۲-اشتغال ذهنی جنسی: تمایل به تفکر بیش از حد در مورد مسائل جنسی.
۳-کنترل جنسی درونی: اعتقاد به اینکه ابعاد جنسی زندگی فرد تحت کنترل شخصی خود فرد هستند.
۴-آگاهی جنسی: تمایل فرد به تفکر و اندیشه در مورد طبیعت مسائل جنسی.
۵-انگیزش جنسی: تمایل به درگیر شدن در یک رابطه جنسی.
۶-اضطراب جنسی: احساس تنش، راحت نبودن، و اضطراب فرد در مورد ابعاد جنسی زندگی.
۷-قاطعیت جنسی: تمایل به قاطعیت در روابط جنسی.
۸-افسردگی جنسی: تجربه فرد از احساس غمگینی، ناراحتی، و افسردگی در مورد زندگی جنسی اش.
۹-کنترل جنسی بیرونی: اعتقاد فرد به اینکه مسائل جنسی اش تحت تاثیر چیزهایی خارج از کنترل وی قرار دارند.
۱۰-نظارت جنسی: تمایل فردآگاهی از تاثیری که مسائل جنسی زندگی اش بردیگران میگذارد.
۱۱-ترس از رابطه جنسی: ترس از ایجاد رابطه جنسی با فرد دیگر.
۱۲-رضایت جنسی: تمایل فرد به اینکه از ابعاد زندگی جنسی اش به حد زیادی رضایت داشته باشد(اسنل و همکاران، ۱۹۹۳).
۱-۵-۲-تعاریف عملیاتی
۱-تعریف عملیاتی رضایت زناشویی:عبارت از نمره هر آزمودنی در پاسخ به سوالات آزمون رضایت زناشویی اینریچ است که در این تحقیق برای سنجش رضایت زناشویی به کار رفته است . و نمره بالاتر نشانه رضایت بیشتر و بر عکس.
۲-تعریف عملیاتی مهارتهای ارتباطی: عبارت از نمره هر آزمودنی در پاسخ به سوالات آزمون مهارتهای ارتباطی است که در این تحقیق برای سنجش مهارتهای ارتباطی به کار رفته است . و نمره بالاتر نشانه مهارت ارتباطی بیشتر و بر عکس.
۳-تعریف عملیاتی مؤلفه های جنسی: عبارت از نمره هر آزمودنی در پاسخ به سوالات آزمون مؤلفه های جنسی(MSQ) است که در این تحقیق برای سنجش مؤلفه های جنسی به کار رفته است
فصل دوم:
پیشینه پژوهش
۲-۱- مقدمه
ازدواج مقدس ترین و پیچیده ترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع، عمیق و هدف های متعددی دارد. بی شک هیچ نابهنجاری عاطفی و اجتماعی که از تأثیر خانواده فارغ باشد وجود ندارد. افلاطون می گفت برای آنکه جمهوری خوب سازمان یابد باید قوانین اصلی آن قوانینی باشد که رابطه زناشویی را سامان بخشد(دانش ،۱۳۸۴ به نقل ازاکبری،۱۳۹۱)
اگر جامعه ای از خانواده های سالم و متعادل برخوردار نباشد، نمی تواند ادعای سلامتی کند. خانواده هایی که در آن زن و شوهر با هم تفاهم دارند و از زندگی احساس رضایت میکنند کارکرد مناسب تری داشته و نقش خود را بهتر ایفا میکنند. رضایت زناشویی یکی از عوامی پیشرفت و دست یابی به اهداف زندگی است ( بخشی و همکاران،۱۳۸۶). رضایت زناشویی عبارت است از وجود یک رابطه دوستانه همراه با حس تفاهم و درک یکدیگر، وجود یک تعادل منطقی بین نیازهای مادی و معنوی زوجین . رضایت زناشویی در خانواده مهمترین رکن سلامت روانی افراد خانواده است(کجباف، ۱۳۸۳).
رضایت زناشویی نشانگر استحکام و کارایی نظام خانواده است. خانواده و جامعه سالم از پیوند های آگاهانه و ارتباط سالم و بالنده زوجین شکل میگیرد. چنانچه پایه خانواده از استحکام لازم برخوردار نباشد تبعات منفی آن نه تنها برای خانواده بلکه برای کل جامعه خواهد بود(ابراهیمی،۱۳۸۷). رضایت زناشویی کیفیتی است که از عوامل متعدی تاثیر می پذیرد از جمله: عوامل روانی- شخصیتی، اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی. در میان مجموعه ی این عوامل تعامل زناشویی گاه از عواملی نظیر بیماریهای جسمانی و وضعیت حاد زیستی تاثیر می پذیرد و موجب می شود فرد نیازی فزاینده برای تکیه کردن به همسر خویش در انجام مسائل خود احساس کند. این پدیده قطعا” احساس دلتنگی و به دنبال ان هیجان پذیری و برافروختگی سریع را به بار خواهد آورد. از آنجا که رابطه ی جسم و روان رابطه ای متقابل و دوسویه است، قطعا” در اغلب موارد اختلال در عملکرد زیستی- فیزیولوژیکی بر تعادل روانی و تعامل اجتماعی تاثیر مخرب خواهد داشت. در مورد روابط خانوادگی، این وضعیت موجب درک نکردن طبیعت و وضعیت روان شناختی همدیگر می شود. در چنین شرایطی تصمیم گیری و قضاوت تحت تاثیر احساس خواهد بود نه خرد و در نتیجه بعضا” بروز مشاجرات و اختلافاتی در روابط زوجین به بار خواهد آورد. بنابرین در نظر گرفتن وضعیت جسمانی و شرایط فیزیولوژیکی همسران در چهارچوب تعاملات زناشویی ، اهمیت داشته و بررسی و توجه بیشتری را ایجاب میکند(دنفورث،۲۰۰۴ به نقل ازاکبری و همکاران ،۱۳۹۱).
۲-۲- مفاهیم نظری رضایت زناشویی
از نظر اسپانیر و لیوایس[۹] رضایت زناشویی حالتی از رضایت مندی در ازدواج است که به وسیله ی ادراک درون فردی (واکنش تجربه شده درونی ) یا یک ادراک بین شخصی ( سازش بین انتظارات یکی و رفتار دیگری ) تعریف می شود، تمرکز رضایت زناشویی به احتمال زیاد، بر رضایتمندی از فرصت ها، تصمیم گیریها درآمد، سبک زندگی، ارتباط، رابطه ی جنسی یا دوستان است (به نقل از تبریزی و همکاران، ۱۳۸۵).
رضایت زناشویی حالتی است که طیّ آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و رضایت دارند (سینها و ماکرجی[۱۰]۱، ۱۹۹۱ به نقل از میر احمدی زاده و همکاران، ۱۳۸۲).
و ینچ[۱۱]۲ و همکاران او (۱۹۷۴) معتقدند که رضایت زناشویی انطباق بین وضعیّت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی محقق میگردد که وضعیت موجود در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار فرد منطبق باشد.
هم چنین الیس[۱۲]۳ بیان میکند که رضایت زناشویی احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسّط زن یا شوهر است هنگامی که همه جنبههای ازدواج شان را در نظر می گیرند (سلیمانیان، ۱۳۷۳).
رضایت زناشویی فرآیندی است که در طول زندگی زوجین به وجود میآید؛ زیرا لازمه آن، انطباق سلیقه ها، شناخت ویژگیهای شخصیتی، ایجاد قواعد رفتاری و شکلگیری الگوهای مراودهای است. (خدابخش احمدی و همکاران ،۱۳۸۰).
رضایتمندی زناشویی را می توان نتیجه خرسندی عمومی از زندگی مشترک، رضایت از روابط جنسی و رضایتمندی عاطفی و هیجانی دانست(شاکریان و همکاران، ۱۳۸۹).
دونلان و همکاران[۱۳] با اشاره به تحقیقات متعدد انجام شده، بر این نکته تأکید دارند که رضایت زناشویی بیش از همه، از ویژگیهای شخصیتی زوجین متأثر است (دونالان، کانگر، براینت، ۲۰۰۴).
اکستی [۱۴]مینویسد:در الگوی تبادل اجتماعی رضایت زناشویی به این صورت تعریف شده است.وجود ارتباط بین آنچه فرد در زندگی زناشویی انتظار دارد و آنچه در واقع امر در زندگی تجربه میکند (الماسی ،خبیری، فراهانی ،حمایت طلب،۱۳۸۹).
اولسون و همکاران[۱۵] معتقدند سه زمینه کلی رضایتمندی که به یکدیگر وابسته اند عبارتند از: رضایت افراد از ازدواجشان، رضایت از زندگی زناشویی و بهطور کلی رضایت از زندگی(اولسون و همکاران،۱۹۸۹به نقل از الماسی و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۳-رضایت زناشویی