سبط ابن الجووزی درباره حضرت زهرا(ع) می گوید: « ثم انها اعتزلت القوم و لم تزل تندب رسول الله (ص) و تبکی حتی لحقت به » : «آن گاه فاطمه از مردم کناره گرفت و دائما بر رسول خدا (ص) ندبه می کرد و می گریست تا به آن حضرت ملحق شد» . (ابن الجووزی ،۱۴۰۱ ، ۳۱۸ ).
از کلمات و ناله های حضرت زهرا ( ع ) استفاده می شود گریه و عزاداری ایشان بر اساس عوامل زیر شکل گرفته است :
فراق پدر: طبیعی است که رحلت پدر بر فرزندان سخت تأثیر می گذارد ، از این رو گریه و ناله بر سوگ پدر امری طبیعی و عقلایی است . علی( ع )در قبرستان بقیع بیت الاحزان را به وجود آورد.
. حضرت زهرا ( ع ) دست های امام حسن ( ع ) و امام حسین ( ع ) را گرفته ، آنجا رفته و گریه می کرد .. ( دشتی ،۱۳۶۹، ج ۸ ، ۳۱۵ )
مبارزه سیاسی : بی تردید یکی از علل گریه های حضرت زهرا ( ع ) ، جنبه سیاسی داشت . ایشان نخستین کسی است که گریه ای هدفدار برای مبارزه با مکتب شیعه کرد . ایشان پس از رحلت پدر بزرگوارشان ( ص ) به جهادهای گوناگونی جهت اجرای رهبری و ولایت اسلامی به دست وارث اصلی آن یعنی علی ( ع ) دست زد که با مخالفتهای شدید خلفای وقت روبرو شد . یکی از مبارزات این زن نمونه عالم تشیع ، گریه او بود . ( گریه حربه ای در دست شیعه ، ۱۳ )
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
هرچند گریه های امام سجاد ( ع ) و دیگر اهل بیت (ع) خالی از ریشه های عاطفی نبود اما بدون تردید اینگونه برخوردهای آنان با این مساله بازتاب سیاسی داشت . آن حضرت سالهای زیادی در حال ماتم و گریه بود .این حزن و اندوه امام ( ع ) تاثیر فراوان در بیداری مردم داشت و این عمل ایشان مانع فراموشی ظلم و جنایت حاکمان اموی بود . گریه وسیله ای بود برای اینکه قضیه در برابر دیگران حساس برانگیز جلوه کند و آنها را به فکر وا دارد که شخصیتی چون امام سجاد (ع) چرا می گرید . ایشان با تکیه بر عادت گریه د رآن زمان به تکلیف الهی خود پرداخت . هر چند ستمگران گریه را ذیل بر درماندگی می دانند اما توده مردم به این مسأله اهمیت می دهند .
گریه ، محبت آنان را به دنبال دارد و کمترین چیزی که آنان از خود بروز می دهند آن است که درباره عوامل گریه پرس و جو می کنند . گریه بر شهیدان کربلا در هیچ زمانی اندوهی نبوده که از احساس ناتوانی ناشی شده باشد و اشک ناامیدی نیز نبوده است . بلکه گریه بر این شهیدان نوعی اندرز ، هیجان و کمک گرفتن از بنیان گذار و سازنده این انقلاب است و نیز اندوه خوردن به خاطر دور شدن از اهداف آنان است که پیامبر ( ص ) آن را به وجود آورد . دلیل بر اثبات گفته مزبور آن است که هر اندوهی مدتی دارد . این مدت از هنگام مصیبت آغاز می شود و تا یک دوره ادامه می یابد و سپس پایان می پذیرد . اما پیش از رخ نمودن مصیبت ، برای مردم نه معمول است و نه معقول که برای چیزی گریه کنند . اما داستان امام حسین ( ع ) ، داستانی است که نیم قرن از وقوع آن ، اندوه خوردنها برایش توسط اهل بیت آغاز شد و تا قیامت ادامه خواهد یافت .
