البته قانون مقایسه ای یک کار بسیار خطر ناک است . من این مثال ها را در مورد وظایف سیستمی ، قانون یا نیمه اساسی بیان کردم تا تنها دلایلی را بیان کنم که در برگیرنده این سوال هستند :چرا بسیاری از سیستم های قانونی به اهمیت ارائه دلیل پی برده اند ؟
بیان دلیل از جانب بخش های دولتی به قلب سه ایده در دموکراسی لیبرال رفته است :
۱)یکی اینکه دولت بر طبق این قوانین باید فعالیت کند؛
۲)دولت باید به صورت منطقی مطلع شود ؛
۳)دولت و فعالیت آن منطقی هستند چون بر اساس اجماع نظرات فعالیت میکنند .
قبل از بررسی این موارد باید مشخص کنیم که به چه چیزی توجه داریم : که در واقع فعل ارائه دلیل است و موضوع مشابهی با دلایل مناسب یا معتبری که در واقع وجود دارند نمی باشد. دلایل بیان شده توسط مقامات دولتی ممکن است ساختگی باشند ؛ یا به طور مناسب بیان نشده باشند و یا نشان دهند نتیجه به دست آمده به لحاظ قانونی غیر قابل اجراست .به طور مشابه یک فرد دولتی که از توضیح تصمیم خود سرباز می زند، ممکن است دلایل خوبی داشته باشد . به عبارت دیگر بیان دلایل به معنای داشتن دلایل مناسب نیست و بالعکس.[۴۶]
۱٫بهبود کیفیت تصمیم گیری
دلایل ارائه شده برای اصول مربوط به قاضی که بهترین محافظ در برابر تصمیمات اشتباه یا داوطلبانه محسوب می شود …در این پرونده به سختی می توان مطمئن شد که به قاضی سفارش داده شده مگر اینگه او دلیل خود را بیان کند . همان طور که این مثل از دادگاه استیناف «لوئیس»[۴۷] و« ویلسون»[۴۸] و« هورتن»[۴۹] نشان میدهد که یک تصمیم مستدل احتمالا درست است[۵۰] .فرمول بندی دلایل در ذهن تصمیم گیرنده تمرکز دارد به ویژه اینکه تصمیم بر اساس شواهد قبل از آن ها میباشد .بر طبق گفته دادگاه عامی کانادا ، ارائه دلیل باعث کاهش
شانس تصمیمات داوطلبانه می شود .ارائه دلیل تضمین میکند که تصمیمات اشتباه نیستند . بویژه آماده سازی دلایل به طور مناسب به بررسی اعتبار نتیجه اعلام شده توسط تصمیم گیرنده کمک میکند .
به این صورت ارائه دلیل برای تصمیمات به تصمیم گیری بهتر کمک میکند و این مهمترین هدف در تصمیم گیری اجرایی محسوب می شود . این هدف با ارائه دلیل همراه است .
ابتدا اینکه آگاهی، باعث ارائه تصمیمات با کیفیت بهتری می شود. دانشی که دیگران بر طبق آن تصمیم می گیرند باعث تحریک حس توجه بیشتر در پیش نویس دلایل می شود . همان طور که ماندی[۵۱] میگوید ،آگاهی قضات به بیان تصمیمات منسجم تر و محکم تر کمک میکند[۵۲].
یک نکته مرتبط این است که به علاوه تحریک اکثریت برای ارائه تصمیمات بهتر ممکن است به روشن سازی دلایل نیز کمک کند چون ارائه دلیل توسط اکثریت مشخص میکند که اکثریت به دنبال چه هستند .
دوم اینکه ،ارائه دلیل باعث بررسی تصمیمات اخذ شده توسط اکثر قضات می شود، و در بعضی از موارد تصمیمات آن ها برای تصویب عقاید را تغییر میدهد .
این مشاهده بر طبق تجربه قضایی است و همان طور که یک قاضی آمریکایی میگوید :”ایده ” حول محور نظر دادگاه چندان منطقی نیست و از دلیل کافی برای حمایت از آن برخوردار نمی باشد . پرونده هابتون فارمز ونیمو[۵۳] یک مثال مناسب از این شرایط است . در این حالت ،کلارک ال جی[۵۴] بیان میکند که من در ابتدا قضاوتی را بیان می کنم که در آن معیار نرمال آسیب بر اساس حقایق در نظر گرفته می شود و دلیلی وجودد ندارد که نشان دهد چرا معیار نرمال آسیب دیدگی اعمال نشود[۵۵] .
