۲-۴-۲-۲ کاهش برانگیختگی فیزیولوژیکی و هیجانی
حالات هیجانی و جسمی مثل اضطراب، استرس، برانگیختگی و حالات خلقی اطلاعاتی را درباره باورهای خود کارآمدی ایجاد میکنند. افراد میتوانند درجه شایستگی خود را با حالات هیجانی که به هنگام انجام یک کار تجربه میکنند ارزیابی کنند. بازتابهای هیجانی قوی در کار سرنخهای درباره موفقیت یا شکست خواهد داد. هنگامی که آن ها افکار منفی یا ترس را درباره قابلیتهای خود تجربه میکنند این بازتابهای خلقی میتواند خود کارآمدی را پایین آورده و به دنبال آن استرس و افسردگی به اطمینان آن ها از عدم کفایت خود کمک نماید. یکی از شیوه های افزایش باورهای خود کارآمدی بهبود وضعیت هیجانی و فیزیکی و کاهش هیجانات منفی است. چون افراد قابلیت دارند که از افکار و احساسات خودآگاه شوند. باورهای خود کارآمدی میتواند افزایشیافته و به طور قاطع حالات روانشناختی آن ها تحت تأثیر این موضوع است (کن و اسمیت و هلمز،۲۰۰۰، به نقل از شماعی زاده، ۱۳۸۴).
بندورا (۱۹۸۲) اشاره میکند که مردم وقتی بیشتر مستعد داشتن انتظار موفقیت هستند که به وسیله انگیختگی آزارنده احاطهشده باشند تا وقتی که دارای تنش بوده و از نظر احساسی آشفته باشند. در فعالیتهایی که مستلزم قوت و استقامت هستند مردم خستگی و دردهای خود را به صورت شاخصهایی از کارایی بدنی میبینند. (شولتز، ترجمه کریمی و همکاران، ۱۳۷۸).
۳-۴-۲-۲ تجارب جانشینی یا نیابتی
تجربه های جانشینی عبارتاند از مشاهده دیگران و گفتن این جمله به خویش که من هم میتوانم این کار را انجام دهم. دیدن افرادی که موفقیتآمیز عمل میکنند، احساس کارایی شخص را تقویت میکند، مخصوصاً اگر افرادی که آن ها را مشاهده میکنیم از نظر تواناییها مشابه خودمان بدانیم. در واقع میگوییم:” اگر آن ها میتوانند آن کار را انجام دهند، پس ما هم میتوانیم” در مقابل دیدن افرادی که شکست میخورند، میتواند کارایی شخصی ما را کم کند، بنابرین این الگوهای مؤثر تأثیر مهمی بر احساسهای کفایت و شایستگی ما دارند. این الگوها همچنین برای برخورد با موقعیتهای دشوار، راهبردها و روشهای مناسبی را به ما نشان میدهند (شارف، ترجمه فیروزبخت، ۱۳۸۱).
عواملی که میتواند الگو گیری را تحت تأثیر قرار دهند چه چیزهائی هستند؟ بندورا و همکاران (۱۹۸۶ و ۱۹۷۷، به نقل از شولتز، ترجمه کریمی و همکاران، ۱۳۷۸) سه عامل را شناسایی کردهاند که میتوانند الگو گیری را تحت تأثیر قرار دهند. ویژگیهای مشاهدهکننده و پیامهای پاداش بخش مربوط به رفتار.
۵-۲-۲ مراحل رشد خود کارآمدی (به نقل از شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳)
این مراحل عبارتاند از: ۱- کودکی ۲- نوجوانی ۳- بزرگسالی ۴- پیری که در اینجا به شرح هر یک میپردازیم:
۲-۵-۲-۲ کودکی
کارایی شخصی به تدریج رشد میکند. زمانی که کودکان میکوستند بر محیط فیزیکی و اجتماعیشان اعمال نفوذ کنند، پرورش کارایی شخصی را آغاز مینمایند. آن ها آموختن تواناییهایشان مثل مهارت جسمانی، مهارت اجتماعی و توانایی زبان را آغاز مینمایند. آن ها آموختن تواناییهایشان مثل مهارت جسمانی، مهارت اجتماعی و توانایی زبان را آغاز میکنند. این تواناییها تقریباً به طور مستمر بهکاربرده میشوند و عمدتاًً از طریق تاثیرشان بر والدین، و محیط عمل میکنند. به صورت ایده آل، والدین به فعالیتها و تلاشهای کودک خود برای برقراری رابطه پاسخ میدهند و محیط تحریک کنندهای را فراهم میآورند و اجازه آزادی رشد کاوش را به کودک میدهند.
