روش پژوهش در این تحقیق بصورت کتابخانه ای ـ اسنادی وروش تجزیه و تحلیل و بررسی، به صورت تحلیلی ـ استنباطی وگرد آوری اطلاعات (کتابخانه ای،مصاحبه ای و استفاده از اقسام رسانه)نرم افزارها و سایت های اینترنتی
۱-۷- تعــریــف مفاهیم وواژگان اختصاصی
*مقایسه:سنجیدگی میان دوچیز و دو چیزرا باهم اندازه گرفتن و اندازه میان دوچیزوقیاس است.به عـبارت دیگر،چـیزی یاکسی راباچـیزی یاکسی دیگرانـدازه گرفتـن وسنجیدن (دهخدا ،۱۳۷۳ ،۱۳: ۱۸۸۱۲)ومنظورازآن،روشن کردن معنی ومفهوم،بیان شباهت هاو تفاوت ها ودرجات وویژگیهای دو امر است.
*گناه:گناه،ارتکاب کاری حرام وناپسندیا ترک عملی واجب است که به انجام آن دستورداده شده است.ازنظرحقوقی عبارت است از:خروج از قوانین ومقررات وضع شده به منظورحفظ مصلحت امت وپاسـداری ازنظـم عمومی وتضـمین بقای آن.به عبارت دیگر،می توان گفت گناه،هرگونه عملی است که فردبا ارتکاب آن ازحدود الهی تجاوزمی کند(طاهر،۱۳۸۸: ۱۷).
*عمل:هرفعل وکاری که ازحیوان ازروى قصدواقع می شود،که درمعنی اخص ازفعل است. زیرا،فعل به حیـواتاتی که کاری ازآنهابدون قصدسرمی زنداطـلاق می شودبعضاً به فعل جمادات نیزگفته می شودولى عمل، خیلى کم به فعل بدون قصدوفعل جماد گفته می شود(راغب اصفهانی، ۱۳۷۴،۲: ۶۵۱).به عبارت دیگر،بـه کارى گفته می شودکه ازروى عقل وفکرباشد.لذا،باعلم مقرون می شودولى فعل، اعمّ است. ممکن است توأم با تعقل و تفکر باشند و در برخی مواقع ممکن است که بدون تعقل و تفکر انجام پذیرد(قرشی،۱۳۷۱، ۵: ۴۵).
*انسان: انسان واژه ای است عربی،اسم جنس (عام) که برای مذکرومؤنث، جمع و مفرد یکسان به کار می رود.که بیشترزبان شناسان[۲] آن را از ماده«إنس»می دانند علت نامگذاری این موجود به انسان هم یا این است که ازویژگی های ذاتی آن ،انس والفت گرفتن با دیگران است و یا این که انسان برخلاف جن ظاهراست(همایی،۱۳۹۲: ۱۲۸).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فصل دوم
شناخت گناه و راه های ارتکاب آن و تأثیرگناه برعمل انسان
بر اساس دودیدگاه
دستغیب
و
جوادی آملی
*بخش اول-شناخت گناه وراههای ارتکاب آن
۲-۱-۱-گناه درلغت
گـر چـه دیـوار افـکــنـد سایــه دراز
بـاز گــردد ســوی او آن سایــه بــاز
ایـــن جهان کوه اسـت و فعـل ما نـدا
ســــوی مـــاآیـــد نــداهـــاراصـدا
چون که بد کـردی بترس ایمـن مبـاش
زانکه تخـم است و برو یا ند خــداش( مولوی بلخی،۱۳۸۸: ۵۴ )
گناه:[گ] (اِ) پهلوی ویناس[۳] (گناه ، خراب کردن )، ایرانی باستان ظاهراً ویناسه(سانسکریت ویناسه)[ انقراض،زوال ]،ارمنی ونَس[۴] ازویناس،شکل جنوب غربی ظاهراًویناته،معرب آن جناح،کُردی گوناح وگوناه[۵] ،بلوچی گوناس،بزه ،جرم ،خطا. معصیت ،اثم ،تقصیر، قصور،غلط،بزه،نافرمانی،پای لغزه،آرد، چم،تباهکاری(دهخدا،۱۳۷۳،۱۱: ۱۷۰۰۶).
گناه،در لغت فارسی بهمعنای بزه، جرم، نافرمانی و امثال این الفاظ آمده است و در لغت عرب از آن به ذنب و اثم و معصیت تعبیر شده است.معنایی که در هردوی آنها صادق و بلکه جامع همه معانی است، همان نافرمانی و انجام عملی برخلاف قانون و یا سرپیچی از آن است.به عبارت دیگر، گناه(اثم)،منقصتی(نقصی)است که ازمخالفت امر پروردگار برای انسان حاصل می شود.(شعرانی، ۱۳۹۸ق،۱: ۶).
بنابراین گناه؛یعنی، نافرمانی و سرپیچی ازقانون چه قانون طبیعی و اجتماعی و چه قانون الهی و دینی و تخلّف از آن، موجب عقوبت و کیفر، هم در عالم دنیا و هم در روز جزاست.با این تفاوت که گناه وتخلّف ازقوانین طبیعی و اجتماعی با گناه وتخلّف از قوانین الهی ودینی ازجهاتی باهم فرق دارد(رسولی محلاتی، ۱۳۶۸: ۲و۴).
۲-۱-۲- واژه هاى گناه در قرآن
درقرآن،روایات واحادیث پیامبر(ص)و امامان (ع) ازگناه با واژههاى مختلف،یادشده است که هرکدام ازاین واژگان گویى بخشى ازآثارناگوارگناه پرده برمىدارد و بیانگر گوناگون بودن گناه است. واژههایی که درقرآن درموردگناه آمده، عبارتنداز:ذنب، معصیت، اثم ، سیئه، جرم، حرام، خطیئه، فسق، فساد، فجور، منکر، فاحشه، خبث، شر، لمم، وزر، ثقل وحنث .
*ذنب:
یکی ازمعناهای ذنب،جرم،معصیت وگناه است.الذنب:الإثم والجرم والمعصیه(ابن منظور، ۱۴۱۴ ق، ۱: ۳۸۹) این واژه ۳۵ باردر قرآن به کاررفته ودر آیه ی سوّم سوره ی غافر، خداوند چنین توصیف شده است: «غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدیدِ الْعِقابِ[۶]».
*معصیت:
به معنى عصیان،ضد طاعت وفرمانبرداری(زبیدی،۱۴۱۴ق ،۱۹: ۶۸۲)خداوند می فرماید :«وَ مَن یَعْصَ اللّه َ وَرَسولَهُ ویَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدخِلْهُ نارا[۷]».این واژه با مشتقاتش درقرآن ۳۳ بار آمده است.
*اثـم:
همان ذنب است وبه معنی گناه وگفته شده مرادازآن انجام کاری است که حلال نیست . خداوند در قرآن می فرماید:وَالْإِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ[۸]؛ وبازدرکلام خداوند است که می فرماید: فَإِنْ عُثِرَ عَلى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْماً[۹]؛ کلمه ی «اثم » به معنی گناه می باشد وجمع آن «آثام » است(ابن منظور ،۱۴۱۴ق ،۱۲: ۵). این واژه در قرآن۴۸ بار آمده است.
*شرّ:
«شر»نقیض خیر،به معنی بدی،فسادو ظلم وجمع آن شروراست(مرتضی زبیدی،۱۲۰۵ق،۷ :۱۶).
*سیئه:
«السّیّئُ» و«السّیئه»به معنى دوکار قبیح و زشت که اولی صفت برای اعمال مذکر ودومی برای مونث واقع می شودخداوندمی فرماید:«وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ[۱۰]؛ »ونیزاسم است مانند:خطیئه.والسُّوءی برورزن فُعلی ،اسم است برای«فعله» والسِّیئه به منزله ی الحسنی برای الحسنه است(فراهیدی .۱۴۰۹ق ،۷: ۳۲۷) این واژه ۱۶۵ باردر قرآن آمده است.
*جرم:
جرم؛یعنی، گناه ودر اصل به معنى کندن وچیدن خرما ازنخل است و به خرمای چیده شده
وخشک «جریم » وبه کسی که خرما را می چیند «جارم »می گویند(ابن درید،۱۹۸۸م، ۱: ۴۶۵).این
واژه ۶۱ باردر قرآن آمده است.
*حرام:
نقیض و ضدحلال.ماه های حرام؛ماه های ذی القعده ،ذی الحجه ،محرم ورجب که اعراب جنگ را درآن جایز نمی دانستند(جوهری ،۱۳۷۶ق،۵: ۱۸۹۵).لباس احرام،لباسى است که انسان در حج وعمره مىپوشدو ازیکسرى کارها ممنوع مىشود.این واژه ومشتقات آن حدود ۷۵ بار در قرآن آمده است.
*خطیئه:
این کلمه به معنی نرسیدن به صواب و اشتباه کردن به صورت غیر عمدی است(فراهیدی، ۱۴۰۹ق،۴ : ۲۹۳- ۲۹۲).نخوردن تیربه هدف درتیر اندازی،موفق نشدن درطلب حاجت و نرسیدن به هدف، گناه غیر عمدی و…آمده است(ابن منظور،۱۴۱۴ق،۱: ۶۷-۶۵).این واژه بامشتقاتش۲۲ بار در قرآن آمده است[۱۱].
* فسق: