فصل چهارم
بررسی وجوه بیانی دیدگاه های اجتماعی امام علی(ع )
در کلمات قصار نهج البلاغه
فصل چهارم
بررسی وجوه بیانی دیدگاههای اجتماعی امام علی (ع )در کلمات قصار نهج البلاغه
۴-۰۱ نهج البلاغه-حکمت۵
*وَقالَ عَلیهِ ٱلسَّلامُ:نِعمَ ٱلْقَرینُ ٱلرِّضَی وَ ٱلْعِلْمُ وِِرَاثَهٌ کَرِیمَهٌ وَ ٱلْآدَابُ حُلَلٌ[۵] مُجَدَّدَهٌ- وَ ٱلْفِکْرُ مِرْآهٌ صَافِیَهٌ* خشنودی خوب دوستی است.دانش میراثى ارزشمند است. آداب پسندیده، زیورهایى تازه و کهنگى ناپذیرند. اندیشه آدمى، آیینهاى صاف است.
موضوع؛(شناخت ارزشهای اخلاقی)
حضرت دراین کلمه نورانی چهار چیزرا به عنوان ارزشهای اصیل اسلامی و خصلت ها و فضایل والای انسانی اشاره فرموده است،که بایدبه عنوان معیارهای واقعی و سنجش انسان ها درزندگی فردی و اجتماعی مدنظرقرارگیرد.
منظوراز آداب،آداب شرعی و رفتاری و اجتماعی می باشد اعم از حسن معاشرت با مردم وبرخوردمودبانه ومحترمانه با آنهاوتمام آنچه دردین واجب شده است.تمام این هازیورهای است که بشر به واسطه آن ها آراسته می گرددودرهرزمانی نوو تازه می شودویکنواخت باقی نمی ماندومانندزیورولباس کهنه نمی گردد.بنابراین رفتارحاکمان و پادشاهان شیوه ای خاص وآداب رفتاری بین پدرو فرزندان شیوه ای دیگروآداب رفتاری میان مردم نیز سبک دیگری است که با هم متفاوت ند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
(واندیشه آیینه ای صاف وزلال است) یعنی اندیشه ای خالص که خالی از هواو هوس و انحراف و تأثیرات وراثتی ومصلحت ها و منافعی که از اموربه حقیقت آن ها می رسدو واقعیت آن ها را آنگونه که هست،درک می کندبنابراین حقیقت اشیاء را همانگونه که هستند منعکس می سازدمانند آیینه صاف و زلال که تصویررا آنگونه که هست نشان می دهد و به صورت صحیح و سالم حکایت می کند. (موسوی ؛۱۳۷۶ :۵/۲۰۹)
وجوه بیانی و سیمای ادبی حکمت
دراین حکمت تشبیهات ذیل به کاررفته است؛
۱٫«ٱلرِّضَی»مشبه مفرد مطلق عقلی به«ٱلْقَرینُ ؛دوست»مشبه به مفردمطلق حسی. ووجه شبه همان نجات یافتن انسان از سرگردانی و پریشانی است که با وجود رفیق همدل و نیز تسلیم و رضا در برابرمقدرات الهی محقق می گردد.بیان ساده این عبارت خشنودی(مشبه) دوست خوبی است،می باشد
۲٫(الْآدَابُ؛آداب پسندیده)مشبه مفرد مطلق عقلی به (حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ؛زیورهاى تازه و کهنگى ناپذیر)مشبه به مفردمقیدحسی ،. مقصود امام (ع) آداب شرعى و اخلاقى پسندیده است، وجه شبه و مناسبت بین ان دوبه اعتبار زینت دائمى انسان به وسیله آداب، و تازگى شوکت و زیبایى رضاى روحش در طول زمان، با رعایت آنها و بروز آثار نیک، آداب نیک، مانند زیورهایى که پیوسته صاحب زیور را تازه و با طراوت نشان مىدهد.
