قصه ها به کودکان فرصتی میدهد که خیالبافی هایشان را بیان کنند و موقعیت های متضاد را بررسی کنند و آن ها را قادر میسازد به مسائل و احساس های مهم بپردازند . کودکان از راه تغییر و تبدیل قصه ها و حکایت ها تشخیص میدهند که تا چه اندازه میتوانند تغییر کنند و درباره ی روایت های خود احساس به دست آورند و مسئولیت قصه های خود را بپذیرند . داستان سرایی ابزاری حساس برای فهم افکار کودکان و شناسایی گرایش های آنان و کمک به آن ها برای درک دقیق تر جهان پیرامون خود است . قصه گویی به کودکان کمک میکند وقایع چاره ناپذیر را شناسایی کنند .
برای مثال کودک بیماری که باید به بیمارستان برود احساس بهتری پیدا میکند . قصه گویی همچنین به کودکان در فهم این نکته کمک میکند که دیگران نیز تجربه هایی همانند حوادث زندگی او دارند . مثلا کودکانی که در معرض سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند هنگامی که می فهمند کودکان دیگر احساس مشابهی با آن ها دارند احساس بهتری پیدا میکنند . کودکان این موضوع را با خواندن قصه هایی می فهمند که با شخصیت های آن ها تجارب مشابهی داشته اند . بنابرین در قصه گویی کودکان از اینجا و اکنون رها میشوند و فراتر از آنچه می بینند و در دسترس است گام بر می دارند (پارکر و اشر[۱۵] ۱۹۹۳ ).
۲-۱-۳-کاربردهای روانشناختی قصه
رویکردهای داستانی برای درک رفتار انسان طی سالهای اخیر در حوزه های مختلف روانشناسی فراگیر شده است . تغییر دادن افکار انسان به مثابه ی نمونه هایی از بسط داستانها تلویحات گسترده ای را برای بسیاری از قلمروهای روانشناسی هم در سطح نظری و هم در سطح پژوهش در بر داشته است . برای مثال رشد هویت به صورت شاخصی از ساختن قصه های زندگی قلمداد می شود و آسیب شناسی نمونه ای از قصه های زندگی است که از مسیر اصلی خارج شده است و روان درمانی تمرینی برای ترمیم و بازسازی قصه های زندگی تلقی می شود. (رابین دویر بوث کیم بورگس و رز[۱۶] ۲۰۰۴).
قصه درمانی با فرضیه های پسامدرنیسم یا فرانوگرایی همخوانی دارد . پسامدرنیسم از این باور حمایت میکند که هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد بلکه به دیدگاه ما بستگی دارد . در دنیای فرانوگرایی قصه و داستان فضای آزادی برای عمل کردن به حساب میآیند .
به همان سادگی که داستان فرصتی برای ابتکار عمل دوباره فراهم می آورد قصه گو نکاتی را در مییابد که در تجربه های شخصی او در پیوند داستانش با داستانهای دیگران و نیز در پیوند داستانش با داستانهای بزرگتری از فرهنگ و انسانیت ریشه دارد درک اینکه همه ی ما شخصیت هایی در داستان یکدیگر هستیم و این داستان ها ما را در عمل پیش میبرند . به همین دلیل است که رویکردهای داستانی به روان درمانی بر این نکته تأکید دارند که قصه ها در چگونگی رفتار و واقعیت های ما نقش مؤثری ایفا میکنند . (وان[۱۷] ۲۰۰۵).
مروری بر ادبیات موضوع نشان میدهد که رویکردهای داستانی در روانشناسی تاکنون بر چند محور زیر متمرکز بوده اند:
الف: استفاده از قصه ها به مثابه ی یک فن درمانی در روان درمانی فردی و خانوادگی ب: استفاده از قصه به عنوان ابزار تشخیصی
ج:استفاده از قصه در حکم روشی برای آموزش و پرورش تواناییهای کودکان. (سیلور[۱۸] ۲۰۰۷).
