نمره ایست که فرد در آزمون دات پراب[۶۱] کسب میکند. دات پراب تکلیفی است که برای اندازه گیری توجه انتخابی مورد استفاده قرار میگیرد. سوگیری توجه در این پژوهش به وسیله ی زمان واکنش[۶۲] فرد به محرک های با ظرفیت عاطفی مختلف اندازه گیری میشود (مک لئود، متیوس، و تاتا[۶۳]، ۱۹۸۶).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۷-۱-نشخوار فکری
نمره ایست که فرد در مقیاس پاسخ های نشخواری کسب میکند. این پرسشنامه چهار نوع متفاوت از واکنش به خلق منفی را مورد ارزیابی قرار میدهد (نولن هوکسما و ماورو[۶۴]، ۱۹۹۱؛ ترجمه فدردی، باقری نژاد و طباطبایی، ۱۳۸۹).
فصل دوم
پیشینه پژوهش
۱-۲-مقدمه
در این فصل ابتدا به مبانی نظری متغیرهای پژوهش پرداخته شده است سپس پژوهش های انجام شده در داخل و در خارج از کشور مورد بررسی قرار گرفته اند و در پایان به یک جمع بندی از مطالب پرداخته شده است.
۲-۲-تعریف افسردگی
براساس DSM-IV اختلال های روانی (ترجمه نیکخو و آوادیس یانس، ۱۳۸۱) دوره افسردگی اساسی یک دوره زمانی حداقل دو هفته ای است که در ضمن آن خلق افسرده، بی علاقگی، و فقدان احساس لذت تقریبا در همه فعالیت ها وجود دارد. تقریبا همه افراد افسرده درجاتی از غمگینی شدید یا ناشادی، که دامنهی آن از یک اندوهگینی متوسط تا ناامیدی شدید، در نوسان است، گزارش کرده اند. این نوع غمگینی ممکن است توسط فرد به صورت نومیدی شدید، تنهایی، یا دلگیری ساده توصیف شود. کسانی که افسردگی ملایم یا متوسط دارند ممکن است همواره گریه کنند، اما افرادی که به افسردگی شدید دچارند، اغلب اظهار میدارند که دوست دارند گریه کنند اما نمیتوانند. این افراد غالبا اوضاع و احوال خود را برگشت ناپذیر پنداشته و معتقدند که نه خود و نه دیگران قادر به تغییر این اوضاع نیستند (آزاد، ۱۳۷۹).
۳-۲-شروع افسردگی
در دوره افسردگی شدید، منحنی خلق[۶۵] به سمت پایین افت میکند. گرچه در بعضی از موارد یک ضایعه روانشناختی شدید ممکن است فرد را در خلال یک شب دچار افسردگی سازد، اما ظهور افسردگی شدید معمولا تدریجی است و طی دوره ی چند هفته یا چند ماه به وقوع میپیوندد. شخصی که وارد دوره افسردگی میشود، احساس میکند که تغییر عمیقی در اکثر جنبه های عملکردی وی رخ داده است که نه فقط در خلق، بلکه در انگیزه، تفکر، و کنش های بدنی و حرکتی وی آشکار است (آزاد، ۱۳۷۹).
۴-۲-علائم افسردگی
علائم حملهی افسردگی شدید براساس DSMIV عبارتند از: تغییر در اشتها یا وزن، تغییر در خواب و فعالیت های روانی حرکتی، کاهش انرژی و احساس بی ارزشی، یا گناه، اشکال در تفکر، تمرکز، یا تصمیم گیری یا افکار عود کننده درباره مرگ و یا خودکشی یا طرح و اقدام برای خودکشی (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۳۸۱؛ ترجمه نیکخو و آوادیس یانس؛ آزاد، ۱۳۷۹).