(حسینی جلالی، ۱۳۸۸، ۵۳ )
۲-۹- اقسام گریه
گریه زبان گویای دل است و ریزش اشک از چشمان گویای احساسات ، علایق و تمایلات درونی گریه کننده می باشد . گریه مظهر شدیدترین حالات احساسی انسان است . (کرجی ، ۱۳۸۱ ، ۱۵ )
انسانها به دلایل مختلف و معمولا تحت فشارهای متفاوت به گریه رو آورده و از چشمان خود اشکی جاری می سازند . اساسا گریه در دو حالت شادی و غم رخ می دهد و غالبا در مواقعی که انسانها غمگین هستند ، این عمل صورت می گیرد .
طبق تحقیقات بعمل آمده ، علل گریه در بزرگسالان عمدتا غم و اندوه ( ۴۹ % ) ، شادی و خوشی ( ۲۱ % ) ، خشم ( ۱۰ % ) ، همدردی ( ۷ % ) ، اضطراب ( ۵ % ) و ترس ( ۴ % ) می باشد .
( محمدی ری شهری ، ۱۴۳۲ ، ج ۱۴ ، ۷۹ و ۸۰ ) . هم چنین نوزادان از گریه بعنوان ابزار بقا استفاده می کنند . گریه کودکان یک وسیله ارتباطی با مادر بوده و از طریق آن طلب کمک می کنند .
بنابراین ، این علل و انگیزه های مختلفند که گریه را به اقسامی در آورده اند . گریه انواع مختلفی دارد که مهم ترین آنها با توجه به آیات قرآن کریم و روایات ائمه اطهار (ع) و متون دینی و ادبی با شرحی مختصر چنین است :
۱- گریه حزن : گریستن از روی غم و اندوه یکی از گریه های طبیعی انسان است که به دلایل مختلفی چون تنگدستی ، ثروت ، حسادت ، بروز حوادث ، وابستگی ، غم آخرت و … رخ می دهد . اگر حزن بر مطلوب معنوی و ارزشی باشد ، حزن مثبت است و اگر بر مطلوب مادی باشد ، حزن منفی خواهد بود . ( نراقی ، ۱۳ ، ۵۸۳ ) . مفسرین حزن را به نگرانی قطعی تفسیر کرده اند ، به این معنا که انسان احتمال خطر و نگرانی در آینده می دهد که از آن به خوف و ترس یاد می شود اما نسبت به خطری که شخص گفتار آن است به حزن و اندوه تعبیر می شود . انسان هنگامیکه چیزی را از دست دهد که محبوب اوست ، اندوهگین می شود زیرا خطر و زیانی را متحمل شده است . بر همین اساس گفته می شود که حزن نسبت به گذشته و خوف نسبت به آینده است . زیرا خطر و زیانی که در گذشته بوده ، تحقق و قطعیت یافته و آثار آن به شکل حزن و اندوه باقی است اما خطر و زیان نسبت به آینده هنوز قطعیت نیافته است و احتمال آن می رود که حتی تحقق نیابد ولی همین احتمال تحقق شخص را هراسان می سازد . ( المیزان – گریه موهبتی الهی . علیرضا شعاعی )
این نوع گریه در قرآن کریم ذکر شده است . به چند آیه بعنوان شاهد مثال اشاره می کنیم :
خداوند در آیه ۹۱ سوره توبه به مسلمانان عاشقی اشاره می کند که چون از رسول خدا ( ص) می شنیدند که امکانات برای جبهه رفتن نیست ، حزن و اندوه دل آنان را فرا می گرفت و بخاطر عدم حضور در کنار نبی اکرم ( ص ) به اشک و گریه روی می آوردند : « … وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ »،( توبه/۹۲ )،« در حالى که چشمانشان اشکبار بود، چرا که چیزى که در راه خدا انفاق کنند نداشتند » . در جایی دیگر به غم و اندوه حضرت یعقوب ( ع ) اشاره می کند و می فرماید : « وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیم »،(یوسف/۸۴ )، « و از آنها روى برگرداند و گفت وا اسفا بر یوسف!، و چشمان او از اندوه سفید شد اما او خشم خود را فرو مىبرد (و هرگز کفران نمىکرد)».
