کل
۳/۱۸ (۳۴/۶)
پس آزمون
همان گونه که در جدول ۴-۱۷ مشاهده می گردد، z مشاهده شده ی مربوط به مقایسه دو مرحله پیش و پس آزمون در متغیر ناتوانی عملکرد و ابعادش به ترتیب عبارت است از۸۵/۱-، ۸۰/۲- و ۷۳/۱- که به غیر از بعد عملکرد جسمی، هیچ یک از آنها در مقایسه با مقادیر بحرانی، معنادار نمی باشند.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱ مقدمه
پژوهش حاضر با هدف طراحی مقدماتی پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان مبتلا به درد مزمن (CHACT) و کارآزمایی بالینی آن بر روی گروهی از کودکان ۷ تا ۱۲ ساله مبتلا به درد مزمن صورت گرفته است. بدین جهت، در این فصل، متناسب با اهداف و سوالات پژوهش، نخست طراحی پروتکل درمان و سپس کارآزمایی بالینی آن، در دوقسمت جداگانه با توجه به شرایط اعتبار طراحی پروتکل و کارآزمایی بالینی آن مورد بحث و بررسی قرار می گیرد .
۵-۲ طراحی مقدماتی پروتکل درمان کودکان مبتلا به درد مزمن (CHACT)
۵-۲-۱ مقدمه
درد مزمن کودکان، مشکل توان کاهی است که شیوع نسبتا بالایی در میان کودکان دارد (برای نمونه؛ کلینک واکلستون،۲۰۰۹؛ اندراسیک،۲۰۰۷؛ پیترسون و همکاران، ۲۰۰۴ ؛ والکر،۲۰۰۸) واهمیت پرداختن به این موضوع از یک زاویه به دلیل تاثیراتی که بر روی کودکان (برای نمونه؛ چارلتون،۲۰۰۵؛ کلینک واکلستون،۲۰۰۹؛ چن و همکاران، ۱۹۹۷؛ ورورت و همکاران، ۲۰۱۱) و والدین (برای نمونه؛ لیپانی و همکاران، ۲۰۰۶؛ کلینک واکلستون،۲۰۰۹)، بر جای می گذارد و از زاویه ی دیگر با توجه به خلاء های پژوهشی و برنامه ای درمانی که در این زمینه مشاهده می گردد، قابل توجه است. با توجه به اینکه درد مزمن، پدیده ای چند بعدی است و مولفه ی جسمانی، شناختی و رفتاری را در برمی گیرد (ر.ک. گچل، ترک، ۱۳۸۱؛ سیمونز و همکاران، ۲۰۰۸)، درمان درد مزمن کودکان هم متناسب با این ابعاد تنظیم شده است (برای نمونه؛ گچل، ترک،۱۳۸۱؛ سازمان بهداشت جهانی، ۱۳۷۹). از میان این درمان ها، درمان شناختی، جزو یکی از موثرترین درمان های روان شناختی به شمار می آید که متکی بر تکنیک های انحراف توجه، توجه برگردانی و توجه و همین طور تصویر سازی ذهنی می باشد. از یک طرف به دلیل برخی محدودیت های موجود در رویکردهای شناختی رفتاری کلاسیک، از جمله ارتباط کنترل عواطف با پریشانی هیجانی بالاتر (براون و همکاران، ۱۹۸۹؛ مک کرکن و همکاران، ۱۹۹۸) و از طرف دیگر به دلیل اثربخشی مداخلات مبتنی بر پذیرش (برای مثال؛ ویان و همکاران ۲۰۰۳؛ ویکسل و همکاران، ۲۰۰۵، ۲۰۰۷، ۲۰۰۹) امروزه ما شاهد پیشرفت چشمگیر درمان های موج سوم، از جمله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هستیم. این حیطه ی درمانی تاکنون اثربخشی هایی را در حوزه ی درمان اختلالات اضطرابی، افسردگی، سایکوز، اختلالات خوردن، استرس و از جمله درد مزمن، نشان داده است که به عنوان مثال می توان به مطالعات راکرسزاک و همکاران (۲۰۱۱)، فاچ (۲۰۱۲) و ولز (۲۰۰۷)، اشاره کرد. به نظر می رسد که خلاء هایی در پژوهش های مربوط به روان درمانی درد مزمن کودکان، مخصوصا از منظر درمان ACT وجود داشته باشد. در این پژوهش با توجه به ارتباطات رایانامه ای در اردیبهشت ۱۳۹۱ با دکتر هیز، مورل و ویلسون و هم چنین بررسی پایان نامه و مقاله های دکتر ویکسل (ویکسل، ۲۰۰۵، ۲۰۰۷، ۲۰۰۸، ۲۰۰۹، ۲۰۰۹، ۲۰۱۰، ۲۰۱۱) که