نهادهای رقابت سیاسی
در جهان امروز، در حوزه رقابت سیاسی دو موضوع عمده وجود دارد، یکی قضیه انتخابات در سطوح مختلف و یکی احزاب سیاسی در انواع مختلف خود. گفته شده است که احزاب سیاسی ماشینهای انتخاباتیاند و به این ترتیب اساس کار احزاب سیاسی، انتخابات فرض شده است؛ به عبارت دیگر کیفیت و خصایل انتخاباتی در تعیین نوع نظام سیاسی، نحوه و میزان کارکرد آن تأثیر دارد. برای نمونه، اینکه در انگلستان دو حزب عمده سیاسی کارگر و محافظه کار وجود دارد و قدرت سیاسی بین آن دو دست به دست میشود، زاییده نظام انتخاباتی آن کشور است و اگر انگلستان، نظام انتخاباتی دیگری را تجربه میکرد، نظام حزبی این کشور به گونهای دیگر شکل میگرفت[۳۳].
بر این اساس امروزه در جهان، نظامهای مختلف انتخاباتی و نظامهای متنوع حزبی وجود دارد که در خدمت سیاست و حکومت در کشورهای دارای نظامهای مردمی قرار گرفته است.
تعریف نظام انتخاباتی نیازمند ذکر این مقدمه است که «انتخابات، فرایندی است که دارای مراحل مختلف است، این مراحل با هم یکسان نبوده، ماهیتی متفاوت از یکدیگر دارند. به عنوان مثال؛ ثبت نام برای شرکت در انتخابات، تعیین صلاحیت نامزدها، شرکت در مبارزه انتخاباتی و انجام تبلیغات حضور در پای صندوق رأی و سرانجام شمارش آرای، مهمترین مراحل و اجزای این فرایند را تشکیل میدهند. هر یک از این مراحل، دارای ضوابط و مقررات مخصوص به خود است که مجموعه این ضوابط و مقررات، قوانین انتخاباتی کشورها نامیده می شود. حال با این مقدمه، باید بگوییم که نظام انتخاباتی نظامی است که قوانین مربوط به آخرین مراحل این فرایند یعنی شمارش آرا مشخص میکند؛ به عبارت دیگر، تبدیل رأی به کرسی نمایندگی و تقسیم کرسیها میان فهرستها و نامزدهای مختلف وظیفه اصلی نظام انتخاباتی است یا نظام انتخاباتی، تعیین کننده چگونگی اعمال حکومت توسط اکثریت است[۳۴].
نظام انتخاباتی که بدین گونه تعریف شد، یکی از عوامل اصلی شکل دهنده نظام حزبی نیز هست. در تعریف نظام حزبی گفته شده است: «از مجموعه روابط متقابل میان احزاب سیاسی از یک سوی و احزاب سیاسی و حکومت از سوی دیگر، نظام خاصی شکل میگیرد که از آن به نظام حزبی تعبیر می شود.»
با این تعریف ۳ نوع نظام حزبی در جهان وجود دارد که عبارتند از:
۱ـ تکحزبی ۲ـ دو حزبی ۳ـ چند حزبی
هر یک از این سه نوع به تقسیمهای جزئیتری نیز تفکیک شده است. در همین زمینه ذکر این نکته لازم است که سه نوع نظام انتخاباتی نیز وجود دارد که عبارتند از:
۱ـ نظام انتخاباتی اکثریتی
۲ـ نظام انتخاباتی تناسبی
۳ـ نظام انتخاباتی تلفیقی
هر یک از این نظامها نیز به نوبه خود تقسیمبندیهای جزئیتری دارد.
اگر از نظام تک حزبی صرفنظر کنیم که به عقیده بسیاری، مصداق حکومت و سیاست غیررقابتی است، در نظامهای دوحزبی یا چند حزبی، رقابت سیاسی عملی از طریق احزاب سیاسی انجام میشود که فعالیتهای سیاسی- مبارزاتی خود را در چارچوب قوانین انتخاباتی انجام میدهند و سرنوشت نهایی فعالیتها و اقدامات آنان را نظامهای انتخاباتی معین میسازند، در نتیجه، نهادهایی که رقابت سیاسی به وسیله آن ها انجام میگیرد، احزاب سیاسی در کشورهای که احزاب شکل نگرفتهاند، جناهها هستند که ساز و کار حاکم بر کل فرایند رقابت سیاسی بوقوع پیوسته در این نهادها را نظام انتخاباتی تعیین میکند.
