“
بر اساس محتویات اوستاسن بلوغ در کودکان پسر و دختر پانزده سال تمام است که معیار مسئولیت صغار در همین سن مشخص شده بود و با احراز رسیدن فرد به سن پانزده سال، وی را از جهت رشد، کامل شناخته، مکلف به انجام وظایف مذهبی و اجتماعی می دانند. در این سنین طفل از قید و بند والدین آزاد و شخصا مسئول و رفتار خویش بود.
اوستا دوران کودکی را به دو مرحله تقسیم کردهاست:
۱- از بدو تولد تا هفت سالگی که آغاز رشد قوای عقلانی است.
۲- از هفت سالگی تا پانزده سالگی که تمام شدن پانزده سال مصادف با آغاز سن مسئولیت کودک تلقی می شود.
ظاهراً در ایران قبل از اسلام تحولات راجع به دادرسی صغار بزهکار بیشتر مربوط به دوران باستان و عهد ساسانیان است و به خصوص از هم گسیختگی و ابهام مجازات قبل ازعصر ساسانی به دو دلیل کمتر به چشم میخورد.
۱- پادشاهان ساسانی به زرتشت تمایل داشتند.
۲- قوانین و مقررات دادرسی و آیین نامه اجرایی که بر اساس دستورهای اوستایی تهیه شده بود مدون گردید.
با ظهور اسلام عقاید اوستا رفته رفته قدرت خود را از دست داد و جای خود را به کتاب آسمانی مسلمانان محول کرد. دین مبین اسلام درباره جرایم اطفال روش متعادل را برگزید همچنان که آن ها را به طور مطلق از مسئولیت مبرا نداشت و از سوی دیگر مجازات بزرگسالان را هم به آنان تحمیل نکرد[۹۷].
بلوغ در ایران
سن بلوغ، تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله ارث و محیط قرار دارد. پژوهشها نشان دادهاند که سن بلوغ در مناطق مختلف و نیز در جنسهای مختلف، متفاوت است. پژوهشهای قدیمی این دوره را برای پسران بین ۱۲ تا۱۷ سالگی و برای دختران بین ۱۰ تا ۱۵ سالگی نشان دادهاند، لیکن پژوهشهای تازه تر برآنند که سن بلوغ بر اثر تکامل صنعتی و پیشرفتهای اجتماعی، ۲سال پایین تر آمده است (دوره کودکی کوتاهتر شده است) بنابرین اکنون باید سن بلوغ را بین ۸تا ۱۵سالگی بدانیم[۹۸].در ایران مطالعات آماری در مقایسه بین سن قاعدگی دختران و مادران و مادربزرگ های آنان، پایین آمدن سن قاعدگی را به مرور زمان نشان میدهد ولی با توجه به شرایط خاص فرهنگی جوامع غربی، میزان کاهش سن قاعدگی در کشور ما به مراتب کمتر است. تاکنون پایین ترین سن بروز قاعدگی در ۷ ماهگی و جوانترین مورد آبستن در کمتر از ۵سالگی (۴سال و ۱۰ماهگی) و همچنین زودترین سن پیدایش صفات ثانویه جنسی در پسران در ۵سالگی گزارش شده است[۹۹].
در حالی که اغلب متخصصان، سن شروع بلوغ دختران در ایران را بین ۹ تا۱۱سالگی عنوان میکنند، ارزیابی وضعیت ۴ هزاردختر در تهران که توسط گروه کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران و مرکز تحقیقات رشد و تکامل این دانشگاه انجام شده نشان میدهد چاقی ارتباط مستقیم با کاهش سن بلوغ دردختران دارد و هرچه میزان چاقی بیشتر باشد سن بلوغ دختران پایین تر میآید. به این ترتیب با افزایش شیوع چاقی سن بلوغ در دختران ایرانی و به خصوص در شهرهای بزرگ مثل تهران رو به کاهش گذاشته است[۱۰۰].
بر اساس تحقیقات گروه پژوهندگان در دانشگاه شهید بهشتی (دکتر عزیزی و همکاران) سن بلوغ در دختران شمال شهر تهران کمی زودتر از سن شروع آن در جنوب تهران است[۱۰۱].
از سوی دیگر متخصصان رشتههای دیگر علوم انسانی و از جمله حقوق دانان و قضات در نقاط مختلف دنیا، از گذشته های دور نظرات متفاوتی در مورد فاصله سنی میان خردسالی و بزرگسالی داشته و دارند. آداب و سنن و قوانین مدنی و حقوقی کشورها نیز سنین مختلفی را برای تعیین مرز صغیر و کبیر مشخص کردهاند. این مرزبندی ها در یک کشور معین نیز با یکدیگر مطابقت ندارند.
