۴) تنظیم رفتار برای اجتناب از بیماری های جسمی، وارسی علایم بیماری، رفتارهای اطمینان جویی یا رفتارهای پیشگیرانه از ابتلا به بیماری ها (مثلاً اجتناب از تکاپوی جسمی یا تماس پیدا کردن با بیماری، خواندن متون پزشکی، مشاوره های متوالی پزشکی، وارسی جسمی) باعث تداوم اضطراب خواهد شد. زیرا این گونه رفتار ها علایم را افزایش میدهند و منجر به اشتغال ذهنی فرد می شود (سالکوسکیس و همکاران، ۱۹۹۵، به نقل از کلارک و فربورن[۶۷]،۱۹۹۷، ترجمه کاویانی، ۱۳۸۶).
تحقیقات تجربی نشان میدهد که اضطراب سلامتی در چندین اختلال اضطرابی دیگر نیز مشاهده می شود.برای مثال افراد دچار اختلال وحشت زدگی نسبت به علایم بدنی، گوش به زنگی افراطی دارند و همین طور تمایل به تعبیر فاجعه آمیز احساس های برانگیخته ی بدنی دارند (آبرامویتز و همکاران،۲۰۰۷).
همچنین شواهد نشان میدهد که در بعضی از افراد دچار اختلال وسواس، بیماران به دلیل ترس از آلودگی، افکار مزاحمی درباره ی ترس از میکروب ها و بیماری دارند که این ترس منجر به اعمال غیرقابل کنترلی مثل شستشوی دست برای اجتناب از بیماری می شود. در اختلال اضطراب فراگیر اغلب نگرانی افراطی و دائمی درباره ی سلامتی دیده می شود ([۶۸]APA،۲۰۰۰، به نقل از آبراموویتز و همکاران، ۲۰۰۷)، و سرانجام برخی از فوبی های خاص مثل فوبی بیماری که شامل ترس غیرمنطقی و اجتنابی از محرک های خاص مرتبط با سلامتی و موقعیت هایی که بیماری را به یاد می آورد (مثل بیمارستان) دچار اضطراب سلامتی میباشند (مارکس[۶۹]، ۱۹۸۷، به نقل از آبراموویتز و همکاران، ۲۰۰۷). شاید اضطراب سلامتی یک شاخص تشخیصی برای اختلال های اضطرابی دیگر باشد (آبراموویتز و همکاران،۲۰۰۷).
۲-۲-۱ نظریه های مرتبط با اضطراب سلامتی
۲-۲-۱-۱ نظریه ی روانپویشی[۷۰]:
بر طبق این مکتب امیال پرخاشگرانه و خصمانه نسبت به دیگران (از طریق واپس زنی[۷۱] و جابجایی[۷۲]) به شکایت های جسمی تبدیل میشوند. خشم بیماران خودبیمارپندار در ناکامی های گذشته، طرد شدن ها و فقدان ها ریشه دارد، ولی این بیماران در زمان حال خشم خود را به این صورت بیان میکنند که ابتدا درصدد جلب توجه و کمک دیگران بر میآیند و بعد کمک آنان را به علت بی اثر بودن رد میکنند. خودبیمارپنداری هم چنین به عنوان دفاعی در مقابل احساس گناه، احساس شرارت درونی، عزت نفس پایین و علامتی از توجه مفرط به خود تلقی می شود. به این ترتیب درد و رنج های جسمی وسیله ای برای جبران و کفاره دادن (ابطال) می شود و به صورت مجازات شایسته ای برای کار های نادرست گذشته (خواه واقعی، خواه خیالی) و احساس گناهکاری و شریر بودن تلقی می شود (کاپلان و سادوک[۷۳]،۲۰۰۷؛ ترجمه رضاعی، ۱۳۸۷).
۲-۲-۱-۲ نظریه ی یادگیری اجتماعی[۷۴]:
در چارچوب این مدل علایم خودبیمارپنداری در واقع در خواستی برای پذیرش نقش بیمار از جانب کسی تلقی می شود که خود را با مسائل ظاهرأ لاینحل و غلبه ناپذیر مواجه می بیند. نقش بیمار راه گریزی برای فرد است که به او امکان میدهد از تعهدات مزاحم اجتناب کند و چالش های نامطلوب را به تعویق بیاندازد و از تکالیف و تعهدات معمول خود معاف شود (کاپلان و سادوک،۲۰۰۷؛ ترجمه رضاعی، ۱۳۸۷)
۲-۲-۱-۳ مدل شناختی- رشدی[۷۵]:
این مدل که توسط لانیگان[۷۶](۲۰۰۴، به نقل از ویلیامز[۷۷]، ۲۰۰۴) ارائه شده است، عوامل خطرسازی که باعث رشد و حفظ اضطراب سلامتی میشوند را بررسی کردهاست. اولین عاملی که مطرح شده است روان رنجورخویی میباشد. این ویژگی یک عامل آسیب پذیر برای اضطراب سلامتی و البته سایر اختلالات روانی به ویژه اختلالات اضطرابی، افسردگی و بی خوابی می باشد. در واقع روان رنجورخویی یک تظاهر رفتاری از تمایلات سرشتی است که افراد دارای این ویژگی به صورت انتخابی به تهدید ها و تنبیه ها توجه میکنند. تهدید شکل های مختلفی دارد، که در افراد دچار اضطراب سلامتی این فرض وجود دارد که علایم بدنی و وضعیت سلامتی، هدف های تهدید هستند، یعنی این که افراد روان رنجورخو که در معرض ابتلا به اضطراب سلامتی هستند کوچک ترین علامت یا نشانه ی جسمی را به عنوان یک عامل تهدید برای سلامتی قلمداد میکنند.