قصه گویی به مثابه ی یک ابزار یادگیری توانایی برقراری رابطه بین افکار و احساسات را به شیوه ای قابل فهم افزایش میدهد . فارست[۱۹]۲۰۰۴( به نقل از بالفور[۲۰] ۲۰۰۵). کاتاناچ (۱۹۹۲ به نقل از مک[۲۱] ۲۰۰۲) بر این باور است هویت از راه بازگو کردن تجربه ها شکل میگیرد و در مورد کودکانی که در زندگی حادثه یا مشکلاتی را تجربه کردند قصه گویی را به همراه بازی درمانی توصیه میکنند تا به عنوان بستر مناسب به بیان و راهنمایی و اصلاح تجربه ها کمک کند . افراد در جهان از راه مجموعه ای از قصه هایی که آن ها در روابطشان با دیگران به تصویر می کشند در عملکردهایشان راهنمایی میشوند . قصه گویی یکی از بهترین شیوه ها در مشاوره با کودکان است به طوری که آن ها میتوانند با احساسات و افکار و رفتارهایی مقابله کنند که هنوز نمی توانند با مشاوره به طور مستقیم درباره ی آن ها صحبت کنند . قصه همچنین در کودکان برای تشخیص پیامدهای احتمالی رفتارشان مفید است . قصه گویی یکی از کارکردهای روانشناختی پایه است . همه ی افراد تجربه هایشان را به شکلی از قصه ها سازمان میدهند تا به این ترتیب به رویدادها معنی داده و در خصوص موقعیت هایی که پیش خواهد آمد پیشبینی کرده و فعالیت هایشان را هدایت کنند . بنابرین قصه های شخصی بخشی از قصه مشترک زندگی انسان در یک بافت فرهنگی تلقی میشوند از این رو درمانگران از این قصه ها به عنوان روش مفید در کارهای بالینی استفاده میکنند. (اورتکات[۲۲] ۲۰۰۲).
در سالهای اخیر اهمیت قصه گویی کودکان در رشد مهارت های مباحثه و گفتگو به وضوح مورد توجه قرار گرفته است (رولینز ، کاه، آبلیس[۲۳] ۲۰۰۰ به نقل از اورتکات ۲۰۰۲). کودکان رویداد زندگی شان را در درون قصه هایی که میسازند می گنجانند این قصه ها درمانگران را به درک بیشتر مشکلات روانشناختی آن ها از جمله مشکلات خانواده هایشان هدایت میکنند و مضامین روانشناختی را برای گفتگو درمانی با کودک فراهم میکند (لارنر[۲۴] ۱۹۹۶ به نقل از اورتکات ۲۰۰۲). با بهره گرفتن از رویکردهای قصه می توان به کودکان و نوجوانان کمک کرد تا زندگی مثبتی برای خودشان بسازند قصه هایی که بر شکل گیری هویت آن ها تاثیر مثبت دارد . همچنین قصه های افراد درباره ی خودشان میتواند بیانگر مشکلات روانی آن ها باشد و در واقع این قصه ها بیانگر موضوعاتی است که برای آن ها اهمیت دارد . قصه درمانی مبتنی بر این فرض است که ما نمی توانیم واقعیت عینی را بشناسیم . تمام دانسته های ما مستلزم یک کارکرد تصویری است . قصه درمانی بر تجربه ی زندگی متمرکز است . قصه ها بازنمایی ساده ی رویدادهای زندگی نیستند بلکه آن ها ما را میسازند و به زندگی و روابط شکل میدهند و افراد را یاری میدهند تا به تجربه هایشان معنی و مفهوم ببخشند . قصه ها عمدتاً از راه زبان و تعامل های اجتماعی و تاریخی خاصی انتقال پیدا میکنند (براون و آگاستا اسکات ۲۰۰۳[۲۵] به نقل از رابین ۲۰۰۵).در به کار گیری رویکرد قصه درمانی در روان درمانی خانواده و کودک می بایست به زمینههای فرهنگی و اینکه ضرورت دارد این رویکرد ماهیت بین فرهنگی پیدا کند تا با شرایط جهان امروزی انطباق یابند توجه داشت . در واقع تفاوت های فرهنگی در مهارت های قصه سازی کودکان و نیز دو عامل سن و پایگاه اقتصادی و اجتماعی بر تواناییهای کودکان در ارزیابی قصه های شخصی و ساختگی تاثیر گذار است به طوری که گرایش های تاریخی و فرهنگی موجود در پژوهش های روان شناختی و ادبی از این فرضیه حمایت میکنند که حافظه ی خود شرح حال نگاری شخصی از نظر کارکردی و ساختاری تحت تاثیر افسانه های فرهنگی و قصه های اجتماعی قرار دارد و اینکه میزان تأکید نسبی در بافت اجتماعی و فرهنگی مختلف بر خویشتن می شود بر حالت و کارکرد حافظه ی خود شرح حال نگاری افراد تاثیر میگذارد (نلسون[۲۶] ۲۰۰۳ به نقل از رابین[۲۷] ).