از معیارهای اعتیاد به اینترنت است که توسط محققان فعال در زمینه اعتیاد، پیشنهاد شده است.این معیارها بر اساس معیارهای تشخیصی قمار پاتولوژیک طراحی شدهاند.مصاحبه تشخیصی اختلال اعتیاد به اینترنت،یک مصاحبه بالینی هشت موردی است که بر وجود یا عدم وجود هشت رفتار یا احساس متمرکز شده است.علائم اعتیاد به اینترنت عبارتند از اختصاص زمان بیش از حد برای استفاده از اینترنت، مشکل در کاهش مدت زمان آنلاین بودن، کمبود خواب، خستگی، کاهش نمرات و یا عملکرد ضعیف شغلی، بی تفاوتی و افکار آشفته و سریع[۵۲]، کاهش روابط و فعالیتهای اجتماعی، و تحریک پذیری.در پایان ارزیابی روانی، تشخیص اختلال اعتیاد به اینترنت برای فردی که حائز معیارهای فوق بود،گذاشته شد. پرسشنامه علائم روانپزشکی یکی از رایجترین و معتبرترین پرسشنامه های خودسنجی طراحی شده برای مشخص نمودن نشانه های دیده شده در بیماران دچار مشکلات روانی و پزشکی، می باشد.پاسخ دهندگان ۹۰ سوال را با بهره گرفتن از یک مقیاس ۵ امتیازی (۱ = بدون مشکل تا ۵ = بسیار جدی) امتیازدهی میکنند؛ هدف از این کار اندازه گیری سطح تجربه علائم ذکر شده طی ۷ روز گذشته میباشد. این موارد به ۹ خرده مقیاس (جسمانی کردن[۵۳]، وسواسی-اجباری، حساسیت درون-فردی، افسردگی، اضطراب، رفتار خصومت آمیز، اضطراب مرضی، خیال پردازی پارانوئید و روانپریشی) و شاخص شدت جهانی[۵۴] نشان دهنده وسعت و عمق پریشانی عمومی، تقسیم شده است. نمرات بالاتر در پرسشنامه علائم روان پزشکی،نشان دهنده پریشانی روانی بیشتر میباشد.به منظور روشن شدن رابطه بین میزان زمان آنلاین بودن و علائم روانی در این مطالعه، تمام بیماران باید به این پرسش پاسخ میدادند: در طول ماه گذشته، در هفته برای چه مدت آنلاین بودهاید؟(استفاده از اینترنت برای اهداف غیر مطالعاتی یا غیر کاری).هر بیمار به پرسشنامهها پاسخ داده و طی مصاحبه ارزیابی روانی در اتاق ویزیت همراه با روانپزشک مسئول ارزیابی باقی میماند.معیارهای خروج از مطالعه طی مصاحبه بالینی:اختلالات روانی، نارسایی عصبی-شناختی، زوال عقل، تأخیر روانی جدی، و استفاده از الکل یا مواد مخدر بود.سی و سه نفر از درخواست کننده های مشاوره بالینی به دلیل استفاده مسئله دار از اینترنت، برای شرکت در این مطالعه پذیرفته شدند. در پایان ارزیابی روانی، ۲۱ مورد از ۳۳ بیمار حائز معیارهای اختلال اعتیاد به اینترنت و شرکت در مطالعه به عنوان گروه بالینی تشخیص داده شدند.گروه شاهد از میان افرادی انتخاب شد که به طور داوطلبانه، ناشناس و بدون دریافت امتیازی برای مشارکت در این مطالعه، به تست اعتیاد به اینترنت یانگ که به صورت آنلاین در یک وبسایت رایگان قرار گرفته بود و پس از پاسخ منفی به این سؤال که “آیا فکر میکنید که استفاده شما از اینترنت باعث ایجاد مشکل در زندگی روزانه شما گشته است؟” پاسخ دادند.جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های همبستگی پیرسون و آنالیز واریانس استفاده شد.نتایج این مطالعه نشان داد که معتادین به اینترنت علاقه ای به استفاده از اینترنت به منظور برقراری ارتباط (به عنوان مثال از طریق ایمیل) با افرادی که در دنیای واقعی میشناسند، ندارند بلکه تنها با افراد دنیای مجازی (به عنوان مثال از طریق چت،بازی اینترنتی چند نفره و بازدید از وب سایت بزرگسالان)ارتباط برقرار میکنند؛ که این مسئله میتواند موضوعی جالب برای بررسی های بیشتر باشد.متوسط ساعات اتصال به اینترنت در یک هفته با اختلال اعتیاد به اینترنت مرتبط بوده (۴۷٫۸±۲۷٫۵) ومیزان افسردگی و سطح اضطراب در گروه معتاد به اینترنت با تعداد ساعت هفتگی اتصال به اینترنت همبستگی مثبت و معنی دار داشت. همچنین، این یافتهها نشان داد که بیماران معتاد به اینترنت به منظور جلوگیری از ارتباط بین فردی با افراد واقعی، باقی ماندن در حالت تنهایی یا تعامل ارتباطی منحصر با افراد مجازی،از اینترنت استفاده میکنند.سوال ۱۶ از تست اعتیاد به اینترنت:(آیا قطع ارتباط با اینترنت را مرتب به تعویق می اندازید؟) همبستگی معنی دار و منفی با بسیاری از مقیاسهای پرسش نامه علائم روان پزشکی مانند: وسواس اجباری، افسردگی، اضطراب و ترس مرضی نشان داد. این یافته بیان کننده این است که بین وجود تلاش برای کنترل رفتار جبری در طول زمان آنلاین بودن و شدت کمتر نشانه های روانی، ارتباط وجود دارد.محدودیتهای این مطالعه عبارتند از:کوچکی حجم نمونه و سوگیری در انتخاب گروه شاهد که صرفاً به صورت آنلاین و بدون کنترل اطلاعات اجتماعی-جمعیت شناختی، مورد بررسی قرار گرفتند(۶۱). تسای و همکاران(۲۰۰۹) مطالعه ای را با هدف بررسی عوامل خطر اعتیاد به اینترنت در ۱۳۶۰ دانشجوی سال اول دانشگاه ملی چنگ کونگ[۵۵] تایوان انجام دادند.ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای چند بخشی شامل:یک پرسش نامه محقق ساخته در رابطه با عادات سبک زندگی شخصی و رفتارهای آنلاین،مقیاس چینی اعتیاد به اینترنت[۵۶]،پرسشنامه ۱۲ سوالی سلامت چینی[۵۷]،اندازه گیری عملکردهای پشتیبان[۵۸] و خرده مقیاس روان رنجوری از پرسشنامه چند وجهی شخصیت مادسلی[۵۹] بود.افراد طی معاینه سلامت معمول، که بخشی از برنامه ثبت نام دانشجویان سال اول بود، وارد مطالعه شدند.ارزیابی عادات شیوه زندگی شخصی:از طریق این پرسشنامه ویژگیهای دموگرافیک، سابقه شخصی، سابقه خانوادگی، عادات شیوه زندگی، و مسائل مختلف پزشکی مورد بررسی قرار گرفت. پرسشنامه ۱۴ سوالی شامل سؤالاتی در مورد بیماریهای سیستمیک مثل: هیپرتانسیون، دیابت، سل، آسم، بیماریهای کلیوی، بیماری پلی کیستیک کلیه، پروتئینوری، هماچوری، سنگهای کلیوی، آرتروز، صرع، لوپوس اریتماتوی سیستمیک، فلج اطفال و هیپرلیپیدمی بود. بررسی عادات شیوه زندگی شخصی شامل حذف صبحانه، نوشیدن قهوه، نوشیدن الکل و سیگار کشیدن بود. حذف صبحانه در این پرسشنامه، به صورت خوردن صبحانه کمتر از سه بار در هفته و نوشیدن قهوه به عنوان نوشیدن قهوه بیش از ۴ روز در هفته تعریف شده بود. علاوه بر این، کسانی که سابقاً و یا اخیراً الکل مصرف کرده یا سیگار استعمال کرده بودند به ترتیب در گروه مصرف الکل و گروه مصرف سیگار قرار گرفتند. در مورد میزان مصرف سیگار، تعداد بسته های سیگار مصرف شده در سال محاسبه شد.مقیاس چینی اعتیاد به اینترنت:یک ابزار ۴ گزینه ای، ۲۶ سوالی خود-رتبه دهی با قابلیت اطمینان و اعتبار مناسب میباشد.این آزمون که برای اندازه گیری شدت اعتیاد به اینترنت در نوجوانان استفاده شده، شامل ۲۶ سؤال در مورد نشانه های اصلی و مشکلات مربوط به اعتیاد به اینترنت، و پنج سؤال پیش زمینه ای در مورد ویژگیهای جمعیت شناختی اصلی، تعداد ساعت هفتگی استفاده از اینترنت، حوزه های معمول، و تجربه استفاده از اینترنت میباشد.علائم اصلی اعتیاد به اینترنت شامل تحمل (چهار سؤال)، استفاده اجباری (پنج سؤال)، در خود فرو رفتن (پنج سؤال) میباشد. مشکلات مربوطه، عبارت است از:تأثیر منفی بر فعالیتهای اجتماعی، روابط بین فردی و شرایط فیزیکی (هفت پرسش) و مدیریت زمان (پنج سؤال). نمره کل CIAS-R از ۲۶ تا ۸۴ متغیر بوده و نمرات بالاتر نشان دهنده افزایش شدت اعتیاد به فعالیت اینترنتی می باشد. نمره برش ۶۴ و یا بیشتر برای شناسایی افراد دچار اعتیاد به اینترنت مورد استفاده قرار گرفت. مشخص شده است که نمره برش ۶۳/۶۴ دارای حساسیت بالا (۸۶٫۶%) و دقت تشخیصی عالی (۸۷٫۶٪) است. این توانایی تفکیک، باعث میشود این مقیاس یک ابزار تشخیصی قابل اعتماد در بررسیهای اپیدمیولوژیک باشد چرا که میتواند میزان شیوع را برآورد کرده و گروه هدف را شناسایی نماید.پرسشنامه سلامت چینی که یک پرسشنامه ۱۲ موردی است، میتواند به عنوان یک ابزار از نظر فرهنگی حساس، برای تشخیص عوارض بالقوه روانی در میان افراد چینی مورد استفاده قرار گیرد.