-
- ( الْفِکْرُ)مشبه مفردمطلق عقلی به ( مِرْآهٌ صَافِیَهٌ)مشبه به مفردمقیدحسی[تشبیه مجمل و موکد]اندیشه آدمى آینهاى صاف است، گاهى مقصود از فکر، همان نیروى اندیشه، و گاهى- به طور مطلق- حرکت نیروى فکرى، به هر صورتى که باشد، و گاهى هم معناى دیگرى مورد نظر است. اما در این جا منظور همان نیروى فکرى است. از آن جهت که نیروى اندیشه وقتى که در پى مطالب تصورى و یا تصدیقى برمىآید و آنها را در مىیابد و عکسبردارى مىکند، چنان است که در آینه صورت اشیایى که برابر آن قرار مىگیرد، مىافتد. (بحرانی ؛۱۳۷۳ : ۵/۴۰۵)
خلاصه مطلب این که ؛ القرین،العلم،الآداب والفکر مشبه مفردمطلق عقلی به ترتیب به الرضی (مفردمطلق عقلی) ،وراثه،حلل و مرآه (مشبه به مفردمقیدحسی) تشبیه شده اندمی باشد.باتوجه به حذف ادات ووجه شبه جمله تشبیهات به کاررفته از نوع تشبیه مجمل و موکد وبه عبارتی بلیغ می باشدوبا عنایت به تعددمشبه و مشبه به، تشبیه مفروق به حساب می آید.(شمیسا؛۴۸:۱۳۷۵)
۴-۰۲ نهج البلاغه- حکمت۶
*وقالَ علیه ٱلسَّلامُ:صَدْرُ ٱلْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ- وَ ٱلْبَشَاشَهُ [۶]حِبَالَهُ[۷] ٱلْمَوَدَّهِ- وَ ٱلإحْتِمَالُ قَبْرُ ٱلْعُیُوبِ (الْمُسَالَمَهُ خِبَاءُ ٱلْْعُیُوبِ) وَ مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ ٱلسَّاخِطُ عَلَیْهِ*
سینه عاقل گنجینه راز اوست. گشادهرویى دام دوستى است. تحمل ناملایمات پوشنده عیبهاست (صلح و سازش، باعث نهان ساختن عیبهاست) هر که از خود راضى باشد، خشمگیرنده بر او بسیار است.
موضوع؛(اخلاقی،سیاسی،اجتماعی )ارزش راز دارى وخوشرویى
امام علی (ع)دراین سخن ارزشمندرازداری ،خوشرویی و تحمل سختی هارا مورد تاکیدقرارداده است و مخاطبین خودرا از عجب و خودبینی برحذرداشته است.زیرا درسایه تخلق افرادجامعه به این آداب روابط حسنه برقرار می شود وسلامت افراد و جامعه حفظ می شود.
وجوه بیانی وسیمای ادبی این حکمت
.تشبیهات به کاررفته؛
۱٫تشبیه صدربه صندوق سر« صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ » ، از آن رو که سینه هم چون صندوق، محتواى خود را نگهدارى مىکند. و این عبارت در حقیقت، دستورى براى انسان است، تا راز خود را پنهان دارد، و با آوردن کلمه عاقل او را وادار و تشویق کرده است. گویا فرموده باشد: خردمند کسى است که سینه خود را گنجینه راز و نگهبان آن قرار دهد.
۲٫وَ الْبَشَاشَهُ حِبَالَهُ الْمَوَدَّهِ گشادهرویى دام دوستى است. و بشاشه(گشاده رویی)به تورصیادی(حِبَالَهُ الْمَوَدَّهِ) تشبیه شده از آن رو که انسان بدان وسیله مردم را جلب کرده و دلشان را براى دوستى و محبّت خود به دست مىآورد، مانند، دام شکارچى که پرنده را با آن صید مىکند.
۳٫وإحتمال(تحمل سختی)به قبرتشبیه شده است .« وَ ٱلإحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ »تحمّل ناملایمات، پوشنده عیبهاست، مقصود امام (ع) تحمّل سختى و اذیّت از طرف دوستان و سایر مردم است که خود فضیلت بزرگى از شاخههاى شجاعت مىباشد. عبارت: قبر العیوب را به اعتبار این که عیبهاى شخصى را در نزد مردم مىپوشاند، همان طورى که قبر لاشه مرده را که در داخل آن قرار گیرد، مىپوشاند.
۴٫توضیح؛ نوع تشبیه مفروق وبلیغ است .امامفروق بخاطرتعددمشبه و مشبه به و جمع شدن هرمشبه با مشبه به خودوبلیغ بخاطرخذف ادات و وجه شبه.(عرفان،۱۳۵۸: ۲ /۲۲-۱۹)
سیّدرحمت خدا بر او باد- فرموده است: بعضى گفتهاند، امام (ع) در تعبیر از این مطلب این چنین نیز فرموده است: المسالمه خباء العیوب، یعنى صلح و آشتى پنهان ساختن عیبهاست.[البته این تفاوت تعبیرتأثیری درنوع تشبیه ندارد](بحرانی ؛۱۳۷۳ : ۵/۴۰۶)
۴-۰۳نهج البلاغه حکمت ۹
* وقالَ علیه ٱلسَّلامُ:..إِذَا أَقْبَلَتِ[۸] الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ[۹] مَحَاسِنَ غَیْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ*
«هر گاه دنیا به کسى روآورد نیکیهاى دیگران را به او عاریه مىدهد و هرگاه از وى روى برگرداند نیکیهاى خودش را نیز از او مىستاند»
موضوع؛(اجتماعی،سیاسی)شناخت رهآورد اقبال و ادبار دنیا،
مقصود امام (ع) آن است که هرگاه دنیا براى فراهم آوردن وسایل خوشبختى دنیوى، با جاه و مال بر گروهى روآورد ، مردم به آنها توجّه پیدا مىکنند و به خاطر علاقه و دلبستگى به دنیا، با هر وسیله ممکن به ایشان نزدیک مىشوند هر چند که در حقیقت آن طور نیستند (همان منبع:۴۱۰)
وجوه بیانی وسیمای ادبی حکمت
الف.مجاز؛
۱٫دنیادر(أَقْبَلَتِ ٱلدُّنْیَا)مجازعقلی ازامکانات و امتیازات مادی و دنیوی گرفته شده است به علاقه سببیت دراعتبار بخشیدن و یا خوارکردن افراد، (ثروتیان،۱۰۵:۱۳۷۸)
ب.استعاره؛
-
- أَقْبَلَتِو َأعَارَتْ استعاره بالکنایه از «حصلت وافعال مترادف آن»بنابراین اقبال دنیا وعاریه دادن محاسن آن، به معنای حصول نعمت ها و تحقق خوبی هاست.گویی أقبلت و أعارت(لفظ استعاره وبه عبارتی مستعارله)به حصلت و تحققت و..(مستعارمنه)تشبیه شده است و«الدُُّنْیَا»به عنوان قرینه آورده شده که استعاره تخییلیه محسوب می شود و معمولابا استعاره بالکنایه یامکنیه همراه می باشد.وتفاوت تخییلیه با مکنیه در این است که تخییلیه بیشتر استعاره در فعل است که در این عبارات به کار گرفته شده .(عرفان ،۱۳۵۸ :۲/۱۵۴-۱۴۲)
ج.کنایه؛
۱٫حضرت دراین سخن ارزشمندبه یکی ازمعیارهای نادرست ارزشگذاری افراددراجتماع اشاره فرموده است وآن دنیا و مظاهرمادی اعم از ثروت و مقام ومنصب است لذا او (ع) دنیارا کنایه ازامکانات و امتیازات مادی و دنیوی آورده است ؛ایما یا اشاره کنایه ای را گفته اند که در آن ملازمه آشکاروواسطه های اندک باشد.