اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۲ نیروی کار مازادی را در روستاها به وجود آورد که روستا ئیان را وادار به مهاجرت به سوی شهرهای بزرگ کرد. در واقع آرزوی کسب درآمد بیشتر در شهرهایی که تمرکز سرمایه و امکانات اقتصادی در آنها موجود بود روستائیان را تشویق کرد که بدون داشتن تخصص های فنی و تحصیلات عالی روانه بازار کار شهرهای بزرگ شوند، اما در این میان نداشتن پایگاه اقتصادی مناسب هم به حاشیه نشین شدن این جمعیت کمک کرد و هم به گرایش آنها به سوی مشاغل کاذبی که نیازمند سرمایه گذاری زیادی نبودند، منجر شد.از طرف دیگر با ورود مهاجران افغانی و عراقی که نزدیک به ۵/۳ میلیون نفر می باشند و همچنین افزایش قابل توجه رشد جمعیت در دهه ۱۳۶۰، به حدود ۴ درصد (۹/۳ درصد در دوره ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵) رسید باعث رشد فزایند، بیکاری دو دهه ۸۰ گردیده است(مرکز آمار ایران، ۱۳۸۱،به نقل از شعبانعلی فمی و همکاران، ۸۶).
براساس گزارش سازمان مدیریت وبرنامه ریزی (۱۳۸۱-۱۳۶۵)، طی سالهای ۷۰ تا ۷۵ بطور متوسط تعداد یک میلیون و ۳۵۰ هزار نفر به جمعیت ۱۰ ساله یا بیش تر یعنی جمعیت بالقوه فعال کشور افزوده شده و این افزایش در سال های ۷۵ تا ۷۹ بطور متوسط به یک میلیون و ۳۱۹ هزار نفر رسیده است. که نرخ رشد عرضه نیروی کار طی سال های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰ تقریباً ۵/۱ برابر دوره طولانی ۱۳۴۵ تا ۱۳۷۵ بوده است(همین گزارش حاکی از آن است که نرخ رسمی بیکاری از ۱/۹ درصد در سال ۱۳۷۵ به ۲/۱۴ درصد در سال ۱۳۸۰ رسیده است(مرکز آمارایران،۱۳۸۱،به نقل ازشعبانعلی فمی و همکاران،۸۶).
نبود تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی کار و با توجه به افزایش نرخ مشارکت زنان در بازار کار باعث رشد بیکاری در نیمه اول دهه ۸۰ شده وعلاوه بر مشکلات اقتصادی، آثار نامطلوب اجتماعی زیر را بر جای می گذارد:
۱- کاهش انسجام اجتماعی و ایجاد شرایطی بی ثباتی و بی سازمانی اجتماعی
۲- کاهش سطح مسئولیت پذیری اجتماعی و ایجاد اختلال در روند معادلات مطلوب سیاسی
۳- کاهش سطح ناهنجاری ها و انحرافات اجتماعی از قبیل فحشا، اعتیاد، دزدی و خشونت
۴- افزایش پدیده های آسیب شناختی از قبیل فقر،ضد فرهنگ و اغتشاش های اجتماعی و بی ثباتی سیاسی(زاهدی مازندرانی؛ ۱۳۸۳).
به نظر محقق برای یافتن راه حل هایی برای معضل بیکاری باید سراغ بخش دولتی و خصوصی با هم رفت. بسیاری از دولت ها دردنیا نقش عمده و مستقیمی در تشکیل سرمایه و توسعه اقتصادی داشته اند. با این همه، نقش دولت ها تنها تجهیز منابع برای سرمایه گذاری های مستقیم نیست بلکه از آن مهم تر این است که دولت ها باید محیط اجتماعی و اقتصادی مناسب را جهت جذب سرمایه گذاری های زیر ساختی هم چون راه ها، آب، برق، شبکه مخابرات، … فراهم آورند.به موازات این امر دولت ها باید به فضا سازی برای توسعه اقتصادی مبادرت نمایند. این زمینه سازی ابعاد گوناگونی مانند مالی، مالیاتی،پولی و بانکی و… دارد. و همچنین زمینه جذب فعالیت های بخش خصوصی با تشکیل کسب و کار کوچک[۶۱] و یا شرکت های کوچک متوسط فرصت برای اشتغال جوانان فراهم گردد(عظیمی، ۱۳۸۲).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
وجود نیروی کار مستعد و ماهر، مزیت مهمی است که اقتصاد ایران در حال حاضر از آن برخوردار است. بنابراین در شرایط خاص، مهم ترین مسئله آن است که فضای لازم برای سرمایه گذاری به وجود آید و تسهیلاتی برای نیروهای خلاق و خود اشتغال و کارآفرین فراهم شود.