نمره بالاتر نشان دهنده عوارض روانی شدید تر است.اندازه گیری عملکردهای پشتیبان شامل چهار خرده مقیاس احساس پشتیبانی در بحران[۶۰]، احساس حمایت دائمی[۶۱]،دریافت حمایت در بحران[۶۲] و دریافت حمایت دائمی[۶۳] میباشد و امکان بررسی ساده گرایشهای روان رنجوری و رفتارهای فریبنده را فراهم میکند.به منظور بررسی بیشتر رابطه بین اعتیاد به اینترنت و عملکرد حمایتی، هر یک از این چهار خرده مقیاس به سه دسته، شامل امتیاز پایین (≤ ۲۴ امتیاز)، متوسط (۲۵-۳۴ امتیاز) و بالا (≥ ۳۵ امتیاز) تقسیم شدند. آزمودنیهای دارای ۲۵ امتیاز و یا بالاتر به عنوان غیر طبیعی طبقه بندی شدند.جهت تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار SPSS11 استفاده شد.بر اساس تعریف نمرات ویرایش مقیاس چینی اعتیاد به اینترنت،۶۸۰ نفر از کل جمعیت مورد مطالعه دانشجویان سال اول (۱۷٫۹٪) در گروه معتاد به اینترنت قرار گرفتند. با بهره گرفتن از آنالیز رگرسیون لجستیک، روابط مثبتی بین اعتیاد به اینترنت و جنس مذکر،نمرات روان رنجوری و نمره پرسشنامه سلامت چینی مشخص گردید.علاوه بر این، دانشجویان سال اولی که وعده صبحانه را حذف میکردند و کسانی که از حمایت اجتماعی ضعیفتری برخوردار بودند نیز احتمال بیشتری برای اعتیاد به اینترنت داشتند.اعتیاد به اینترنت در میان دانشجویان سال اول دانشگاه تایوانی شایع بود(۹/۱۷%).عوامل خطر عبارت بودند از: جنس مذکر، حذف صبحانه،فقدان حمایت اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی روان نژند(۲۱). آندرسون[۶۴](۲۰۰۱) پژوهشی را با هدف تعیین ابعاد مختلف استفاده از اینترنت در میان دانشجویان آمریکایی طراحی کرد.۱۳۰۰ دانشجوی کالج در ۸ موسسه آکادمیک برای شناسایی الگوی استفاده از اینترنت و ایتکه چگونه اینترنت زندگی اجتماعی و آکادمیک شان را تحت تاثیر قرار می دهد بررسی شدند.ابزار بررسی یک پرسش نامه ۶۹ سوالی شامل بررسی متغیرهای دموگرافیک،تجارب زندگی دانشجویان شرکت کننده،چگونگی استفاده و درک آنها از اینترنت بود.نتایج نشان داد که ۹/۸%درصد دانشجویان وابسته به اینترنت اند که این وابستگی در افرادی که در علوم سخت همچون ریاضی،فیزیک،کامپیوتر و شیمی تحصیل می کردند به نحو معنی داری بیش از سایر رشته های علمی و هنری بود.نتایج نشان داد متوسط ساعاتی که دانشجویان روزانه در اینترنت صرف می کنند صد دقیقه است که استفاده از موتورهای جست وجو وقت گیرترین قسمت مورد استفاده می باشد.در این تحقیق کاربران به دو دسته:کاربر با استفاده کم[۶۵] و کاربر با استفاده زیاد[۶۶] تقسیم شدند.کاربران با استفاده زیاد روزانه بیش از ۴۰۰ دقیقه آنلاین بودند و ۶% پاسخ گویان در این دسته بودند.کاربران وابسته به اینترنت در مقایسه با سایر همکلاسان خود تاثیرات منفی آکادمیک و کاری و تغییر الگوی خواب بیشتر را تجربه کرده بودند.آنها بیش از سه ساعت در روز و دو بار در هفته در اینترنت وقت گذرانی می کردند و کمتر از ۴ ساعت می خوابیدند.بیشترین بخش مورد استفاده آنها در اینترنت ایمیل بود.نتایج مطالعه ضرورت پژوهش های بیشتر در این زمینه را نشان می دهد تا از بروز پیامدهای منفی ناشی از اعتیاد به اینترنت جلوگیری شود(۱۹). مارتین و همکاران(۲۰۰۵) مطالعه ای را بر روی ۲۷۷ دانشجوی دوره لیسانس که کاربر اینترنت بودند انجام دادند تا شیوع استفاده مرضی از اینترنت[۶۷] و همچنین مشخصات و ویزگی های کاربران وابسته به اینترنت را بررسی کنند.ابزار گرداوری اطلاعات پرسش نامه ای چند بخشی بود که شامل: ویژگی های دموگرافیک شرکت کنندگان(مثل سن،جنس،رشته تحصیلی)،تجربه استفاده از اینترنت(که شامل سوالاتی مثل مدت استفاده از اینترنت،متوسط استفاده هفتگی از اینترنت و مکان استفاده از اینترنت بود)،مقیاس ۱۳ سوالی PIU،سایت های اینترنتی مورد استفاده(که به وسیله ۱۱ سوال بررسی شد)،دلایل استفاده از اینترنت(از شرکت کنندگان خواسته شد از بین ۱۹ دلیل مشخص شده برای استفاده از اینترنت یکی را انتخاب کنند)،مقیاس نگرش و رفتار اینترنتی(به وسیله ۲۵ سوال لیکرتی که ابعاد اجتماعی استفاده از اینترنت و احساس شایستگی ان لاین را بررسی می کرد) و مقیاس تنهایی راسل[۶۸] (این مقیاس شامل ۲۰ سوال لیکرتی چهار نمره ای می باشد).نتایج نشان داد که شیوع استفاده مرضی از اینترنت(۱/۸%) است.۶۴% دارای علایم محدود و ۲۷% بدون علامت بودند.کاربران وابسته به اینترنت بیشتر مذکر بودند و بیشتر بازی های آنلاین را استفاده می کردند.احساس شایستگی و راحتی در کاربران پاتولوژیک هنگام آن لاین بودن وجود داشت.کاربران وابسته به طور مشخصی در مقیاس تنهایی راسل نمرات بالاتری داشتند.نتایج نشان می دهد که چگونه با ظهور اینترنت الگوی تعاملات اجتماعی تغییر می کند و الگوی فرار از واقعیت جایگزین هوشیاری می شود.دانشجویان در معرض خطر بالایی برای مشکلات مربوط به اینترنت اند چون دسترسی آسان به اینترنت و برنامه درسی انعطاف پذیری دارند و فعالیت های اینترنتی برای آنها هم جنبه علمی و هم جنبه تفریحی دارد(۵۷). ولزمورو[۶۹] و همکاران(۲۰۱۰) در مطالعه ای مقطعی با هدف بررسی رابطه احساس تنش و هیجان خواهی با اعتیاد به اینترنت بر روی ۱۴۰ دانشجوی دوره کارشناسی دو دانشگاه دولتی در جنوب شرقی ایالات متحده که به طور تصادفی انتخاب شدند،انجام دادند.ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه چند بخشی بود.شامل پرسشنامه مشخصات فردی،نسخه اصلاح شده تست اعتیاد به اینترنت یانگ مورد استفاده،تست اعتیاد به رابطه جنسی اینترنتی یانگ،برای اندازه گیری سوء استفاده از اینترنت برای مقاصد جنسی،مقیاس هیجان خواهی زاکرمن[۷۰] به منظور تعیین تفاوت نیازهای انگیختگی و تحریک،که در آن،خرده مقیاس عدم بازداری، فقدان کنترل رفتار، از جمله تمایلات جنسی، را اندازه گیری میکند و خرده مقیاس حساسیت به ملال، بیزاری از هر گونه تجربه تکراری، مانند کار روزمره، یا حتی افراد کسل کننده و قابل پیش بینی را اندازه گیری میکند و مقیاس احساس تنش ۱۰ سوالی ویلیامسون[۷۱] که به منظور تعیین اینکه افراد پر تنش زندگی خود را چگونه ارزیابی میکنند، مورد استفاده قرار می گیرد.این ۱۰ مورد تنش احساس شده در طول ماه گذشته را بر اساس مقیاس ۴ امتیازی لیکرت و گزینه های پاسخ ۰ (هرگز) تا ۴ (اغلب) میسنجد.از آنجا که اثر منفی تنش بر روی دانشجویان ثابت شده و احتمالاً با بهره گرفتن از اینترنت نیز مرتبط است.به عنوان یک عامل پیش بینی کننده احتمالی برای سوء استفاده از اینترنت مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه همچنین سوء استفاده از اینترنت برای مقاصد جنسی را نیز تجزیه و تحلیل نموده است، چرا که تمایلات جنسی آنلاین شایع بوده و دانشجویان نیز در سنی هستند که تمایل به کشف روابط جنسی دارند. نتایج حاصل از آنالیز رگرسیون چند مرحله ای نشان داد که عدم بازداری و احساس تنش کل، پیش بینی کننده سوء استفاده از اینترنت برای مقاصد جنسی و احساس ناامیدی و حساسیت به ملال پیش بینی کننده سوء استفاده از اینترنت برای مقاصد غیر جنسی است. این یافته نشان میدهد که سوء استفاده از اینترنت برای مقاصد جنسی احتمالاً با تنش تحریک میشود. علاوه بر این، احساس ناامیدی نیز یک عامل پیش بینی کننده سوء استفاده از اینترنت برای مقاصد غیر جنسی بود که نشان دهنده این مسئله است که شاید عواقب ناراحت کننده استفاده از اینترنت با احساس نا امیدی مرتبط باشد(۹). حسن زاده(۱۳۸۸) در پژوهشی با هدف تعیین میزان اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دانشگاه آزاد ساری تعداد ۲۶۱ دانشجو را مورد بررسی قرار داده است.