در مورد درد کودکان بوده، خلاء پژوهشی موجود در درمان ACT کودکان مبتلا به درد مزمن، به ویژه برنامه ی کاملا عینی و گام به گام و مرحله ای، بیشتر آشکار گردید. بدین ترتیب، اولین هدف این پژوهش طراحی مقدماتی پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان مبتلا به درد مزمن (CHACT) قرار گرفت و متناسب با این هدف، این سوال مطرح شد که پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) کودکان مبتلا به درد مزمن (CHACT)، با توجه به پروتکل درمان مشابه بزرگسالان، دربرگیرنده ی چه مشخصه ها و گام هایی است؟
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۵-۲-۲ خلاصه نتایج
پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان مبتلا به درد مزمن (CHACT)، بر اساس کتب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، ۲۰۰۴؛ هیز،۲۰۰۳)، گرته اولیه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان (مورل و ویلسون، ۲۰۰۲)، الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بزرگسالان مبتلا به درد مزمن (ولز و سورل، ۲۰۰۷)، الگوی درمان اضطراب کودکان (راپی، راند و ویگنال، آن[۲۶۳]، ۱۳۹۰)، الگوی درمان وسواس کودکان (فریمن، جنیفربی و گارسیا، آبه مارس[۲۶۴]، ۱۳۹۱) و مشورت با اعضای انجمن علوم رفتاری و بافتاری (ACBS)، دارای ۸ جلسه ی درمانی می باشد. در هر جلسه، متناسب با موضوعات و تکنیک های مطرح شده، تکالیفی برای کودکان و والدین در نظر گرفته شد. جلسات درمان به صورت انفرادی طراحی گردید و مدت زمان آن برای کودکان، ۶۰ دقیقه و برای والدین حدودا ۲۰ تا ۳۰ دقیقه درنظر گرفته شد. محتویات جلسات والدین، کلیاتی از محتویات جلسات کودکان را، برای جهت بخشی به یاری های والدین، در بر می گرفت.
۵-۲-۳ بحث نتایج
در طراحی این پروتکل ((CHACT سعی گردید چندین اصول زیربنایی درمان ACT رعایت گردد. از جمله ی این اصول می توان به اهمیت نقش استعاره هاو تمرین های عینی فراوان در جهت ساده سازی و تفهیم تکنیک های درمان برای کودکان و اهمیت نقش والدین در کنار کودکان، اشاره کرد. مطابق با ادبیات درمان ACT، معیارهایی که در طراحی این پروتکل درمانی در نظر گرفته شد عبارتند از: اهمیت نقش ارزش مندی ها (با کمک تمریناتی مثل جعبه ی قلب مصنوعی و جعبه ی سمی، تمرین تخته و توپ، مربوط به جلسه دوم و سوم) و تعهد نسبت به آنها (با کمک استعاره ی لیوان گل آلود، استعاره ورزش و تمرینات مواجهه، جلسات اول تا آخر)، پذیرش افکار و گسستگی از آنها (با کمک استعاره ی غروب آفتاب، تمرین گردش در فضا و تمرین گردش در ذهن و تمرینات دیگر مربوط به جلسه ی پنجم) و هم چنین تفهیم این موضوع که"مشکل مربوط به کنترل کردن است” با کمک تمرین عینی شیوه ی عمل کردن و جعبه ی کالا (مربوط به جلسه ی چهارم). منابع به کار گرفته شده در طراحی این پروتکل عبارت بودند از : کتب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، ۲۰۰۴؛ هیز،۲۰۰۳)، گرته اولیه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان (مورل و ویلسون، ۲۰۰۲)، الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بزرگسالان مبتلا به درد مزمن (ولز و سورل، ۲۰۰۷)، الگوی درمان اضطراب کودکان (راپی، راند و ویگنال، آن، ۱۳۹۰)، الگوی درمان وسواس کودکان (فریمن، جنیفربی و