۲-۳-۱- مدلهای فرایند بینالمللی شدن
مهمترین مدل های ارائه شده در فرایند بینالمللی شدن عبارتند از:
۲-۳-۱-۱- مدل آپسالا[۵۰]
مدل مرحله ای آپسالا نخستین بار در اوایل دهه ۱۹۶۰ به عنوان یک پروژه پژوهشی به منظور تشریح رفتارهای شرکتهای کوچک و متوسط در جهت ورود به بازار بین المللی ارائه شد. در حقیقت این مدل اشاره بر آن دارد که فرایند افزایش تعامل یک شرکت با بازار بین الملل به منظور صادرات بستگی به انواع مختلف یادگیری آن و میزان دانشی دارد که به مرور کسب شده است. بهمرور زمان و تجهیز هر چه بیشتر منابع شرکت و کسب دانش از بازار خارجی، میزان تعهد آن نیز برای تعامل با بازار بین الملل افزایش مییابد (یوهانسون و واهلن[۵۱] ، ۱۹۷۷).
چارچوب نظری این مدل برای اولین بار طی تحقیقات یوهانسون (۱۹۷۷) بر روی چهار شرکت سوئدی شکل گرفت. بر اساس یافته های این تحقیق، زمانی که شرکتها در راه بینالمللی شدن گام بر میدارند، در واقع یک سری از مراحل تدریجی را پشت سر میگذارند. در سال ۱۹۷۷ یوهانسون و واهلن مدل را بازبینی و اصلاح کردند. این نظریه بر روی چهار موضوع که شرکتها در طول فرایند بینالمللی شدن با آن روبرو میگردند تمرکز دارد: دانش بازار، تعهد به بازار، تصمیمات متعهدانه و فعالیتهای رایج. این عوامل در یک چرخه با هم در تعامل هستند (یوهانسون و واهلن، ۱۹۷۷). شکل ۲-۳ مدل آپ سالا را نشان میدهد.
دانش در مورد بازار
تصمیمات مربوط به میزان تعهد
تعهد نسبت به بازار
نحوه انجام فعالیتهای کنونی
شکل ۲-۳ مدل آپ سالا (یوهانسون و واهلن، ۱۹۷۷).
در جنبه وضعیتی و بخش اول آن، شرکت با نگاه به فعل و انفعالات بازار خارجی؛ سعی میکند دانش خود را نسبت به بازار و پویایی های موجود در آن کامل کند. سپس این دانش منجر به آن می شود که شرکت خود را برای ورود به بازار یاد شده متعهد نماید و منابعی را در این زمینه تخصیص دهد. در گام بعد مجموعه اقدامات فعلی شرکت رویکرد متفاوتی به خود میگیرد (در صورت نیاز) و به سمتی سوق پیدا میکند که بتواند تصمیمات متعهدانه را که میتواند دامنه ای از عدم ورود تا سرمایه گذاری مستقیم در بازار خارجی را داشته باشد، محقق نماید. فرض اساسی در مدل آپ سالا این است که دانش بازار و تعهد به بازار هم بر تصمیمات متعهدانه تاثیر میگذارند و هم بر اقدامات جاری و این امر دانش و تعهد به بازار را نیز تغییر میدهد. از سوی دیگر میزان دانش بازار و فعالیتها و عملیات بواسطه درگیر شدن منابع تحت تاثیر قرار می گیرند. این مدل همچنین بیان میدارد که شرکتها بینالمللی شدن را از بازارهایی شروع میکنند که فاصله کمتری(فاصله روانی) با آنها دارند. فاصله توسط عواملی چون تفاوت در زبان، فرهنگ، سیستم سیاسی و مانند آن تعریف می شود که جریان اطلاعات بین بازار و شرکت را تحت تاثیر قرار میدهند (یوهانسون و واهلن، ۱۹۷۷).
