پاسخ و واکنش دانشآموزان به متن میشود. بحثهای پی در پی داستان از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا در همین زمان است که دانشآموزان حوادث وشخصیتهای داستان را با تجربه های شخصی خود پیوند
میدهند. معلم، کتابدار یا درمانگر نقش تسهیلکننده دارد؛ یعنی با طرح سؤالهای «چرایی» به آنها در کسب بینش یاری میرساند.
۲-۳-۲. رابطه بین هنر کتابدرمانی و علم کتابدرمانی
بلوچ زراعتکار (۱۳۸۳)، تعریف جامعی از کتابدرمانی ارائه کرده است. او میگوید: کتابدرمانی، یعنی استفاده از مواد خواندنی گزیده، به عنوان مکمل درمان در پزشکی و روانپزشکی بالینی و نیز راهنمایی در حل مشکلات شخصی از طریق مطالعهی هدفدار. ایشان، با توجه به این تعریف رابطه بین علم کتابدرمانی و هنر کتابدرمانی را با مثالهایی بیان میکند.
در علم کتابدرمانی، آنچه بررسی میشود رابطه میان مطالعه، پزشکی و روانشناسی بالینی است و تا زمانیکه بیمار به دلیل مراقبتهای پزشکی، در مراکز درمانی تحت مداوا است، این رابطه ادامه دارد. علمی بودن کتابدرمانی، مستلزم مشارکت گستردهی کتابدار پزشکی و گروه درمانگر است.
در هنر کتابدرمانی، غیر از کتابدار پزشکی افراد دیگری مانند کتابداران مدارس، مشاوران، مددکاران اجتماعی و دیگر افراد علاقهمند به حل مشکلات شخصی دیگران، فردی را که از مراکز درمانی به محیط عادی اجتماع برگشته است، یاری میکنند و از هنر کتابدرمانی جهت ادامهی درمان وی استفاده میکنند.
به منظور آشکار کردن تفاوت میان علم کتابدرمانی و هنر کتابدرمانی، دو مثال برای این دو بیان میشود. نخست مثالی از کاربرد هنر کتابدرمانی ذکر میشود:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آقای اندرسون، از بازنشسته شدن میترسد. او تا به حال چندین بار در این مورد با کتابدار کتابخانهی عمومی صحبت کرده است. ترس از رسیدن روزی که باید محل کارش را پس از سی سال ترک کند، باعث کاهش وزن و بیخوابی او شده است. اندرسون با همسر و دیگر اعضای خانوادهاش هم مشکلاتی پیدا کرده است. او مجبور است برای حل این مشکلات مرتب با پزشک خانواده ملاقات کند ولی دکتر هیچ بیماری جسمیای را در وی تشخیص نمیدهد.
کتابدار کتابهای متعددی را میشناسد که ممکن است به او کمک کند تا سازگاری روانی[۴۱] بهتری با مسألهی بازنشستگی داشته باشد. همچنین، کتابدار در طی صحبت اندرسون متوجه شده است که او از شرکت در فعالیتهای پرتحرک[۴۲] لذت میبرد. اندرسون علاقهمند به ماهیگیری است و خانهی وی نیز نزدیک رودخانه قرار دارد.
کتابدار کتابهایی را دربارهی بازسازی برکههای ماهیگیری و صید ماهی آزاد، به اندرسون پیشنهاد کرده است. او به قدری اینکار را بیغرض انجام داده که اندرسون آرزو میکند کاش وقت زیادی برای کسب تجربه در این زمینه داشت.
پس از مطالعهی کتابهای پیشنهادی، تغییر بارزی در نگرش اندرسون پدید آمد. او به کتابدار گفت فروشگاهی در جادهای که محل رفتوآمد ماهیگیران است، میسازد و کسبوکار کوچکی در زمینهی خریدوفروش و تعمیر لوازم ماهیگیری ایجاد میکند. وی حتی به فکر ارائه خدمات راهنمایی ماهیگیران برای جهانگردان افتاد. اندرسون نقشههایش را عملی کرد و کار سودمندی به راه انداخت که باعث سرگرمی وی پس از بازنشستگی شد و پس از مدتی کاهش وزن و بیخوابیاش نیز برطرف شد.
