ریشه تاریخی مشترک
فرهنگ ملی
مفاخر ملی
دین و مذهب
آرمان سیاسی مشترک
نمادهای ملی
اقتدار حکومت مرکزی
تهدیدات خارجی (حافظنیا، ۱۳۸۱، ص ۱۸۳).
۳-۱۱- تهدیدات ناشی از تنوع و تعدد قومی
۳-۱۱-۱- منازعات قومی:
بحرانهای عمده سیاسی در تاریخ معاصر ایران و جنبشهای دسته جمعی عمده قومی جدائی طلبی یا خودمختاری خواهی، تحرکات قوم گرایانه در ایران هر گاه با اهداف استراتژیک قدرت های بزرگ همخوانی داشته، چالشهای جدی را برای حاکمیت ملی ایجاد کرده است. این چالشها که گاه منشأ داخلی و یا خارجی داشته در کنار عواملی همچون نابرابریهای اقتصادی، تحقیر و نادیده انگاری هویت های قومی، وجود گسست های فضایی، زمینه های مناسبی برای ظهور گرایشات تجزیه طلبانه بوجود آورده اند( حافظ نیا، ۱۳۸۱).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۱۱-۲- ضعف انسجام ملی « همگرایی و واگرایی»:
نقش قومیت غالب در ایجاد نابرابری های اجتماعی: اگر نفوذ بخش مرکزی در کانون های قدرت به توزیع نابرابر شاخص های توسعه و رفاه اجتماعی در پهنه سرزمین منجر گردد، احساس عقب ماندگی در اقوام پیرامونی زمینه را برای نوعی واگرایی فراهم می آورد. دفاع و حراست از تمامیت ارضی: دفاع از تمامیت ارضی و سرحدات کشور بخشی از وظائف ذاتی همه حکومت های سیاسی است. این امر وقتی گرداگرد سرزمین ملی موزائیکی از اقوام مختلف باشد اندکی دشوارتر خواهد بود( احمدی، ۱۳۸۴). در ایران مرزهای قومی با مرزهای سیاسی منطبق نیستند و زبانه های قومیت ها به آن سوی مرزها کشیده شده است. یکی از مهمترین اموری که زمامداران حکومت باید تدبیر کارآمدی در مورد آن داشته باشند تقویت حمیت و انسجام ملی است. چه در اینصورت، اقوام پیرامونی خود همانند سدی محکم در برابر تجاوزات و تهدیدات احتمالی خارجی و توطئه های عناصر داخلی مقاومت می نمایند.
جنگ تحمیلی نشان داد که در پرتو تعالیم عالیه دینی و انگیزه های مقدس وطن دوستانه جوانان خرمشهری و آبادانی با رشادت تمام از تمامیت ارضی کشور دفاع کردند و در این دفاع مقدس ترک و لر و ترکمن آنان را همراهی و یاری نمودند( احمدی، ۱۳۸۴).
۳-۱۱-۳-آسیب های امنیتی ناشی از مناقشات اقوام مشابه در کشورهای همجوار
نمونه هایی از این منازعات اقوام را می توان در عراق امروزی مشاهده کرد که این منازعات قومی سبب افزایش تنش ها و بحران های امنیتی در این کشور شده است.
۳-۱۱-۴- هزینه بالای حفظ انسجام ملی
تحریک پذیری از سوی دشمنان و قدرتهای بزرگ: نگاهی به چالشهای قومی یکصد ساله اخیر بویژه بعد از تحولات مشروطه خواهی و جنگ جهانی دوم نشان می دهد که گرایشات قومی درایران، مورد توجه قدرتهای خارجی و ابزار اعمال فشار آنان بر حکومت مرکزی بوده است. در اغلب بحران های جدایی طلبانه یا چالشهای سیاسی قوم گرایانه، علائق و گرایشات قومی دستمایه دخالت نیروهای بیگانه در سرنوشت کشور و تضعیف حاکمیت ملّی توسط گروه های قومی به نفع کشورهای قدرتمند غربی و شرقی بوده است. تحرکات فرقه دمکرات در آذربایجان و شیخ خزعل در خوزستان بعد از انقلاب مشروطه و احزاب و گروه های مسلح در کردستان و غائله «خلق عرب» در خوزستان بعد از انقلاب اسلامی و برخی چالشهای قومی در آذربایجان، خوزستان، ترکمن صحرا و بلوچستان در سالهای اخیر به وضوح نقش عوامل خارجی در شکل گیری منازعات قومی و تقویت ناسیونالیسم قومی را نمایان می سازد( حافظ نیا، ۱۳۸۱).
۳-۱۲- فرصتهای ناشی از تنوع قومی
۳-۱۲-۱- تکثر فرهنگی
همانطور که آیه قرآنی ”انّا جعلناکم شعوباً و قبائلاً لتعارفو … “ صریحاً بیان میدارد پدیده قومی تهدیدی برای مردم و حکومتها نیست بلکه فرصتی است برای شناخت بیشتر گروه ها از همدیگر و همچنین باید متذکر شد که این شناخت و عرفان نیز در جای خود از زمینههای دستیابی به پیشرفت و توسعه برای جوامع بشری است( حافظ نیا، ۱۳۸۱).
تنوع و تکثر قومی یا بعبارتی فرهنگی ملت ایران نیز فرصت بزرگی است که فرا روی نظام اسلامی قرار گرفته است و ایران اسلامی با اتکای به این منبع عظیم و سرشار است که قادر به بقای فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی در برابر جریان جهانی سازی فرهنگی است. از اینرو اتخاذ رهیافتهای مبتنی بر تکثر فرهنگی در سیاستگذاریهای کلان می تواند بهترین و بیشترین بهره را عاید کشور نماید. ودر شکل دهی هویت ملی مؤثر واقع شود( احمدی، ۱۳۸۴).
۳-۱۲-۲- تنوع قومی و توسعه حوزه تأثیر ملی
این امر حوزه تأثیر سیاست های دولت را تا سطوح منطقه ای توسعه می دهد و قدرت تعامل سیاسی کشور با همسایگان و قدرتهای منطقه ای را بصورت محسوسی افزایش می دهد. بدین ترتیب فرصتی جدید پدید می آید تا مدیریت کلان جامعه با برنامه ریزیهای دقیق علاوه بر مدیریت پویای تحولات در داخل مرزهای سیاسی به توسعه نقش منطقه ای کشور از طریق تأثیرات اقوام بر زبانه های قومی که گاه چند کشور را در بر میگیرد، دست یابد.
۳-۱۲-۳- تنوع قومی عامل توزیع فضایی جمعیت
تنوع قومی و علایق ویژه اقوام به زادگاه و تاریخ و فرهنگ بومی و محلی آنان زندگی دشوار در مناطق گرم و خشک و کم باران یا کوهستانی، سرد و صعب العبور را برای ساکنین این مناطق قابل تحمل می کند( احمدی، ۱۳۸۴).
شاید از این نظر تنوع و تعدد قومی موهبتی است که به توزیع فضایی جمیعت در پهنه سرزمین منجر گردیده و پاره ای دیگر از نیازهای کشور از جمله امکان بهره وری از مناطقی که شرایط زندگی دشوار است را فراهم و حتی دفاع سرزمینی از این مناطق را امکان پذیر می سازد با وجود این دولت مؤظف است در برابر مزیتهای جغرافیایی سایر مناطق امکانات اولیه اشتغال، رفاه و بهداشت و آموزش را برای جمیعت ساکن در این مناطق فراهم آورد( حافظ نیا، ۱۳۸۱).
۳-۱۲-۴- تنوع قومی عامل رقابت بین اقوام
در صورت برنامه ریزی، انگیزشهای بسیاری رابرای توسعه مناطق فراهم می آورد و نشاط اقتصادی و عمرانی لازم را در مردم و مسئولان ایجاد می کند و از تبعیض و بی عدالتی هایی فضایی پیشگیری نمود توسعه متوازن را تضمین می کند( احمدی، ۱۳۸۴).