۲٫تسهیل پذیرش طرفین و اجرای تقاضای عمومی برای بیان “چرا”
بیان یافته ها ودلایل حقیقی نشان میدهد که این پرونده تماما توسط قاضی بررسی شده است و بر اساس تقاضا و نیازهای اصلی انسانی، دلیل تصمیم گرفته شده بیان شده است .بیان دلایل مرتبط با تصمیم برای معیار بیرونی قاضی و ارتقاء انصاف در پروسه تصمیم گیری صورت میگیرد و نشان دهنده وجود منطق در این پروسه است[۵۶] .
همان طور که متن بالا نشان میدهد ارائه دلیل برای تصمیم اخذ شده بر طرفین پذیرنده این تصمیم
،اثر میگذارد . دلایل نشان میدهند که تصمیم از طریق یک پروسه منطقی گرفته شده است .و در آن برای اخذ یک تصمیم درست کاملا دقت شده است . بعلاوه طرفین مطمئن میشوند که بیانات و مدارک آن ها کاملا مورد توجه قرار گرفته شده، و رسیدگی با تمامی پروسه های مرتبط صورت گرفته شده است . بنابرین باعث می شود تا طرفین مطمئن شوند که این تصمیم دلبخاهانه نبوده و آن را قبول کنند .
جدا از تسهیل پذیرفتن تصمیم برای طرفین ، ارائه دلیل به عنوان یک راه چاره به کار برده می شود انصاف و احترام هر دو با ارزش خاصی مورد توجه قرار می گیرند بنابرین “چرا”مطرح می شود؟ این ارزش هماهنگ با تمایل فردی طرفین است . ارائه دلیل نشان دهنده احترام و ارزش فردی و تلاش برای قانع سازی فرد در احترام به تصمیم اخذ شده است .
دلیلی وجود دارد تا درک کنیم مفاد مربوط به ارائه دلیل برای رسیدن به هر دوی این اهداف ارائه شده اند . اگر یکی از طرفین تمایلی برای پذیرش تصمیم ،که حاصل دلایل مناسب است نداشته باشد، پس باید به دلایل توجه کند و از آن ها مطمئن شود .در نهایت وقتی هر یک از طرفین از دلایل ارائه شده مطمئن شوند با موفقیت متقاعد میشوند که حد اقل بعضی از اعضاء دادگاه دیدگاه آن ها را پذیرفته اند . واین نشان میدهد که پروسه فرمالیته نبوده است . با توجه به همه ی دلایل بیان شده، هدف سهیل پذیرش تصمیم اخذ شده توسط طرفین و پاسخ به نیازهای اساسی انسانی بیان دلیل بر طبق مفاد مربوط صورت میگیرد[۵۷].
۳٫ارتقای سطح اعتماد در منطقی بودن پروسه تصمیم گیری
اصل قضاوت باز اهداف گسترده تری از اهداف بیان شده در یک پرونده دارد . حفظ اعتماد عموم به سیستم قضاوت بسیار مهم است . بدون دلیل، ممکن است دلیل استفاده از یک روش خاص توسط قاضی پذیرفته نشود .عموم مردم باید در تصمیم گیری دادگاه در نظر گرفته شوند . مسئولیت قضایی بر اساس برقراری عدالت باید به عموم مردم نشان داده شود .
اعتماد عموم در دادگاه اجرایی و پذیرش تصمیم او کمک میکند. همان طور که قبلا گفته شد دلایل نشان میدهند که ،تصمیم اخذ شده اختیاری نیست و بر اساس دلیل است[۵۸].
فصل دوم. گستره تکلیف به ارائه دلایل ،بررسی ارتباط آن با برخی از اصول حقوق اداری و دیدگاهای منتقدین
همان طور که گفته شد تکلیف به ارائه دلایل یکی از اصول کنترل قضایی اعمال دولت میباشد که تقریبا در همه کشورها وکنوانسیونها پذیرفته شده برای مثال در روابط بینالمللی وظیفه ارائه دلیل به عنوان یک اصل کلی در قانون سازمان تجارت جهانی پذیرفته شده که موضوع بررسی های قضایی جهانی محسوب می شود.