* سیستم بر پایه اندازه گیری ها و ارزیابی هایش به صورت مستمر بهبود یابد.
اصل ششم: بهبود مستمر[۶]
بهبود مستمر عملکرد سراسری سازمان باید یک هدف پایدار برای آن سازمان باشد. در این حالت قابلیت سازمانی بهبود یافته،مزیت عملکردی هر سازمان خواهد گردید و همترازی فعالیت های بهبود در تمامی سطوح سازمان به منظور تصمیم گیری راهبردی ایجاد خواهد گردید و در نهایت با اصل قراردادن بهبود مستمر در سازمان انعطاف برای واکنش در برابر فرصت ها پدید خواهد آمد.
به کارگیری اصل بهبود مستمر در سازمان عموما باعث میگردد که:
* یک رویکرد جامع و سازگار در تمام سازمان برای بهبود مستمر عملکرد بکارگرفته شود.
*منابع انسانی آشنا به روش ها و ابزار بهبود مستمر تامین گردد.
* بهبود مستمر در محصولات، فرایندها و سیستم ها یک هدف مشترک برای یکایک کارکنان سازمان تعریف گردد.
* مقاصدی برای هدایت و اقداماتی برای ردگیری بهبود مستمر ایجاد گردد.
* بهبود های صورت گرفته، تشخیص داده شده و تصدیق گردند.
اصل هفتم: تصمیم گیری بر مبنای واقعیت ها[۷]
در هر سازمان تصمیمات مؤثر بر مبنای تجزیه و تحلیل داده ها و و تولید اطلاعات میسر است. تصمیمات آگاهانه، افزایش توانایی برای اثبات اثربخشی تصمیمات گذشته بر مبنای مراجع و سوابق واقعی و همچنین افزایش توانایی برای بازنگری، به چالش کشیدن و تغییر عقاید و تصمیمات از جمله مزایای به کارگیری اصل تصمیم گیری بر مبنای واقعیت ها است.
به کارگیری اصل تصمیم گیری بر مبنای واقعیت ها در سازمان عموما باعث میگردد که:
*از کفایت و دقت داده ها و اطلاعات اطمینان حاصل گردد.
*داده ها برای کسانی که به آن ها نیاز دارند در دسترس باشد.
*داده ها و اطلاعات با بهره گرفتن از روش های معتبر تجزیه و تحلیل شوند.
*تصمیم گیری و اقدامات اجرایی بر مبنای تجزیه و تحلیل واقعی در کنار تجارب و بصیرت صورت پذیرد.
اصل هشتم: ارتباط سودمند و دوطرفه با تامین کنندگان[۸]
سازمان و تامین کنندگان آن به یکدیگر وابسته هستند و رابطه سودمند و دو طرفه، توانایی هر دو را برای ایجاد ارزش افزایش میدهد. افزایش توانایی ایجاد ارزش برای هر دو طرف در نتیجه انعطاف و سرعت در پاسخگویی به تغییرات بازار یا نیازها و انتظارت مشتریان ایجاد میگردد و باعث بهینه نمودن هزینه ها و منابع خواهد گردید.
به کارگیری اصل ارتباط سودمند و دوطرفه با تامین کنندگان در سازمان عموما باعث میگردد که:
* ارتباطی متوازن بین ملاحظات کوتاه مدت و بلند مدت ایجاد گردد.
* تخصص ها و منابع بین یکدیگر به اشتراک گذاشته شود.
* تامین کنندگان کلیدی شناسایی و انتخاب گردند.
*ارتباطات شفاف و آشکار بر قرارگردد.
* اطلاعات و طرح های آینده به اشتراک گذاشته شود.
* تشریک مساعی در توسعه و بهبود فعالیت ها صورت گیرد.
*تامین کنندگان برای تشخیص بهبودها و موفقیت ها تشویق شده و دلگرم گردند.(رییسی و همکاران،۱۳۸۸).
۲-۱۶٫ نظریه پردازان کیفیت
نظریه پردازان زیادی در خصوص مقوله کیفیت و چگونگی اجرای آن در سازمان ها نقش داشته اند که همواره تلاش و جدیت آنان در خدمت به جامعه در مقطع زمانی مختلف مورد تقدیر و توجه کلیه ذینفعان این موضوع بوده است. در اینجا به شرح مختصری از دانشمندان و حامیان این اندیشه در تاریخ معاصر می پردازیم(صمدی،۱۳۹۰)
- ادوارد دمینگ
پروفسور ادوارد دمینگ که تئوری های حلقه کیفیت ،۱۴ نکته مدیریت ، سیستم دانش ژرف او شهرت جهانی پیدا کردهاست. از مشهور ترین علمای کیفیت است که در سال ۱۹۰۰ متولد و در سال ۱۹۸۲ درجه دکترای خود را در رشته ریاضی فیزیک کسب کرد.کارش را در بخش خدمات شروع کرد که با فنون نمونه گیری آماری عجین بود. و به تقلید از استادش شوارتز برای بالا بردن بهره وری کارهایش،از مفاهیم نمودارهای کنترل آماری بهره می جست.