۳-۱۲-۵- قومیتهای فرامرزی و قابلیت تعاملات اقتصادی
علایق مشترک قومیتهایی که در دو سوی مرزهای سیاسی قرار دارند زمینه های بسیار مطلوبی را برای تعاملات فرهنگی واقتصادی فراهم می آورد.
بخش عمده ای از تعاملات اقتصادی بین کشورهای همسایه می تواند از طریق مبادلات مرزی و توسط تعاونیهای مرزنشین انجام شود تا علاوه بر تحقق سیاستهای اقتصادی موجبات شکوفایی اقتصادی مناطق محروم و حاشیه ای کشور را نیز فراهم آورد.
درادامه توضیح داده می شود که اصلا روند شکل گیری حاشیه نشینی چگونه است :
۳-۱۳- علل شکل گیری حاشیه نشینی:
۳-۱۳-۱- مطالعات ارنست بوکر[۱۳] و لویس ویرث[۱۴]
مطالعات آنها عمدتاًپیرامون شهرهای ایالت متحده آمریکا انجام گرفته است، در مورد بحث حاشیهنشینی چنین بیان میکنند:
در مراحل اولیه رشد شهر، این گونه مناطق محل سکونت طبقات بالا می باشد و منطقه مسکونی مد روز است، با گسترش مناطق تجاری و صنعتی کارخانهها ، انبارها و مراکز عمده فروشی در همسایگی این محل رشد می نماید و آنها که وضع بهتری دارند از مرکز شهر به سمت خارج حرکت نموده و دور از مرکز شهر سکنی می گزینند. کارگران کم درآمد، که شامل گروه های قومی فقیر تازه وارد و گروه های نژادی میباشند ، به این مناطق آمده، ساکنین این نواحی می شوند.
چون مالکان، اجازه کمی جهت تعمیر و نگهداری ساختمانها دریافت می دارند، شرایط نزول می یابد و به علت شلوغی زیاد ، بی توجهی به تخریب توسط ساکنین، این مناطق به زاغهها تبدیل می شوند … بنابراین، زاغهها در مناطقی که زمین گران قیمت اما اجارهاش پایین است، رشد می یابند.
بر اساس این نظریه، مناطق صنعتی در امتداد دره رودخانهها، کانالهای آب و خطوط آهن، از مرکز، به سمت خارج شهر گسترش می یابند و سکونت گاه کارگران نیز از این روند تبعیت می کند و حتی کارخانههایی در لایه های خارجی شهر ایجاد می شود. بنابراین بر اساس نظریه قطاعی، بهترین نقاط مسکونی در حلقه خارجی شهر قرار نگرفته و فقط قسمتهایی از شهر را می پوشاند(زاهدانی، ۱۳۶۹: ۱۴).
ساکنان این گونه مناطق نمی توانند خانه های مناسبی برای خود فراهم آورند، زیرا بخش خصوصی خانه های خویش را به قیمتهایی که آنان نمی توانند از عهده پرداختنش بر آیند، عرضه می نماید.
همچنین در امر حاشیه نشینی، صاحب خانهها، ساکنین و اجتماع، هر سه مقصرند: صاحبخانهها به خاطر منفعت طلبیشان، ساکنین به خاطر فقر و بی توجهی و عدم نگهداری صحیحشان و اجتماع به علت این که اجازه رشد به مناطق زاغه نشین می دهد و در از بین بردن آنها کوشش نمی کنند و دولت را در جهت حفظ استاندارد های اجتماعی یاری نمی نماید.