به هر حال می توان بیان داشت که نرخ پایین رشد اقتصادی، رشد بالا و جوان بودن جمعیت، عدم توجه کافی و راهبرد هدف مند اشتغال زایی، ناهماهنگی و عدم تطابق مناسب بین نظام آموزشی و نیازهای اقتصادی، تمایل به استفاده از فناوری های سرمایه بر، عدم جذب سرمایه داخلی و خارجی در امور تولیدی و خروج سرمایه های مادی و غیر مادی از کشور، غیر واقعی بودن قیمت عوامل تولید اعم از کار و سرمایه، از جمله موانع عمده استفاده مطلوب از نیروی کار کشورهای در حال توسعه است(. خزائی، فاقد تاریخ، شماره ۱۳۲-۱۳۱،به نقل ازشعبانعلی فمی و همکاران، ۱۳۸۶).
(۲۰-۲) تعریف بیکاری و انواع بیکاری
در یک تعریف عمومی، بیکار به شخصی اطلاق می شود که در سن اشتغال است و جویای کار اما کاری متناسب با توانایی های خود که حداقل دستمزد مورد انتظارش را تامین نماید، نمی یابد.
در تعریف بیکار و تعیین مصداق های آن و هم چنین سن اشتغال بین کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد، به ویژه آن که این موضوع جهانی است. البته کلیت تعریف مخدوش نمی شود. به موجب این تعریف، دختران و زنانی که به هر دلیل جویای کار نیستند، بیکار شناخته نمی شوند.هم چنین، افراد منتسب به خانواده ها پولدار که دنبال کار نیستند نیز« بیکار» تلقی نمی شوند که البته این از نظر اقتصادی پذیرفتنی نیست(نشریه اطلاعات سیاسی- اقتصادی، ۱۳۸۰،به نقل از احمد پور داریانی و همکاران، ۱۳۸۷).
در یک تعریف تقریباً جامع، بیکار به فردی اطلاق شده است که یا دارای شغل و کاری منظم نیست، یا کارش با تخصص و مهارتش در جهت تولیدات جامعه هم خوانی ندارد، یا حرفه و کارش متناسب با شایستگی و علاقه اش نیست و یا به کاری اشتغال دارد که اگر به نحوی درست از آن بکشد، اثر نامطلوبی برای رشته یا حرفه نخواهد داشت.بنابراین، همه کسانی را که به نحوی در تعریف فوق می گنجند، می توان جز وخیل بیکاران به شمار آورد. هر چند ممکن است در مورد بعضی از آنان اصطلاح شاغل را به کار برد ولی در اصل عنوان بیکار در مورد آنها بیشتر صادق است.
(۱-۲۰-۲)انواع بیکاری:
بیکاری از دیدگاه های مختلف تقسیم بندی شده است. از یک دیدگاه بیکاری به سه نوع طبیعی، آشکار (ساختاری) و پنهان قابل دسته بندی است.بیکاری طبیعی که معمولاً جزو بیکاری به معنای خاص آن به شمار نمی آید در تمام کشورها وجود دارد و خود به دو دسته ضمنی یا اصطکاکی تقسیم می شود. هر شخص بیکار در شرایط وجود کار به مدت زمانی نیاز دارد تا شغل جدیدی پیدا کند، این نوع بیکاری را طبیعی می گویند. اما بیکاری ساختاری با تغییر ترکیب تقاضای کل اقتصاد و در نتیجه تغییر در بازار به وجود می آید، زیرا کسانی بیکار می شوند که به دلیل نداشتن مهارت های لازم نمی توانند بسرعت شعلی پیدا کنند و باید مدتی را صرف آموزش و آمادگی برای تصدی شغل های خالی کنند.از یک دیدگاه، بیکاری آشکار یا ساختاری به دو دسته فصلی و دوره ای تقسیم می گردد.بیکاری فصلی با کاهش منظم و قابل پیش بینی فعالیت های اقتصادی نظیر کشاورزی(سنتی) و ساختمانی که در فصول خاصی از سال صورت می گیرد، به وجود می آید.ولی بیکاری دوره ای با کاهش نامنظم و غیر قابل پیش بینی فعالیت های اقتصادی ایجاد می شود(بهشتی،۸۳).
بنقل ازخزائی در بیکاری پنهان؛ فرد به ظاهر شاغل بوده ولی اگر از کار برکنارمی شود هیچ تاثیر منفی در تولید ایجاد نمی شود یعنی کسی که ارزش افزوده او صفر باشد را می توان بیکار پنهان یا شاغل کاذب نامید.
(۲-۲۰-۲)تعریف اشتغال و انواع آن
در مورد اشتغال تعاریف متعددی از دیدگاه های مختلف( اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مدیریتی) ارائه شده است، اما همه آن ها به مفهوم «به کار گیری نیروی متخصص کار در مشاغل تخصصی و سازگار نمودن شرایط متخصصان با پست های تخصصی مورد لزوم سازمان های اجتماعی» اشاره دارد. از یک دیدگاه، اشتغال به معنای به کارگیری عوامل تولید با به کارگیری ظرفیت های موجود است.
تعریفی که دانشمندان مدیریت از دیدگاه مدیریتی برای اشتغال ارائه داده اند عبارت است از:
« بکار گیری منطقی نیروهای متخصص و کارآمد در مشاغل تخصصی و تطبیق آن ها با پست های تخصصی، به نحوی که نیل به اهداف سازمانی را برای ما امکان پذیر سازد»(. قلی پور، ۱۳۸۰).
بنابراین اشتغال به معنی مشغول کار شدن و یا انجام فعالیتی توسط نیروی کار یا عوامل تولید است. به طور کلی بکارگیری عوامل تولید را اشتغال می گویند. اشتغال نیز خود به دو دسته اشتغال واقعی واشتغال ناخالص تقسیم می شود. اشتغال واقعی بیانگر وضعیتی است که اگر فردی ۸ ساعت مشغول کار باشد، بازدهی او دقیقاً معادل ۸ ساعت است و اشتغال ناخالص همان بیکاری پنهان می باشد( اکپرپور، ۱۳۸۰).
از دیدگاه دیگری اشتغال به دو دسته کامل و ناقص تقسیم می شود:
الف) اشتغال کامل: به ساز و کارهایی گفته می شود که موجب به کار گیری همه عوامل تولید می گردد.
ب) اشتغال ناقص: به وضعیتی گفته می شود که بعضی از عوامل تولید به کار گرفته می شود، که البته این امر طبیعی به نظر می رسد وازاین دوبه آن وضعیت “بیکاری طبیعی” می گویند ( قلی پور، ۱۳۸۰).
(۲۱-۲)انواع خود اشتغالی:
خود اشتغالی دامنه وسیعی از فعالیت ها را در بر می گیرد. برخی از کسب و کارهای خود اشتغالی به صورت شرکتی اداره می شوند و برخی از آنها فاقد ساختار شرکتی هستند. هر یک از این دو دسته با چالش های متفاوتی روبرو هستند. در کشورهایی که دولت، خود اشتغالی شرکتی[۶۲] را بیشتر حمایت می کند، به طور طبیعی این شکل اشتغال افزایش می یابد.
اشکال کسب و کارهای خود اشتغالی عبارتند از :
(۱-۲۱-۲) کسب و کار مستقل[۶۳]
در این نوع کسب و کار ، اکثر افرادی که یک کسب وکار را ایجاد می کنند، مایل هستند برای خود کار کنند. آن ها منابع مالی لازم را تامین ، هزینه ها را پرداخت و درآمد ها را متعلق به خود می سازند.
