براساس نظریه روان کاوی فروید[۳۱]، من آدمی هرقدر قدرتمندتر وپرورش یافتهتر باشد دفاع از خود در برابر نیروهای تهدیدگر درونی وبیرونی مؤثرتر خواهد بودوکیفیت زندگی انسان متعادلتر خواهد شد. چرا که کیفیت زندگی نه تنها در میزان ارضای غرایز و نه صرفاً در تطابق با چهارچوبهای محیط است، بلکه کیفیت بر قراری تعادل میان دو قطب متضاد میباشد این تعادل هرقدر مقتدرتر ومؤثرتر برقرار گردد، کیفیت زندگی، ارتقاء خواهد یافت (تقدسی۱۳۹۳).
به نظر اریکسون[۳۲] انسان در مراحل زندگی با بحرانهای روانی واجتماعی روبهروست، چگونگی حل کردن این بحرانهادر زندگی فرد مؤثراست. منظوراز بحران یک نقطه عطف در زندگی است که دارای یک جزءمثبت ویک جزء منفی است، بحران جنبه مرضی ندارد وتنها نشانه یک نوع حساسیت ویا شکست پذیری ایست که از عدم تعادل ناشی میشود. سلامت روان در گروحل بحران است ودر این موردبه نقش فرد و انگیزهها وواکنشهای او وچگونگی ارتباط با جامعه تأکیدمیکند. به نظر اریکسون خود شکوفایی عبارت از حل تعارضات زندگی وکسب تجربههای مطلوب اجتماعی که کیفیت زندگی را بالا ببرد (سایت دانشجو۱۳۹۳ ).
با وجود نگرشهای تئوریکی وروان شناختی اکثریت محققان، کیفیت زندگی ذهنی به معنای درک فرد از شرایط خود را جزء محوری اندازگیری کیفیت زندگی میدانند.
۲-۲-۵-۶- کاربردهای اندازگیری کیفیت زندگی
۱ - پزشکی: این ابزار در کنار سایراقدامات تعیین کننده کیفیت زندگی اطلاعات با ارزشی درباره مواردی که روی فرد بیشتری تأثیر را دارد فراهم نموده ودر یافتن بهترین انتخاب در مراقبت از بیمار مفید باشد.
۲ - روابط پزشک بیمار: افزایش درک پزشک از اثرات بیماری در زندگی بیمار، روابط پزشک وبیمار بهتر شده وبیمار نیزخدمات پزشکی را مؤثرتردریافت خواهد کرد.
۳ - تعیین کارایی درمانهای مختلف: جهت ارزیابی درمانهای مختلف میتوان از این ابزارجهت سنجش کیفیت زندگی بعنوان یک پیامد استفاده کرد.
۴ - ارزیابی خدمات بهداشتی: در مورد کفایت وکیفیت خدمات پزشکی اولویتهای بیمار، قطعاً مهم هستند که این ابزارمکمل با ارزشی جهت این ارزیابی فراهم میکند.
۵ - تحقیقات: این ابزار بوسیله تعیین اثرات بیماری در تمام وجوه بیمار بصیرت جدیدی در مورد سیر طبیعت بیماری ایجاد میکند.
۶ - سیاستگذاری: در تعیین اثرات سیاستهای جدید برکیفیت زندگی افراد میتوان از این ابزارسودجست وسیاست گذاران با در نظر گرفتن این پیامد میتوانند تخصیص منابع محدود را با بینش وسیعتری انجام دهند.
۲-۲-۶- کیفیت زندگی وسلامت روان زنان
۲-۲-۶-۱- تعریف سلامت روان
مراداز سلامت روان این است که فرد بتواند فعالیتهای روزمره خود را به خوبی انجام دهدورفتار نامناسب از نظر فرهنگ وجامعه خود نداشته باشد، بهداشت روانی با ارتقای عملکرد فردی واجتماعی ارتباط دارد (صادقی وهمکاران۱۳۹۰).هدف از ارتقای سلامت، افزایش کیفیت زندگی است، بااین وجود درک افراداز واژه کیفیت زندگی متفاوت است، درشاخههای علم پزشکی کیفیت زندگی به دو صورت کیفیت زندگی عمومی یا حس خوب بودن عمومی و کیفیت زندگی سلامت محورکه به درک فرد از تأثیر بیماری وشرایط نامطلوب روی خوب بودن ورضایت اززندگی مربوط است (همتی مسلک پاک، احمدی وانوشه۱۳۸۹).