گارسیا، آبه مارس، ۱۳۹۱) و مشورت با اعضای انجمن علوم رفتاری و بافتاری (ACBS). نکات قابل توجه درطراحی این پروتکل، برجستگی نقش کودکان و فعال بودن کودکان در جلسات درمان می باشد. اهمیت این موضوع از این زاویه قابل بحث است که درگیری کودکان در جلسات درمان، تمایل و اشتیاق آنها را برای پیش بردن جلسات درمان و امکان همکاری آنها را افزایش می دهد. از جمله موضوع مهم دیگری که دراین پروتکل مورد توجه قرار گرفت، برجسته سازی و اهمیت نقش والدین می باشد. در این رابطه سعی گردید که بعد از هر جلسه ی درمان برای کودکان، جلسه ی کوتاهی هم برای والد او برگزار گردد و محتویات جلسه ی مربوطه، به طور کلی برای او مورد بررسی قرار گیرد. از جمله دلایل درگیری والدین در جلسات درمان، می توان از یک زاویه با توجه به اهمیت نقش محیط در درمان کودکان مبتلا به درد مزمن اشاره کرد (برای نمونه، هیز، ۲۰۰۴) و از زاویه ی دیگر می توان، مسائل و مشکلات مرتبط با والدین که امکان تداخل با روان درمانی کودکان را فراهم می ساخت، در نظر گرفت. به عبارت دیگر، می توان به تاثر و تاثرات درد مزمن کودکان بر والدین و بالعکس اشاره کرد.
در این پروتکل، محتوا و ساختار هر جلسه به گونه ای است که تکمیل کننده ی جلسات قبل و پیش نیازی برای جلسات بعد می باشد و بدین صورت تنظیم شده اند :
با توجه به اهمیتی که مولفه ی ارزش گذاری در ایجاد انگیزه ی بیماران دارد (هیز، ۲۰۰۴)، در جلسه ی اول، این مولفه در قالب استعاره ی “جادوگر و عصای جادویی اش” تنظیم شده است. مولفه ی محوری دیگری که در جلسه ی اول مورد توجه قرار گرفتند، تفهیم واکنش های رفتاری ، فکر، احساس و واکنش های جسمی نسبت به درد می باشد که با کمک نقاشی و استعاره، این موضوع مورد توجه قرار گرفت. اهمیت تفهیم این موضوع از این منظر مورد توجه قرار گرفت که در جلسات بعدی، کودکان با این مفاهیم به خوبی آشنا شده باشند ودرک آنها برایشان آسان باشد تا درمانگر بتواند با زبان مشترکی، کار را دنبال کند. مولفه ی محوری دیگر در جلسه ی اول، همانند بسیاری از جلسات روان درمانی دیگر، اهمیت ایجاد قرارداد درمانی بود که این امر با کمک استعاره های لیوان گل آلود و ورزش کردن، محقق شد.
جلسه ی دوم درمان، گامی به سوی تفهیم این موضوع بود که بسیاری از راهکارهایی که کودکان و خانواده هایشان در رابطه با درد مزمن به کار می گیرند در بلند مدت، تاثیرات نامطلوب دارد. این موضوع با بهره گرفتن از استعاره ی"الاغی در چاه” و اجرای پانتومیم از جانب کودک، وضوح بخشی شد. گام مهم دیگری که در این جلسه برداشته شد و پایه ای برای جلسات بعدی قرار گرفت، تفهیم و روشن سازی ارزش ها بود که با بهره گرفتن از استعاره ی جعبه ی قلبی شکل، محقق شد و در نهایت دو مولفه ی حل ناموثر مسائل مربوط به درد مزمن و حرکت در جهت ارزشمندی ها با بهره گرفتن از تمرین عینی جعبه ی قلبی شکل و جعبه ی سمی، در جبهه ی مخالف هم قرار گرفتند.
در جلسه ی سوم درمان، وضوح بخشی به ارزش ها، بیشتر مورد رسیدگی قرار گرفت و این بار ارزش ها و راه های دستیابی به آنها، با جزییات بیشتری مدنظر قرار گرفت و در این رابطه از تمرین عینی تخته و توپ (تمرین Valcro)، استفاده شد. هم چنین اهمیت نیاز به زمان برای دستیابی به ارزش ها و هم چنین موانع رسیدن به ارزش ها، مورد توجه و تاکید قرار گرفت.
