عوامل فیزیکی-زیستی
عوامل فیزیکی-زیستی (بیوفیزیولوژی) در مصرف یا سوء مصرف مواد، به ویژه در مصرف الکل و وابستگی به آن دخیل هستند. برخی از مطالعات پژوهشی، ارتباط ترکیب ژنتیکی را در رفتارهای سوء مصرف مواد مورد بررسی قرار دادهاند. بیشتر این مطالعات تأکید کردهاند که عوامل بیوفیزیولوژی، نقش مهمی در مصرف/سوء مصرف در آمریکایی های آسیایی تبار داشته است (چن، ۲۰۰۳). پاسخ سریع واکنش فیزیولوژیکی اصلی بود که در برخی مطالعات تأثیر چگونگی عوامل فیزیولوژیکی در رفتارهای مصرف/سوء مصرف کننده مواد را مورد پژوهش و توجه قرار گرفت. پژوهش نشان داد که پاسخ سریع از طریق آنزیم ALDH ایجاد می شود (ماتسویوشی[۴۸]، ۲۰۰۱). ALDH آنزیمی است که سوخت و ساز الکل را شامل می شود. برخی افراد با نژاد آسیایی، تنوعی در ALDH دارند. ما متوجه شدیم که در این افراد الکل اسید استیک[۴۹]، در طی سوخت و ساز الکل به کندی برطرف می شود. بنابرین، احتمال بیشتری دارد که واکنش های فیزیولوژیکی به الکل داشته باشند (لوزاک[۵۰] و همکاران، ۲۰۰۲).
در پژوهشی رابطه بین ALDHو انتظارات الکل را مورد مطالعه قرار گرفت که این دو عامل چگونه با مصرف الکل در بین آمریکایی های آسیایی تبار همبستگی دارد. نتایج نشان داد که بزرگسالان با ALDH، که الکل کمتری می نوشیدند، انتظارات و تمایل شان به مصرف الکل کمتر وجود داشت (مککارتی[۵۱]و همکاران، ۲۰۰۰). داده ها همچنین نشان میدهد که مشروب خواری مشکل آفرین انسان ها، در خانواده ها تداوم مییابد، که حاکی از وجود مؤلفه ژنتیکی است (اما با عوامل اجتماعی هم هماهنگ است). چندین مطالعه نشان دادهاند که نرخ سوء مصرف یا وابستگی به الکل در میان خویشاوندان و فرزندان مشروب خوران مشکل آفرین بالاتر از حدی است که انتظار می رود (کرینگ[۵۲]، دیوسیون[۵۳]، نیل و جانسون[۵۴]، ۲۰۰۷؛ ترجمه شمسی پور، ۱۳۸۸). تحقیقات انجام شده بر روی دوقلوها نشان داده که میزان همگامی سوء استفاده از الکل در دوقلوهای همسان و غیر همسان به ترتیب۵۴% و ۲% است. این موضوع دلالت بر یک عنصر ژنتیکی قوی در سوء استفاده از الکل دارد (دیوی، ۲۰۰۸؛ ترجمه گنجی، ۱۳۸۹).
علاوه بر این، مطالعات خانواده نشان میدهد که خویشاوندان سوء مصرف کنندگان مواد، نه فقط در معرض خطر بالاتر سوء مصرف مواد قرار دارند، بلکه در معرض خطر بیشتری نسبت به مواد دیگر هستند. به طور کلی مصرف شدید یا سوء مصرف ماری جوانا (کندلر[۵۵] و پری اسکات[۵۶]، ۱۹۹۹) و سوء مصرف دارو (تسوآنگ[۵۷] و همکاران، ۱۹۹۸) همگامی بیشتری در میان دوقلوهای همسان نسبت به دوقلوهای ناهمسان نشان داده است. پژوهش هایی که بر روی دوقلوهای انسانی انجام شده نشان داد که پیش آمادگیهای سوء مصرف و وابستگی به مواد نیز میتواند به شکل ارثی منتقل شود (کومر، ۲۰۰۶).
