(۱۶۹-۵)
ترجمه :
پیامبر اکرم در روز حشر امور امّت خود را بررسی می کند. (حشر به معنی جمع شدن وگرد آمدن با نشر به معنی پراکنده شدن متضاد است.)
۳-واج آرایی
واج آرایی آن است “که سخنور آوایی (حرف ) را پی درپی در سخن خود بیاورد و بدین سان آن را خنیایی ویژه ببخشد[۶۰] .”
شاعران توانا برای غنا بخشی موسیقی درونی و القای مفاهیم ذهنی خویش واج ها را جولانگاه تاخت وتاز خیال خویش قرار می دهند و با تکرار صامت ها یا مصوت های واژه های یک مصراع یا یک بیت به این هدف می رسند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
حافظ چون هنر مندی توانا در این عرصه،به شهسواری خویش مهر صحّه می گذارد و تا ابد بر تارک آسمان شعر وادب می درخشد.او با” صوت های بم و زیر” آشنا بوده ست هر جا کلامش با ابّهت و وقار و شکوه است از صوتهای “بم"(مصوتoیاu) بهره میگیرد و با آهنگی متین و موقر سخن را ادا می کند.
حافظ :
کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود
بنوش جام صبوحی به ناله دف وچنگ ببوس غبغب ساقی به نغمه نی وعود
(۲۱۹-۲و۱)
و آن جا که سخنش نشاط آور است و سرمستی می بخشد از صوتهای” زیر” (مصوت هایé و i) استفاده می کند :
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
صفیر مرغ بر آمد بط شراب کجاست فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید [۶۱]
(۲۳۹-۲و۱)
” هنگامی که احساس های ما به طور غیر مستقیم از اشکال زندگی و فعالیتی بر می خیزند که در ذهن انسان با پدیده های زبان پیوند دارند ، تاثیر های تجسّمی خوانده می شوند . وقتی حافظ می گوید :
۱
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
(۴-۱)
آیا تاثیر این سخن طبیعی و تنها از رهگذر دلالتهای مستقیم زبان است ؟
همه می دانند که چنین نیست . … یافتن ده صدای “آ” که به طور مساوی در دو مصراع تقسیم شده است ، بخشی از تاثیر تجسّمی شعر را ظاهر می سازد[۶۲]“.
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود
(۲۰۶-۸)
تکرار واج “س” صدایی را که از گسستن تسبیح بر می خیزد تداعی می کند.
نه من زبی عملی در جهان ملولم و بس ملالت (ملامت ) علما هم زعلم بی عملست
(۴۵-۳)
تکرار واج ها، ملامت و سرزنش را در ذهن تداعی می کند.
“محوی ” به اهمیت واج ها در غنای موسیقی شعری و القای مفاهیم آشنایی کامل داشته است امّا نمی توان تصریح کرد که همچون حافظ در این زمینه موفق بوده است .
طربناک است آن شوخ غضبناک ار بریزد خون که غیظ از می کشیدن رفته بیرون از دل غایظ
(۵۰۸-۶)
واج های (ز ض ظ ) بغض و غیظ را تداعی می کند.
۴- جناس تام
“آن است که الفاظ متجانس در گفتن و نوشتن یعنی حروف و حرکات یکی و فقط در معنی مختلف باشند [۶۳]“
بخواه جان و دل از بنده و روان بستان که حکم بر سر آزادگان روان داری
میان نداری و دارم عجب که هر ساعت میان مجمع خوبان کنی میان داری
(۴۵۵ -۳و۲)
نه من از پرده تقوی بدر افتادم وبس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
(۸۰-۶)
محوی :
تؤوی سهرخستوه بن خاکه، سهرئهفرازیی بهر ههر له رِیَطهی تهلَهبا بؤ سهری دانا، دانا
(۳۵-۱)
ترجمه :
حاصل سرسبز نتیجۀ بذری است که زیر خاک جای گرفته است،مرد دانا در راه طلب تسلیم محض است.
(دانا در مصراع اوّل ،فعل است به معنای پایین آورد و در مصراع دوم صفت جانشین موصوف ،انسان دانا)
محوی :
تیر مژه افتاده زپیکار چوبیکار ای بازِنگه ،باز تو ازلانه بیرون آ
(۴۷۳-۵)
۵-جناس مرکّب
“آن است که یکی از دو رکن جناس، بسیط یا درحکم بسیط و دیگری مرکب باشد[۶۴] “
حافظ :
چراغ روی تورا شمع گشت پروانه مرا زحال تو با حال خویش پروا ، نه
(۴۲۷-۱)