۳ـ اصل دعوت و جهاد
از میان اصول سیاست خارجی اسلام، شاید این اصل بیش از همه حائز اهمیت بوده و بیشتر از دیگر محورها مورد بحث و مناظره قرار گرفته باشد. احتمالا یکی از جهات اهمیت این اصل، آن است که ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام را تبیین می کند. مناظرات دامنهدار درباره اصل دعوت و جهاد سبب شد از هر دو اصل تحت یک عنوان یاد کنیم؛ زیرا اگر تنها به ذکر عنوان دعوت اکتفا گردد، دیدگاه های موجود درباره اصل جنگ یا صلح در روابط خارجی اسلام نادیده انگاشته می شود؛ و اگر اصل را بر جهاد و جنگ مشروع بگذاریم، طرح عنوان اصل دعوت ناتمام خواهد ماند.
تفصیل این بحث را با یک پرسش اساسی ناظر به ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام پی می گیریم که آیا اسلام در روابط خود با جوامع غیراسلامی، اصل را بر جنگ می گذارد یا صلح؟ به عبارت دیگر، آیا صلح یک قاعده است و جنگ، ضرورت یا بالعکس؟ اگر اصل جهاد را به عنوان یکی از اصول سیاست خارجی اسلام مورد تأکید قرار دهیم، به زعم برخی اندیشمندان مسلمان و عموم خاورشناسان، اصل در روابط خارجی اسلام، جنگ است و صلح ناظر به حالات خاص و استثنا از قاعده می باشد؛ اما اگر اصل را بر دعوت بگذاریم، قضیه فرق خواهد کرد. دقیقا با عنایت به همین مسئله است که با دو نوع روش رو به رو میگردیم:
الفـ روش خاورشناسان که در قالب «گسترش اسلام با شمشیر» مطرح می گردد و بر مفاهیمی چون تروریسم، بنیادگرایی، اسلام مسلح و…تأکید می شود. در این رویکرد، آیات جهاد به خصوص آیه سیف، به عنوان مستند مورد توجه قرار می گیرد.
بـ روشنفکران مسلمان که در قالب «پیراستن چهرهی اسلام از خشونت» به تحلیل میپردازند و بر مفاهیمی چون: اسلام و تسامح و زندگی مسالمتآمیز تأکید می کنند.[۹۸]
در حالیکه دسته نخست فقط به تحلیل آیات جهاد میپردازند و آیات صلح را از نظر دور میدارد، دسته دوم با تأکید بر آیات صلح، به آیات جهاد بیتوجهی می کنند. روش اعتدال، روشی است که بتواند میان هر دو دسته آیات جمع زند. اکثر مفسران و فقهای اسلام در اینباره اندیشیدهاند که از مجموع این گفتهها و اظهارات میتوان به جمعبندی و نتیجه نهایی نایل آمد. بدون تردید یکی از مهمترین و احتمالا هدف اصلی فرستادن انبیا، دعوت است. آیات متعدد قرآن کریم، پیامبران را دعوتگران دینی معرفی می کند. بر ایناساس، نخستین وظیفه پیامبر، دعوت بشر به تعالیم و ارزشهای وحیانی است. از سوی دیگر، جنگ با مشرکان و طغیانگران، بیتردید یکی از وظایف اساسی مسلمانان محسوب می گردد. آنچه در مورد جنگ حایز اهمیت است، فلسفه تشریع این پدیده است که جهاد برای چیست و چه زمانی انجام میپذیرد.
با تحلیل و موشکافی این نکته، میتوان رابطه دعوت و جهاد و اصل در روابط خارجی دولت اسلامی را به دست آورد. اگر جهاد برای کشور گشایی باشد، احتمالا بر دیدگاه خاورشناسان مبنی بر جنگ محوری اسلام صحه می گذارد؛ ولی اگر فلسفه تشریع جهاد برای دعوت به تعالیم وحیانی و ارزشهای اسلامی باشد نه سلطه جویی و کشور گشایی، ادعای مذکور ناتمام و غرض آلود خواهد بود. غربیها جنگ را چنین تعریف میکنند: جنگ عبارت است از ادامه سیاست به روش خشونتآمیز. یعنی هرگاه کشوری موفق نمیشود عقیده خود را از راه دیپلماسی به کشور دیگری تحمیل کند، به جنگ متوسل میشود؛ ولی اسلام هرگز به دنبال تحمیل عقیده خود بر دیگران نیست؛ زیرا قرآن کریم فرموده که در دین اجبار نیست (بقره/۲۵۶). پس جنگی که در اسلام مطرح است، جنبه دیگری دارد. این نوشتار ادعا دارد که اصل در روابط خارجی اسلام بر صلح استوار است و جنگ حالت استثنایی است که بنابر ضرورت تجویز می گردد. عصاره استدلال ما بر این فرضیه آن است که جهاد اسلامی یکی از مراحل دعوت به شمار می رود و برای ترویج ارزشهای دینی صورت می گیرد؛ و در واقع، توحید اساس جهاد و جهاد برای توحید است.
