۳۱۱/۰۰۰۸/۰۹۳/۰۰۰۱/۰
گروه۲۵۱۲۵۴۵/۰۴۵/۰۰۴/۰خطا۴/۵۱۸۱۳۸/۳۹
همانطور که در جدول ۱۱-۴ نشان داده شده است با کنترل اثر پیش آزمون، بین افراد شرکت کننده در گروههای آزمایش (گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش) و کنترل از لحاظ نمره فرونشانی افکار در پس آزمون تفاوت معنا داری وجود ندارد (۰۵/۰P>). بنابرین فرضیه تحقیق تأیید نمیگردد. در این میان همان گونه که در جدول آمارههای توصیفی مشاهده میگردد در میانگین نمره فرونشانی افکار در پس آزمون گروه آزمایش (گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش) تغییر معناداری نسبت به گروه کنترل ملاحظه نمیشود. بعلاوه اندازه اثر ۰۴/۰ بوده است و این بدین معنی است که ۴ درصد تغییرات مشاهده شده در نمرات پس آزمون متغیر فرونشانی افکار به دلیل کار مداخلهای بوده است. از نظر کوهن، اندازه اثر ۲/۰ مقداری کوچک، ۵/۰ مقداری متوسط و ۸/۰ مقداری زیاد است.
فصل پنجم:
بحث و نتیجهگیری
مقدمه
با توجه به فرضیات پژوهش و تجزیه و تحلیل داده ها در فصل چهارم، در فصل حاضر، نتیجه گیری برای هر فرضیه ارائه گردیده و در پایان به محدودیتهای پژوهش و پیشنهاداتی برای انجام تحقیقات دیگر اشاره شده است.
بحث و نتیجه گیری
اختلال وسواسی-اجباری یک نارسایی عصبی نسبتا شایع است که افراد زیادی با علائم و نشانگان مختلف آن را تجربه میکنند. این اختلال، فرد را به سوی معلولیت (ناتوانی) سوق داده و همراه با تخریب سازههای مختلف روانشناختی افراد است. یکی از ویژگیهای روانشناختی که تحت تاثیر اختلال وسواسی قرار میگیرد کیفیت زندگی است. از سوی دیگر هم آمیختگی فکر-عمل و هم فرونشانی فکر در شناسایی بیماری وسواس فکری-عملی نقش مهمی ایفا میکنند که برای درمان این اختلال، علاوه بر درمانهای دارویی، درمانهای روانشناختی که آن را میتوان تحت عنوان کلی مدلهای مبتنی بر پذیرش نامید؛ استفاده میشود. یکی از شیوه های درمانی این مدلها، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. با توجه به تاثیر اختلال شستشو به عنوان یکی از اختلالات وسواسی-اجباری، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی در آمیختگی فکر-عمل، فرونشانی فکر و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال وسواس شستشو صورت گرفت که نتایج این تحقیق بر اساس فرضیههای پژوهش به شرح زیر میباشد:
بین گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش و گروه کنترل در میزان وسواس فکری و وسواس عملی و وسواس کلی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تفاوت گروههای آزمایش (گروه مبتنی بر تعهد و پذیرش) و گروه کنترل را در متغیرهای وسواس فکری، وسواس عملی و وسواس کلی نشان داد. به طوری که مداخله “گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش” بر بهبود وسواس فکری، وسواس عملی و وسواس کلی تاثیر معناداری داشت و وسواس فکری، وسواس عملی و وسواس کلی گروه آزمایش در پس آزمون کاهش یافت. بنابرین، میتوان گفت که شیوه ACT وسواسهای عملی و به عبارتی، فعالیتهایی را که فرد جهت رهایی از اضطراب انجام میدهند، را کاهش داده است (اندازه اثر ۳۳ درصد). با این روش، فرد مقاومت خود را در برابر رفتارهایی که آن ها را به طور فعال انجام میداده از دست میدهد. همچنین، انجام کارهایی با شیوه های معین قالبی، چیدن اشیاء و انجام دادن کارها با توالی و ترتیب کاملاً انعطاف پذیر، کاهش مییابد. به زعم لیندزی و پاول (۱۹۹۴) انجام چنین فعالیتهایی که در نتیجه یک میل یا تکانه اجباری است میتواند به صورت آشکار یا ناآشکار انجام شود؛ همچنین، در تبیین اثر بخشی شیوه ACT بر کاهش وسواس فکری میتوان گفت که شیوه مذکور میتواند افکار، تکانهها، یا تصورات مکرر و پایداری که در طی مدتی از اختلال به شکل مزاحم و نامتناسبی تجربه شده و موجب اضطراب یا ناراحتی بارزی میشوند را به نحو مطلوبی کاهش دهد؛ همان گونه که ۴۶ درصد تغییرات مشاهده شده در نمرات پس آزمون متغیر وسواس فکری موید این نکته است. لذا، با بهره گیری از این شیوه، شخص تلاش میکند تا مجموعهای از افکار، تکانهها، یا تصورات را نادیده بگیرد و یا با پرداختن به افکار یا فعالیتهای دیگر، آن ها را خنثی کند. به گفته ایزدی و همکاران (۱۳۹۱) وسواسهای فکری به اندازهای وقت گیر هستند که از یک سو موجب ناراحتی قابل توجه بالینی شده و از سویی دیگر، منجر به اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا دیگر عملکردهای مهم افراد میشوند. لذا، با اثربخشی این شیوه در کاهش وسواس فکری میتوان هم ناراحتیهای بالینی را تقلیل کرد و هم اختلالات افراد در کارکردهای مختلف اجتماعی، تحصیلی، شغلی و…. را بهبود بخشید؛ بنابرین، در اثربخشی شیوه ACT همین بس که تاثیر این روش بر وسواس عملی و فکری و وسواس کلی (با اندازه اثر ۵۲ درصد) میتواند منجر به کاهش تنش و ناراحتی اشخاص گردد. بنابرین، فرد رفتارهای تکراری (نظیر شستن دستها، رعایت نظم و ترتیب، وارسی کردن) یا فعالیتهای ذهنی (نظیر دعا کردن، شمردن، تکرار آهسته کلمات) که احساس میکند باید آن ها را در پاسخ به یک وسواس فکری و یا بر طبق قوانینی که باید به دقت اجرا شوند انجام دهد، را کنار میگذارد و منجر به خنثی کردن یا پیشگیری از بروز سایر رفتارهای وسواسی افراطی میگردد. همخوان با مبانی نظری تحقیق، بسیاری از نشانه ها و تظاهرات بالینی اختلال وسواس فکری و عملی (نظیر اجتناب، بازداری فکر، کیفیت زندگی مختل، مشکلات خلقی) با شیوه ” گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد” قابل درمان میباشند (کشدن و همکاران، ۲۰۰۶).
در واقع، در مفهوم سازی که ACT از اختلال وسواس فکری و عملی دارد؛ اجتناب تجربهای، آمیختگی شناختی و دلبستگی به خود، مفهوم سازی شده و در مقابل، فقدان ارتباط با زمان حال، ارزشهای نامشخص و فقدان مشارکت در فعالیت ارزشمند که این فرایندها همگی منجر به انعطاف ناپذیری روانشناختی میشوند، کاهش مییابد. لذا، هدف ACT تقویت فرایندهای پذیرش خود به عنوان زمینه، ارتباط با زمان حال، تصریح ارزشها و مشارکت در فعالیتهای ارزشمند که همه آن ها انعطاف پذیری روانشناختی را حمایت میکنند به جای موارد فوق میباشد.