عامل دیگری که در این مدل به عنوان عامل خطرساز فرض شده است، تجربه های بیماری در دوران کودکی میباشد، که به عنوان یک متغیر میانجی مهم فرض شده است. هم چنین بیماری ها و صدمات، تجربه های یادگیری بین فردی در ارتباط با بیماری و عامل های رشدی – اجتماعی ویژه مانند توجه بیش از حد والدین به بیماری افراد را به سوی اضطراب سلامتی می کشاند. علاوه بر این سبک های دلبستگی ناایمن ممکن است به عنوان سبک بین فردی، نقش مهمی در آغاز و همین طور حفظ اضطراب سلامتی داشته باشند.
عامل دیگری که در این مدل آمده است، وجدانی بودن میباشد. ممکن است بعضی از افراد تمایلات اضطراب سلامتی را داشته باشند، اما توانایی کنترل آن و برگرداندن توجه از علایم بدنی خود را داشته باشند، علت این امر بر اساس این مدل بالا بودن ویژگی وجدانی بودن است؛ این ویژگی توانایی افراد را در خودتنظیمی و غلبه بر تمایلات انگیزشی را نشان میدهد. افراد دارای تمایلات اضطراب سلامتی حتی اگر روان رنجورخویی بالایی داشته باشند، توانایی کنترل اضطراب و غلبه بر نگرانی مربوط به سلامتی را دارند.
به طور کلی این مدل بیان میکند که عوامل سرشتی، شخصیت، رشدی و اجتماعی نقش مهمی در اضطراب سلامتی دارند. افرادی که دارای روان رنجورخویی بالا، وجدانی بودن پایین، سابقه ابتلا به بیماری در طول دوران رشد، والدینی با توجه افراطی به بیماری و سبک های دلبستگی ناایمن در معرض خطر ابتلا به اضطراب سلامتی قرار دارند (به نقل از ویلیامز، ۲۰۰۴).
۲-۲-۱-۴ مدل شناختی- رفتاری[۷۸]:
سالکوسکیس و وارویک (۲۰۰۱) یک مدل شناختی– رفتاری برای اضطراب سلامتی ارائه کردهاند که بر اساس آن افکار و اعتقادات ناکارآمد درباره ی شیوع و رواج بیماری های وخیم، معنای علایم جسمانی و سیر و درمان بیماری ها به عنوان عوامل خطر سازی برای اضطراب سلامتی در نظر گرفته می شود. این افکار ممکن است نهفته باقی بمانند و یا به وسیله ی یک سری از حوادث (مانند خواندن یا شنیدن درباره یک بیماری) فعال شوند.
بارسکی (۲۰۰۱) یک مدل مشابه مدل سالکوسکیس و واویک برای اضطراب سلامتی ارائه کرد که در آن بیشتر بر روی شروع و اساس اضطراب سلامتی تأکید دارد، بر اساس این مدل افراد دارای اضطراب سلامتی بیش از اندازه نسبت به حس های بدنی حساس هستند و به آن ها توجه میکنند، که این توجه افراطی باعث تقویت و گسترش حس های بدنی می شود و به عنوان یک عامل خطرساز قوی برای ابتلا به اضطراب سلامتی در نظر گرفته می شود.
تیلور و آسموندسون[۷۹] (۲۰۰۴) با ترکیب دو مدل قبلی، یک مدل یکپارچه برای اضطراب سلامتی ارائه کردند. در این مدل عوامل شناختی شامل اعتقادات و افکار ناکارآمد و حافظه ی انتخابی به همراه عوامل توجه به عنوان تقویت کننده ی حس های بدنی، از عوامل زمینه ساز مهم در ابتلا و گسترش اضطراب سلامتی میباشند.
۲-۲-۲پژوهش های صورت گرفته در زمینه اضطراب سلامتی
در اینجا به بررسی پژوهش های صورت گرفته در زمینه اضطراب سلامتی پرداخته می شود.