در جلسه ی چهارم درمان، مولفه ی محوری، “مشکل مربوط به کنترل کردن است” مورد توجه قرار گرفت. از جمله ی دلایل قرار دادن این مولفه در این جلسه می توان به احتمال ایجاد انگیزه و اشتیاق ضعیف نسبت به جلسات درمان، در صورت قرار دادن آن در جلسات اول و هم چنین احتمال عدم اثربخشی این مولفه، در صورت قرار دادن آن در جلسات آخر اشاره کرد. به نظر رسید قرار دادن این مولفه در جلسه ی میانی از این منظر موثر است که زیربنایی برای تکنیک هایی بعدی درمان از جمله تکنیک های مواجهه می باشد. استعاره ها و تمرین های عینی که برای تفهیم این مولفه ی درمانی درنظر گرفته شدند عبارت بودند از تمرین شیوه ی عمل کردن، تمرین جعبه ی کالا، شکل هیولای درد و مرور استعاره ی الاغی در چاه.
در جلسه ی پنجم درمان، مولفه ی محوری"گسستگی شناختی” مورد توجه قرار گرفت. با توجه به اینکه مفهوم بنیادی این مولفه، توجه به افکار فقط به صورت فکر (نه فکری که روی عواطف و رفتار فرد موثر است)، یا به عبارت دیگر پذیرش افکار است، به نظر می رسید که درک این موضوع برای کودکان مشکل باشد بدین خاطر در این جلسه نسبت به جلسات قبل و بعد، از استعاره های بسیاری استفاده شد که از جمله ی آن می توان به استعاره ی کیک شکلاتی، استعاره ی غروب آفتاب، تمثیل قطبیت ذهنی، تمرین گردش در فضا و تمرین گردش در ذهن اشاره کرد. اهمیت قرار دادن این مولفه در این جلسه بدین خاطر بود که تمرین گسستگی از افکار به عنوان پیش نیازی برای تمرینات مواجهه جلسات آتی بود.
در جلسه ی ششم درمان، تمرین مواجهه با موقعیت های ارزشمند، به صورت نظری مورد توجه قرار گرفت. اهمیت توجه به بعد نظری این مولفه از یک طرف بدین خاطر بود که مفهوم مواجهه تدریجی برای کودکان تفهیم شود و از طرف دیگر، کودکان با توجه به شرایط سنی شان، برای مواجهه ی عملی و واقعی (جلسه ی هفتم)، آمادگی پیدا کنند.
در جلسه ی هفتم درمان، تمرین مواجهه با موقعیت های ارزشمند، به صورت عملی مورد توجه قرار گرفت. در این جلسه نکات کلیدی و مهم مربوط به مواجهه واقعی، برای کودکان، در قالب مثال مورد توجه و تاکید قرار گرفت.
در جلسه ی هشتم درمان، ارزشمندی های مراجع و راه های دست یابی به آن مورد بررسی و مرور مجدد قرار گرفت وهمانند بسیاری از روان درمانی های دیگر، میزان افت و خیز آزمودنی در آینده، تجربه ی عود و پیشایندهای منفی و هم چنین نحوه ی برخورد با این موضوعات مورد بررسی قرار گرفت.
با توجه به اینکه، طراحی هر پروتکل درمان مستلزم کارآزمایی بالینی است تا از این طریق مشکلات و نقصان های آن پروتکل مشخص گردد، در هنگام کارآزمایی بالینی این پروتکل، ما با نقصان هایی مواجه شدیم. مسلم است که در آغاز هر راه، ممکن است برخی ابعاد نادیده گرفته شده باشند و بیشتر توجه به سوی استخوان بندی کار سوق داده شده باشد. مثلا در جلسه نخست ما با مشکل تفهیم و تصریح ارتباط بین عواطف، رفتار و شناخت های مرتبط با درد، مواجه بودیم. از سویی می بایست به نقش محتواهای فرهنگی – دینی توجه بیشتری می شد. این امر به ویژه در حیطه های ارزشمندی (با توجه به پر رنگ بودن این موضوع مطابق با فرهنگ ایرانی) از اهمیت برخوردار است. هم چنین می توان به عدم پررنگ سازی نقش پذیرش و گسستگی از افکار و تکالیف مرتبط با آنها (در این پروتکل، این موضوع فقط در یک جلسه ی درمان گنجانده شده بود) و عدم جزیی کردن ابعاد مثبت و منفی کارهای مربوط به حل مشکل درد و کارهای مرتبط با ارزشمندی ها در جلسه ی دوم، اشاره کرد.