۳-۱۳-۲- نظریه کلود گرون[۱۵]
او می گوید: نوسازیهایی که در شهرها انجام می شود، موجب بروز زاغه های جدید می گردد. به نظر او، با نوسازی محل زاغه های قدیمی، درخواست صاحب خانه برای اجاره بهای بیشتر افزایش می یابد و اجاره بهاء برای خانه های فقیر نشین شهر، بیشتر می شود. با افزایش اجاره بهاء، ساکنین خانه های فقیر نشین قادر به پرداخت آن نبوده به زاغه نشینی رو می آورند. به عقیده او، با رشد اقتصادی، اشتغال کامل و کاهش تبعیض نژادی در گزینش کارکنان درآمد افراد فقیر افزایش یافته و از این طریق، وضع مسکن آنها بهبود خواهد یافت. (زاهدانی، ۱۳۶۹: ۱۶- ۱۵).
۳-۱۳-۳-نظریه استعمار
اجرای برنامه های نو استعماری در کشورهای در حال توسعه زیر عنوان برنامه های توسعه در راستای شکست ساختار اجتماعی و اقتصادی سنتی این گونه کشورها عمل کرده و به همراه خود ، پدیده ی حاشیهنشینی را به ارمغان آورد (ربانی و همکاران،۱۳۸۵: ۸۹).
دلیل آن این است که مناطق صنعتی فعال به عنوان قطب های جاذب جمعیت، به فراخوانی نیروی کار از نقاط مختلف کشور خویش و یا دیگر کشورهای جهان پرداخته و مازاد جذب نشدهی این نیروها را در سکونتگاههایی نامناسب و یا سرپناههایی سر هم بندی شده در نقاطی بخصوص از شهر گرد هم آوردند و در این راستا حاشیه نشینی چهره ی خویش را آشکار ساخت (ربانی و همکاران،۱۳۸۵: ۹۰).
۳-۱۳-۴-دیدگاه حاشیه نشینی در مورد کشورهای در حال توسعه
نظریه دیگری که مهاجرت را عامل اصلی حاشیه نشینی در کشورهای در حال توسعه میداند، چنین می گوید: در کشورهای در حال توسعه شهرهای بزرگ دارای حاشیه نشین هستند. این شهرها با سیل عظیم مهاجرین روستایی روبه رو هستند.
شهر به عنوان یک متوقف کننده در مورد آنها عمل می نماید. بعضی از مهاجرین خوشبخت، می توانند از دروازه طلایی شهر عبور کرده و خود را با شهر تطبیق دهند. اما بعضی از آنها نمی توانند با شهر سازگاری داشته باشند و در نتیجه، پشت دروازه شهر تشکیل مناطق حاشیه نشین میدهند.
اولین عامل حاشیه نشینی اقتصاد و بعد از آن، دلایل فرهنگی و اجتماعی است. تعداد افراد در حاشیهها و خصوصیات آنها متفاوت است. اندازه آنها بستگی به حجم مهاجرین و محیط آنها دارد (زاهدانی، ۱۳۶۹: ۱۷).
فرهنگ و وضع اجتماعی حاشیهنشینان با افراد شهری تفاوت دارد. امروزه بیشتر کشورهای درحال توسعه، یورش حرکت جمعیت از روستا به شهر را تجربه می کنند.
عدم توازن و نابرابری سطح زندگی در روستا و شهر، خود باعث حاشیه نشینی میشود. مهاجرت روستاییان به شهرها، پس از مدتی شهرها را اشباع میکند، سازمانها و مسئولین کنترل کننده شهری، از پذیرایی آنها عاجز می مانند، تعدادی از روستاییان خود را با محیط وفق نداده و جذب حاشیهها می شوند. در این نظریه، اگر چه به مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حاشیه نشینی، اشاره می شود، اما جایگاه عوامل اقتصادی فرهنگی و اجتماعی در به وجود آوردن مسئله حاشیه نشینی، روشن نبوده و تکیه اصلی آن بر مهاجرت است ( زاهدانی، ۱۳۶۹: ۱۷).
۳-۱۳-۵- نظریه سه سطحی تحلیلی حاشیه نشینی