تابآوری صرف مقاومت منفعل در برابر آسیبها یا شرایط تهدیدکننده نیست. بلکه فرد تابآور، مشارکتکننده فعّال و سازنده محیط پیرامونی خود است. تابآوری قابلیّت فرد در برقراری تعادل زیستی ـ روانی ـ معنوی در مقابل شرایط مخاطرهآمیز میباشد (کانر و دیویدسون[۸]، ۲۰۰۳) از اینرو نمیتوان آن را معادل بهبودی دانست چون در بهبودی، فرد پیامدهای منفی و مشکلات هیجانی ـ عاطفی را تجربه میکند (بونانو[۹]، ۲۰۰۴).
تحقیقات انجام شده در حوزه تابآوری را میتوان در دو گروه کلّی طبقهبندی نمود؛ گروه اوّل به عوامل تعیینکننده تابآوری و ویژگیهای افراد تابآور میپردازد. دسته دوّم پژوهشهایی است که فهم فرایند تابآوری (اینکه چگونه تابآوری موجبات سازگاری مؤثّر با موفّقیّتهای مخاطرهآمیز را فراهم میآورد) را در دستور کار خود قرار دادهاند (جوکار، ۱۳۸۶).
یکی دیگر از مباحثی که در سالهای اخیر در رویکرد روانشناسی مثبت مورد توجّه قرار گرفته است، مبحث شادی[۱۰] است. واژه شادی مفهومی روانشناختی است که دارای تعاریف و ابعاد مختلفی میباشد. در واژهنامهها، شادی با واژههایی همچون خوشحالی، شادکامی، خوشی و نشاط هممعنا دانسته شده است (معین، ۱۳۷۱). در سطح عموم مردم، شادی، بودن در حالت خوشحالی و سرور یا دیگر هیجانات مثبت، رضایت از زندگی و فقدان افسردگی و دیگر عواطف منفی است. در مباحث روانشناختی شادی به عنوان یکی از هیجانات مثبت طبقهبندی شده است که انسان در فعّالیّتهای روزمرّهی خود آن را تجربه میکند. روانشناسانی همچون آرگایل[۱۱] (۲۰۰۱) نیز شادی را ترکیبی از وجود عاطفه مثبت، عدم وجود عاطفه منفی و رضایت از زندگی میدانند.
شادی جنبهای از عواطف انسانی است که دارای جنبهها و تجلّیّات مختلف فردی ـ اجتماعی، روانی ـ جسمانی و شناختی ـ عاطفی میباشد. از سوی دیگر، داشتن شادی و خلق خوب پیامدهای کاربردی و عملی در زندگی و عملکرد شغلی فرد دارد. شادی فعّالیّت فرد را برمیانگیزد، بر آگاهی او میافزاید، خلّاقیّت وی را تقویت میکند و روابط اجتماعی وی را تسهیل میکند، شادی همچنین مشارکت سیاسی را رونق میبخشد و موجب حفظ سلامتی و طول عمر افراد میشود (وینهوون[۱۲]، ۱۹۹۳).
از آنجا که شادی تأثیر کمّی و کیفی زیادی بر زندگی دارد، در فرایند تحوّل و توسعه مورد تأکید و توجّه قرار گرفته است. هدف از پژوهشهای مربوط به شادی، بررسی علل شادی و فرآیندهای مولّد آن است، برخی از علل آن نظیر اوقات فراغت، خلق مثبت و حتّی عواملی نظیر شخصیّت نیز تا حدودی قابل تغییراند. پژوهشگران نشان میدهند که شادی صرفنظر از چگونگی کسب آن میتواند سلامت جسمانی را بهبود بخشد. نظریهپردازان و پژوهشگران زیادی در کارهای عملی خود سعی کردهاند منابع و عوامل مؤثّر بر شادی یا شادکامی را معرّفی نمایند (آرگایل، ۲۰۰۱). این منابع و عوامل میتواند تحت مجموعه عوامل روانی، جسمانی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، معنوی و فرهنگی مورد بحث قرار گیرد.
-
- بیان مسأله
هویّت[۱۳] یکی از مفاهیم روانشناسی تحولی است که طی دوره رشد شکل میگیرد و در دوره نوجوانی نمود واقعی و عینی پیدا میکند (خنیفر، بردبار و قمی، ۱۳۹۱). ورود به دوره نوجوانی با تغییرات مهمی از جمله: بلوغ جنسی، روابط صمیمانه با همسالان، خطرکردن و تواناییهای جدید شناختی همراه است. این تغییرات انبوه، نوجوانان را وادار میسازد که به یگانگی و ثبات در تعریف خود بیندیشند و به دنبال آن باشند تا هویّت خود را شکل دهند. هویّت عبارت است از احساس نیاز به جدا بودن از دیگران. این نیاز تنها نیاز اساسی انسان است که همه مردم و در همه فرهنگها از بدو تولّد تا مرگ آن را دارند (عبدی زرّین، ادیب راد، یونسی و عسگری، ۱۳۸۷).
برای اوّلین بار موضوع هویّت به صورت دقیق توسّط اریکسون در سال ۱۹۵۰ مطرح شد. اریکسون وحدت هویّت و بحران هویّت را تعارض عمده دوران نوجوانی میداند. به عقیده اریکسون نوجوانی دوره هویتیابی است و هویّت عبارت است از یک احساس نسبتاّ پایدار از یگانگی خود (عبدی زرّین و همکاران، ۱۳۸۷). برزونسکی و کوک[۱۴] (۲۰۰۰؛ به نقل از عبدی زرّین و همکاران، ۱۳۸۷) با بررسی زیربناهای شناختی ـ اجتماعی برای تعیین وضعیّت سبکهای هویّت سه سبک اطّلاعاتی، هنجاری و سردرگم/اجتنابی را فرض نمودند. این سبکها در واقع شیوههای شناختی ـ اجتماعی برای پردازش اطّلاعات مرتبط با خود هستند.
از طرفی یکی از سازههای مهم در حوزه روانشناسی سلامت، تابآوری است. کانر و دیویدسون (۲۰۰۳) تابآوری را توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی ـ روانی در شرایط خطرناک بیان میکنند. آن ها تابآوری را تنها پایداری در برابر شرایط تهدیدکننده قلمداد نمیکنند، بلکه شرکت فعّال فرد در محیط را مهم میدانند.
تابآوری، قابلیّت فرد در برقراری تعادل زیستی ـ روانی و معنوی، در مقابل شرایط مخاطرهآمیز و نوعی ترمیم خود است که با پیامدهای مثبت هیجانی، عاطفی و شناختی همراه است. تحقیقات نشان میدهد که افراد تابآور دارای رفتارهای خودشکنانه نیستند، از نظر عاطفی آراماند و توانایی مقابله با شرایط ناگوار و ناخوشایند را دارند (بهادری خسروشاهی وهاشمی نصرت آباد، ۱۳۹۰).