گرچه در ظاهر ، عارفان و اولیای خدا محزون و گرفته اند مانند حزنی که دنیا طلبان دارند اما عارفان به جهت ارتباط با خدا و دید وسیعشان دنیایشان گشاده و رنگارنگ و لذت بخش تر است و دنیا طلبان گرچه به ظاهر دنیایی دارند اما در تنگناهای نزاعها و غفلتها محبوسند و نشاط حقیقی ندارند . حزنی که ناشی از نشناختن خویش است با حزنی که حاصل شناخت خویش است ، فرسنگها فاصله دارد . حزن ممدوح انسان را وا می دارد که همواره در حال خویشتن بیندیشد و از خود راضی نباشد . به همین جهت می توان حزن را به عنوان طریقی برای پاکسازی نفس شمرد اما حزن مذموم که نام دیگرش غم است ، همچون ابری است بر صفحه دل که از نور علم و اندیشه جلوگیری می کند . ( اکبری ،۱۳۸۷، ۱۶۲ و۱۶۳ ) .
۲ - گریه خوف : خوف درباره رویدادی است که در آینده ممکن است برای انسان پیش آید . مثلا انسان می ترسد که گرفتار مصیبت و عذابی گردد یا نعمتی از او سلب شود . در واقع خوف و حزن دو ویژگی نفسانی متشابه اند ولی متعلق آن دو متفاوت است . یکی ناظر به گذشته و دیگری ناظر به آینده است . خوف و حزن به خودی خود نه ممدوح اند و نه مذموم ، بلکه بستگی به متعلقاتشان دارد . اگر برای امور معنوی و اخروی باشد و نتیجه آن اصلاح گذشته و تصمیم بر ترک گناه ، خوب است اما اگر برای مادیات و امور دنیوی باشد مذموم است .( محمدی ، ۱۳۹۰، ۲۱ )
قرآن کریم از کسانی یاد می کند که عظمت وجودی خداوند چنان آنان را در بر می گیرد که این علم و آگاهی از عظمت خداوندی ، خوف و خشیت را در آنان پدید می آورد . ( ۸۱ و ۸۲ ، توبه )
در جایی دیگر می فرماید : « أَزِفَتِ الْآزِفَهُ * لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ کاشِفَهٌ * أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ * وَ تَضْحَکُونَ وَ لا تَبْکُونَ »،( نجم/۵۷-۶۰ )،« آنچه باید نزدیک شود نزدیک شده است
(و قیامت فرا مىرسد)و هیچکس جز خدا نمىتواند شدائد آن را برطرف سازد.آیا از این سخن تعجب مىکنید؟و مىخندید و نمىگریید؟».
خداوند به قیامت و آتش سوزان آن اشاره می کند و این آگاهی از وضعیت خطرناک را سزاوار گریستن می داند . اولیاء الهی کسانی بودند که چون آیات قرآن بر آنان تلاوت می شد بعلت باور داشتن حقایق و علم و آگاهی ، گریه کنان از خوف خدا به سجده می افتادند .قران کریم می فرماید : «… وَ مِمَّنْ هَدَیْنا وَ اجْتَبَیْنا إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیًّا»،( مریم/۵۸ )،«… وآنها که هدایت کردیم و برگزیدیم، آنها کسانى بودند که وقتى آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده مىشد به خاک مىافتادند و سجده مىکردند، در حالى که گریان بودند». هم چنین می فرماید :
« وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعا» ،( اسراء/۱۰۹ )،« آنها (بى اختیار) به زمین مىافتند
(و سجده مىکنند) و اشک مىریزند و هر زمان خشوعشان فزونتر مىشود ».