۲-۲-۶-۲- سلامت روان زنان
زنان جزء لاینفک تمام بخشهای جامعه هستند، لذا بیشتر در معرض ابتلا به مشکلات روانی قرار دارند، زنان با دارابودن نقش همسری، مادری ومراقبت از دیگران مسئولیت زیادی برعهده دارند، این نقشهای چندگانه میتواند سلامت ایشان را به خطر اندازد در حالی که سلامت روان در زنان موجب شادی ونشاط وبالارفتن حس اعتماد به نفس در آنان میشود وفقدان آن اضطراب، استرس، دلهره وناامیدی از زندگی را به همراه خواهد داشت که بر کیفیت زندگی آنان تأثیرگذار خواهد بود (صادقی وهمکاران۱۳۹۰).
۲-۲-۷- مفاهیم تن انگاره
۲-۲-۷-۱- تعاریف تن انگاره
-
- تعریف لغوی تن انگاره: ازدو واژه تن بمعنای بدن وانگاره به معنای تصور یا انگاشتن تشکیل شده، پس تن انگاره یعنی تصوربدن یا تصویر بدن.
-
-
-
- تعریف مفهومی: تن انگاره یا تصویر بدن بعدی مهم ازخود پنداره افراداست. تصوراز بدن پدیدهی پیچیدهای است که در دهههای اخیر مورد توجه اندیشمندان از حوزههای گوناگون قرار گرفته اما تعریف واحدی برای آن ارائه نشده است.تن انگاره، بازنمایی درونی ظاهر بیرونی فرد است (کش ۲۰۰۴). وتصویری ذهنی است که در بر گیرنده عقاید، احساسات آگاهانه وغیر آگاهانه در موردبدن است (امیدی، غفرانی پوروحسینی ۲۰۰۶)، تصویرذهنی، تصویری روانی است که فرداز ظاهرفیزیکی خود دارد (گرومل[۳۳]وهمکاران ۲۰۰۰)ونیز احساسی است که فردنسبت به تک تک وکل اعضای بدنش دارد، تصور ازبدن یک پدیده چند بعدی است وشامل ابعاد شناختی یعنی تفکرفرد درموردبدن خود، ادراکی شامل لمس وبینایی وعاطفی یا احساس فرد درمورد خود، است (گروسی، نعمت الهی ورفسنجانی۱۳۹۲). تن انگاره غالباً بصورت درجاتی ازرضایت از ظاهر فیزیکی تعریف میشود، در واقع احساسات منفی ومثبتی است که فرددرباره شکل واندازه بدن خود دارد، تصویر ذهنی منفی از خودمیتواند به نارضایتی از بدن واحساس جذاب نبودن ودر نهایت مشغولیت فکری نسبت به وضعیت ظاهری قسمتی از بدن، منجر به اختلال عملکرد شود (کیوان آرا، حقیقیان وکاوه زاده۱۳۹۱). رضایت از تن انگاره میتواند شامل، ارزیابی از وضع ظاهری[۳۴]، بمعنی ارزیابی کلی فرددرمورداحساس جذابیت فیزیکی ورضایتمندی فرد از ظاهرش، گرایش به ظاهر[۳۵]، به این معنی که فرداز نظرروانشناختی چقدر بر روی ظاهرش سرمایه گذاری کرده ودر برگیرندهی فراوانی رفتار فرد با هدف حفظ یا بهبود ظاهربیرونی میباشد، رضایت از قسمتهای مختلف بدن[۳۶]، به معنی رضایتمندی فردازنواحی خاص بدن مانند صورت، موها، تنه، ماهیچه هاو… ، مشغولیت فکری با اضافه وزن[۳۷]، به معنی نگرانی فرددرمورد چاقی، مراقبت ونگرانی در مورد اضافه وزن، رژیم گرفتن ومحدود کردن غذا میباشد (دهقانی وهمکاران۱۳۹۰).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
-
۲-۲-۷-۲- تاریخچه تن انگاره
عدهای شکل گیری تصویر ذهنی فرداز بدن خویش را ذاتی وغریزی میدانند دراین دیدگاه بر نقش جنسیت تأکید میکنند. تا پیش از نیمه دوم دهه ۱۹۸۰ اغلب جامعه شناسان چه در جامعه شناسی پزشکی وچه درکتابهای عمومی بدن را مورد توجه قرار نمیدادند، بلکه به جوانب خارجی بدن توجه داشتند وکنشگران را با هویتهای، فارغ از بدن مورد مطالعه، قرار میدادندوبدن موضوعی برای شناخت بحساب نمیآمد. مطالعه وبررسی درباره بدن پس از دهه ۱۹۸۰ بعلت رشد فرهنگ مصرفی، عوامل جمعیت شناختی، حرکت جوامع بسوی مدرنیته و پیدایش تکنولوژیهای جدید سیر شتابندهای یافته است.
مفاهیم نظریه پردازی شده پیرامون بدن ونگرش به آن در چهارحوزه انسان شناختی، جامعه شناختی، نظریههای فرهنگی ورهیافت فمنیستی قرار داده میشوند.