(۲-۲۱-۲) شراکت و سهام گذاری[۶۴]
گاهی چند دوست و همکار یک کسب و کار را به صورت اشتراکی قرار می دهند. آن ها براساس سهم خود در تصمیم گیری ها، هزینه ها و درآمد ها شریک می شوند.
(۳-۲۱-۲) شرکت با مسئولیت محدود[۶۵]
یکی از راه های اداره یک کسب و کار، ایجاد شرکت با مسئولیت محدود است. در این شیوه خود اشتغالی، فرد باید از مقررات تاسیس و راه اندازی شرکت های با مسئولیت محدود که در هر کشور، خاص خودش است، تبعیت نماید.
(۴-۲۱-۲) فرانشیز[۶۶]
در این شیوه، بسیاری از سازمان ها تجاری مانند رستوران ها، دیگران را تشویق می کنند تا در راستای توسعه برنامه های تجاری خود در فعالیت شان شریک شوند. افراد دیگر که ممکن است شعبه هایی از این کسب و کار را در سایر مناطق راه اندازی کنند، بر اساس نیاز خود تجهیزات، مواد خام و یا صرفاً عنوان شرکت اصلی را طبق توافق خریداری و با بهره گرفتن از آن فعالیت جدید را شروع می کنند. در واقع در این شیوه امتیاز و اجازه فعالیت یک کسب و کار جا افتاده از طرف صاحب اصلی آن طبق شرایطی به سایر علاقمندان خود اشتغالی واگذار می شود.
(۵-۲۱-۲) کسب و کار انتقالی یا اجاره ای [۶۷]
در این شکل از کسب و کار، سازمان ها و شرکت های بزرگ، فضایی را به واحدهای کسب و کار کوچک انتقال یا اجاره داده و برخی خدمات را نیز در اختیارآن ها قرار می دهند. نمونه ای
از این نوع کسب وکار ها را می توان در دستگاه های دولتی مشاهده کرد. برای مثال اجاره بوفه در مراکز دانشگاهی نمونه ای از این کسب و کار است(هریس[۶۸]،۲۰۰۵).
رشد پایدار موسسات اقتصادی برای مهیا کردن موقعیت استخدام یا فرصت اشتغال ضروری است. خود اشتغالی در زمینه های گوناگون قابل گسترش است. از این رو سازمان جهانی کار در حیطه کارآفرین سعی در شکل گرفتن مشاغل پایدار و مناسب در کلیه موسسات اقتصادی دارد. این سازمان هم چنین بر تشویق تشکیل موسسات کوچک اقتصادی و ارتقای موسسات اقتصادی کوچک تر در بخش های غیر دولتی به ویژه تشکل های تعاونی تاکید می کند چرا که این موسسات توان خلق شغل های جدید در سراسر دنیا را دارند. سازمان جهانی کار برنامه های حمایت از موسسات اقتصادی کوچک را جزو برنامه های اولویت دار خود مطرح و به این ترتیب به تقویت اشتغال در موسسات اقتصادی کوچک تاکید می کند این برنامه با هدف گسترش فرصت های شغلی در موسسات کوچک و یا خیلی کوچک اقتصادی، از طریق حمایت از برنامه هایی که هدف آن ها ارائه خدمات حمایتی از طریق ایجاد محیطی قانون مند است، وارد مرحله اجرایی می شود.
یکی از این عرصه ها واحد های کسب و کار کوچک صنعتی است. صنایع کوچک عبارت از صنایعی است که دارای خط تولید بوده، از فرایند مهندسی در تولید استفاده کرده و حداکثر نیروی انسانی شاغل در این واحد ها معمولا ۴۹ نفر باشد. براساس این تعریف بیش از ۵/۹۶% از واحدهای صنعتی موجود در کشور ما جز صنایع کوچک محسوب می شوند. به عبارت بهترساختار صنعت ما، متشکل از واحد های صنعتی کوچک است(طا لبی، ۱۳۸۱).
