ب) استعارهی مکنیّه ( بالکنایه)
در این نوع استعاره مشبه را ذکر میکنند و مشبه به را حذف مینمایند و آن را در دل ضمیر خود به جانداری تشبیه میسازند و سپس برای آن که این تخیّل به خواننده منتقل شود، یکی از صفات یا ملائمات آن جاندار را در کلام ذکر می کنند؛ مثل دست روزگار که در آن مشبه یعنی روزگار، همراه یکی از ملائمات مشبه به (انسان) که دست باشد آمده است. ( ر.ک: شمیسا، ۱۳۸۱، ص ۱۷۰)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
استعارهی مکنیه یا بالکنایه، از جمله مقولههایی است که مورد توجه شاعران کودک قرار
گرفته است. از میان انواع استعارهها، این استعاره کاربرد فراوانتری دارد. حال به ذکر نمونههایی از استعارهی مکنیّه که از میان اشعار کودکانهی شاعران برگزیدهایم میپردازیم:
برگ خستهای است روی بال باد باد، اسب اوست تند و تیز و شاد (رحماندوست، ۱۳۶۹، ص ۲۳) |
در مصرع دوم این شعر، ترکیب «بال باد» استعاره مکنیّه است که موجب خیالانگیزی بیشتر این شعر شده است:
آغوش زمین دوباره پر شد از پونه و سبزه های خوشبو برخاست گل بنفشه از خواب با خنده نشست بر لب جو (شعبان نژاد، ۱۳۷۰، ص ۸) |
در مصرع اوّل این شعر، ترکیب «آغوش زمین» استعارهی مکنیه است. در مصرع سوم عبارت «از خواب برخاستن گل بنفشه» هم نوعی استعارهی انسان مدارانه یا جاندار انگاری را تشکیل
میدهد.
آن روز زمین سیاه پوشید پر بود دلش زغصّه و درد انگار که چشم آسمان هم در سوگ بهار گریه میکرد (همان، ص ۲۰) |
در این شعر ترکیب اضافی «چشم آسمان» که اضافهی استعاری میباشد، استعارهی مکنیه است. هر چند در کل شعر نوعی جاندار انگاری را به وضوح حس میکنیم. سیاه پوشیدن زمین، گریه کردن چشم آسمان، دل زمین از غصّه پر بودن، همه نوعی بیان استعاره است.
تشخیص در شعر کودک
بیگمان یکی از زیباترین و پرکاربردترین گونه های صورتهای خیال در شعر فارسی، تشخیص است؛ یعنی ذهن شاعر با نیروی تخیّل خویش به هر چیز بی جان ، حرکت و زندگی میبخشد و همه چیز در برابر چشمان شاعر زنده است. «در دنیای کودکان، شخصیت بخشیدن به اشیاء از یک جایگاه والایی برخوردار است و جدای بعد هنری آن، تشخیص دراذهان کودکان از دیدگاه روانشناختی، نیز قابل بررسی است ومربوط به مراحل رشد کودک میباشد وهرچقدر کودک، از نظر سنی و عقلی رشد بیشتری می یابد میزان و بسامد کاربرد تشخیص در گفتاراو کمتر می شود.» ( علی پور، ۱۳۸۳، ص ۱۲۴)
به طور کلّی جاندار پنداری از خصوصیات بارز کودکان است و کودکان با آن زندگی میکنند . کودک به راحتّی با درخت، دریا و عروسک و … صحبت میکند.حرفهای دلش را به عروسکش
میگوید و آن را رازدار خود میپندارد؛ بنابراین میبینیم که شاعران شعر کودک از این عنصر شعری بیشتر ازدیگر عناصر درسرودن شعر سود میجویند. اگر به خوبی شعرهای کودک را بررسی کنیم، میتوان گفت درهمهی سروده های گروه سنی کودک و حتّی نوجوان، تشخیص جایگاه خوبی دارد واین یکی از ویژگیهای خوب شعر کودک است و نشان میدهد که دنیای کودکان خیالانگیزتر از دنیای بزرگسالان است؛ همانند:
من کنار شیشه هستم میزند باران صدایم مینشیند توی ایوان شعر میخواند برایم |