این تجارب اولیه کارایی سازه برای پسرها و دخترها فرق میکنند. بررسیها نشان دادهاند که مردان دارای کارایی شخصی زیاد به هنگام کودکی روابط گرمی با پدران خود داشتهاند. مادران آن ها متوقع تر از پدرانشان بوده و سطوح بالای عملکرد و موفقیت را انتظار داشتند در مقابل، زنان دارای کارایی شخصی زیاد به هنگام کودکی برای سطوح بالای موفقیت از جانب پدر تحت فشار بوده (اشنی ویناد[۱۰]، ۱۹۹۵، نقل از زمانی، ۱۳۸۵).
زمانی که دنیای کودک تأثیر همشیرها، همسالان و بزرگسالان دیگر را میپذیرد، تأثیر والدین که در سالهای دوران کودکی بسیار مهم بودند، کاهش مییابد. معلمان از طریق تاثیرشان بر رشد تواناییهای شناختی مهارتهای مسئله گشایی که برای عملکرد کارآمد بزرگسالی حیاتی هستند، بر قضاوتهای کارایی شخصی اثر میگذارند.
۲-۵-۲-۲ نوجوانی
تجربیات انتقال نوجوانی شامل کنار آمدن با درخواستها و فشارها، از آگاهی جنسی گرفته تا انتخاب دانشگاه و شغل است. در هر موقعیتی که مستلزم سازگاری است، نوجوانان باید شایستگیهای جدید ارزیابیهای جدید از تواناییهایشان را ایجاد نمایند. بندورا خاطرنشان ساخت که موفقیت این مرحله انتقالی بین کودکی و بزرگسالی به سطح کارایی شخصی ایجادشده در طول سالهای کودکی بستگی دارد.
۳-۵-۲-۲ بزرگسالی
بندورا را به اوان بزرگسالی و سالهای میانه تقسیم کرد. اوان بزرگسالی مستلزم سازگاریهای بیشتر با مسائلی چون ازدواج، پدر و مادری و ارتقاء شغلی است. کارایی شغلی زیاد برای عملکرد موفق در این تکلیفها ضروری است. افرادی که کارایی شخصی کمی دارند، نمیتوانند با این موقعیتهای اجتماعی برخوردی شایسته داشته باشند و احتمالاً از عهده سازگاری بر نمیآیند.
سالهای میانی بزرگسالی نیز استرس زا هستند، به طوری که افراد زندگی خود را ارزیابی مجدد میکنند، با محدودیتهایشان مواجه میشوند، و احساس کارایی شخصی خود را تصریح مجدد مینمایند. افراد میانسال باید تواناییها، مهارتها و هدفهای خود را ارزیابی مجدد کنند و فرصتهای تازهای را برای رشد و بیان حال بیابند.
۴-۵-۲-۲ پیری
ارزشیابیهای کارایی شخصی در پیری دشوار است. تواناییهای جسمی و ذهنی رو به کاهش، بازنشستگی از کار فعال و کنارهگیری از زندگی اجتماعی، دور جدیدی از خود ارزیابی را میطلبد. پایین بودن خود کارآمدی میتواند به صورت نوعی پیشگویی کام بخش تأثیر بیشتری بر کارکرد جسمی و ذهنی بگذارد. اگر معتقد باشیم که دیگر کاری نمیتوانیم انجام دهیم، پس ممکن است حتی تلاش هم نکنیم به نظر بندورا، خود کارآمدی عامل مهمی در تعیین موقعیت یا شکست ما در سراسر عمر است.
۶-۲-۲ سنجش خود کارآمدی