توسعه خود اشتغالی دربخش صنایع باید با توجه به ملاحظات صورت گیرد. برای مثال هم اکنون حدود۴۰ درصد جمعیت کشور در روستاها ساکن هستند این در حالی است که آنان امکانات مناسب و کافی برای استفاده از نیروی کار خود ندارند و به همین دلیل هر ساله تعداد زیادی از جوانان برای پیدا کردن کار، راهی شهر های بزرگ می شوند و به رغم استعداد و توانایی فکری و ذهنی بسیار بالایی که دارند، جذب مشاغل کاذب می شوند. اکثر روستائیان اذعان دارند که روستا ها به جز کار کشارزی و دامپروری هیچ زمینه دیگری برای اشتغال وجود ندارد، تا اگر جوانی به این حرفه علاقه نداشت یا امکان فعالیت در این زمینه ها برای او فراهم نبود، بتواند به کار دیگری بپردازد. از طرف دیگر کار کشاورزی با توجه به محدود بودن زمین کشاورزی و کمبود آب برای همه مقرون به صرفه نیست و نمیتواند چرخ زندگی دو سه خانوار را بچرخاند. به همین دلیل بیشتر جوانان روستایی برای فراراز بیکاری راهی شهرها می شوند(نشریه ابرار، ۱۳۷۸).
برای رفع این معضل نیز ایجاد و توسعه صنایع کوچک می تواند راه حل مناسبی باشد تا با ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی و نیز شبکه توزیع کارآمد، موجب تقویت فعالیت ها درروستا ها باشد. در همین راستا توجه به صنایع کوچک اگر چه یک راهکار مناسب به شمار می رود، اما این نکته نیز حائز اهمیت است که اولاً صنایع کوچک به ویژه نباید به بخش کشاورزی لطمه وارد کند،دوم اینکه باعث انگیزه اینگونه سرمایه گذاری ها تاحد امکان تقویت شود تا بتوان به رفع معضل بیکاری هرچه بیشترامیدواربود(نشریه ابرار، ۱۳۷۸).
حال باید به بهبود وضع عادلانه کاردرموسسات اقتصادی کوچک و ایجاد اطمینان برای مهیا نمودن بستر خط فکرتساوی حقوق زن و مرد در موسسات اقتصادی کوچک توجه خاصی نموده است. به علاوه طی این برنامه سعی بر گسترش شبکه ارتباطی با معرفی موسسات اقتصادی کوچک، به منظور ایجاد اطمینان درکار آفرینان موسسات کوچک[۶۹] از طریق توجه به توان تاثیر گذاری آنان در روند تصمیم گیری درمباحث سیاسی و اقتصادی شده است .
طبق نظریه اقتصاددانان کشور های جهان سوم جهت توسعه پایدار باید با صننایع کوچک شروع کرده و سپس با توجه به روز کردن فناوری این صنایع ، به سمت صنایع بزرگ حرکت نمایند. از این نظر نقش دولت برای جهت دهی صنایع کوچک با بسیج نیروهای جوان و دانش آموخته در زمینه های فنی و مهندسی و کشاورزی حائز اهمیت می باشد(رحمتی، ۱۳۸۲) .
(۶-۲۱-۲)جهانگردی:
یکی دیگر از زمینه هایی که ظرفیت های خود اشتغالی در آن وجود دارد جهانگردی است. جهانگردی صنعتی است که همیشه اشتغال را با خود به همراه دارد و یک صنعت اشتغالزا محسوب می شود، چون فعالیت هایی مانند مراکز تفریحی، هتل داری، هواپیمایی، صنایع دستی و … از طریق توسعه صنعت جهانگردی رونق می گیرند(خرم نیک و طیب طاهری، ۱۳۸۲).
(۲۲-۲)ویژگی های شاغل معمولی وخوداشتغا ل:
(۱-۲۲-۲)ویژگی های شاغل معمولی
برای تفکیک اشتغال و خود اشتغالی باید به معیارهای خاصی توجه شود. یکی از این معیارها ویژگی فرد شاغل است. یک شاغل معمولی¹ویژگی های زیر را دارد :
ا. تحت کنترل فرد دیگری فعالیت های خود را در زمان،مکان وشریط مشخص انجام می دهد .