حجم نمونه از روی حجم جامعه و جدول مورگان[۷۲] به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعیین شد.برای گرداوری داده ها از پرسش نامه دو قسمتی مشخصات زمینه ای و آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ استفاده شد.آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ یک ارزیابی خودسنجی ۲۰ سوالی براساس درجه بندی لیکرت و دامنه ی نمرات آزمون از صفر تا صد است.هر چه نمره فرد بیشتر باشد درجه وابستگی به اینترنت بیشتر است.میزان اعتیاد به اینترنت براساس نمرات به چهار طبقه تقسیم بندی شد: نمرات ۱۹-۰ معمولی،نمرات ۴۹-۲۰ خفیف،نمرات ۷۹-۵۰ متوسط،نمرات ۱۰۰-۸۰ شدید.اعتبار آزمون توسط اعتبار محتوی مورد تایید قرار گرفته و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ ۹۱ درصد محاسبه شد.در دانشجویان مورد مطالعه اعتیاد به اینترنت شایع بود(p<0/05،t=28/456).82% از دانشجویان اعتیاد خفیف،۱۷/۲% اعتیاد متوسط و ۰/۴%اعتیاد شدید داشتند.اعتیاد به اینترنت در دانشجویان پسر و دختر و بر حسب میزان استفاده از اینترنت متفاوت بود ولی بر حسب سنین مختلف تفاوتی نداشت(۱۸). درگاهی(۱۳۸۶) پژوهشی را با هدف تعیین میزان اعتیاد به اینترنت و ویژگی های شخصیتی،رفتاری و جمعیتی کاربران بر حسب درجه اعتیاد آنها انجام داده است.این مطالعه به شکل مقطعی و بر روی ۷۳۲ نفر از کاربران اینترنت در سنین ۱۵-۳۹ سال در منطقه دو غرب تهران انجام شده است.برای گرداوری اطلاعات از سه نوع پرسش نامه جداگانه به همراه سوالات جمعیت شناختی استفاده شد.برای اندازه گیری درجه اعتیاد از پرسش نامه استاندارد ۲۰ سوالی اعتیاد به اینترنت یانگ استفاده شد.برای سنجش نوع شخصیت کاربران از شاخص مایرز-بریگز [۷۳] و جهت اندازه گیری میزان بیگانگی با خود از مقیاس احساس بیگانگی با خود دین[۷۴] استفاده شد.برای تعیین ضریب روایی و پایایی پرسش نامه ها روش های آزمون-آزمون مجدد و تناسب یا همبستگی مورد استفاده قرار گرفت.در این بررسی ۳۰% کاربران،به اینترنت اعتیاد داشتند.۴% اعتیاد شدید و ۲۶% اعتیاد خفیف داشتند. و همه آنها درجات مختلفی از رفتارهای روانی اجتماعی مانند احساس بیگانگی با خود،احساس ضعف و ناتوانی در انجام امور،رفتار ناهنجار اجتماعی،اجتماع گریزی،درون گرایی و رفتار احساسی را از خود نشان دادند.تمایل نوجوانان به اینترنت بسیار شدیدتر از سایر گروه های سنی بود(p<0/001).این رابطه در مورد افراد مجرد و دانش آموزان دبیرستانی هم وجود داشت.نتایج این مطالعه نشان داد که اعتیاد به اینترنت در گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ سال در مقایسه با سایر گروه های سنی بیشتر و چندین برابر است. بین اعتیاد به اینترنت در کاربران،با احساس بیگانگی از خود و ابعاد آن و هم چنین با ویژگی های شخصیتی درون گرا و دارای رفتار احساسی ارتباط واضحی دیده می شود.درکاربران با اعتیاد شدید بهره جویی از گفتگوی اینترنتی بیش از سه برابر کاربران است و هر چه از حالت طبیعی به اعتیاد در کاربران پیش می رویم بهره جویی از فیلم،موسیقی،بازی و گفتگوی اینترنتی بیشتر می شود.با توجه به نتایج به دست آمده تدوین برنامه های آموزشی موثر و ارائه روش های مشاوره به خانواده ها برای محدود کردن رشد اعتیاد به اینترنت در بین کاربران پیشنهاد شده است(۲۹). ویزشفر(۱۳۸۴) در یک مطالعه توصیفی تحلیلی به بررسی میزان اعتیاد به اینترنت در بین ۲۳۰ نفر ازکاربران کافی نت های شهر لار پرداخته است.که به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند.ابزار گرداوری داده ها پرسش نامه ای دو قسمتی بود که در دو بخش تنظیم شده بود.بخش اول حاوی اطلاعات دموگرافیک شامل سن،جنس،شغل،سطح تحصیلات و نیز سوالاتی در مورد ساعات استفاده از اینترنت در طول هفته،زمان استفاده و دلیل استفاده از اینترنت بود.بخش دوم مشتمل بر پرسش نامه ۲۰ سوالی استاندارد اعتیاد به اینترنت و طریقه نمره دهی و تفسیر آن با بهره گرفتن از راهنمای پرسش نامه استاندارد اعتیاد به اینترنت بود.یافته ها با آزمون های آماری تی مستقل و آنووا و با بهره گرفتن از نرم افزار Spss تجزیه و تحلیل شد.در بین کل نمونه ها ۱۷/۵% اعتیاد خفیف و ۲/۲% اعتیاد شدید داشتند.بین اعتیاد به اینترنت و سن(p<0/03)،جنس(p<0/04)،طول ساعات استفاده از اینترنت(p<0/000)،دلیل استفاده از اینترنت(p<0/000) و زمان استفاده از اینترنت(p<0/02) رابطه آماری معنی داری وجود داشت.گروه سنی ۱۳ تا ۱۸ سال بیش از سایر گروه های سنی و زنان بیش از مردان در معرض اعتیاد به اینترنت قرار داشتند.با افزایش ساعات استفاده،احتمال اعتیاد به اینترنت افزایش یافته وکسانی که شب ها یا در زمان های متغیری از اینترنت استفاده می کردند به طور معنی داری بیش از کسانی که طبق برنامه منظم از اینترنت استفاده می کردند در معرض اعتیاد به اینترنت بودند.در بین کسانی که صرفا برای فراموشی مشکلات و سرگرمی از اینترنت استفاده می کردند نسبت به کسانی که برای تحقیق یا سایر امور از آن استفاده می کردند،احتمال بیشتری برای اعتیاد به اینترنت وجود داشت(p<0/001).اما بین اعتیاد به اینترنت و شغل و تحصیلات کاربران رابطه معنی داری به دست نیامد.با توجه به نتایج تحقیق،پیشنهاد شده است که از طریق آموزش در خانواده ها،مدارس و دانشگاه ها فرهنگ استفاده صحیح از کامپیوتر،اینترنت و امکانات آن جایگزین شیوه های غلط گردد(۴۲). ناستی زایی(۱۳۸۷) در پژوهشی به بررسی ارتباط سلامت عمومی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دانشگاه سیستان وبلوچستان در سال تحصیلی ۸۶-۸۷ پرداخته است.تعداد ۳۷۵ نفر(۱۸۹ دختر و ۱۸۶ پسر) به صورت نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند.ابزار گرداوری اطلاعات،پرسش نامه بود.با بهره گرفتن از آزمون اعتیاد به اینترنت دانشجویان به دو گروه کاربران معتاد و عادی تقسیم شدند،سپس برای مقایسه سلامت عمومی این دو گروه از آزمون سلامت عمومی گلدبرگ[۷۵] استفاده شد.تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از آزمون تی تست و با نرم افزار آماری SPSS 13 انجام شد و (p≤۰/۰۱) معنی دار تلقی گردید.یافته های حاصل از این مطالعه نشان داد که سلامت عمومی کاربران معتاد به اینترنت خصوصا در زیر مقیاس های اضطراب و افسردگی نسبت به کاربران عادی،در معرض خطر بیشتری بود.اما کاربران معتاد به اینترنت و کاربران عادی از نظر جسمانی در وضعیت یکسانی قرار داشتند و اختلال در کارکردهای اجتماعی دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.محقق پیشنهاد می کند که در این زمینه فرهنگ سازی مناسب در سطح جامعه و خانواده ها برای استفاده مناسب و موثر از اینترنت انجام شود(۳۷). حقیقی و همکاران(۱۳۸۹) در پژوهشی به تعیین ارتباط میان اعتیاد به اینترنت و علائم روان پزشکی در دانشجویان دانشگاه های شهر اصفهان پرداخته اند.در این مطالعه مقطعی توصیفی تعداد ۱۲۰ نفر از کاربران دانشجوی شهر اصفهان به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند.ابزار گرداوری اطلاعات پرسش نامه چند بخشی شامل:پرسش نامه های اطلاعات دموگرافیک،پرسش نامه تشخیصی اعتیاد به اینترنت یانگ[۷۶]،پرسش نامه اعتیاد به اینترنت یانگ[۷۷]و پرسش نامه ۹۰ سوالی علائم روانپزشکی[۷۸] بود.پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک ویژگی هایی نظیر سن،جنس،میزان تحصیلات و سال ورود به دانشگاه،وضعیت تاهل،میزان ساعات استفاده از اینترنت و میزان و دلایل استفاده از سایت های مختلف در روز را بررسی می کند.پرسش نامه تشخیص اعتیاد به اینترنت براساس ملاک های تشخیصی اعتیاد به اینترنت که مبتنی بر نشانه شناسی اختلال کنترل تکانه می باشد و استفاده از آن در تحقیقات مختلف به اثبات رسیده است طراحی شده و پاسخ مثبت به ۵ سوال یا بیشتر نشانگر وجود اختلال اعتیاد به اینترنت در فرد می باشد.پایایی این پرسش نامه به روش تنصیف برابر ۰/۷۲ و مقدار آلفای کرونباخ آن ۰/۷۱ محاسبه شده است.پرسش نامه اعتیاد به اینترنت توسط کیمبرلی یانگ در سال ۱۹۹۸ ساخته شده و شامل ۲۰ آیتم است که با روش لیکرتی نمره گذاری می شود.و با توجه به نمره کسب شده میزان اعتیاد به اینترنت مشخص می شود.روایی و پایایی این پرسش نامه در پژوهش های مختلف داخلی و خارجی تایید شده است.پرسش نامه علائم روان پزشکی۹۰ سوالی تجدید نظر شده که برای اندازه گیری ۹ بعد آسیب شناسی روانی که بوسیله تحلیل عاملی تعیین شده اند،طراحی شده است.و به روش لیکرتی نمره دهی می شود.روایی و پایایی آن در تحقیقات متعدد به اثبات رسیده است. نتایج نشان داد که مردان ۱/۸ برابر زنان و مجردین در حدود ۳/۵ برابر متاهلین در معرض خطر اعتیاد به اینترنت هستند.تفاوت معنی داری میان میانگین علائم روان پزشکی در تمامی خرده مقیاس ها در پرسش نامه S-CL-R و سه شاخص[۷۹], GSI(شاخص شدت جهانی )،PSDI[80] (شاخص دیسترس علائم مثبت)، PST[81](آزمون علائم مثبت)،در دو گروه معتاد به اینترنت و کاربر عادی وجود داشت.هم چنین نتایج نشان داد که همبستگی مثبت و معنی داری بین نمرات علائم روان پزشکی(نظیر افسردگی،اضطراب،خود بیمار انگاری،وسواس،پرخاشگری،پارانویا،فوبیا و روان پریشی) و سه شاخص GSI,PSDI,PST با اعتیاد به اینترنت وجود دارد.پژوهشگران براساس یافته های این تحقیق،لزوم اگاهی متخصصین بهداشت روان نسبت به مشکلات روانی ناشی از اعتیاد به اینترنت نظیراضطراب،افسردگی،پرخاشگری،نارضایتی شغلی و تحصیلی ،فرهنگ سازی مناسب و اموزش صحیح در سطح جامعه و خانواده ها برای استفاده موثر و مناسب از اینترنت را مورد تاکید قرار می دهند(۱۱). فلاحی(۲۰۱۱) مطالعه ای را با هدف تعیین رابطه بین استفاده از اینترنت و انزوای اجتماعی و تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات[۸۲] روی رفتار جوانان در دانشگاه شیراز انجام داده است.مطابق بعضی مطالعات،افرادی که معتاد به اینترنت هستند با انزوای اجتماعی مواجه اند.برای اندازه گیری ارتباط دو عامل تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات و رفتار اجتماعی،نمونه ایی به حجم ۵۰۰ نفر به شیوه تصادفی از دانشجویان دانشگاه شیراز انتخاب شد.ابزار گرداوری اطلاعات آزمون تنهایی راسل و مقیاس یانگ برای تشخیص اعتیاد به اینترنت بود.آزمون یانگ پرسش نامه ۲۰ سوالی استاندارد روا و پایایی است که به روش لیکرتی نمره بندی می شود.نمرات با بهره گرفتن از راهنمای پرسش نامه تفسیر می شوند.آزمون تنهایی راسل شامل ۲۰ سوال است و براساس مقیاس چهار نمره ای لیکرتی نمره دهی می شود.نمرات بین ۲۰-۸۰ است که هر چه نمره بالاتر باشد میزان تنهایی بیشتری را نشان می دهد.نتایج نشان داد ۱۳/۲% از دانشجویان معتاد به اینترنت هستند.گروه معتادین تنهاترند و اعتماد به نفس پایین تری دارند.بین انزوای اجتماعی و جنس رابطه معنی داری یافت نشد. این مطالعه توصیه می کند که نحوه استفاده مناسب از اینترنت و مدیریت آن به جوانان آموزش داده شود.هم چنین در برنامه ریزی های آتی،آموزش والدین در این زمینه مد نظر قرار گیرد.حمایت های اجتماعی بیشتر می تواند جایگزینی برای اینترنت باشد(۲۴). فصل سوم روش پژوهش این فصل مشتمل بر مباحث روش پژوهش و ملاحظات اخلاقی است و مطالبی که تحت عنوان روش پژوهش ارائه می گردد شامل بیان نوع پژوهش،محیط،جامعه و نمونه پژوهش،مشخصات واحدهای مورد پژوهش،ابزار گردآوری داده ها،اعتبار[۸۳] و اعتماد علمی ابزار[۸۴]،روش گردآوری داده ها و تجزیه و تحلیل اطلاعات می باشد. نوع پژوهش پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی است که در آن وضعیت اعتیاد به اینترنت و نحوه استفاده از اینترنت با کنترل متغیرهای فردی- اجتماعی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان مشخص می شود. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان که در سال تحصیلی ۱۳۹۱ مشغول به تحصیل بودند جامعه پژوهش را تشکیل دادند.این دانشجویان در رشته های پزشکی،دندان پزشکی،آناتومی،پرستاری،مامایی،هوشبری،فوریت های پزشکی،بهداشت محیط،حرفه ای و عمومی،آموزش بهداشت،رادیولوژی،اتاق عمل،علوم آزمایشگاهی و گواهی عالی بهداشت[۸۵] در دانشگاه علوم پزشکی گیلان مشغول به تحصیل هستند. نمونه پژوهش،تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری از بین تعداد کل دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشکده های مختلف تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال تحصیلی۹۱-۹۰ که ۳۴۲۲ نفر هستند نمونه آماری به تعداد ۵۹۲ نفر تعیین گردید. محاسبه حجم نمونه با بهره گرفتن از فرمول محاسبه حجم نمونه برای مطالعات شیوع و با در نظر گرفتن نتایج مطالعه محمدبیگی و همکاران(۴) با اطمینان ۹۵ درصد و حد اشتباه ۵/۲ درصد به تعداد ۵۹۲ نفر تعیین گردید. مقدار p در فرمول بالا میزان اعتیاد به اینترنت در دانشجویان است که با استناد به مطالعه محمدبیگی(۲۰۱۱) که میزان اعتیاد به اینترنت در دانشجویان دانشگاه اراک را سنجیده،۸/۱۰% می باشد(۴) و با نظر مشاور محترم آمار حجم نمونه تعیین شد: روش نمونه گیری این مطالعه به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای سهمیه ای می باشد.بدین گونه که حجم نمونه برآورد گردیده از روش نمونه گیری تصادفی ساده (n=592)،در کسر ضرب می گردد.( حجم نمونه هر مقطع تحصیلی و N حجم کل دانشجویان است).از این رو با ضرب در n مقدار هر مقطع تحصیلی برآورد گردید.مجدداً با بهره گرفتن از فرمول ذکر شده و با بهره گرفتن از به دست آمده برای هر مقطع، (حجم نمونه هر مقطع به تفکیک دانشکده های مختلف) برآورد شد: محاسبه حجم نمونه در هر یک از طبقات(مقطع تحصیلی): محاسبه حجم نمونه در هر مقطع به تفکیک دانشکده های مختلف دانشگاه علوم پزشکی گیلان: برای تعیین تعداد نمونه لازم از ورودی های هر دانشکده در مقاطع تحصیلی مربوطه،ni´ به تعداد ورودی های هر مقطع،تقسیم شد: سپس برای مشخص کردن ضریب K (فاصله نمونه گیری) در هر کلاس از فرمول روبرو استفاده شد : این ضریب K برای هر کلاس متفاوت بود.پس از مشخص شدن فاصله نمونه گیری با بهره گرفتن از جدول اعداد تصادفی و لیست دانشجویان هر کلاس نمونه ها به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. مشخصات واحدهای مورد پژوهش معیارهای ورود به مطالعه گذراندن حداقل یک ترم از کل دوره تحصیل در دانشگاه،اشتغال به تحصیل در ترم جاری و رضایت برای ورود به مطالعه بودند. پژوهشگر و دو نفر همکار که آموزش های لازم را در خصوص نحوه تکمیل پرسش نامه ها و نمونه گیری تصادفی دیده بودند،پس از دریافت معرفی نامه ازمعاونت تحقیقات و فناوری و ارائه ی آن به مسئولین دانشکده های مختلف تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی گیلان و کسب اجازه از مسئولین دانشکده های مختلف وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان در شهر رشت و بیان اهداف تحقیق برای آنها،تعداد ۵۹۲ نمونه واجد شرایط تحقیق را به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب کردند.پژوهشگر با بهره گرفتن از لیست دانشجویان در هر مقطع تحصیلی که با مراجعه به معاونت آموزشی دانشگاه تهیه شده متناسب با حجم جامعه،نمونه ها را به صورت تصادفی انتخاب کرد.پس از توضیح اهداف مطالعه به واحدهای مورد پژوهش و نیز توضیح گزینه های پرسش نامه،نحوه تکمیل آن و نیز اطمینان دادن به آنها در مورد محرمانه بودن پاسخ ها از واحد های مورد پژوهش درخواست شد که به سوالات پاسخ دهند.پژوهشگر آنها را تنها گذاشت تا آزادانه به سوالات پاسخ دهند اما در صورت درخواست آنها در کنارشان می ماند.در غیر این صورت در مراحل تکمیل پرسش نامه به صورت مرتب به آنها مراجعه کرد تا مشکلات احتمالی آنها را رفع نماید.اطلاعات ۱۰ عدد از پرسش نامه ها ناقص بود که این تعداد از پرسش نامه ها حذف شد. پرسش نامه تکمیل شده در طی همان روز از واحدهای مورد پژوهش جمع آوری شد.جمع آوری داده ها به مدت دو ماه از ۱۵ آبان ماه تا ۱۵ بهمن ماه ۱۳۹۱ انجام گرفت. محیط پژوهش محیط این پژوهش شامل کلیه دانشکده های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی گیلان شامل دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی رشت،دانشکده پرستاری و پیراپزشکی لنگرود،دانشکده های بهداشت،پزشکی،دندان پزشکی،بین الملل انزلی و کلیه بیمارستان ها و مراکز بهداشتی درمانی آموزشی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی گیلان می باشد. ابزار گردآوری داده ها ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل پرسش نامه ساختار یافته سه قسمتی است: الف- پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک که درآن عوامل فردی اجتماعی نظیر: سن،جنس،مقطع،رشته و ترم تحصیلی،وضعیت تاهل،وضعیت اشتغال دانشجو،شغل،درآمد و تحصیلات والدین،محل سکونت،سابقه بیماری روحی(افسردگی،هراس اجتماعی،وسواس،اضطراب) و اعتیاد به سیگار و سایر مواد،میزان آشنایی با کامپیوتر و اینترنت مورد سوال قرار می گیرد.ب- پرسش نامه نحوه استفاده از اینترنت که:مدت زمان هر بار اتصال به اینترنت،سن شروع استفاده از اینترنت و کامپیوتر،وسیله اتصال به اینترنت،چگونگی استفاده از اینترنت،هدف و بخش مورد استفاده در اینترنت را بررسی می کند و ج- نسخه فارسی پرسش نامه استاندارد و پایای اعتیاد به اینترنت یانگ[۸۶] که توسط کیمبرلی یانگ[۸۷] در سال ۱۹۹۸ ساخته شده است.این پرسش نامه در ۲۰ آیتم چند گزینه ایی (هرگز،به ندرت،گاهی،اکثرا،اغلب،همیشه) طراحی شده و به روش لیکرت از ۰ تا ۵ نمره گذاری می شود و نمره کل آن از صفر تا صد متغیر است.پاسخ گویان با بهره گرفتن از راهنمای پرسش نامه برای هر سوال،یکی از اعداد صفر تا پنج را به عنوان معیار سازگاری با حالت خود انتخاب می نمایند.به طوری که به پاسخ هرگز نمره صفر و به گزینه همیشه نمره پنج اختصاص داده می شود.پس از تعیین نمره نهایی نمرات به چهار سطح عادی (۱۹-۰)،در معرض خطر (۴۹-۲۰)،وابستگی خفیف(۷۹-۵۰) و وابستگی شدید(۱۰۰-۸۰)تقسیم می شوند(۱۴،۶۲). تعیین اعتبار علمی یا روایی ابزار
- Davis, F. (1989). Perceived usefulness, perceived ease of use and user acceptance of information technology. MIS Quarterly, 13(3), 319.
- Driscoll, J. W. (1978). Trust and participation in organizational decision making as predictors of satisfaction. Academy of Management Journal, 21(1), 44-56.
- Hgerstrand : Innovation diffusion as a spatial process. Translated by A. Pred. (Chicago: University of Chicago Press, 1967).
- Hu, P., Chau, P., Liu Sheng, O. R. and Tam, K.: Examining the Technology Acceptance Model Using Physician Acceptance of Telemedicine Technology. Journal of Management Information Systems, Vol. 16. (1999) 91-112
- Hunter,D.R,&Jupp,V.(2001). E-government leadership : rhetoric vs reality-closing the gap. Retrive from HTTP://www.accenture.com
- John H.Strange.The impact of citizen participation on public administration. American society for public administration. pages 458-460
- Jakob Nielsen Designing Web Usability: The Practice of Simplicity (1999-2000)
- Jankowski N, van Selm M. (2000) “The promise and practice of public debate in cyberspace” In Digital Democracy. Issues of Theory and Practice, KL Hacker, J van Dijk (Eds.), Sage Publications, London, pp 149-165.
- Joseph,R.C,& Kitlan,D.P.(2008).Key issues in e-government and public administration. In G.D.Garson & M.Khosrow-pour(eds),handbook of research on public information technology.(vol.1,p.4) .
- Koufaris, M., & Hampton-Sosa, W. (2004). The development of initial trust in an online company by new customers. Information & Management, 41(3), 377.
- Norris P, Curtice J, Sanders D, Scammell M, Semetko HA. (1999) On Message. Communicating the Campaign, Sage, London.
- Marvin S. Cohen, Raja Parasuraman, and Jared T. Freeman:TRUST IN DECISION AIDS: A MODEL AND ITS TRAINING IMPLICATIONS1
- Max Weber Cultural Sociology Theories , 1992. Available on www.amazon.com
- Rogers, E. M. (1995). Diffusion of innovations (4th ed.). New York, NY: The Free Press.
- Ritu Agarwal ragarwal@cob.fsu.edu . Early and Late Adopters of IT Innovations: Extensions to Innovation Diffusion Theory.
- Riza Adita , Byoungcheon Lee,Ed Dawson.Implementation issues in secure E-Voting systems. Information security research center,Queensland University of technology2004
- LGA (2002). The Implementation of Electronic Voting in the UK, Local Government Association, London.
- Tsagarousianou R. (1998) “Electronic democracy and the public sphere. Opportunities and challenges” In
- Tsagarousianou R. (1999) “Electronic democracy: Rhetoric and reality", Communications; The European Journal of Communication Research, Vol 24, No.2) pp 189-208.
- Tsagarousianou R, Tambini D, Bryan C (Eds.) (1998) Cyberdemocracy. Technology, Cities and Civic Networks, Routledge, London.
- William Fielding. “How Technology Changes society". Annals of the American Academy of political and Social science. Coverage :1890-2008
- zissis,D;Lekkas(April 2011). “Security e-government and e-voting with an open cloud computing architecture". Government information Quarterly 28(2):239-251
- تاثیر عوامل فرهنگی بر مشارکت افراد در امور سیاسی – جامعه شناسی ماکس وبر اثر ژولین فروند، ترجمه عبدالحسین نیک گهر؛ ۱۳۸۳ نشر توتیا
پیوست ۱ : پرسشنامه با سلام . فرید علیزاده هستم دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته فناوری اطلاعات گرایش تجارت الکترونیک از دانشگاه شیراز. با تشکر از اینکه برای مشارکت در نظرسنجی مربوط به پایان نامه اینجانب این پرسشنامه را دریافت کرده اید، توضیحاتی درباره آن ارائه می کنم :
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
صفحات پیش رو شامل ۴۵ سوال در ۱۰ گروه می باشد که به منظور جمع آوری اطلاعات درباره موضوع ” عوامل موثر بر ترغیب افراد برای شرکت در رای گیری اینترنتی ” تدارک دیده شده است. سوالات مورد تایید استاد راهنما و اساتید مشاور اینجانب قرار گرفته اند و اجازه یافته ام آنها را منتشر کنم. ضمن اینکه به شما اطمینان میدهم این اطلاعات بصورت محرمانه باقی خواهند ماند از شما دعوت می کنم در جمع آوری اطلاعات مشارکت داشته باشید. لطفاً در صورتیکه به اینترنت دسترسی دارید ، از نسخه الکترونیکی این پرسشنامه که در آدرس www.e-voting.mihanblog.com قابل دسترسی است استفاده نمایید ؛ این کار فرایند پردازش اطلاعات را بسیار ساده تر خواهد کرد. در صورت نیاز می توانید از طریق ایمیل e.votingiran@gmail.com یا شماره تلفن ۰۹۳۷۳۴۹۹۹۲۰ با بنده تماس بگیرید.
۴-۱-۳-۲-۲ لو و آلتمن[۳۱] لو و آلتمن حس تعلق مکانی را از جنبه های روانشناسی و هویتی قابل تفسیر میدانند، از منظر روانشناسی تعلق مکانی به رابطه شناختی فرد با یک محیط یا یک فضای خاص اطلاق می شود و از لحاظ هویتی، تعلق مکانی رابطه تعلقی و هویتی فرد با محیط اجتماعی است که در آن زندگی می کند. در واقع تعلق به مکان رابطه نمادین ایجاد شده توسط افراد با مکان است که معانی احساسی، عاطفی و فرهنگی مشترکی به یک فضای خاص میدهد. تعلق به مکان مبنایی برای درک فرد و گروه نسبت به محیط است و معمولاً در محیطی فرهنگی به وجود می آید. بنابراین تعلق به مکان، چیزی بیش از تجربه عاطفی و شناختی بوده و باورهای فرهنگی مرتبطکننده افراد به مکان را نیز شامل می شود(Altman & Low,1992). (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فرهنگی بودن تعلق به مکان به معنای این است که در اکثر افراد تجزیه و تحلیل فضا به صورت نماد مشترک فرهنگی قابل تجربه است. در واقع افراد مکانها را به خصوصیات فرهنگی ربط می دهند، به گونه ای که یک مکان می تواند محرک تجربه انسان و یادآور مفاهیم و معانی فرهنگی باشد. در بسیاری از مکانها رابطه فرد و مکان از طریق تجربه صورت نمیگیرد، تعلق مکانی به مکانهای اسطورهای تجربه نشده توسط انسان می تواند به صورت معانی اجتماعی و سیاسی درک شده قبلی ایجاد شود(Richardson,1963). مهمترین معنای تعلق به مکان، در تجربه رابطه نمادین فرد، گروه و مکان نهفته است که می تواند ضمن فرهنگی بودن از دیگر منابع اجتماعی، سیاسی، تاریخی و فرهنگی نیز معنا گرفته و تقویت شود(Altman & Low,1992). از طرف دیگر لو شش نوع رابطه نمادین میان انسان و مکان را که منجر به شکل گیری تعلق مکانی می شود، در شش گونه به شرح زیر توصیف می کند(Altman & Low,1992): رابطه شجرهشناختی با محیط: در این رابطه تعلق مکانی به واسطه رابطه انسان و محیط از طریق شناسایی تاریخی مکان، خانواده یا جامعه صورت میگیرد و معمولاً در جوامعسنتی که در آن رابطه ساکنین و محیطشان در زمانهای طولانی برقرار بوده است، رخ میدهد. رابطه به واسطه از دست رفتن سرزمین: در این رابطه تعلق مکانی به واسطه از دست دادن مکان و تجدید خاطره با فرایند آفرینش مجدد مکان ایجاد میگردد. در این ارتباط، مکان از بین رفته، متروکه یا غیرقابل دسترس شده است که با تجدید آفرینش آن تعلق جدیدی در انسان ایجاد می شود. رابطه اقتصادی با زمین: در این رابطه تعلق مکانی به واسطه مالکیت یا میراث به وجود می آید. چون زمین عامل اقتصادی است، میزان مشارکت سیاسی و اجتماعی فرد، اغلب به میزان مالکیت زمین بستگی دارد و تعلق به مکان در این گونه رابطه، فرد را به صورت اجتماعی، سیاسی و نه به صورت شجرهشناختی به مکان مرتبط می کند. رابطه کیهانشناختی: در این رابطه تعلق مکانی به واسطه تطابق میان اسطورهها و نمادها از طریق مناسبات مذهبی، معنوی یا اسطورهشناسی به وجود می آید. رابطه از طریق زیارت و شرکت در مراسم مذهبی: زیارت یک مکان، تمایل به دیدار دیگران و مشارکت در مراسم، نوع خاصی از تعلق مکانی است. معمولاً در زیارت تجربه مکان موقتی است ولی تعلق مکانی به دلیل اهمیت مذهبی، معنوی یا اجتماعی، سیاسی مکان مدتهای مدید دوام مییابد. زیارت مستلزم تغییری در آهنگ حیات فرد و تجربه یک محیط جدید است و بدین سان باعث خلق یک همذاتپنداری و تعلق فرد به مکان می شود. رابطه روایتی: در این رابطه فرد به واسطه افسانهها، داستانها و نامگذاری روی مکان با سرزمین و مکان آشنا می شود و پس از گذشت زمان به آن سرزمین احساس تعلق می کند. معمولًا هر سرزمینی در گذشته خود افسانهها و داستانهایی دارد و فرد به واسطه آن حکایات به مکان تعلق پیدا می کند(معمولاً سرزمینها در گذشته داستانی داشته اند). این تقسیم بندی کلی در برخی موارد شامل تقسیمات فرعی نیز می شود. فرهنگها و مکانها به طور دقیق در این دستهبندی جای نمیگیرند. سه نوع اول بر مناسبات فامیلی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی افراد با سرزمین و سه گونه دوم بر مبانی عقیدتی افراد تاکید دارند. تعلق مکانی از لحاظ فرهنگی، منعکسکننده مؤلفه های اصلی حیات اجتماعی- فرهنگی است(فلاحت،۴۱:۱۳۸۵). ۵-۱-۳-۲-۲ جنیفر کراس[۳۲] کراس، رابطه انسان و مکان را در شش گروه زیستی، روحی، عقیدتی، روایتی، متاعی و وابستگی طبقهبندی نموده است. اولین پیوند انسان و فضا، “رابطه زیستی” و از جنس پیوند خانوادگی است. مکانی که فرد در آن متولد شده و رشدیافته برای او واجد ارزش است. دوران کودکی همواره با خاطراتی همراه با مکان به عنوان محل رخداد خاطرات عجین است. “رابطه روحی” بر اساس چیزی نامحسوستر از ارتباط ممتد با مکان است و فرد حس تعلق و مسئولیت نسبت به مکان دارد. برخلاف “رابطه روحی” که غیرارادی و احساسی است، “رابطه عقیدتی” هوشمندانه و بر اساس ارزشها و عقاید فرد شکل میگیرد. مکانهای توصیف شده در داستانها و روایتها منجر به شکل گیری چهارمین نوع رابطه، یعنی “رابطه روایتی” میگردند. روایات میتوانند شامل تاریخ خانواده، خیالی، اسطورهای و یا علمی و تخیلی باشند و اثر آنها در فرهنگهای مختلف متفاوت است. پنجمین نوع “رابطه متاعی” است، خصوصیت اصلی این رابطه(انتخاب) است. این رابطه با مکانی حاصل میگردد که افراد بنا به ترجیحهای خود انتخاب نموده اند و ربطی به حافظه تاریخی ندارد. “رابطه متاعی” بر اساس مقایسه تصویر ذهنی شخص از اجتماع ایدهآل و خصوصیات کالبدی آن حاصل می شود. با گذشت زمان، این رابطه به “رابطه زیستی” و یا “رابطه روحی” تغییر می کند. آخرین رابطه انسان و مکان “رابطه وابستگی"، بر اساس اجبار شخص به ماندن در مکانی خاص است. هرچند فرد می تواند وابسته به مکان باشد، اما این رابطه از سر اجبار و حتی اکراه صورت میگیرد و ادامه حضور در این فضا به دلیل الزامات بیرونی، عدم تمکن برای خروج و اختیار مکانی دیگر و یا عدم وجود انتخاب دیگر برای زندگی است(Cross,2001). تقسیم بندی کِراس بر اساس نوع پیوند انسان و مکان صورت گرفته است و با توجه به میزان رابطه، میتوان مقیاسهای متفاوت دیگری به آن اضافه نمود. کراس بر مبنای رابطه انسان و مکان، سطوح مختلف تعلق به مکان را ریشه داشتن منسجم در مکان(رابطه بیوگرافی، روحی، ایدئولوژیکی فرد با مکان)، ریشه داشتن نامنسجم در مکان(رابطه روحی، وابستگی، بیوگرافی فرد با مکان)، بیگانگی با مکان(رابطه وابستگی فرد با مکان)، وابستگی به مکان(رابطه انطباقی، بیوگرافی، وابستگی فرد با مکان) و بیمکانی غیرمتعهد(رابطهای بین فرد با مکان وجود ندارد) طبقه بندی کرد(Cross,2001 به نقل از پیربابایی و سجادزاده،۲۱:۱۳۹۰). قویترین سطح تعلق به مکان، ریشه داشتن در مکان است و در عوض افرادی که نسبت به مکان بیگانهاند، چندان از مکان راضی نیستند. افرادی که تعلق آنها به مکان، تنها تعلق از نوع وابستگی است، ریشه قوی در تعلق به مکان ندارند. به عبارت دیگر، آنها توسط هیچ اجتماعی شناسانده نمیشوند و هویت آنها پیوندی قوی با همسایگی آنها ندارد(پیربابایی