- بهره برداری از هیجان: استفاده از اطلاعات هیجانی در تفکر، عمل و مسئله گشایی است. به عنوان مثال افراد همواره از اثر بخشی و ارزش اجتماعی کمک به کسانی که دوستشان دارند، آگاه هستند و نسبت به آن احساس خوبی نشان میدهند. لذا افرادی که توانایی کنترل هیجانات دیگران را دارند به گونه مؤثر و فرا اجتماعی عمل میکنند و میتوانند شبکه های حمایت اجتماعی محکم تری بسازند (سیاروچی، فورگاس و مایر، ۱۳۸۳).
مایر، سالووی و کارسو (۲۰۰۰) مدل اصلاح شده ای از هوش هیجانی تدوین کردند که بر مؤلفه های شناختی رشد هوشمندانه و هیجانی تأکید بیشتری داشت. این مدل هوش هیجانی را به صورت عملیاتی در دو سیستم شناختی و هیجانی بررسی میکنند: سیستم استعداد تشخیص یا وارد کردن اطلاعات و توانایی پردازش اطلاعات هیجانی در تمام مدت و دستکاری سریع نمادها و ارجاع به دانش تخصصی. هر دو سیستم در یک الگوی کاملاً یکپارچه عمل میکنند. مدل مورد نظر از چهار شاخه یا مؤلفه تشکیل می شود (مایر و سالووی،۱۹۹۷) که هریک طبقه ای از توانایی ها را که بر اساس پیچیدگی و به صورت سلسله مراتبی مرتب شده اند، نشان میدهد. مهارت های فرعی هر شاخه مطابق با پیچیدگی هر شاخه سازمان یافته است که میزان این پیچیدگی به طور چشم گیری با مهارتهای شاخه های دیگر مدل بستگی دارد.
نظریه توانایی (تجدید نظر شده در سال ۱۹۹۸) مایر، سالووی و کارسو، هوش هیجانی را به چهار حوزه تقسیم می کند:
-
- توانایی آگاهی عاطفی به منظور دریافت صحیح عواطف: این حوزه شامل ادراک و ابراز عواطف میباشد که در بر گیرنده ی ارزیابی صحیح عواطف در خود و دیگران است.
-
-
- توانایی کاربرد عواطف جهت تسهیل جریان تفکر: این حوزه از هوش هیجانی شامل توانایی کاربرد عواطف جهت تسهیل تفکر است که در بر گیرنده ی پیوند و ارتباط صحیح عواطف با سایر احساسات و نیز توانایی کاربرد عواطف برای بهبود و افزایش تفکر میباشد.
-
-
- توانایی فهم و درک عواطف و معانی آن ها: این حیطه از هوش هیجانی،شامل تجزیه کردن عواطف به اجزای مختلف، فهمیدن و درک تغییر احتمالی از یک حالت احساسی به حالت احساسی دیگر و فهم احساسات پیچیده در موقعیت های اجتماعی میباشد.
- توانایی مدیریت عواطف: حوزه چهارم از هوش هیجانی مدیریت عواطف است که شامل توانایی اداره ی احساسات خود و دیگران میباشد.
۲-۱-۵-۲- دیدگاه ترکیبی (شخصیتی- اجتماعی- هیجانی) هوش هیجانی
هوش هیجانی از سوی برخی محققان برای توصیف اسنادها یا توانایی هایی که برخی از جنبههای شخصیتی را نشان میدهد، به کار رفته است. مایر، سالووی و کارسو (۲۰۰۰) مدل توانایی را از مدل مختلط هوش هیجانی متمایز کردند. مدل مختلط شامل طیف وسیعی از متغیرهای شخصیتی است که مخالف با مدل توانایی مایر و سالووی میباشد که کاملاً شناختی است. یک وجه کاملاً متفاوت این دو مدل متفاوت میان مفهوم «صفت» و «پردازش اطلاعات» هوش هیجانی است. این وجه تفاوت در دیدگاه های مختلف سنجشی و تعاریف عملیاتی از سوی نظریه پردازان مدل مختلط و توانایی نمایان است. مفهوم «صفت» هوش هیجانی با شاخص های بین موقعیتی[۳۴] رفتار نظیر همدلی، جرئت و خوش بینی ارتباط دارد، در حالی که مفهوم «پردازش اطلاعات» مربوط به توانایی هایی نظیر توانایی تشخیص، ابراز و برچسب زدن هیجان میباشد. مفهوم «صفت» ریشه در چارچوب شخصیتی دارد که از طریق پرسشنامه های خودسنجی که رفتار خاصی را می سنجند، اندازه گیری می شود (بار- آن، ۱۹۹۷). این دیدگاه در بررسی هوش هیجانی تحت الشعاع متغیرهای شخصیتی (نظیر همدلی و تکانشی بودن) و ساختارهایی که همبستگی بالقوه با آن ها دارند (مانند انگیزش، خودآگاهی و امیدواری) قرار می گیرند. برعکس دیدگاه پردازش اطلاعات بیشتر بر بخش های سازنده و رابطه آن با هوش سنتی متمرکز می شود. از نظریه پردازان مدل فوق، می توان از بار- آن و گلمن نام برد.