همین طور مراجع جهانی، مانند سازمان ملل متحد، نیز راه و رسم خاص خود را دارند. مثلا در ماده ۱ عهدنامه حقوق کودک، مصوب مجمع عمومی ملل متحد در سال ۱۹۸۹، آمده است از نظر عهدنامه کنونی، یک کودک به معنای هر فرد از نوع انسان است که سن او کمتراز ۱۸ سال باشد، مگر آن که قوانین معینی که اغلب کودکی را به سنین پایین تری محدود میکنند، معنای دیگری را به کار گرفته باشند.
به این ترتیب واقعا دشوار است که بگوییم سن آغاز و پایان نوجوانی یا بلوغ چیست؟
حتی از لحاظ قانون نیز، ما در کشور خود چندین نوع قانون و تکلیف داریم که هر یک به نحوی شامل حال نوجوانان می شود. از یک سو دخترانی که سن آنان به ۹سال قمری رسیده و پسرانی که ۱۵ سال قمری دارند مکلف به حساب میآیند و تکالیف و قوانین مذهبی بزرگسالی شامل حالشان می شود و ازسوی دیگر با قوانین مدنی مواجه هستیم که ۱۶سال رابرای رأی دادن و سن ۱۸سال را به عنوان سن آغاز بزرگسالی برای سایر قوانین مبنای عهده دار شدن مسئولیت حقوقی و مدنی می شناسند. در سایر کشورها نیز با نوعی از اغتشاش قوانین در تعیین سن مسئولیت حقوقی و مدنی مواجه هستیم.
علاوه بر این درامر بسیار مهمی چون سن قانون ازدواج، قوانین موجود هم در کشورهای مسلمان و هم در کشورهای دیگر، سنین مختلفی را برای حق تصمیم گیری در ازدواج به رسمیت می شناسند. مثلا درحالی که در برخی از کشورها سن ۱۵ سال را برای شروع زندگی با فردی از جنس مخالف و سن ۱۸ سال برای تصمیم گیری شخصی در ازدواج قانونی پسران و دختران تعیین کردهاند، این سن که در کشورما برای پسران ۱۸ساله و برای دختران ۱۴ ساله به رسمیت شناخته شده ولی دختران تاسال های پس ازاین نیز بدون اجازه ولی قانون خود حق ازدواج ندارند.
صرف نظر از این که مردم جهان چه چیزی را درست می دانند، ما در کشور خود نیاز داریم که اغتشاشهای موجود در قوانین پس از پژوهش های دقیق علمی و اقدامات همه جانبه و عادلانه کارشناسی از میان برداشته شود.
مبنای این کارشناسی میتواند تعیین سنی باشد که در آن، فرد معمولا به تعادل نسبی در شکل گیری هویت و شخصیت و توانایی اداره خویش و تصمیم گیری شخصی میرسد. ازنظر مذهبی نیز فهم واقع بینانه آیات شریفه و محکمات قرآن کریم و احادیث می باید راهنمایی این کارشناسی قرار گیرد و با دقت علمی بررسی شود که فرد اعم ازدختر و پسر در چه سنی به آن سطح از بلوغ میرسد که بتواند حق تصمیم گیری شخصی در تمام امور حقوقی و مدنی خود داشته باشد[۱۰۲].
آخرین گزارشهایی که در مورد سن بلوغ عرضه شده، در کنگره بهداشت نوجوانان و جوانان (سال ۱۳۶۴) نشانگر چنین ارقامی است: دختران درمناطق شمالی کشور ۲/۱۳ سالگی، مناطق مرکزی و نیمه کویری ۱۴ سالگی و تهرانی، ۷/۱۳ سالگی. از پژوهشها نتیجه گرفته اند که سن متوسط بلوغ در دختران ایرانی ۱۴سالگی است. در همین گزارشها، سن بلوغ را نماینده آمادگی ازدواج ندانسته اند چنان که بالا رفتن طلاق مرده زایی، سقط های مکرر و ناهنجاری مادرزادی ناشی از آبستنی در سنین پایین را معلول آن دانسته اند. در سنین بلوغ دختران از لحاظ رشد بدنی روانی از پسران پیشی می گیرند، اما در خاتمه دوره پسران پیش می افتند[۱۰۳].
ج) بلوغ در قانون ایران
قوانین جمهوری اسلامی ایران که عمدتاً برگرفته از فقه امامیه است به موجب مواد ۹۵۶ و ۹۵۷ [۱۰۴] قانون مدنی حق کودک را از زمانی که در جنین حیات خود را آغاز میکند در صورت زنده متولد شدن تا پایان عمر به رسمیت شناخته است.
در ماده ۹۵۶ آمده است: «اهلیت برای دارا بودن حقوق با، زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام می شود.»
اهلیت بر دو نوع است: اهلیت تمتع و اهلیت استیفا.
“