در نهایت عنوانی که برای این پروتکل درنظر گرفته شد، عنوان CHACT می باشد. همان گونه که از نام این پروتکل قابل فهم است، انتخاب این نام به گونه ای انجام شد که تلفیقی از برنامه ی ACT و کودک (CHILD)، باشد. انتخاب (CH) در این عنوان معرف کودک است. انتخاب مخفف ACT نمایانگر نام بین المللی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است، بنابراین مخفف یاد شده نمادی از محتوای برنامه می باشد.
با توجه به موارد مطرح شده، می توان گفت که پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان مبتلا به درد مزمن (CHACT)، توانسته مولفه ها و گام هایی را برای مداخله مشخص سازد. بدین ترتیب این پروتکل، قادر به پاسخ گویی به سوال اول این پژوهش می باشد.
۵-۳ کارآزمایی بالینی پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان (CHACT)
۵-۳-۱ مقدمه
بعد از طراحی مقدماتی پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان مبتلا به درد مزمن (CHACT)، به منظور بررسی مقدماتی میزان اثربخشی این پروتکل درمانی و هم چنین بررسی مشکلات و نقایص آن، هدف دوم پژوهش بر کارآزمایی بالینی این پروتکل، متمرکز شد. بدین منظور، ابتدا با توجه به معیارهای درد مزمن (سابقه ی ابتلا به ۶ ماه درد در اکثر مواقع و سابقه ی ۳ ماه از اولین فرایند درمانی)، تعدادی از کودکان مبتلا به درد مزمن، از بیمارستان های تخصصی و فوق تخصصی کودکان تهران، از قبیل مرکز طبی کودکان، بیمارستان مفید، بیمارستان بهرامی و بیمارستان حضرت علی اصغر، انتخاب شدند. دردهای مزمن این کودکان ناشی از روماتیسم، گلیمباره [۲۶۵]، لوپوس[۲۶۶] ، کلیه درد، درد قفسه ی سینه و غیره بود. سپس از میان کودکان انتخاب شده، ۲۰ کودک که با توجه به نظر والدینشان آمادگی شرکت در این پژوهش را داشتند و از ملاک های شمول برخوردار بودند، انتخاب شدند و در گروه آزمایش (۱۰ نفر) و گروه کنترل (۱۰ نفر)، قرار گرفتند و برای انجام پیش آزمون از پرسش نامه های کیفیت زندگی کودکان (KIDScreen )، پرسش نامه ی ناتوانی عملکرد (FDI ) و پرسش نامه ی عدم انعطاف پذیری روان شناختی در درد(PIPS)، استفاده شد. بعد از آن، پروتکل طراحی شده در گروه آزمایش مورد کارآزمایی بالینی قرار گرفت. سپس در مرحله پس آزمون، پرسش نامه های ذکر شده مجددا در گروه آزمایش و کنترل، اجرا شد. بدین ترتیب، با توجه به پرسش نامه های اجرا شده، هدفمان در این جا تعیین میزان تاثیر پروتکل طراحی شده، در رابطه با متغیرهای انعطاف پذیری، کیفیت زندگی و عملکرد، در گروه آزمایش می باشد. بدین ترتیب سوال دوم این پژوهش عبارت است از:
- آیا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان مبتلا به درد مزمن (CHACT)، انعطاف پذیری، کیفیت زندگی و عملکرد کودکان ۷ تا ۱۲ ساله مبتلا به درد مزمن را ارتقا می بخشد؟
پس از اجرای برنامه CHACT در مورد کودکان مبتلا، نتایجی به دست آمد که فشرده آن را در ذیل می آوریم.
۵-۳-۲ خلاصه نتایج
الف . به کارگیری برنامه CHACT در مورد کودکان مبتلا به درد مزمن، توانسته میزان انعطاف پذیری آنها را افزایش دهد.
ب . به کارگیری برنامه CHACT در مورد کودکان مبتلا به درد مزمن، توانسته میزان کیفیت زندگی آنها را افزایش دهد.