۲-۱-۶- مدل مختلط هوش هیجانی بار- آن
یکی از نظریه پردازان مدل مختلط هوش هیجانی بار- آن (۱۹۹۷) است که مدلی از توانش های هیجانی را ارائه داده است. بار- آن هوش هیجانی را در پانزده خرده مقیاس پرسشنامه بهر هیجانی بار- آن معرفی کردهاست. هوش هیجانی و مهارتهای هیجانی طی زمان رشد میکنند، طی زندگی تغییر میکنند و می توان با آموزش و برنامه های اصلاحی مانند تکنیک های درمانی آن ها را بهبود بخشید. پانزده عاملی که توسط بار- آن به عنوان عاملهای هوش هیجانی در نظر گرفته شده اند عبارتند از:
۱- آگاهی، ۲- جرئت ورزی، ۳- حرمت نفس، ۴- خود شکوفایی، ۵- استقلال، ۶- همدلی، ۷- روابط بین فردی، ۸- مسئولیت پذیری اجتماعی، ۹- حل مسئله، ۱۰- واقعیت آزایی، ۱۱- انعطاف پذیری، ۱۲- تحمل استرس، ۱۳- کنترل تکانه، ۱۴- شادکامی، ۱۵- خوش بینی (بار- آن، ۱۹۹۷).
۲-۱-۶-۱- مقیاسهای کلی یا ترکیبی EQ-I بار- آن (۱۹۹۷)
۱- هوش عاطفی درون فردی[۳۵]: این حیطه شامل ۵ خرده مقیاس است: خودآگاهی هیجانی، ابراز وجود (جرئت ورزی)، حرمت نفس، خود شکوفایی و استقلال. کسانی که دارای هوش درون فردی بالا هستند، در تماس با عواطف خود هستند. در بیان عقاید و باورهای خود مطئمن و قوی هستند. سطح بالای توانایی درون فردی میتواند مزیت به حساب آید، مثلاً متصدی فرشندگی، روابط عمومی و بازاریابی از این جهت میتوانند موفق عمل کنند. این افراد درباره خودشان احساس مثبتی دارند.
۲- هوش عاطفی بین فردی[۳۶]: این حیطه شامل سه خرده مقیاس است: همدلی، مسئولیت پذیری اجتماعی و روابط بین فردی. افرادی که دارای هوش بین فردی بالا هستند در موقعیت هایی که احتیاج به کار گروهی[۳۷] و تعامل با دیگران است، خوب میباشند. مهارتهای بین فردی برای افرادی که در خدمات فروش، مدیریت و رهبری مشغول هستند و دارای مهارتهای اجتماعی خوبی هستند و در روابط و تعامل و درک با دیگران خوب عمل میکنند، یک ویژگی مهم است.
۳- توان سازگاری (سازش پذیری)[۳۸]: این حیطه از هوش هیجانی شامل سه خرده مقیاس است: حل مسئله، آزمون واقعیت و انعطاف پذیری. این مؤلفه از هوش هیجانی بیانگر توانایی فرد در کنار آمدن موفقیت آمیز با مقتضیات محیطی و کنار آمدن با موقعیت های دشوار است. میزان بالای سازش پذیری نشان دهنده انعطاف پذیری عمومی، واقع گرایی، توانایی درک موقعیت های دشوار و کفایت لازم در پیدا کردن راه حل مناسب است، به طور کلی این افراد قادر به یافتن راه حلهای خوب در مواجهه و مقابله با مشکلات روزمره هستند.
۴- مدیریت استرس[۳۹] : این حیطه از هوش هیجانی از خرده مقیاسهای کنترل تکانه و تحمل استرس تشکیل شده است (مایر، ۲۰۰۱). افرادی که دارای میزان بالایی از تحمل تنیدگی و کنترل تکانه میباشند، اشخاصی هستند که قادر به مشاهده و تحمل استرس، بدون اینکه از آن اجتاب کنند یا کنترل خود را از دست بدهند و در شرایط تحت فشار روانی خوب کار میکنند. این اشخاص قادر به کنار آمدن با وظایف پر تنش بوده و در موقعیت های اضطراب برانگیز یا موقعیت های خطرناک از تسلط برخوردارند.