بحث را با طرح اهمیت دعوت در آیات قرآن به عنوان یکی از اصول روابط خارجی دنبال می کنیم و در پی آن، آیات مربوط به جهاد را مورد مطالعه و تحلیل قرار خواهیم داد. آیات متعددی اولین و مهمترین وظیفه پیامبر را دعوت به خیر و صلاح میداند. خداوند سبحان پیامبران خود را مبلغان پیام خود و مظهر رحمت خویش و اصلاح و تزکیه بشر معرفی می کند. مانند: سورهای: انبیاء آیه ۱۰۷، بقره آیه ۱۵۱، اسراء آیه ۱۵، مائده آیه ۱۹، نساء آیه ۱۶۵، مزمل آیه ۱۵، احزاب آیه ۴۵ و ۴۶، الحاقه آیه ۱۰ و توبه آیه ۱۲۸، و….
در برخی آیات، خداوند آن چنان به ابلاغ پیام خود و دعوت بشر به ارزشهای اسلامی اهمیت می دهد که وعده می کند تا زمانی که رسولی را به ادای این وظایف نگمارد، کسی را مجازات نخواهد کرد: «… وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتیَ نَبْعَثَ رَسُولا. و ما تا پیامبری برنینگیزیم، به عذاب نمیپردازیم.» (اسراء/۱۵)
در روابط خارجی اسلام نیز اصل دعوت به عنوان یکی از اصول اساسی مورد توجه و تأکید قرار می گیرد. خداوند در یکی از آیات، خطاب به پیامبر این اصل را چنین معرفی می کند: بگو ای اهل کتاب به کلمهای روی آورید که میان ما و شما یکسان است، جز خدای واحد را نپرستیم و چیزی را شریک حضرتش قرار ندهیم و غیر از خداوند کسی را ارباب و فرمانروایمان ندانیم.» این آیه و نظایر آن، بخوبی بیانگر آن است که پیامبر اسلام در روابط خارجی خویش قبل از هر امری موظف است مردم را به خدای واحد بخواند. در سیرهی پیامبر اکرم نیز این اصل پیش از هر کاری به چشم می آید. ایشان تا دعوت نکرده بود، دستور جهاد نمیداد.[۹۹] در روایتی امام علی میفرماید: «زمانی که پیامبر مرا به سوی یمن میفرستاد، فرمود: یا علی اگر خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند، بهتر از تمام آن چیزی است که آفتاب بر آن میتابد.»[۱۰۰] ابویعلی، طبری و دیگران به نقل از ابن عباس میگویند: «رسول خدا هرگز با هیچ قومی نجنگید مگر اینکه آن ها را به اسلام فرا خواند.»[۱۰۱] پیامبر اسلام چنان به مسئله دعوت اهمیت می دهد که در همه جنگها، ابتدا به دعوت می پردازد؛ حتی مردمانی را که قبلا دعوت کرده، مجددا به اسلام میخواند. با وجود آنکه اهالی خیبر به دعوت عالم بودند، پیامبر سه روز سفیران و دعوتگران خویش را نزد آنان میفرستد تا آن ها را به اسلام رهنمون باشند.[۱۰۲] از مجموع آیات ناظر به دعوت و روایات و سیرهی پیامبر اسلام و رهبران دینی، به دست می آید که دعوت، یکی از اصول اساسی در روابط خارجی اسلام با جوامع غیراسلامی است و چنان اهمیتی دارد که جهاد غیرمسبوق به دعوت را از مشروعیت خارج می سازد؛ و بیشتر فقهای شیعه و سنی بر این امر اجماع نظر دارند.[۱۰۳]
آیا اصل در روابط خارجی اسلام بر جنگ استوار استیا صلح؟ بر اساس محوریت آیات دعوت، اصل صلح مورد تأکید قرار می گیرد؛ اما سؤال این است که آیات جهاد را چگونه میتوان تفسیر کرد. عمده مستند کسانی که اصل را بر جنگ استوار می دانند، آیاتی است که مسلمانان را به کشتار کفار و مشرکان فرمان می دهد و جهاد را یک وظیفه شرعی مطرح می سازد. مانند:
ــ «…وَ قَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ کاَفَّهً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّهً… و همگی با مشرکان بجنگید، چنان که آنان همگی با شما میجنگند.» (توبه/۳۶).