اصول ۱۴ گانه ادوارد دمینگ
۱- ایجاد یک بینش ثابت که همه بتوانند در راستای آن حرکت کنند.در بلند مدت این دیدگاه میتواند تعالی پیدا کند، ولی تغییر های مکرر و پشت سر هم موجب سر در گمی کارکنان می شود. (داشتن برنامه های بلند مدت، میان مدت، کوتاه مدت)
۲- فلسفه های تازه را با تغییر زمان بپذیرید و هرگز مغرور کیفیت محصول موجود خود نباشید.
۳- بازرسی های مکرر کیفیت محصول را بالا نمی برد،فقط هزینه ها را افزایش میدهد.کنترل های آماری را در فرایند ها برقرار کنید.
۴- قویاً از اینکه تصمیم گیری هایتان بر اساس قیمت باشد دوری کنید ، یعنی با بهترین شرکت های خدماتی ارتباط بر قرار کنید.
۵- بهبود را به طور مستمر و تثبیت شده , طرح ریزی و به اجرا بگذارید.
۶- روش های آموزشی مدرن را بشناسید و به کار ببرید.از افرادی برای آموزش استفاده کنید که اشراف کامل داشته باشند و کارکنان را برای شغلی که از آن ها انتظار دارید پرورش دهید.
۷- روش های جدید سرپرستی را در مدیریت به کار بگیرید و کیفیت سر پرستان را بالا ببرید.
۸- ترس و وحشت را از شرکت دور کنید.
۹- هر مانعی که از کار آمدی تیمی بکاهد از میان بر دارید و همکاری نزدیک واحد ها را با هم دیگر تشویق کنید.
۱۰- برای توفیق کارکنان حدی تعریف نکنید بگذارید کارکنان خودشان حد خود را تعریف کنند.صرفاً حضور فیزیکی کارکنان در محل کار از اول وقت تا پایان وقت کافی نیست.
۱۱- روش های کاری را با استاندارد های تازه تغییر دهید.
۱۲- افتخار کارکنان را در کیفیت خدشه دار نکنید ،راه تثبیت شده به کارکنان احترام می بخشد.
۱۳- برنامه ای دقیق و حساب شده برای آموزش و توسعه اطلاعات نیروی کار فراهم آورید و آن ها را به یادگیری مهارت های جدید تشویق کنید.
۱۴- سازمان خود را طوری بسازید که بهبود مستمر همیشگی باشد و مدیران ارشد را مسئول اجرای این اصول کنید،که خود انجام دادهاند ، از دیگران بخواهند انجام دهند.
دمینگ ، بهبود فرایند ها و بهبود کیفیت را به طور مستقیم در افزایش بهره وری مؤثر میدانست.او بیان می داشت: بهبود فرایند،یکنواختی تولید را افزایش میدهد ، دوباره کاری،اشتباه،تلفات نیروی انسانی و زمان استفاده از ماشین و مواد را کاهش و در نتیجه ستاده رابا کمترین تلاش، افزایش میدهد.
دمینگ،کیفیت را ازجمله مسئولیت های مدیران ارشد شرکت هاو مؤسسات دانسته و آن را صرفا نتیجه کار انجام شده به وسیله کارکنان نمی داند وی می افزاید که فقط مدیران هستند که میتوانند با آموزش های لازم و تامین امکانات مالی مورد نیاز به هدف کیفیت، جامع عمل بپوشاند .ادوارد دمینگ در مورد ارتباط مشتری و کیفیت میگوید : کیفیت با مشتری آغاز و با مشتری پایان مییابد.
- ژوزف جوران
دکتر ژوزف جوران، در سال ۱۹۰۰ در کشور رومانی به دنیا آمد.در سال ۱۹۱۲ به همراه پدر و مادرش به ایالت متحده امریکا عزیمت کرد و در سال ۱۹۲۴ از دانشگاه مینه سوتا فارغ التحصیل شد.دکتر جوران در واحد بازرسی شرکت بل فعالیت داشت.وی در سال ۱۹۵۴ پس از دمینگ به ژاپن رفت.