عوامل روان شناختی
عوامل روان شناختی نظیر سلامت روانی و موضوعات سازگاری، میتواند نقش محوری در سوء مصرف مواد داشته باشند. در مطالعه ای که چاین، لای، و روس[۵۸] (۱۹۹۱) بر روی آمریکایی های آسیایی تبار انجام دادند، نتیجه گرفته اند که انزوای اجتماعی و مشکلات خانوادگی از جمله عوامل اصلی در روی آوردن به مصرف الکل در میان برخی از کارگران رستوران که آمریکایی آسیایی تبار بود.
دآوانزو[۵۹]، فری[۶۰] و فرومن[۶۱] (۱۹۹۴) با گروهی از زنان کامبوجی مصاحبه کردند و متوجه شدند که بیشتر از ۵۸% از نمونه که مصرف مواد داشتند به عنوان خود درمانی[۶۲]، برای سازگاری با استرس، فراموش کردن مشکلات و پرداختن به ناراحتی های فیزیکی بوده است. آمریکایی های آسیایی تبار، به طور کلی تقاضای کمک حرفه ای نمی کنند و تمایل دارند که مشکلاتشان را با خانواده، خودشان حل کنند و احتمالاً مصرف مواد را به عنوان یک روش خود درمانی به کار می گیرند (سو و سو[۶۳]، ۲۰۰۳). به طور کلی فرض بر این است که یکی از انگیزه های روان شناختی اصلی برای مصرف مواد، تغییر دادن خلق است-یعنی مصرف مواد به این دلیل تقویت می شود که خلق های مثبت را افزایش یا خلق های منفی را کاهش میدهد (کرینگ و همکاران، ۲۰۰۷).
پژوهشی نشان داده است که انتظارات مربوط به اثرات دارو- برای مثال، این باور که دارو جسارت و بی باکی را تحریک خواهد کرد و پاسخدهی جنسی را افزایش خواهد داد- به طور کلی افزایش مصرف دارو را پیشبینی میکند. پژوهش نیز، رابطه دوسویه ای بین انتظارات و مصرف الکل مطرح میکند. انتظارات مثبت، مصرف الکل را پیشبینی میکند. مصرف الکل به حفظ و تقویت انتظارات مثبت کمک میکند (شر[۶۴]، وود و راسکین[۶۵] ۱۹۹۶). اینکه شخص تصور میکند میکند یک داروی خاص چقدر زیان آور است و شیوع ادراک شده مصرف آن توسط دیگران، عواملی هستند که با مصرف دارو رابطه دارند. به طور کلی هر چه خطر ادراک شده یک دارو بیشتر باشد، احتمال مصرف آن کمتر خواهد بود (سام اچ سا[۶۶]، ۲۰۰۴).
عامل روانشناختی دیگر شخصیت است. شخصیت و سایر تفاوت های فردی میتواند به تبیین این موضوع کمک کند که چرا احتمال سوء مصرف یا وابسته شدن برخی از مردم به داروها بیشتر است. مطالعات مقطعی این ایده را تأیید میکند که افسردگی و اضطراب با شروع مصرف سیگار رابطه دارد، اما مطالعات طولی آینده نگر چنین رابطه ای را تأیید نمی کند (کاسل[۶۷] و همکاران، ۲۰۰۳). بین مصرف دارو و به طور کلی اختلال شخصیت جامعه رابطه ستیز پیدا شده است (بال[۶۸] و همکاران، ۱۹۹۴). علاوه بر این مصرف الکل با چند اختلال شخصیت همایند است که اختلال شخصیت جامعه ستیز در مورد مردان و اختلال شخصیت مرزی در مورد زنان بیش از همه قابل توجه اند (مورگن اشترن[۶۹] و همکاران، ۱۹۹۷). نافرمانی و سطوح بالای پرخاشگری نیز با سوء مصرف مواد رابطه دارد (اندرسون[۷۰]، مگنوسون[۷۱] و ونبرگ[۷۲]،۱۹۹۶). اختلال کاستی توجه/بیش فعالی (ADHD) و اختلال سلوک در کودکی نیز با مصرف دارو رابطه دارند (هچتمن[۷۳]، ویس[۷۴] و پرلمن[۷۵]، ۱۹۸۴).
عوامل خانوادگی