این نوع گریه ، گریه عارفان و پرهیزکاران است . امام علی ( ع ) در وصف پرهیزکاران می فرماید : « لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم طرفه عین ، شوقا الی الثواب و خوفا من العقاب »:« روح آنان حتی به اندازه بر هم زدن چشم ، در بدنها قرار نمی گرفت ، از شوق دیدار بهشت و از ترس عذاب جهنم» . ( رضی ، ۱۳۸۶ ، خطبه ۱۹۳ ، ۲۸۶ ).
امام محمد باقر (ع) می فرماید:« ما من قطره أحب الی الله عزوجل من قطره دموع فی سواد اللیل مخافه من الله لا یراد بها غیره »: «هیچ قطره ای نیست که نزد خدای عزوجل محبوبتر باشد از قطره اشکی که در ظلمت شب از خوف خدا باشد و غیر از جانب او منظوری نباشد».
(کلینی ، ۱۳۸۷ ، ج ۴ ، ۲۹۰).
۳- گریه فراق : هر انسانی از فراق کسانیکه محبوب وی هستند ، ناراحت و غمگین می شود و کاری جز گریه و اشک ریختن و صبور بودن در غم فراق از دست او ساخته نیست . حضرت یعقوب ( ع ) با اینکه می دانست یوسف زنده است ، آنقدر در فراق او گریست تا اینکه بینایی اش را از دست داد هر چند که گریه و غم او به دلیل دور بودن از ولی خدا بود نه صرف فرزند و پدری . خداوند در آیاتی از سوره یوسف به گریه فراق ایشان اشاره می کند .
از آن دمی که ز چشمم برفت یار عزیز کنار دامن من ، همچو رود جیحون است
( دیوان حافظ ، ص ۲۰۱ ) . اما گاهی انسان در فراق کسی اشک می ریزد که دیگر وصالی در کار نیست ، مرگ عزیزان از این نوع می باشد .
در مرگ عزیزان گریستن یا برای مظلومیت و بیچارگی کسی اشک ریختن ناشی از احساس انسان دوستی و نوع گرایی انسانهاست . انبیاء و اوصیای الهی برای مرگ عزیزان خود گریه می کردند و آن را رحمت الهی می دانستند که خداوند در قلب مخلوقات خاص خود قرار داده است . پیامبر اکرم ( ص ) در مرگ نزدیکان خود گریه می کرد .
۴- گریه شوق و شادی : گریه شوق خود انواعی دارد :
- شور و شوق به هنگام دیدن عزیزی پس از سالها دوری.
- اشک شوق از موفقیت در کاری.
- اشک شوق از فرط محبت شیعه در وقت شنیدن فضائل اهل بیت (ع) .(نیشابوری ، ۱۳۴۲ ، ۱۲ ).
گروهی از مسیحیان با شنیدن آیات قرآن اشک می ریختند . در واقع آنان بشارت نبوت پیامبر اسلام ( ص ) را سالها پیش از کتابهای ادیان پیشین شنیده بودند . قرآن کریم با توجه به این مساله می فرماید : « وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِین »،( مائده/۸۳ )،« و هر زمان آیاتى را که بر پیامبر نازل شده بشنوند چشمهاى آنها را مىبینى که (از شوق) اشک مىریزد بخاطر حقیقتى را که دریافتهاند، آنها مىگویند: پروردگارا ایمان آوردیم، ما را با گواهان (و شاهدان حق) بنویس ».
۵ - گریه نفاق : این گریه ، گریه مصنوعی و مصلحتی است . منافق برای رسیدن به منافع و مقاصد شوم خود گاهی متوسل به گریه می شود . خدای تعالی در قرآن کریم در این باره از برادران حضرت یوسف ( ع ) یاد می کند . قرآن کریم درباره آنها می فرماید : « وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یَبْکُونَ » ،( یوسف/۱۶ )،« شب هنگام در حالى که گریه مىکردند بسراغ پدر آمدند».
گروهی از مردم همان طور که زبان آنها با دلشان همراه نیست ، اشکهایشان نیز با احساسات و نیات درونی آنها هماهنگ نیست . از این رو این گریه ، منحرف کننده اذهان است.
(کرجی، ۱۳۸۱ ، ۱۶).
خدای تعالی مجازات افراد منافق را خنده زیاد در دنیا و گریه بسیار در آخرت می داند .
« فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثِیراً جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُون »، ( توبه/۸۲ )، « آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند، این جزاى کارهایى است که انجام مىدادند». آیه مربوط به منافقین عصر پیامبر ( ص ) است که به بهانه گرما یا سرمای هوا از شرکت در جهاد خودداری می کردند و مردم را نیز از شرکت در جهاد باز می داشتند . پیامبر(ص) می فرماید:«المنافق یملک عینیه یبکی کما یشاء»:«انسان دورو و منافق بر دیدگان خود مسلط است،هرگاه بخواهد می گرید.(پاینده،۱۳۸۹،۸۶۶).
۷ - گریه ترحم : این نوع گریه اعم از انسان می باشد و ترحم می تواند بر حیوانات و گلها نیز صورت گیرد .
گریه ترحم مانند گریه بر کودک بی سرپرست یا بر مصیبت دیده است . امیر مومنان ( ع ) ترحم بر خود را لازم می داند و می فرماید : « اما ترحم من نفسک ما ترحم من غیرک ، فلربما تری الضاحی من حر الشمس فتظله او تری المبتلی بالم یمض جسده فتبکی رحمه له ، فما صبرک علی دائک و جلدک بمصابک » :« آیا چونان که به دیگران دل می سوزانی بر خود رحم نمی کنی ؟ آیا تو نیستی که اگر کسی را در آفتاب سوزان ببینی به سایه سارش می کشی یا با دیدن کسی که تن و جانش به درد گرفتار آمده است به گریه می افتی ؟ پس وقتی که جانت را گرانقدرترین جانها می دانی ، این چیست که تو را بر درد خویش شکیبا کرده و بر مصیبتها سنگدلت ساخته و از گریستن بر بیچارگی خویش بازت داشته است ». ( سیدرضی،۱۳۸۶،خطبه۲۲۳، ۱۸۰).
۸ - گریه ندامت : از عوامل اندوه زایی که منجر به گریه می شود ، محاسبه نفس و حسابرسی شخصی است که با فرا یاد آوردن خطاها و زشتکاریها انجام می گیرد . این گریه که نتیجه توبه و بازگشت به خداست ، شوینده روح آلوده و پاک کننده آثار شوم گناه از دامن انسان است .
( رکنی ،۹و۱۰ ) .
۹- گریه محبت : محبت که از عواطف اصیل و مهم انسان است ، با گریه آشنایی دیرینه دارد . دیدار دوست پس از روزگار جدایی اشک شوق در چشمان می آورد و فراق و دوری از محبوب اشک غم فرو می ریزد . گریه زبان صادق محبت و نشان راستین دلدادگی است. البته محبت حقیقی آن است که به خدای حسن آفرین تعلق گیرد که جمیل است و سرمدی . این محبت از دوستی های ظاهری بسی قویتر و عمیق تر است. این گریه آمیزه ای است از لذت و الم ، سرخوشی و ناراحتی ، شوق و غم … که تجزیه و تحلیل آن دشوار است اما در یک کلمه می توان آن را معرفی کرد : گریه محبت ، سرشک شیرین دوستی با محبوب حقیقی . ( همان ،۱۲و۱۳).
۱۰- گریه معنوی : این نوع گریه از بهترین و با ارزش ترین گریه ها می باشد و مورد تایید اسلام است . از دیدگاه قرآن و روایات این گریه از فهم و شعور سرچشمه می گیرد . هم چنین سرمایه انسان در جنگ با دشمن درون است که وجود آن در انسان از انعام و تفضلات الهی است .
این نوع گریه عللی خود عللی دارد از قبیل :