۵-۲-دیدگاه های رایج درباره افسردگی
اگر چه افسردگی از دیر باز به عنوان یک نابسامانی روانی عمده شناخته شده است، اما در دو دهه اخیر اهمیت این بیماری هم از حیث رنج و آزاری که مبتلایان به آن تحمل میکنند و هم از لحاظ بار سنگینی که این ناراحتی بر منابع درمانی ملت ها تحمیل مینماید، بیش از بیش مورد توجه قرار گرفته است. همراه با بروز و شیوع وسیع افسردگی اقدامات گوناگونی از طرف متخصصان بهداشت روانی در زمینه تشخیص، طبقه بندی، بررسی علل و عوارض و درمان انواع افسردگی به عمل آمده است. به خصوص دست یافتن به راه های درمانی جدید بسیار تا بسیار مورد توجه متخصصان قرار گرفته است (مهریار، ۱۳۸۲). بر این اساس چنان که معمولا دیده میشود، رویآوردهای نظری متفاوتی نسبت به افسردگی موجب انواع مختلف مطالعات و مفروضات گوناگون شده است که روی هم مسئله علل و درمان این اختلال را پیچیده تر میسازد (آزاد، ۱۳۷۹).
۱-۵-۲-نظریه زیست شناختی
پیش فرض این نظریه این است که علت افسردگی در ژن ها نهفته است که از طریق توارث از والدین به فرزندان منتقل میشود، یا نارسایی عمل فیزیولوژیایی که ممکن است پایه ی ارثی یا غیر ارثی داشته باشد. علاوه بر این در زمینه علل زیست شناختی افسردگی برخی هم به نقش انتقال دهندگان عصبی اشاره میکنند (شلید کروت، ۱۹۶۵، به نقل از آزاد، ۱۳۷۹). نوراپی نفرین وسروتونین دو انتقال دهنده عصبی هستند که در تنظیم رفتار هیجانی نقش بسزایی را ایفا میکنند. به گونه ای که پاره ای از پژوهش ها، پایین بودن سطح نور اپی نفرین و سروتونین را علت افسردگی تلّقی میکنند و پاره ای دیگر، پایین بودن سطح یکی از این دو را موجد افسردگی میدانند و برخی از پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که افسردگی ناشی از نوراپی نفرین و افسردگی مبتنی بر سروتونین، نشانه های متفاوتی دارند (کامر[۶۶]، ۱۹۹۵، به نقل از دادستان).
۲-۵-۲-نظریه روان تحلیل گری
طبق دیدگاه روان تحلیل گری افسردگی واکنش طبیعی نسبت به از دست دادن کسی یا چیزی است که مورد محبت فرد بوده است (دادستان، ۱۳۷۸). افسردگی اولین اختلالی بود که فروید علت اصل آن را به جای تمایلات جنسی، عامل هیجانی ذکر کرده بود و مالیخولیا، نامی بود که فروید برای این اختلال اختیار کرده و آن راغمزدگی افراطی اغلب بی ارتباط با محیط، و ظاهراً ناموجه میدانست (فروید[۶۷]، ۱۹۵۷، به نقل از آزاد، ۱۳۷۹).
۵-۵-۲-نظریه روابط موضوعی
صاحب نظران روابط موضوعی همچون کرنبرگ[۶۸] و هورنر[۶۹] بر این باورند که افسردگی زمانی رخ میدهد که فرد در روابط خود با دیگران احساس ناامنی کند. از این رو افرادی که والدینشان آن ها را به سوی وابستگی افراطی یا ناخود اعتمادی سوق میدهند در مواجه شدن با مشکلات بعدی در زندگی و یا با از دست دادن روابط خود با دیگران به احتمال زیاد دچار افسردگی میشوند (همان).