ج . به کارگیری برنامه CHACT در مورد کودکان مبتلا به درد مزمن، توانسته میزان عملکرد آنها را افزایش دهد.
۵-۳-۳ بحث نتایج
به دنبال کارآزمایی بالینی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان مبتلا به درد مزمن (CHACT)، در آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، تغییر معناداری در متغیر انعطاف پذیری روان شناختی مشاهده گردید. با توجه به اینکه متغیر انعطاف ناپذیری، دربرگیرنده ی ابعاد اجتناب و در آمیختگی شناختی است، بحث در این باره را از دو منظر یادشده و با توجه به محتوای جلسات درمان پی میگیریم. به نظر می رسد که از جمله مهم ترین دلایل ترمیم این متغیر در آزمودنی های گروه آزمایش، تغییر میزان اجتناب از طریق کار بر روی مولفه ی مهم مواجهه (تدوین فهرست موقعیت های ارزشمند و نردبان مواجهه) در جلسات درمان و هم چنین تغییر در آمیختگی شناختی از طریق مولفه ی پذیرش و گسستگی از افکار و با کمک تکنیک های” گردش در فضا"، “گردش در ذهن"، “استعاره ی غروب آفتاب"، “استعاره ی کیک شکلاتی” و غیره ..صورت گرفت. این تکنیک ها به آزمودنی در تفهیم این موضوع کمک کردند که اجازه ندهند فکرشان روی رفتار و واکنششان اثر بگذارد، به این دلیل که به دنبال این اثر گذاری، به سمت کارهایی کشیده می شوند که به دور از ارزشمندی هایشان می باشد. با توجه به اینکه مفهوم محوری و هدف اصلی درمان ACT، افزایش انعطاف پذیری می باشد (برای نمونه؛ توهیگ، ۲۰۱۲؛ هیز، ۲۰۰۴؛ هیز ۲۰۰۴؛ هیز ۲۰۰۲؛ هیز ۲۰۰۶)، می توان انتظار داشت که در این تحقیق میزان انعطاف پذیری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، افزایش یابد.
در این پژوهش، گروه آزمایش، به غیر از متغیر انعطاف پذیری، در متغیر کیفیت زندگی هم تغییر معناداری را نشان داد. با توجه به اینکه تقریبا در تمامی جلسات این درمان، تمرکز اصلی درمان بر ارزش مندی های مراجع و گام نهادن در آن مسیر بود و این موضوع از همان جلسه ی اول درمان که ارزش مندی ها به صورت مقدماتی مورد بررسی قرار گرفتند (از طریق استعاره ی عصای جادویی) تا جلسه ی آخر که این ارزشمندی ها مورد بررسی و مرور مجدد قرار گرفتند، می توان انتظار داشت که در گروه آزمایش، سطح کیفیت زندگی ارتقا پیدا کند. در این پژوهش خرده مقیاس های حمایت اجتماعی – همسالان و محیط مدرسه، تغییر قابل توجهی را در گروه آزمایش نشان ندادند. به نظرمی رسد از جمله دلایل این عدم معناداری، عدم دخالت محیط مدرسه در طراحی این پروتکل درمانی باشد چرا که همان گونه که در ادبیات کار و مداخله با کودکان دیده می شود، علاوه بر والدین و خانواده، همسالان و محیط مدرسه تاثیر مهمی بر کودکان دارند (برای نمونه، هیز، ۲۰۰۴). با توجه به اینکه در پروتکل طراحی شده ی این پژوهش (CHACT)، اهمیت محیط اطراف کودک، فقط از زاویه ی والدین مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین می توان انتظار داشت که در خرده مقیاس های حمایت اجتماعی – همسالان و محیط مدرسه، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل مشاهده نشود. روی هم رفته، معناداری متغیر کیفیت زندگی در گروه آزمایش، با یافته ی ویکسل و همکاران (۲۰۰۹)، که به منظور بررسی تاثیر درمان ACT بر عملکرد و کیفیت زندگی کودکان مبتلا به دردهای طولانی مدت و مقایسه ی این درمان با درمان MDT (درمان های چند بعدی متداول در بیمارستان)، انجام شده بود، همسو می باشد. در این پژوهش، درمان ACT، مشابه با پژوهش ویکسل و همکاران (۲۰۰۹)، اثربخشی معناداری را بر کیفیت زندگی کودکان گروه آزمایش نشان داد.