توجه میشل فوکو[۳۸]، نظریه پرداز اجتماعی فرانسوی به تاریخ حرفهی پزشکی وپرداختن وی به بدن انسان به عنوان موضوعی که دستمایه اعمال کنترل ومداخله پزشکی قرار میگیردونیز تحلیلهای وی در مورد نظارتی که توسط دولت، کلیساوپزشکی به خصوصیترین فعالیتهای بدنی انسان اعمال می شد به ایجادتخصص جدیدی در عرصه جامعهشناسی بنام جامعه شناسی بدن، منجرشد (احمدنیا۱۳۸۴).
گیدنز[۳۹]، میگوید بدن که واسطه بین فردودنیای خارج است، بیش از پیش به پدیدهای اجتماعی وفرهنگی تبدیل شده است، که مملواز نمادهاو معناهاست، او بدن را صرفاً یک موجودیت فیزیولوژی نمیداند زیرا عمیقاً تحت تأثیربازتابندگی عصر تجددقرار گرفته است. گیدنزمعتقداست زنان بیشتراز مردان برای جذابیت فیزیکی خویش اهمیت قائلند وعامل آنرا سکولار شدن جوامع میداند (گیدنز۱۳۸۵).
گیدنز (۱۹۹۱) میگوید بدن به محلی برای ایجادوخلق آرزوها وآرمانهای انسان مبدل میشود. ومری داگلاس[۴۰] (۱۹۹۶) به دو بدن فیزیکی وبدن اجتماعی اشاره میکند. او بدن فیزیکی را جهان کوچکی میداند که با فشارهای اجتماعی پیوند دارد (گیدنز ۱۹۹۱، مری داگلاس۱۹۹۶؛ به نقل از توسلی ومدیری۱۳۹۱). در شکل گیری تصوراز بدن برخی آن را ذاتی وغریزی میدانند. برخی دیگرنوع رفتار جامعه وعناصراجتماعی را مؤثرمیدانند. بدین معنی که افراد در فرایند جامعه پذیری با انتظارات متفاوتی از خود روبه رو میشوند (آزادارمکی وچاوشیان۱۳۸۱). عدهای از پژوهشگران، بدن و نگرانی در مورد آن را یکی از مهمترین دلمشغولیهای زندگی امروزه میدانند که میتواند سلامت فرد وجامعه رابه مخاطره اندازد. بحث در رابطه با تصوراز بدن بیشتر به سمت بررسی نارضایتی از بدن پیشرفته است، این نارضایتیها ونگرانیها نشات گرفته ازتصور از بدن، مشکلات زیادی برای افراد بویژه زنان ودختران که حساسیت بیشتری نسبت به موضوع تصوراز بدن خود دارند ایجاد کرده است مانند رو آوردن به جراحیهای زیبایی، رژیمهای غذایی سخت گیرانه، بی نظمی تغذیه و… (خواجه نوری، روحانی وهاشمی ۱۳۹۰). مطالعات انجام شده در ایران در حوزه تصوراز بدن بطور عمده معطوف به حوزه پزشکی وپرستاری بوده ودرحوزههای دیگرمطالعات زیادی انجام نشده است، برخی مطالعات به بررسی برخی عوامل اجتماعی مؤثربرانجام جراحیهای زیبایی تمرکزکردهاند، در سطح دنیا اکثر مطالعات در زمینه پیش بینی کنندههای انجام جراحی زیبایی بوده است (خزیر، دهداری ومحمودی۱۳۹۲).
۲-۲-۷-۳- انواع اختلالات تن انگاره
-
- اختلال تصویر بدنی منفی به معنای یک تصویر بدنی منفی در افرادی که از ظاهرخود ناخشنودند و میخواهند کاری در مورد آن انجام دهند این تصویر منفی با اقدامات خود کمک دهی قابل پیشگیری ویا درمان است.
-
- تصویر بدنی منفی ناشی ازمشکلات پیچیده روانی، که نیازمند چیزی بیش ازاقدامات خود کمک دهی تصویر بدنی است مانند اختلال بد شکلی بدنی، یا بی اشتهایی وپراشتهایی روانی وافسردگی مرضی عمده.
کش ودایگل[۴۱] ۱۹۹۷، کش واسمولاک[۴۲] ۲۰۱۱، بیان میکنند که اختلال درتصویر بدن میتواند بصورت اختلال بین ادراکات، شناختها، احساسات، یا بعنوان رفتارهایی که بر عملکرد زندگی روزانه و کیفیت زندگی اثر دارد تظاهر کند (کش و دایگل۱۹۹۷؛ کش واسمولاک ۲۰۱۱؛ به نقل از ری دولفی وکروزر[۴۳] ۲۰۱۳).