۳-۵-۲-نظریه شناختی
مجموعه ادبیات روانشناختی درباره دیدگاه شناختی را میتوان در حول محور یک فرضیه کلی که بر حسب آن، افراد افسرده دارای مشکلات در پردازش اطلاعات هستند متبلور ساخت. فکر فرد افسرده در ساخت شناختی عمیقی ریشه دارد که به صورت خطاهای منطقی سطحی آشکار میشود. مخرج مشترک این خطاها را تفسیر بدبینانه تجربه های زندگی تشکیل میدهد. این ساخت های عمقی براساس رویدادهای مختلفی مانند عزاها، فقدانها، شکستها، طردها و یا جداییها فعال میشوند و افکار منفی را به وجود میآورند (دادستان، ۱۳۷۸). در واقع از دیدگاه بک، پدید آیی افسردگی مشروط به ساختهای شناختی و شیوه تفکر است که به ایجاد تغییرات کم و بیش مهمی در واقعیت منجر میشود. بررسی ساختهای شناختی افراد افسرده، زمینه های سه گانه شناختی را آشکارا پدیدار میسازد:
دیدگاه منفی نسبت به خود: فرد خود را مملو از عیوب، نارساییها و فاقد ارزش میپندارد و نتیجه میگیرد که رویدادهای منفی فقط به فقدان ارزش شخصی وی، نسبت دادنی هستند.
افکار منفی درباره محیط پیرامونی: چنین افکاری بر اثر تفسیر منفی رویدادهای خنثی و یا مثبت آشکار میشوند و این گرایش را در فرد ایجاد میکنند که در بین امکانات متعدد، همواره بدترین احتمال را در نظر بگیرد.
در دیدگاه منفی نسبت به آینده: فرد بسیار بدبین بوده و جای برای تصور آینده بهتر باقی نمیگذارد. چرا که همواره در بین همه امکانات نامساعد ترین آنها در نظر گرفته میشود.
فرد افسرده این خطوط سه گانه را به صورت افکار خودکار افکاری که در تضاد با افکار ارادی قرار دارند و پیوسته با احساس ناامیدی، بی کفایتی، گنهکاری، کینه نسبت به خود و یا امیال به کیفر رسیدن و جزآن همراهند، تجربه میکنند (همان).
در این نظریه سوگیری شناختی منفی از جمله سوگیری در توجه هم به عنوان یک عامل مشارکت کننده در اختلالات هیجانی در نظر گرفته شده است. البته در بررسی های اولیه، چنین مطرح شد که تنها در اختلالات اضطرابی افراد نسبت به اطلاعات تهدیدکننده توجه انتخابی از خود نشان میدهند و این مسئله در رابطه با اختلال افسردگی صحت ندارد (مک لئود و متیوس، ۱۹۹۴). اما شواهد اخیر استثنائاتی را نسبت به این ادعا نشان داده است. در برخی مطالعات نشان داده شد که هنگام ارائه کلمات مرتبط با افسردگی فرد افسرده از خود سوگیری توجه نشان میدهد. این بدین معنی است که بیماران افسرده به هنگام مواجه شدن با کلمات مرتبط با افسردگی نسبت به کلمات خنثی از خود سوگیری نشان میدهند (آکیونو[۷۰]، ۲۰۰۸).
۴-۵-۲-نظریه یادگیری
پیش فرض نظریه های یادگیری آن است که افسردگی و فقدان تقویت به هم مربوطاند. و این نبود تقویت ممکن است چند علت داشته باشد. پاسخها ممکن است بدین سبب تضعیف شوند که هیچ تقویتی دریافت نداشته یا حالتی ناخوشایند یا تنبیه کننده به دنبال داشتهاند (آزاد، ۱۳۷۹).
۶-۲-پیوند شناخت و هیجان تقدم و تاخر هر یک نسبت به دیگری
در خصوص رابطه بین هیجان و فرایندهای شناختی همچون توجه، بازشناسی[۷۱] و فراموشی [۷۲]بایستی قادر باشند که با کمترین و یا بدون همراهی عاطفه، صورت پذیرند اما نظریه های شناختی هیجان فرض میکنند که یک محرک یا موقعیت، نخست باید مورد توجه قرار گیرد، شناسایی و طبقه بندی گردد و سپس با تجارب قبلی ذخیره شده در حافظه ارتباط برقرار نماید تا بتواند پاسخ هیجانی ویژهای را برانگیزد (بروین، ۱۳۷۶، ترجمه علیلو و همکاران). تمامی نظریه پردازان شناختی هیجان بر این باورند که هیجان ها بدون شناخت رویدادهای پیشایند رخ نمیدهند و شناخت، نه خود رویداد، موجب هیجان میشود (ریو، ۱۳۸۹، ترجمه سید محمدی). بر این اساس شناخت ها قبل ازهیجان صورت میگیرند و آنها را فرا میخوانند و شناخت فرد از موقعیت ها و پیامدها، نه موقعیت ها و پیامدها به خودی خود، هیجان را ایجاد میکنند (همان).
در ادامه این مطالب بهتر است به مسئله سبب شناسی سوگیری پرداخت به این علت که خود این مسئله نقش قابل توجهی در بیان تقدم و تاخر شناخت و هیجان بر یکدیگر دارد.
در سبب شناسی سوگیری از یک سو خلق را عامل سوگیری دانسته اند و از سوی دیگر ساختواره[۷۳] را به عنوان علت سوگیری در نظر گرفته اند. نظریه های که خلق را مسئول سوگیری میدانند، عاطفه را بر شناخت مقدم میدانند. حافظه هماهنگ با خلق به یادآوری تجربیاتی گرایش دارد که مطابق با خلق جاری فرد است و هیجانات یا خلق به عنوان سرنخ یادآوری عمل میکنند. همچنین افراد در حالات هیجانی و خلقی به اموری که از نظر عاطفی هماهنگ با حالات عاطفی آنها هستند بیشتر توجه میکنند.
نظریهای که ساختوارهها را به عنوان علت اصلی سوگیری در نظر گرفتهاند، به تقدم شناخت بر عاطفه معتقدند. در این نظریه ها باور بر این است که افراد افسرده دارای ساختواره های غمگین و افسرده ساز هستند.
در واقع بحث عمده در زمینه سوگیری همین علت بودن خلق یا ساختواره و تقدم و تاخر شناخت و عاطفه است. تیزدل و برنارد (۱۹۹۳) به تبیین پدیده سوگیری وابسته به خلق پرداخته اند و بر این اساس نظریه زیر سیستم های شناختی متعامل را مطرح کرده اند. بر حسب این نظریه افسردگی با تولید مدل های ساختواره ضمنی افسردگی زا تداوم پیدا میکند (ربیع زاده، کرمی نوری، ۱۳۸۱). در واقع مشخص شده است که سوگیری های وابسته به خلق در فرایند شناختی، بازتاب تغییر در مدل های ساختوارهای هستند و گذر از حالت غیر افسرده به حالت افسرده با تغییر در مدل های ذهنی ساختوارهای همراه است که برای تفسیر تجارب، مورد استفاده قرار میگیرد؛ مخصوصا در زمینه خود در ارتباط با جهان. در این مدل بیان میشود که افسردگی با تولید مدل های ساختوارهای ضمنی افسردگی زا تداوم پیدا میکند؛ بنابراین هدف اصلی درمان باید جانشین سازی مدل های ساختواره ای انطباقی تر باشد (تیزدل و برنارد، ۱۹۹۳).
۷-۲-نقش هیجان و خلق بر کارکرد شناختی
مطالعات نشان داده است که خلق و سیستم پردازش اطلاعات با یکدیگر در ارتباط هستند و هیجانات میتوانند بر توجه، یادگیری و حافظه تاثیر بگذارد. خلق خواه مثبت و خواه منفی بر عملکرد شناختی و رفتاری تاثیر دارد. خلق مثبت موجب بالا رفتن توجه، حافظه و انگیزش در فرد شده که این مسئله عملکرد فرد را به ویژه در حیطه رفتاری افزایش میدهد. بررسی ها هم بیانگر این است که خلق، شناخت و عملکرد را تحت تاثیر قرار میدهد (نولن هوکسما، مارو و فردریکسون[۷۴]، ۱۹۹۳) و همچنین نه تنها خلق به خودی خود بلکه القای خلق هم به صورت منفی بر عملکرد شناختی و رفتاری افراد اثرات مخرب و القای خلق مثبت دارای اثرات مثبت بر عملکرد شناختی و رفتاری افراد میباشد (هاشمی، عندلیب کورایم، پوراسمعلی و صالحی حیدرآبادی، ۱۳۹۰).