۲-۳-۱-۲- مدلهای مبتنی بر نوآوری[۵۲] (مدل آی)
مدل های مبتنی بر نوآوری یا مدل های آی به بینالمللی شدن شرکتها از دیدگاه نوآوری نگاه می کند. این مدل ها بر اساس مفهوم پذیرش کالای راجرز[۵۳] (۱۹۷۱) قرار دارد. برطبق این مدل به بینالمللی شدن میتوان به صورت فرایند یادگیری در پذیرش یک نوآوری یا ایده جدید نگریست (راجرز و شوماخر[۵۴] ، ۱۹۷۱). در مدلهای مبتنی بر نوآوری بر اساس مدل چرخه عمر کالا، هر مرحله متوالی در فرایند بینالمللی شدن به صورت یک نوآوری مورد توجه قرار میگیرد و میزان فعالیت شرکت در هر مرحله، از تقسیم میزان صادرات به کل فروش به دست میآید (راجرز و شوماخر ، ۱۹۷۱). بیلکی[۵۵] (۱۹۷۸) عقیده دارد که تعداد بسیار زیاد متغیرهایی که بر رفتار صادراتی شرکتها تأثیر میگذارد پیشبینی حرکتها را دشوار میسازد (بیلکی، ۱۹۷۸). بر اساس نظر رید[۵۶] (۱۹۸۱) نیز، در فرایند ورود به کشورهای خارجی باید بین شرکتهای کوچک و بزرگ تمایز قائل شد.
مدل کاووسگیل[۵۷] (۱۹۸۰) شامل شیوه های ورود بوده و رفتار صادراتی را به ۵ مرحله مجزا بشرح ذیل تقسیم نموده است:
-
- مرحله قبل از صادرات
-
- صادرات واکنشی
-
- صادرات موردی
-
- صادرات فعالانه
- صادرات متعهدانه
مرحله صادرات متعهدانه پس از آزمون تجربی مدل حذف گردیده و چنین نتیجه گیری شده است که فرایند توسعه صادرات نتیجه تصمیمات متوالی مدیریت میباشد. میزان اتکاء شرکت به بازارهای خارجی از طریق تقسیم میزان صادرات به کل فروش عملیاتی میگردد (احسانی، ۱۳۹۴).
۲-۳-۱-۳- مدل نگرش شبکه ای[۵۸]
مدل نگرش شبکه ای در راستای مدل آپ سالا که تأکید بر کسب دانش و یادگیری تدریجی دارد، شکل گرفته است. بر اساس این مدل با بهره گیری از منابع، دانش و تجربه سایر شرکت ها میتوان تعهد ورود به بازار بینالمللی را تقویت و تسریع کرد (احسانی، ۱۳۹۴).
در چندین دهه اخیر کشورهای بسیاری از برنامه های متنوع توسعه صادرات جهت بهبود عملکرد صادرات خود استفاده نموده اند. چنین بنظر میرسد که سیاستگذاران در جستجوی یافتن راه های اثربخش تری جهت مداخله و حمایت از توسعه صادرات میباشند (ولش و همکاران[۵۹]، ۱۹۹۸). این امر به دلیل توجه مجدد به شرکتهای کوچک و متوسط و فعالیت آن ها در عرصه بینالمللی است. ادبیات مربوط به مدل شبکه بحث میکند که شرکت ها در انزوا فعالیت نمی کنند بلکه از طریق برقراری روابط گوناگونی با عرضه کنندگان، مشتریان و رقبا و سایرین به عنوان مثال کارگزاران دولتی، سازمانهای تجاری، فعالیت میکنند. مضافاً این گونه روابط در طی زمان نه تنها توسط طرفین بلکه از طریق شبکه ای از روابط با وابستگی داخل که خود نیز بخشی از آن هستند ایجاد و توسعه مییابد (اندرسون، ۱۹۹۳). فرضیه اصلی مدل شبکه بر این اساس قرار دارد که هر شرکت متکی بر منابعی است که توسط شرکتهای دیگر کنترل می شود و شرکت ها به این گونه منابع از طریق موقعیتهای خود در شبکه دسترسی پیدا میکنند (اندرسون، ۱۹۹۳).