در این پژوهش بررسی تصویر بدنی منفی غیرمرضی مورد نظر است ضمناً اگر تصویر بدنی منفی غیر مرضی به موقع درمان نشود ممکن است به اختلال تصویر بدنی منفی روانی شدید تبدیل شود.
۲-۲-۷-۴- مبانی نظری تن انگاره
زمینه بحثهای مربوط به بدن را باید دررویکردهای مربوط به کنش متقابل نمادین جستجوکرد. در این رهیافت بدن قسمتی از خود است، که در رهگذر تبادل فردبا دیگران رشد میکند، بعبارت دیگر آگاهی یک شخص از خودش بازتاب افکاردیگران درباره خودش است، پس به هیچ رونبایداز خودهای جداگانه صحبت کرد. مفهوم خود ابتدا در دوران کودکی شکل میگیرد ودرطول زندگی فرد ودر موقعیتهای اجتماعی جدید، فرد تصور خود را رشد میدهد.
هربرت مید[۴۴]، به (دیگری تعمیم یافته) اشاره میکند که درآن فرد مطابق انتظاراتی که گمان میکند دیگران از او دارند رفتار میکند. ازنظر هافمن[۴۵]، مدیریت بدن در حفظ ونگهداری آشنایی بین افراد، نقشهاوروابط اجتماعی محوریت اساسی دارد و بعنوان یک حلقه در روابط بین هویت فردی وهویت اجتماعی ایفای نقش میکندوساختارگرایانی مانند ترنر[۴۶]، بدن رامحصول پیامدهای اساسی وتغییرات جوامع صنعتی غرب قلمداد میکند (کیوان آرا وهمکاران۱۳۹۲).
گیدنز، بدن را در ارتباط با دو مفهوم هویت وخود قرار میدهد، به باورگیدنز، خود دردرون بدن جای دارد و آگاهی نسبت به خویش بیشتر ناشی از تغییراتی است که در بدن احساس میشود، بدن تنها جسم مادی نیست بلکه وسیلهای برای کنار آمدن با اوضاع واحوال ورویدادهای بیرونی است، که در نتیجه آن بدن به ابزاری هویت سازدرتعاملات اجتماعی تبدیل میشود. تصور از بدن حاصل بکارگیری آن در کنشهای اجتماعی است، امروزه جنبه اجتماعی بدن برای ابراز هویت فردی، بیش از وجهه اجتماعی آن تقویت شده است (خواجه نوری، روحانی وهاشمی۱۳۹۱).
توماس کش بیان میکند که تصویر بدنی افراد به اینکه واقعاً چه کسی هستند وابسته نیست بلکه به رابطه شخصی افراد با بدنشان بخصوص به باورها، ادراکها، افکار واعمالی که به ظاهرجسمیشان مربوط است، وابسته است (کش۱۳۸۸). روان شناسان به این نکته دست یافتهاند که تصویربدنی منفی ریشه در گذشته تحولی افرادونیز فشارهایی دارد که در زندگی متحمل میشوند.
۲-۲-۷-۵- عوامل مؤثر بر تن انگاره
متغیرهای زیادی از لحاظ روان شناختی با تصویر بدنی رابطه دارند مانند خود پنداره، عزت نفس، سلامت عمومی، افسردگی وسبک زندگی، همچنین عوامل روانی اجتماعی مانند فشارهای اطرافیان به فرد برای داشتن بدنی ایدال ویا اثر رسانهها، بصری شدن هویت فردی و…
۲-۲-۷-۵-۱- پیامدهای تصویر بدنی منفی
توماس کش، پیامدهای تصویر بدنی منفی رابیان میکند.که برخی ازمهمترین آنها به قرارزیراست:
- تصویر بدنی منفی از لحاظ عاطفی رنج آور وناراحت کننده است.
- احساس افسردگی، شرمساری یا خجالت در باره ظاهربه توانایی افراد برای تجربه شادی در زندگی آسیب میزند.
- تصویربدنی منفی باعث میشودتاافراد با توسل به آن خودراازخودآگاهی وسایراحساسهای ناراحت کننده حفظ کنند، چنین رفتارهایی از دامنه وسیعی برخوردار است از جمله اجتناب ازموقعیتهای خاص تا روی آوردن به آداب آرایشی بیهوده، بسیاری ازاین ترفندهای حفاظتی میتواند افرادرادر چرخههای خودشکنانهای ازدرماندگی به دام اندازد، این ترفندها تصویربدنی فردرابدترخواهد کرد.
- عواطف برخواسته از تصویربدنی منفی، چون اضطراب، تنفر، یاس، خشم، حسادت، شرم یا خجالت در موقعیتهای مختلفی درافراد ظاهر میگردد.