اگرچه، با این توصیف، نهادهای رقابت سیاسی معادل احزاب سیاسی است، نباید از این مطلب غفلت کرد که بسیاری از عوامل درونی و بیرونی دست به دست هم میدهند تا نهادهای مذبور بتوانند رقابت را به انجام رسانند. برخی از این عوامل عبارتند از:
«فضای سیاسی جامعه، هزینه های انجام شده، نوع انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و در نهایت دیدگاه مثبت و مساعد حاکمیت نسبت به کل جریان رقابت سیاسی.» این ها، این بخودی خود، موضوع رقابت سیاسی را با مشارکت سیاسی پیوند میدهند که به اختصار آن را بررسی مینمائیم[۳۵].
رقابت سیاسی و مشارکت سیاسی
گاهی از رقابت سیاسی و مشارکت سیاسی به طور همزاد یاد میشود، بین آن ها تمایزی منظور نمیگردد و یکی لازمه دیگری دانسته میشود. در برخی از جاها نیز رقابت سیاسی مصداق مشارکت سیاسی بحساب آمده، وجود مشارکت سیاسی به وجود رقابت سیاسی منوط شده است. در زمینههایی نیز که مطالعات موردی صورت گرفته، بدون دقت نظری و مفهومی، رقابت سیاسی در کنار مشارکت سیاسی، بدون مرزبندی مشخص به کار برده شده است. بنابرین لازم است که در بحث از رقابت سیاسی به مشارکت سیاسی نیز در حد تبیین ارتباط دو موضوع اشاره شود تا مفهوم رقابت سیاسی از لحاظ اصطلاحی روشنتر گردد.
از مشارکت سیاسی، تعریفهای متعدد و متنوعی در حوزه های جامعهشناسی سیاسی و توسعه، به هنگام بحث از نوسازی و مسائل آن، بعمل آمده است. از آنجایی که هدف عمده مشارکت سیاسی، تأثیرگذاری بر قدرت سیاسی است، در تعریفهایی که از مشارکت سیاسی به عمل آمده، از توده مردم و تشکلهای سیاسی به منزله طرف حسابهای نظام سیاسی سخن بمیان آمده و بر اساس رابطه دولت و جامعه و تعادلهای این دو با یکدیگر، از انواع مختلف مشارکت سیاسی یاد شده که دو نوع عمده آن ها اجباری و داوطلبانه است. به علاوه، این دو نوع مشارکت در قالب نظامهای سیاسی مختلف عینیت یافته، طوری که امروزه تقریباً، هیچ رژیم سیاسی یافت نمیشود که منکر مشارکت سیاسی در درون خود باشد و یا حداقل در لفظ، مشارکت سیاسی را پدیدهای مطلوب به حساب نیاورد.
از میان تعاریف متعدد، مشارکت سیاسی با این تعریف از مشارکت سیاسی که ما از آن داریم قرابت بیشتری دارد؛ «این است که این تعریف از مشارکت سیاسی توانایی پوشش کلیه فعالیتهایی را داشته باشد که در جوامع مختلف، مشارکت سیاسی موردنظر است، یعنی هر نوع اقدام داوطلبانه، موفق یا ناموفق، سازمان یافته یا بیسازمان، مقطعی یا مستمر برای تاثیرگذاری بر انتخابات سیاستهای عمومی، اداره امور عمومی یا گزینش رهبران و ابتکاری به شکل زد و بندهای پشت پرده و مقطعی یا مستمر جریان دارد» سیاستی در سطوح مختلف حکومتی (اعم از) محلی و یا ملی، روشهای قانونی یا غیرقانونی را به کار گیرد[۳۶]» با توجه به اینکه هدف اصلی مشارکت سیاسی بر اساس تعریف فوقالذکر، تأثیرگذاری بر نظام سیاسی است و بر سر میزان و نحوه همین تأثیرگذاری است که مسابقه نیروهای سیاسی شکل میگیرد و نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی نقش خود را نشان میدهد، میتوان رقابت سیاسی را مصداق عینی و کامل مشارکت سیاسی دانست؛ به عبارت دیگر مشارکت سیاسی مفهومی است که با رقابت سیاسی نسبت مادری دارد و مفهوم اخیر از آن زاییده میشود.