کشمیری و همکارش ( ۱۳۸۷ ) آزمون هوش معنوی را در ۲۰۰ نفر از دانشجویان در ۸ رشته مختلف دانشگاه منابع طبیعی گرگان که به طور نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند به صورت مقدماتی هنجاریابی کردند با توجه به یافته های به دست آمده، این آزمون محقق ساخته (۳۰ سوالی) دارای ۸۸/۰ همسانی درونی میباشد که بیانگر قابلیت اطمینان این پرسشنامه است. پرسشنامه فوق مورد تجدید نظر قرارگرفت و با تغییراتی در سؤالها و به دست آوردن تحلیل عاملی توسط انتشارات روانسنجی تهیه و منتشر شده است.
سیار ( ۱۳۸۷ ) در پژوهش خود به روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی رابطه بین هوش معنوی و سلامت روان ۳۵ نفر از افراد ۱۵ سال به بالا را در شهرستان بهشهر مورد بررسی قرار داده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه هوش معنوی ۱۴ سؤالی و سلامت عمومی(GHQ) 28 سؤالی استفاده شده است. با تحلیل فرضیه های پژوهش به روش همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل، نتایج نشان می دهدکه بین هوش معنوی و سلامت روانی رابطه معنادار وجود دارد . بین هوش معنوی مردان و زنان تفاوت معناداری وجود ندارد و اینکه مردان و زنان در این پژوهش از نظر سلامت روانی با هم تفاوت معناداری دارند.
رقیب و همکارانش ( ۱۳۸۷ )، به روش توصیفی هوش معنوی دانشجویان دانشگاه اصفهان را با انتخاب ۹۷ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای و ارتباط آن را با ویژگیهای جمعیت شناختی بررسی کردند. فرضیه های این تحقیق عبارتند از: ۱- بین میانگین نمرات هوش معنوی دانشجویان بر اساس متغیر جنسیت در دانشگاه اصفهان تفاوت وجود دارد، ۲- بین میانگین نمرات هوش معنوی دانشجویان بر اساس متغیر وضعیت تأهل در دانشگاه اصفهان تفاوت وجود دارد ۳- بین میانگین نمرات هوش معنوی دانشجویان بر اساس متغیر مقطع تحصیلی در دانشگاه اصفهان تفاوت وجود دارد ۴- بین میانگین نمرات هوش معنوی دانشجویان بر اساس متغیر دانشکده در دانشگاه اصفهان تفاوت وجود دارد ۵- بین نمرات هوش معنوی دانشجویان با متغیر سن در دانشگاه اصفهان رابطه وجود دارد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی ۸۸-۸۷ بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش از آزمون t گروههای مستقل، تحلیل واریانس تک متغیره و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج یافته ها حاکی از آن است که هوش معنوی در دانشجویان دانشگاه اصفهان نسبتا بالا بوده است. از بین ویژگی های جمعیت شناختی، ارتباط معناداری بین متغیرهای جنسیت، مقطع تحصیلی، دانشکده و سن، با میزان هوش معنوی به دست نیامد و تنها رابطه بین وضعیت تأهل با میزان هوش معنوی معنادار بود. به عبارتی، میزان هوش معنوی دانشجویان متأهل به طور معناداری بیش از دانشجویان مجرد بود.
یعقوبی و همکارانش ( ۱۳۸۶ ) با بهره گرفتن از روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی رابطه بین هوش معنوی و بهداشت روان دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان را در سال تحصیلی۸۷-۸۶ به وسیله پرسشنامه هوش معنوی۱۴ ) گویه) و پرسشنامه سلامت عمومی(۲۸گویه) به صورت تصادفی ۳۰۰ نفر(۱۹۰ دختر و ۱۱۰ پسر) انتخاب شده را مورد سنجش قرار دادند یافته های تحلیل رگرسیونی و همبستگی به تفکیک چهار بعد پرسشنامه سلامت عمومی با هوش معنوی حاکی از آن است که بین بهداشت روانی و هوش معنوی رابطه معناداری وجود دارد همچنین با بررسی تفاوت بین دانشجویان پسر و دختر در هوش معنوی و بهداشت روانی با بهره گرفتن از Tمستقل نتایج نشان داد که بین دانشجویان پسر و دختر تفاوت معناداری به دست نیامد.