و سجادزاده،۲۱:۱۳۹۰). رویکرد روانشناختی به پیوند شناختی، عاطفی با مکان و تعلق عاطفی فرد به مکان توجه دارد و به بیان انواع روابط میان انسان و مکان که منجر به شکل گیری تعلق مکانی می شود، می پردازد. به منظور فهم بیشتر این مفهوم میتوان از دیدگاه جامعه شناسی نیز کمک گرفت. در میان رویکردهای گوناگون جامعه شناسی- رویکرد پدیدارشناسی- بیشتر به این مفهوم پرداخته، گرچه تعلق مکانی را بیشتر به صورت ذهنی، انتزاعی و بر پایه مفهوم حسمکان مورد مطالعه قرار داده، اما برای درک بیشتر و عمیقتر حس تعلق به مکان در زیر مختصراً به آن پرداخته می شود. ۲-۳-۲-۲ رویکرد جامعهشناختی(پدیدارشناسی) در بین نظریه های جامعهشناسی، پدیدارشناسی بیش از سایر دیدگاه ها به مقوله حسمکان و حس تعلق به مکان توجه کرده است. یی فو توآن، ادوارد رِلف[۳۳]، کریستیان نوربرگ شولتز[۳۴]، کریستوفر الکساندر[۳۵] و دیوید سیمون[۳۶] از جمله نظریهپردازانی هستند که به مکان از جنبه پدیدارشناسی مینگرند. از دیدگاه پدیدارشناسان گرچه چیزی بدیهیتر از فضا نیست، اما “زمانی که فضا مبدل به مکان می شود، شناخت آن به آسانی میسر نیست، زیرا با زیستجهان مردم عجین می شود” (شکوئی و تبریزی،۱۵۳:۱۳۸۲). از نگاه پدیدارشناسان جغرافیای انسانی، حس تعلق به معنای پیوندی محکم و عاملی تاثیرگذار میان مردم و مکان- با اجزاء تشکیلدهنده آن است که این پیوند به صورت مثبت بوده و سبب گسترش عمق ارتباط و تعامل فرد با محیط میگردد و با گذر زمان عمق و گسترش بیشتری مییابد(Tuan,1974.Relph,1976). از نگاه این رویکرد، تجربه اصلیترین رکن ادراک مفاهیم و معنای یک مکان است و لذا معنا در یک مکان، ارتباط مستقیم با نحوه ادراک انسانی و مقولات مربوط به آن دارد. تحقیقات نشان میدهد که هر چه مدت زمان ارتباط افراد با یک مکان بیشتر می شود، به همان نسبت شناخت و ادراک انسانها از آن مکان افزایش یافته و امکان ایجاد معنای تعلق در محیط نیز افزایش مییابد(Hidalgo et al,2001.Bonaiuto et al,1999 به نقل از جوان فروزنده و مطلبی، ۲۹:۱۳۹۰). تعاریف نظریهپردازان این رویکرد بر پایه ماهیت حسمکان و مدت و عمق تجربیات در مکان است. آنان بیشتر به مفهوم حسمکان پرداخته و حس تعلق به مکان را به عنوان مرحله ای در ادامه و تکمیل حسمکان مورد توجه قرار دادهاند. ۱-۲-۳-۲-۲ یی فو توآن[۳۷] مکاندوستی اصطلاحی است که توسط جغرافیدانان پدیدارشناس، همتراز با حسمکان تعریف می شود، توآن از این اصطلاح استفاده می کند و آن را پیوندی پرمحبت و تاثیرگذار میان مردم و مکانها یا قرارگاهها میداند(Tuan,2001:21). کارهای توآن(۱۹۷۷- ۱۹۷۴)، از ابتدا بر مبنای آزمودن روشهایی که منتهی به وابستگی معنایی انسان به مکان می شود، استوار است. او در مورد اینکه هنگامی که فضاهای گوناگون به مکان نمود پیدا می کنند و زمانی که ما به مکانهای شناخته شده میرویم چه اتفاقی میافتد که ما احساس بهتری داریم و آن مکانها برای ما ارزشمند جلوه می کنند، بحث می کند. بنابراین مکانها یک معنای عمیق و کلی در باب یکپارچگی مداوم احساس و تجربه دارند(Tuan,1974:33). توآن و پدیدار شناسان علاقهمند به مکان خواهان بازگشت به زیستجهان روزمره تجربه زندگی هستند و از شیءوارگی مکان گریزانند(Manzo,Perkins,2006:337). به اعتقاد توآن، حسمکان به نوعی به فاصله بین شخص و مکان اشاره دارد، چنانچه به شخص امکان میدهد مکان را درک و ارزیابی کند. اما اصالت(ریشهداری) به معنای احساس بودن در موطن به شکلی ناآگاهانه است. در چنین شرایطی، بین شخص و مکان فاصلهای نیست و شخص جزئی از مکان است(توآن،۱۲۶:۱۳۸۴- ۱۳۹). از نظر توآن ریشه داری مکانی به پیوندی بسیار قوی به مکان اشاره دارد که می تواند بیانگر حس تعلق به مکان باشد. ۲-۲-۳-۲-۲ ادوارد رِلف[۳۸] رِلف در تعریف مکان تاکید می کند که مکانها بر خلاف فضا انتزاعی نبوده بلکه پدیدههایی هستند که به طور مستقیم از جهان تجربه میشوند؛ بنابراین سرشار از معانی، چیزهای واقعی و فعالیتهای جاری در آن هستند. مکانها منابع مهم شناسایی اشخاص و اجتماعها بوده، اغلب کانون اصلی شکل گیری روابط عمیق احساسی فیزیکی میان انسانها را شکل می دهند(پاکزاد،۱۹۴:۱۳۸۸). از دید او معنای اصلی مکان فراتر از عملکردهای پیش پا اُفتادهای است که مکان تامین می کند، بالاتر از اجتماعی است که آن را اشغال می کند و ورای تجارب مصنوعی و دنیوی مکان است. اگرچه همه این موارد جنبه های لازم مکان هستند، اما ماهیت مکان در تجربه، یعنی از جهت التفات ناخودآگاهانه به مکان است که مکان را به مثابه مرکزی پرمحتوا و عمیق از هستی و وجود بشر، تعریف می کند (Seamon,1996:119-140). رلف در کتاب مکان و بیمکانی، مکانها را ترکیبی از نظم طبیعی و نظم انسانی میداند که از مراکز با اهمیت تجارب بلافصل ما از جهان محسوب میشوند(پرتوی،۷۵:۱۳۸۷). از دیدگاه او هر گاه ما فضایی را احساس کنیم یا بشناسیم هرچند احساسی “بیشکل” و “لمسنشدنی” باشد، آنجا می تواند یک مکان انگاشته شود. برای رلف مکانها ذاتاً کانون گردآمدن معناها هستند؛ معناهایی که در تجربه های ما شکل گرفتهاند(پاکزاد،۱۸۲:۱۳۸۸). رِلف با بیان ارتباط ادراک با تجربه از مکان، اعتقاد دارد که در حسمکان انسانها مفهومی فراتر از خصوصیات و عناصر کالبدی در یک مکان را درک می کنند و به نوعی، پیوستگی و ارتباط ممتد با روح مکان را احساس مینمایند(R.Cuthbert,2006). وی با بیان این امر به ارتباط اساسی و جداییناپذیر مفهوم حسمکان با جنبه های انسانی اشاره داشته و اعلام میدارد آنچه که یک فضا را به یک مکان اعتلا میبخشد، آغشته شدن آن با معانی و مفاهیم عمیق است که در طول زمان گسترش و عمق پیدا می کند. از این رو مکان مورد نظر در تعریف رلف حاصل معانی است که در طول زمان و با ادراک به دست می آید. این تعریف مفهومی از مکان در طول زمان و ضرورت شکل گیری معنا ناشی از تعامل و ادراک انسانی در بستر زمان، مسئلهای است که به بُعدی از حسمکان اشاره مینماید که عمدتاً به بُعد ناآگاهانه و ادراکی در لایه های خاموش تجربه افراد دلالت دارد و از آن به وابستگی و حستعلق تعبیر می شود که حسی توام با عاطفه در مکان میباشد. مکان در این حس به صورت ریشهدار تجربه می شود و لایه های مختلف اجتماعی و فرهنگی را نیز دربرمیگیرد. رلف از این حس به عنوان نقطه امن اتکایی فرد از دنیای اطراف خود اشاره می کند و تعلق مهم روحی و روانی فرد به مکان خاص را نتیجه این احساس بیان می کند. آنچه که رلف از آن به عنوان ماهیت مکان و بُعدی ناآگاهانه اعلام میدارد، نوعی تجربه و ادراک مکانی از گفتمان قلمرو کالبدی داخل و بیرون را بیان مینماید که آن را جزئی از هویت فردی ناشی از هویت مکان میداند. علاوه بر وی افراد دیگری نظیر تویگرراس و اوزل[۳۹] با تاکید بر تمایز مکانی به عنوان یکی از مشخصههای هویت مکانی در شکل گیری هویت فردی، نظریه رلف را گسترش دادند. مفهومی که عمدتاً با عنوان قلمرو[۴۰] شناخته و با ابعاد کالبدی و منطق روانی شناخت مکان مرتبط میباشد(Carmona,2010). ۳-۲-۳-۲-۲ کریستین نوربرگ شولتز[۴۱] شولتز، نظریهپرداز و معمار نروژی از مدافعان بزرگ پدیدارشناسی در معماری است. شولتز، بر مبنای نظریه های پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر، نظریه های متعددی در مورد معماری و به طور خاصتر مکان و فضا اظهار مینماید. وی بر پایه طبیعت و ساختار مکان به توصیف و تحلیل مکان و فضا به عنوان فضای هستی پرداخته و به روح مکان به معنای جوهره ارتباطی مکان با انسان اشاره مینماید. وی معماری مدرنیست را شکل گرفته بر پایه نظریه ها و داده های کمّی دانسته و نبود معنا در معماری را خاطر نشان می کند(Norberg Schultz,1980) و معماری گذشته زندگی بشری را که در آن معانی با مکان پیوند خورده و با وجود سختی زندگی و بی عدالتی اجتماعی، انسانها در مجموع به مکان احساس تعلق میکردند را تاکید می کند(نوربرگ شولتز، ۱۳۸۲). شولتز، حسمکان را پدیدهای کلی با ارزشهای ساختاری، فضایی و وجودی میداند که انسان از طریق ادراک، جهتیابی و شناسایی به آن نایل میگردد و در مکانهایی یافت می شود که دارای شخصیت مشخص و متمایز هستند. از نظر وی انسان به هنگام سکونتگزینی، همزمان در فضایی جای گرفته و در معرض ماهیت محیطی مشخصی قرار میگیرد، این دو کارکرد روانشناختی درگیر، می تواند جهتیابی یعنی تعیین موقعیت و تعیین هویت نامیده شود. تعیین هویت اساس حس تعلق است و آزادی واقعی، تعلق داشتن را پیشفرض میگیرد و “سکونت گزیدن"، به مفهوم تعلق داشتن به یک مکان محسوس است(Norberg Schults,1996). از آنجایی که تعلق مکانی در شاخه پدیدارشناسی، کمتر مطرح شده است و بیشتر به مفهوم هویت اشاره شده است، شولتز نیز حس تعلق را زیرمجموعهی تعیین هویت انسانها در نظر میگیرد. آنچه تاکنون بیان گردید، رویکردهای نظری بود که در قالب(روانشناسیمحیطی و پدیدارشناسی) به حس تعلق مکانی پرداخته بودند. آنچه پس از این مطمح نظر قرار خواهد گرفت، عوامل مؤثر بر ایجاد این حس در میان ساکنین یک مکان است. به طور کلی میتوان به دو دستهبندی از عوامل مؤثر بر حس تعلق به مکان اشاره کرد، عوامل اجتماعی- فرهنگی و عوامل کالبدی- فضایی. ۳-۲ عوامل اجتماعی- فرهنگی برای بررسی جامع حس تعلق به مکان باید به عوامل اجتماعی- فرهنگی و ویژگیهای فردی در شکل گیری این حس اشاره نمود. به دلیل گستردگی عناصر فرهنگی و اجتماعی، در پژوهش حاضر برای تدقیق و تحدید متغیرها، سرمایهاجتماعی و سرمایهفرهنگی به عنوان عوامل مؤثر بر حس تعلق به مکان گزینش شدند. همچنین در مورد سرمایه اجتماعی و فرهنگی نیز نخست تعاریف این مفاهیم ارائه شد و پس از آن ابعاد و مؤلفه های هریک از آنها در قالب دیدگاه های مهمترین نظریهپردازان این حوزه مطرح گردید. ۱-۳-۲ سرمایه اجتماعی ۱-۱-۳-۲ تعاریف و ابعاد مفهوم سرمایه اجتماعی را نخستین بار در سال ۱۹۲۰، شخصی به نام هنی فن[۴۲] به کار برد و پس از نیم قرن تاخیر، مجدداً در سال۱۹۶۰، جین جاکوب[۴۳] به آن پرداخت. به دنبال او در دهه ۱۹۷۰، گلن لوری[۴۴] منتقد و ایوان لایت[۴۵] جامعهشناس، این واژه را برای شناسایی منابع مفید اجتماعی، توسعه سرمایهانسانی و توصیف مشکل اقتصاد درونشهری بکار بردند(فوکویاما،۱۰:۱۳۸۵). نظریهپردازان و اندیشمندان بسیاری به این مفهوم توجه کرده و در حین پردازش این مفهوم به جرح و تعدیل دیدگاه های یکدیگر و بسط آن پرداختهاند، از میان آنان میتوان به افراد ذیل اشاره کرد: پیر بوردیو[۴۶]، رابرت پاتنام[۴۷]، فرانسیس فوکویاما[۴۸]، جیمز کلمن[۴۹]، افه و فوش[۵۰] و… . هر یک از این نظریهپردازان تعریفی را از سرمایهاجتماعی ارائه دادهاند که در زیر بیان شده است؛ پس از ارائه تعاریف متعدد تلاش می شود تا تعریفی از سرمایهاجتماعی که ملهم از دیدگاه های نظریهپردازان است ارائه گردد. سرمایه اجتماعی از تعهدات و ارتباطات اجتماعی به وجود می آید که در شرایط خاصی میتوان آن را به سرمایه اقتصادی تبدیل کرد(Bourdieu,1986:243). به عبارتی سرمایه اجتماعی، تراکم منابع واقعی یا بالقوه و حاصل شبکه ای بادوام از روابط کم و بیش نهادینه شده از آگاهی و شناخت متقابل یا عضویت در یک گروه است(Bourdieu,1986:248). سرمایه اجتماعی مجموعه ای از تعهدات و انتظارات، کانالهای اطلاعاتی و هنجارهای اجتماعی است که توسط کارکردش تعریف می شود(Coleman,1998:95) و موجودیت مستقلی نیست؛ بلکه مجموعه ای از عناصر متفاوت است که دو ویژگی مشترک دارند، تمام آنها شامل برخی ساختارهای اجتماعیاند و بعضی از کنشهای کنشگران محدوده ساختار را تسهیل می کنند؛ پس سرمایه اجتماعی مولد است(Coleman,1990:304). سرمایه اجتماعی مجموعه ای از عناصر ساختار اجتماعی است که بر روابط میان مردم تاثیر می گذارد و نهادهای تابع تولید یا مطلوبیت را تشکیل میدهد(Schiff,1992:161). سرمایه اجتماعی از روابط میان دوستان، همکاران و به طور کلی از ارتباطات عمومی شکل میگیرد و موجب ایجاد فرصتهایی برای فرد به منظور استفاده از سرمایه مالی و انسانیاش می شود(Burt,1992:9). سرمایه اجتماعی به مشخصههای سازمان اجتماعی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه ها اشاره دارد که هماهنگی برای کسب سود متقابل را تسهیل می کنند(Putnam,1995:67). سرمایه اجتماعی امکانات و فرآیندهای داوطلبانه به وجود آمده در جامعه مدنی است که توسعه و تکامل جمعی را ترویج می کنند(Thomas,1996:11). سرمایه اجتماعی، فرهنگ اعتماد و مداراست که در آن شبکه های گستردهی سازمانهای داوطلبانه میروید(Inglehart,1997:188). سرمایه اجتماعی، یک مفهوم جمعی است که اساس و شالوده آن را تمایلات، نگرشها و رفتار افراد تشکیل میدهد. شبکه های روابط مبتنی بر همکاری میان شهروندان که حل مشکلات اقدام جمعی را تسهیل می کنند(Bream & Rahn,1997:999). سرمایه اجتماعی نشان میدهد که کنشگران این توانایی را دارند که در پرتو عضویت در شبکه های اجتماعی یا ساختارهای اجتماعی، به منافعی دست یابند(Portes,1998:6). سرمایه اجتماعی محصول فعالیتهای اجتماعی و شبکه های عمیق تعاملی است که اعضای جامعه را به همکاری، تعاون و مشارکت ترغیب می کند(Moline’s,1998:16). سرمایه اجتماعی به ذخیرهی شبکه های رسمی و غیررسمی که افراد برای تخصیص یا تولید کالاها و خدمات از آن استفاده می کنند، گفته می شود. نکته این است که موضوع سرمایه اجتماعی رابطه مکرر میان افراد است(Rose,1999:148). سرمایه اجتماعی، یک هنجار غیررسمی است که موجب ارتقای همکاری بین دو یا چند فرد می شود(Fukuyama,1999:1). سرمایه اجتماعی جوامع را بهم متصل می کند و اعتماد، مشارکت و شبکه های اجتماعی، مؤلفه های آن هستند(Paldam,2000:11). سرمایه اجتماعی دربرگیرنده آگاهی، اعتماد و هنجارهای نهفته در شبکه های اجتماعی است(Woolcock,1998:153)، هنجارها و شبکه هایی که کنش جمعی را تسهیل می کنند و هر تعریفی از سرمایه اجتماعی باید روی منابع(نه نتیاج)متمرکز باشد(Woolcock,2001:13). منظور از سرمایه اجتماعی، آن دسته از روابط اجتماعی است که تولید کالاهای مادی یا غیرمادی را تسهیل می کند(Paxton,2002:256).
|
|