۸-۲-توجه و انواع آن
توجه، به عنوان اولین مولفه شناخت، وسیله ایست که میزان محدودی از اطلاعات به وسیله آن به صورت فعال پردازش میشود. این اطلاعات محدود از حجم عظیم اطلاعاتی گرفته شده است که در اختیار حواس، حافظه ذخیره شده و سایر فرایندهای شناختی قرار دارد (استرنبرگ، ۱۳۸۷، ترجمه خرازی و حجازی). در واقع این بدان معناست که توجه به عنوان تمرکز ذهنی بر رویدادهای حسی یا ذهنی در نظر گرفته شده است. لازم به ذکر است که پژوهش های مربوط به توجه، چهار جنبه ی مهم را تحت پوشش قرار داده اند. که عبارتند از: ظرفیت پردازش و توجه انتخابی، سطح برانگیختگی، کنترل توجه و آگاهی.
انواع توجه عبارتند از:
توجه متمرکز: توانایی پاسخ دادن به طور جداگانه به محرک های دیداری، شنیداری یا بساوشی است.
توجه پایدار: به توانایی نگهداری یک پاسخ رفتاری ثابت در طول فعالیت مکرر و پیوسته اشاره دارد.
توجه انتخابی: به ظرفیت نگهداری یک مجموعه رفتاری یا شناختی در مواجهه با محرک های گیج کننده (حواس پرت کن) یا رقابتی اشاره دارد.
توجه متناوب: ظرفیت انعطاف پذیری روانی است که به فرد اجازه میدهد مرکز توجه خود را جا به جا کنند و بین تکالیفی که الزامات شناختی متفاوتی دارند، حرکت نمایند
توجه تقسیم شده: بالاترین سطح توجه میباشد و به توانایی برای پاسخ دهی همزمان به تکالیف متعدد اشاره دارد (آیزنک، ۲۰۰۰).
۹-۲-سوگیری توجه و مشکلات هیجانی
براساس نظریه پردازش شناختی، نحوه پردازش محرک محیطی، در شکل گیری رفتار نقش اساسی ایفا میکند. این بدین معنی است که توجه عامل تعیین کننده منابع شناختی است و مشخص میکند در نهایت چه رفتاری انجام شود. پس از آن جهت که انتخاب نوع اطلاعات که فرد به پردازش آنها میپردازد بر عهده توجه است هرگونه انحراف در توجه منجر به بروز رفتاری متفاوت میشود. چنین انحرافی نسبت به محرک های برجسته هیجانی در محیط را سوگیری توجه مینامند (وریج[۷۵] و همکاران، ۲۰۰۹). در واقع میتوان چنین بیان داشت که سوگیری توجه منفی به توجه متمایز و تخصیص یافته به محرک های تهدید کننده در مقابل محرک های خنثی دارد (برادلی و مگ، ۱۹۹۹). بک و همکاران (۲۰۰۱) اختلالات هیجانی را برحسب سیستم هیجانی پردازش اطلاعات سوگیرانه از جمله سوگیری در توجه تشریح کرده اند. هر هیجان همچون یک گره در شبکه تداعی بازنمایی میشود و با بازنمایی های دیگر در شبکه ارتباط دارد. فعال شدن گره هیجانی، موجب افزایش دسترسی به مواد هماهنگ با خلق و در نتیجه، سوگیری پردازش اطلاعات هماهنگ با خلق میشود (باور[۷۶]، ۱۹۸۱). به عبارتی میتوان گفت که سوگیری در توجه، حافظه و تعبیر و تفسیر، همچنین افکار منفی و تکراری در تمامی اختلالات هیجانی مشترک هستند. اگر چه این سوگیری ها با توجه به نوع اختلال شکل متفاوتی را دارند (متیوس و مکلئود، ۲۰۰۵).
۱۰-۲-سوگیری توجه در افسردگی