مقیمی و همکارانش ( ۱۳۸۶ ) به روش تحقیق پیمایشی تأثیر معنویت سازمانی در خلاقیت کارکنان با رویکرد تطبیقی را در چند سازمان با شرح وظایف متعدد و در شهرهای مختلف بررسی کردهاند ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنام های حاوی ۲۶ سؤال؛ ۲۰ سؤال برای سنجش معنویت و ۶ سؤال، برای سنجش خلاقیت است. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نگارندگان معنویت را در پنج حالت مقاوم در برابر معنویت، خنثی یا بدون معنویت، معنویت در حد ناخودآگاه، معنویت در حد خودآگاه، کاملاً معنوی، دسته بندی نموده اند. افراد از لحاظ خلاقیت ( و نه نوآوری ) نیز به پنج گروه؛ خلاقیت خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلی کم تقسیم بندی شدند. نتایج و یافته های حاصل نشان میدهد که به طور تاریخی بسیاری از توجهات به معنویت ریشه در ادیان دارد هر چند که برای بسیاری از افراد معنویت در محل کار، امروزه
در برگیرنده ارتباط با هیچ دین خاصی نیست. اما دین، بهترین راه برای تقویت ابعاد معنوی افراد است تا جایی که معنویت بدون دین به بلوغ نم یرسد. از جانب دیگر به نظر میرسد مؤثرترین طریق خروج از معضلات کنونی محیط های صنعتی و اداری کشورمان، تقویت قوه خلاقیت و نوآوری کارکنان در جهت شکوفایی بیش از پیش این محیط ها باشد و با توجه به وابستگی شدید معنویت و خلاقیت تمسک به حبل معنویت و به طریق اولی مذهب میتواند نجات بخش باشد.
باقری و همکاران (۱۳۹۰) بیان می دارند که ارتقاء هوش معنوی پرستاران به آن ها کمک میکند تا به شادکامی پایدارتری دست پیداکرده و با روحیه شاد، در امر تامین سلامتی خود و بیماران شان کمک بیشتری نمایند.
نتایج تحقیقی دیگر نیز نشان میدهد که ارتقاء هوش معنوی و تقویت ویژگی شخصیتی سخترویی میتواند به افزایش سلامت عمومی پرستاران کمک کند(اکبری زاده و همکاران، ۱۳۹۰).
همچنین در پژوهشی که تحت عنوان رابطه هوش معنوی و صلاحیت بالینی پرستاران صورت پذیرفت نتایج تحقیق نشان داد که ۵۳ درصد پرستاران دارای نمره هوش معنوی بیشتر از میانگین و ۷/۴۶ درصد نمره کمتر از میانگین بودند و رابطه معنی دار و مثبتی بین هوش معنوی با صلاحیت بالینی پرستاران وجود داشت(کریمی مونقی و همکاران، ۱۳۹۰)
در مطالعه دبیران و همکاران (۱۳۸۷) در مورد کیفیت مراقبت های پرستاری از دیدگاه بیماران مبتلا به ایدز، نتایج حاکی از آن است که خدمات پرستاری ارائه شده به آنان نتوانسته است تامین کننده خواسته ها و انتظارات بیماران مبتلا به ایدز باشد.
همچنین در مطالعه ای که توسط زمان زاده و همکاران (۱۳۸۳) انجام پذیرفت نتایج حاکی از آن است که ۴۲ درصد بیماران کیفیت مراقبت پرستاری در بعد جسمی، ۳۲ درصد در بعد روانی-اجتماعی و ۶۱ درصد در بعد ارتباطی را مطلوب ارزیابی کردهاند و این در حالی است که این ارقام از دیدگاه پرستاران به ترتیب ۶/۹۲ درصد، ۵/۷۸ درصد و ۱/۹۱ درصد بوده است.
۲-پیشینه تحقیقات خارجی: