اهداف اصلی مؤسسه توسعه صنایع کوچک و متوسط مالزی عبارتند از:
-
- گسترش و حمایت از ایجاد بنگاههای کوچک و متوسط پیشرفته مخصوصاً در مناطق کمتر توسعه یافته.
- حمایت و پشتیبانی از بنگاههای کوچک و متوسط و تلاش برای ارتقای سطح کارایی و بهبود جایگاه رقابتی آن ها به گونه ای که بتوانند کالاها و خدمات با کیفیت بالا و با ارزش افزوده زیاد با هدف عرضه به بازارهای جهانی تولید کنند.
مهمترین فعالیتها و اقداماتی که مؤسسه توسعه صنایع کوچک و متوسط در مالزی انجام میدهد عبارتند از:
– هماهنگ ساختن فعالیتهایی که برای توسعه بنگاه های کوچک و متوسط در مالزی صورت میگیرد.
– فراهم کردن حمایتهای فنی و خدمات مشاوره ای مدیریت برای بنگاه های کوچک و متوسط.
– تشویق بنگاه های کوچک و متوسط به ایجاد پیوندهای صنعتی با شرکتهای بزرگ داخلی و حتی شرکتهای چندملیتی.
– هماهنگ کردن و نظارت بر کمکهای مالی که در اختیار بنگاه های کوچک و متوسط قرار میگیرد.
– همکاری با سایر نهادهای داخلی و بینالمللی که در زمینه توسعه بنگاههای کوچک و متوسط فعالیت میکنند (سازمان مدیریت صنعتی، ۱۳۸۲).
۲-۷٫ راهبردهای مناسب دولت ها از صنایع کوچک و متوسط به منظور توسعه صادرات (بشیری، ۱۳۸۷).:
۱٫ وام و اعتبارات:کمک به بنگاه های کوچک و متوسط برای دستیابی به سرمایه، شاید یکی از بارزترین فعالیت های مالکان و مدیران این بنگاه ها باشد، صاحبان این بنگاه ها نیاز مالی به سرمایه دارند، چون به طور عمده کسانی هستند که توان مالی اندکی دارند.
۲٫ فناوری: به طور معمول مراکز مسئول بنگاه های کوچک و متوسط بر کاربرد فناوری در اینگونه بنگاه ها تأکید دارند، گاه در مفاد قانونی درج می شود و گاه بانک ها در برابر نو کردن ماشین آلات کاربرد فناوری جدید وام پرداخت میکنند.
۳٫ خدمات مشاوره ای: بسیاری از این مراکز دست به کار ارائه رایگان اینگونه خدمات در زمینههای مدیریت، امور مالی، فعالیت های تجاری، بازاریابی و حتی تدوین طرح توجیه شده اند و از این راه می کوشند بنگاه های مذبور را تقویت کنند.
۴٫ حمایت های اطلاعاتی: علاوه بر خدمات مشاوره ای، مراکز مذبور در قالب اطلاع رسانی دست به حمایت های اطلاعاتی هم میزنند که این اطلاعات به طور کلی شامل وضعیت تجاری، مدیریتی و فنی می شود.
۵٫ ظرفیت سازی علمی: در شماری از کشورها برنامه هایی تنظیم و اجرا می شود که در غالب آن ها، میان بنگاه های کوچک و متوسط از یک سو و مراکز علمی از سوی دیگر تعامل برقرار میگردد.
۶٫ ایجاد تسهیلات برای تأسيس بنگاه ها: چون در اثر نوسان های بازار، به طور معمول بسیاری از بنگاه های کوچک و متوسط ورشکست شده از دور فعالیت خارج میشوند، در برخی از کشورها، مقررات دست و پا گیر تأسيس و انحلال بنگاه ها برداشته شده است و در حقیقت در این کشورها تلاش شده تا موانع ورود به بازار و خروج از آن در حد امکان برداشته شود (بشیری، ۱۳۸۷).
۲-۸ . راهبردهای درون بنگاهی مناسب برای توسعه صادرات SMEs
با عنایت به چارچوب مطالعه و پیشینه مورد بررسی، میتوان مؤلفه های درون سازمانی مؤثر بر رقابت پذیری بنگاه و مؤلفه های تشکیل دهنده رقابت پذیری بنگاه را به شرح زیر جمع بندی نمود.