این مثال، نمونهی عملی هنر کتابدرمانی است که کتابدار با توصیهی کتاب مناسب از نظر روانی و جسمی به فرد کمک میکند. نکتهی قابل توجه این است که توصیهی کتابها، در محیطی درمانی مانند بیمارستان صورت نگرفته است، بلکه کتابداری مجرب، در نقش مشاور خواننده[۴۳] و با بهره گرفتن از تشخیصی حیاتی[۴۴] و شناخت وسیعی از کتاب[۴۵]، آگاهی از نیاز مراجعهکنندهی دایم و شناخت شخصیت وی این کار را انجام داده بود.
در این جا، مثالی از کاربرد علم کتابدرمانی که مطالعهی موردی از جان پیرسن[۴۶] در مقالهای با عنوان «کتابدرمانی و روانشناسی بالینی» در مجلهی روندهای کتابداری[۴۷] ذکر میشود:
ریچارد، مردی ۳۲ ساله است که برای ترک اعتیاد روانی به دارویی که به خاطر درد پایش مصرف میکرد، به بیمارستان روانی مراجعه کرد. گرچه چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، ولی پزشکان نتوانستند هیچ علت بنیانی برای پادرد وی بیابند؛ در نتیجه شغلش را از دست داده بود.
چند روز پس از پذیرش در بیمارستان، نخستین آزمون رسمی روانشناسی از ریچارد گرفته شد. نکتهای که تعجب همه را برانگیخت، این بود که ریچارد سواد خواندن و نوشتن نداشت و تنها
میتوانست اسم خودش را بخواند و امضا کند. او بهگونهای رفتار کرده بود که دوستان، همکاران و حتی همسرش سالها از این مسأله بیخبر بودند. حتی در بیمارستان، دربارهی کتابهایی که کتابدار بیمارستان به وی توصیه میکرد، نظر میداد. از آنجا که آزمون روانشناسی، بهرهی هوشی ریچارد را بالاتر از متوسط نشان داده بود، برنامهی آموزشی وی شروع شد و او با شور و شوق فراوان وارد دنیای کتابها شد. طرح پیگیری پس از ترخیص بیمار، تغییرات بارزی را در شیوهی زندگی ریچارد نشان داد. پس از گذشت مراحل کتابدرمانی، او شغل جدیدی پیدا کرد، درد پایش بهبود یافت و مشکل اعتیاد دارویی وی نیز برطرف شد.
۲-۳-۳. مقوله های کتابدرمانی
کرونج[۴۸] (۱۹۹۳)، کتابدرمانی را در سه دسته با ویژگیهای متفاوت طبقهبندی میکند.
کتابدرمانی مؤسسهای: در این نوع کتابدرمانی، برای مراجعان از رسانه های اطلاعاتی آموزشی استفاده میکنند. در این روش، کتابدرمانگر با تیم پزشکی همکاری میکند و رابطه وی با بیمار مستقیم است.
کتابدرمانی بالینی: در این نوع کتابدرمانی، برای مراجعانی که مشکلات عاطفی و رفتاری دارند، از رسانه های اطلاعاتی تخیلی استفاده میکنند. تیم درمانی، شامل کتابدرمانگر و مشاور بالینی است که در صدد ایجاد تغییر در رفتار و کردار مراجعان هستند.
کتابدرمانیتکاملی: در این نوع کتابدرمانی، از رسانه های اطلاعاتی آموزشی، تخیلی، یا ترکیبی از هر دو استفاده میکنند. جامعهی آن، گروهی از افراد میباشند که در شرایط بحرانی اختلالات رفتاری هستند. در این روش، کتابدرمانی گروهی برای رشد، خودباوری و بهداشت روان مراجعان به کار گرفته میشود.
جدول۲-۱. مقوله های کتابدرمانی
مقوله های کتابدرمانی ویژگیها |
مؤسسهای | بالینی | تکاملی |
شیوهی برگزاری(Format) | فردی یا گروهی، معمولاً منفعل[۴۹] |
فعالیت گروهی، داوطلبانه | فعالیت گروهی، داوطلبانه |
خدمتگیر(Client) | بیمار زندانی یا مراجعهکننده به بخش خصوصی |
فرد دارای مشکل رفتاری یا عاطفی | شخص نرمال که در شرایط بحرانی است |
طرف قرارداد (Contractor) | جامعه | جامعه یا فرد | فرد |
درمانگر (Therapist) | تیم پزشک و کتابدار | پزشک و کتابدار در نقش مشاور | کتابدار، معلم یا هر شخص دیگری |