مؤلفه های مؤثر درون سازمانی: ساختار سازمانی (تمرکز، پیچیدگی، رسمیت، تخصص گرایی و …)، استراتژی (مبنایی برای تحقق اهداف سازمان، بر مبنای پیشبینی تحولات محیطی و ایجاد مسئولیت و تعهد برای سازمان)، سیستم (سیستم بودجه بندی، سیستم آموزش کارکنان و سیستم حسابداری)، سبک مدیریت (الگوی واقعی از عملیات مدیران، مشخص کننده اولویتها و تأثیر شگرف بر عملکرد سازمان)، کارکنان (تفکرات و باورها، مهارت، دانش و تخصص و رضایت کارکنان)، فرهنگ (ارزشهای مشترک، جریان، تقسیم و تسهیم اطلاعات و واکنش نسبت به تغییر). منابع انسانی، تحقیق و توسعه مالی، سازمانی، بازاریابی و بهرهوری، درجه حساسیت به فرهنگ مشتریان، ارتباطات برون سازمانی، ائتلاف و همکاری با شرکتهای دیگر پنج نیروی ساختار صنعت طراحی و توسعه محصول، تولید و توسعه منابع انسانی، درونی سازی، برونی سازی و رهبری دانش، انتخاب دانش و ایجاد دانش نوآوری، برنامه ریزی و بودجه بندی، گرایش بلندمدت، ارتباطات ارزشمند با مشتری، ارزش در نظر سهامداران و توانایی عمل و عکس العمل، نوآوری، محصولات جدید و نوآورانه تصمیمات ساختار تولیدی، تصمیمات فراساختاری تولیدی، تصمیمات منابع انسانی تولیدی، رویه ها، رضایت مشتری و مشارکت کارکنان، رفتار و نگرش، فرهنگ، یادگیری سازمانی و تصویرسازی، مدیریت دانش رقابتی، ویژگیهای شخصیتی کارکنان، تحول افراد، مهارت کارکنان، مهارت مدیران، اولویتهای قرابتی تولید و فراساختاری استراتژیک، وجود استراتژی تولید همخوان با استراتژی کسب و کار، رقابت پذیری، بهبود تصور کالا؛ محصول اکولوژیک و مدیریت محیط زیست و سیستم های مدیریتی.
مؤلفه های تشکیل دهنده رقابت پذیری بنگاه: ارزش در نظر مشتریان، اثر بازار و فرهنگ متوازن و عملیات ناب، عملکرد عینی و عملکرد ذهنی، قیمت رقابتی، تعریف کالا و مفهوم سازی بر مبنای بازار، درک مشتریان، ثبات تصور از مارک، کاهش هزینه ها، برآوردن انتظارات مشتریان، ارتباطات ارزشمند با مشتری، سازگاری و تطابق در آمیخته بازاریابی، محصول و خدمات با کیفیت، صرفه ناشی از مقیاس، عملکرد، دانش از رقبا و دانش از بازار، شهرت، توسعه دانش، فناوری، سازمان یادگیرنده و به کارگیری فناوری اطلاعات، فروش سهم بازار، سودآوری، تعادل، احتمال افزایش فشار رقابتی، احتمال دستیابی به یک مزیت رقابتی پایدار، احتمال دستیابی به سطوح بالاتری از ترجیحات مصرف کننده محلی، تمرکز بر رضایت مشتری، ترفیع، مارک تجاری، مکان، اندازه، چشم داشت جهانی، سرمایه گذاری داخلی انعطاف پذیری، درجه انطباق پذیری با تغییرات محیطی و مزیت های ناشی از آمیخته بازاریابی، سرمایه ضروری و محافظت از سرمایههای سازمان بازاریابی و برنامه بازاریابی، عملکرد تجاری، عملکرد مالی، بازارگرایی، اثربخشی برنامه ریزی استراتژیک و اثر بخشی بازاریابی مدیریت استراتژیک، تفکر استراتژیک، انسجام استراتژی بازاریابی و سازمانی، بازاریابی اکولوژیک، سهم بازار، خدمات مشتری، رضایت مشتری، تنوع محصول، سودآوری، بازگشت سرمایه، زمان تحویل به موقع، کیفیت تولید، زمان توسعه محصول، تعداد محصولات جدید، میانگین هزینه تولید واحد، هزینه مواد و سربار، زمان خط تولید، زمان تعویض تجهیزات، زمان تغییر رویهآموزشها، گردش موجودی انبار، کیفیت تأمین کننده، رضایت کارکنان، بهره وری کارکنان، ایمنی محل کار، مصرف انرژی، قابلیت بازیافت محصول، قابلیت بازیافت اضافات محصول (ناطق، نیاکان، ۱۳۸۸).
۲-۹٫ موانع صادراتی SMEs
موانع ارائه شده در این بخش از لوندیو[۱۲] (۲۰۰۴) اقتباس شده اند که در ادامه به بررسی هر یک می پردازیم:
۲-۹-۱٫ موانع داخلی